*سادهنويسي در شعر امروز* حافظ موسوي: شاعر بايد در عين سادهنويسي به عمق نيز دقت كند
حافظ موسوي گفت: شاعر بايد در عين سادهنويسي در عمق دادن به شعرش نيز دقت كند و اين نباشد كه هر خبر هيجانانگيزي را در كلماتي بيان كنيم؛ بدون اينكه به تاريخ مصرف آن توجه داشته باشيم.
اين شاعر در گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) دربارهي سادهنويسي در شعر امروز، عنوان كرد: سادهنويسي در شعر پديدهي جديدي نيست. در گذشتهي ادبيات خود هم نگاه كه مياندازيم، با شعر سعدي روبهرو ميشويم كه انگار شاعري در همين روزگار آن شعرها را سروده است و همچنين شعرهاي حافظ عين استعاري و برخوردار بودن از لايههاي متعدد معنايي، از ظاهري ساده و زلال و شفاف برخوردار است.
او در ادامه به تجربههاي سادهنويسي شعر در دوران معاصر اشاره و از نيما يوشيج، فروغ فرخزاد و احمد شاملو - در برخي از شعرهايش مثل شعر «شعري كه زندگي است» - بهعنوان شاعراني ياد كرد كه با زباني ساده سعي در انعكاس عواطف پيچيدهي انسان مدرن داشتند.
موسوي با تمايز قائل شدن ميان سادهنويسي و سادهلوحي تصريح كرد: مراد از شعر ساده، شعري است كه زبان در آن از حياتي برخوردار است كه كلمات همينطوري در كنار هم قرار نگرفتهاند؛ بلكه در نسبتهايي تعريفشده در كنار هم قرار ميگيرند.
شاعر «خردهريز خاطرهها و شعرهاي خاورميانه» به تجربهي شعرهاي موفق دنيا و مؤلفهي آنها اشاره كرد كه در واقع، شعرهايي موفق بودهاند كه نوشتنشان دشوار بوده است و اگر ميبينيم كه شعر فروغ همچنان خوانده ميشود، به خاطر اين است كه به سختي نوشته شده است. براي اينكه منظورم را روشن كنم، در واقع اين دسته شعرها شعرهايي هستند كه نوشتنشان سخت است؛ اما خواندشان آسان.
او در ادامه گفت: منتقد نوعي سادگي است كه شاعر با دست گذاشتن روي حساسيتها و احساسات سطحي و گذراي مخاطب در پي جذب و ترغيب او براي خوانده شدن شعرش است.
موسوي افزود: در واقع، اين رفتار با مخاطب در شعر ممكن است كه استقبالي آني براي شعرهاي يك شاعر به همراه داشته باشد؛ اما اثري ماندگار نخواهد بود؛ بلكه شاعر بايد در عين توجه به فهم مخاطب، عمق را در نگاه او برانگيزد.
او يادآور شد: ما در دوران مشروطه نيز شاهد تلاشهايي براي بهكارگيري زبان ژورناليستي در شعريم؛ كما اينكه ايرج ميرزا و نسيم شمال هم به اين ابتكارات دست ميزنند و شعرهاي آنها گاهي بهصورت ضربالمثل در زبان مردم رواج پيدا ميكند؛ اما از آن شاعران خبري نيست و فراموش ميشوند و اين نشان ميدهد كه صرف توجه به سادگي نميتواند باعث ماندگاري و حيات يك شاعر و شعرش شود.
او به تجربههاي شاعرياش در مجموعهي «خردهريز خاطرهها» استناد كرد و گفت: اغلب اين شعرها ظرف يك روز طي يك هفته نوشته شدهاند و در ابتدا هم كه فكر نميكردم اينگونه شود؛ اما با توجه به اين مسائل و سعي در شعر نساختن، توانستم در اين مجموعه راهم را بهتر بپيمايم.
حافظ موسوي اعتقاد دارد: خيال عنصر مهم شعر است و فرقي نميكند كه ساده يا پيچيده باشد. در واقع تا ماداميكه شاعر وارد دنياي استعاره نشده، نتوانسته به شعر راه پيدا كند. گاه ممكن است كه تخيلي پيچيده در شكلي ساده اجرا شود و يا نه برعكس تخيلي ساده باشد؛ اما شكلي پيچيده به خود بگيرد.
او در تبيين تمايز طرز تلقياش از استعاره نسبت به نگاه قدما، گفت: در شعرهاي شاعران كلاسيك و شاعران نيمايي، طرز تلقي از استعاره در محور افقي شعر بوده است؛ اما من معتقد به استعاره در شكل عمودي شعرم كه كليات پديدآمده در يك شعر بياني استعاري از معنايي است كه شاعر نزد خود دارد. درواقع، شعر همواره به فراروي از خود ميل دارد؛ بنابراين از اين منظر تفاوت چنداني ندارد كه ما به اين فراروي از شعر در بياني ساده دست يابيم يا پيچيده.
شاعر «زن، تاريكي، كلمات» ماجراي شعر اين سالها را بيتأثير از جريان شعر ترجمه ندانست و با تأكيد بر وجوه مثبت اين تأثيرپذيري، در عين حال گفت: البته زبان شعر ترجمه ممكن است نوعي شلختگي و سادهانگاري را در شعر ما رقم بزند و اين بسته به پيشينههاي شاعري از ادبيات كلاسيك است كه از كمند اين آسيب گذر كند يا دچار شود؛ بنابراين در مواجهه با اين مسأله، فهم شاعر از ماهيت زبان فارسي و توجه به كاركردهاي ويژهي زبان مادري ميتواند او را از اين آسيب مصون بداند. در عين حال معتقد به فرمولي خاص براي توجه به اين امكانات زباني در شعر فارسي نيستم؛ بلكه تأكيد دارم به اندازهي زندگي و هستي لايه به لايه ميتواند دامنه داشته باشد.
موسوي همچنين به اين مسأله اشاره كرد كه هنوز قضاوت براي لحظهاي كه در آن نفس ميكشيم، زود است و بايد اين فرصت را به زمان داد تا با الكهايي كه در دست دارد، اتفاقهاي اين سالها را غربال كند و آنگاه ما به سخن دربارهي دانهدرشتهاي آن بنشينيم؛ چنانچه تاريخ ادبيات ما هم همينگونه رفتار كرده و از بين تعداد فراوان شاعر دههي 30 و 40 كه يكي از دوران اوج شعر فارسي بوده است، دانهدرشتهاي آن اكنون مورد نقد و بررسي و قضاوت قرار ميگيرند.
اين شاعر بر اين نكته تأكيد كرد كه در همان سالهاي دههي 70 كه ما با تعدادي از دوستان گرد هم جمع شده بوديم، حركت و نگاه يكدستي وجود نداشت و بعدها هم هركدام از اين شاعران گرايشهاي متفاوت خود را در حوزهي شعر دنبال كردند و تنها قدر مشترك آنها در شكل دادن فضايي جديد براي شعر فارسي بود.
او به دفتر «سطرهاي پنهاني»اش اشاره كرد كه در همان سالهاي دههي 70 سروده شد و با اشاره به نام شاعراني چون رضا چايچي، شهاب مقربين، كسري عنقايي، مهرداد فلاح و بهزاد زرينپور گفت: بنده و هركدام از اين شاعران بهنوعي گرايشهاي خود را در همان سالها و بعد سالهاي دههي 80 دنبال كرديم.
موسوي با رد اين موضوع كه شعر دههي 80، واكنش و اعتراضي به شعر دههي 70 است، از تجربههاي آن سالها دفاع كرد و اين روزها را تداوم آن روزها دانست.
او همچنين گفت: شعر دههي 80 ادامهي پالايشيافتهي شعر دههي 70 است و فرقي نميكند كه ما آن را ساده يا به هر نام ديگري بناميم.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.


نظرات