/الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت/ خوشچهره: اجازه ندهيم حرفهاي ارزشيمان فروكش كند
با حضور نخبگان و اساتيد كشور، نخستين نشست «انديشههاي راهبردي» حول موضوع «الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت» در محضر آيتالله خامنهاي برگزار شد. در اين نشست، اساتيد و صاحبنظران در اين حوزه، به بيان نظرات خود پرداختند. دكتر محمد خوشچهره نيز در اين نشست حضور داشت.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن زير، نقطه نظرات خوشچهره در رابطه با مفهوم توسعه و نيز نشست «انديشههاي راهبردي» است، كه با عنوان «چرا پيشرفت؟» پايگاه اطلاعرساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتالله خامنهاي آن را منتشر كرده است.
به نظر شما چرا رهبر انقلاب از واژهي «پيشرفت» بهجاي «توسعه» استفاده ميكنند؟
توضيح اين مطلب نياز به ذكر مقدماتي دارد. شروع علم اقتصاد از قرن هجدهم با كتاب معروف «ثروت ملل» كلاسيكها و بعد ادبيات نوكلاسيك و... رقم خورد كه در آن مختصات جامعهي مطلوب خودشان را ترسيم كردند. اين اولين مسيري است كه آنها براي رسيدن به پيشرفت و ترقي مبتني بر ليبراليسم و اومانيسم از آن نام بردند. متعاقباً تنزلگرايي و منافع فردي اساس حركت قرار گرفت كه اين مقوله با عناصر كليدي ديگري شكل ميگرفت كه موتور محركه آن، رشدِ عاملي به نام «سرمايه» بود كه نظام كاپيتاليستي نام گرفت.
پس از آن، نگرشهاي بعدي كه در تقابل با نظام سرمايهداري به وجود آمد، با موضوعات سوسياليسم و ماترياليسم اوج گرفت. اين نگرش اصالت را به نيروي كار انساني ميداد. اما در قرن بيست مخصوصاً پس از جنگ جهاني دوم به تغييرات كمي روي آوردند كه تحت عنوان رشد اقتصادي، به رفاه انجاميد.
پس از آن و در فضاي جنگ سرد، عليرغم افزايش درآمدهاي مادي، فقر نه تنها از بين نرفت، بلكه فراتر از آن شكاف طبقاتي و خط فقر حاكم شد، يعني اكثريت مردم از مواهب رشد و ترقي بهرهي چنداني نبرده يا بيبهره بودند. تبعات اين سياست نيز شكلگيري نظام طبقاتي در دنيا شد.
با اين اوصاف و در اوايل دههي هفتاد، واژهي توسعه "development" خود را در عرصهي ادبيات اقتصاد توسعه و سياسي نشان داد. مقصود از اين واژه اين بود كه ما هم تغييرات كمي را ميخواهيم و هم تغييرات كيفي را.
اما به تدريج، عوارض توسعه نيز خود را نشان داد. در حالي كه جهان بهسمت توسعه حركت ميكرد، تهديد به خطر افتادن رفاه نسل آينده يكي از معضلات جدي بهشمار ميرفت. مشكلاتي از قبيل به خطر افتادن كرهي زمين ناشي از پارگي لايهي ازن، گرم شدن زمين و در پي آن ذوب شدن يخهاي قطب، افزايش سطح آبها در كنار آن جنگلزدايي، بيابانزايي گسترده، آلودگيهاي آب و هوا و...
به همين دلايل بحث توسعهي پايدار مطرح شده است؟
بله، اين موارد دليلي شد كه اساس توسعه زير سؤال رود و به جاي آن بحثي تحت عنوان «توسعهي پايدار» مطرح شود. اما در عمل باز هم افزايش «سرمايه» حاكم بر كاركرد جهاني است و اين فاصله معنيدار بين آنچه كه گفته ميشود و آنچه در عمل رخ ميدهد، نگرانيها را در سطح جهان افزايش داده است.
امروزه حتي برخي صاحبنظران ايراني معتقدند، بايد مبحث توسعه را تحت عنوان «توسعه اخلاقمحور» دنبال كنيم. در كنار اين موضوع، بسياري نيز معتقدند كه دين، مبيّن اصلي اخلاق در دنيا است كه اين موضوع ميتواند زمينه «توسعه دينمحور» در آينده باشد.
حتي جمعبندي صاحبنظران منصف در عرصههاي نظريهپردازي اقتصاد سياسي و اقتصاد توسعه اين است كه در غرب براي اينكه پيشرفت و ترقي كنند، اخلاقِ خدامحور را كنار گذاشته و تنها به سرمايه بها داده است. امروز نيز در بحران اخير اقتصادي، متوجه شدند كه چقدر اين نوع تفكر شكستپذير است. اگرچه هنوز به فروپاشي مبتلا نشدند، اما شكست را تجربه كردهاند. حال معتقدند كه بايد چيز ديگري را جايگزين عامل سرمايه كنند.
مضافاً اينكه معتقدند كه در رفاه مادي موفق بودهاند. اما در همين رفاه هم يك بُعد انسان را در نظر گرفتند و بُعد ديگر انسان كه امنيت خاطر و معنويت باشد را كنار گذاشتند. الان با توجه به جنبههاي مادي، زندگي انسانها راحتتر شده است اما در معنويت و امنيت خاطر به شدت ضربه خورده است. وقتي انسان قرن 21 را تحليل ميكنيم، دچار آشفتگيهاي شديد و پريشاني گسترده شده است. اين موضوع مبين اين است كه بشر دچار عوارض فكري شده و آن امنيت خاطر يا در حقيقت آن طمأنينهاي كه نتيجه رشد و تكامل ميتواند باشد را به دست نياورده است. اين نقص و ضعف توسعههاي مادي را نشان ميدهد.
بنابراين جوامعي كه با سطح درآمدهاي پايين از يك خوشي و آرامش بالاتري برخوردار است اين نتيجه معنويت و ايمان است كه به اعتقاد من مصداق آيهي «هو الذي انزل السكينة في قلوب المؤمنين» است.
اين ظرفيت بالايي را براي حقانيت مكاتب الهي در اقتصاد مخصوصاً اقتصاد اسلامي ايجاد ميكند و وظيفهي سنگين صاحبنظران است كه با تحليلي قوي در تقابل با نظريات حاكم، حقانيت نظام اقتصادي اسلام را ثابت كنند.
متأسفانه در قبل از انقلاب و حتي سي سال پس از آن، عليرغم اينكه دستاوردهاي پراكندهاي داشتيم ولي چون نگاه و الگوهاي حاكم ما غربي است، بنابراين ميطلبد كه ما يك هجومي به سمت وضع موجود ببريم و تجديد نظري در اين زمينه انجام دهيم.
به همين دليل پرداختن به مبحث پيشرفت و الگوي اسلامي فرصتي طلايي است براي مقابله با همه كاستيهايي كه در سالهاي گذشته و دورههاي مختلف در جمهوري اسلامي وجود داشته و دارد. متأسفانه الگوهاي حاكم كماكان عليرغم نگرشها و علاقمنديهايي كه دستاندركاران داشتند، الگوهاي مادي يا سرمايهداري بوده است. قطعاً تأمل و تفكر توسط نخبگان و دستاندركاران ما، اولين گام براي سازماندهي و حركت به سمت رسيدن الگوي بومي است.
برگزاري اين نشست الگوي پيشرفت اسلامي - ايراني نيز بر همين اساس شكل گرفته است؟.
بله، چون اين بحث الگوي اسلامي پيشرفت، بحثي شجاعانه است كه مطرح شده و حيف است كه به آن جفا شود و فروكش كند. نبايد اجازه دهيم تا حرفهاي ارزشيمان دستخوش چنين فضايي بشود. بايد يك درك صحيح از تعريف و ضرورت آن ايجاد شود و بعد هم فضاي مشاركت مردم و نخبگان فراهم شود. اگر اين اعتمادسازي، شفافسازي و بسترسازي نباشد، قطعاً سرنوشت اين موضوع مهم نيز مانند بسياري از مسائل ديگر ميشود.
رهبر انقلاب گفتند كه ما بايد از ظرفيت نخبگان براي حل مسائل كلان كشور استفاده كنيم. حال چگونه ميتوان از تمام ظرفيتهاي نخبگاني استفاده كرد؟
تعريف نخبگي مهم است كه اگر خوب صورت نگيرد، بيشتر شبيه به تعارفهاي سياسي ميشود. متأسفانه شاخصهاي نخبگي برخي دانشگاهها همان مبناي ISI است.
من در همين جلسه جاي خيلي از دوستان را خالي ديدم. بعضيها اختلاف سليقه دارند اما در فضاي تضارب آراي جمعي ميخواهند حضور داشته باشند. اين به اجماع تئوريك منجر ميشود؛ چراكه اجماع تئوريك و نظري اساس حركت است. بنابراين اولين حركت اين است كه ما محدودنگريها را كنار بگذاريم و يك فضاي آكادميك علمي، دلسوز، علاقمند به موفقيت و آيندهي نظام را ايجاد كنيم. آن زمان است كه با تضارب آرا به همگرايي ميرسيم. البته برخي نخبگان كه بحثي را قبول نداشته باشند، خودشان كنار ميروند.
جلب نخبگان زماني محقق ميشود كه ضرورت انجام كار، برايشان بهدرستي جا بيفتند. تعاملات خوب صورت گرفته باشد و دبيرخانه اجراي نشست ظرفيت خودش را بالا نشان بدهد تا بتواند اين جذب يا در حقيقت ظرفيتسازي را ايجاد كند.
من ضمن احترام به همهي عزيزان و ارج نهادن به تلاششان، معتقدم كشور ما صاحبنظران متعددي دارد كه اگر اينها در يك انسجام رفتاري قرار بگيرند، ميتوانند بسيار مثمر ثمر باشند.
خود نخبگان چگونه ميتوانند اثرگذاري بيشتري داشته باشند؟
يكي از اشكالاتي كه در اين عرصه وجود دارد، حاكميت كميگرايي بر مراكز تحقيقات و پژوهشي است. مضافاً اينكه تلاش فكري زمينهساز بايد تلاشي جهتدار باشد. صرف اينكه تلاش فكري صورت بگيرد و بعد خودش را در مقالاتي مثل ISI نشان دهد، كافي نيست.
متأسفانه اين كميگرايي و عدم انسجام آن با نيازهاي واقعي كشور به معضلي براي نظام تبديل شده است. در سالهاي اخير هم تأكيداتي دربارهي تحول در حوزههاي علوم انساني توسط رهبر انقلاب صورت گرفته كه متأسفانه دچار حب و بغض سياسي شده است. اين ظلم است كه ما فضاي فرهنگي و قلمرو علوم انساني را با نگاه بستهي سياسي خودمان تعريف كنيم.
بنابراين بايد خروجي تفكرات و تلاشهاي فكري در دانشگاهها در راستاي منافع ملي ما و معيارهاي ارزشي اسلام باشد. برخي اساتيد نسبت به منافع ملي مسئولانه برخورد نميكنند. اين عدم مسئوليت، بخشي مربوط به خودشان است و بخشي هم نظام آموزش عالي كشور كه نتوانسته چنين فضايي را جا بيندازد. الان خروجيهاي بسياري از دانشكدههاي اقتصاد در زمينهي تحقيقات علمي دنبالهرو بعضي از نظرياتي است كه امروز زير سؤال رفتهاند. در صورتي كه بايد هر دانشگاه اقتصادي در حكم يك مكتب تفكر اقتصادي قرار بگيرد، آن هم با نگاه نقادانه. به هر حال بايد ظرفيت نخبگان را بالا ببريم و از اين ظرفيتهاي بالقوه در راستاي منافع ملي استفاده كنيم.
انتهاي پيام
- در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
- -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
- -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
- - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بیاحترامی به اشخاص، قومیتها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزههای دین مبین اسلام باشد معذور است.
- - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.


نظرات