گروس عبدالملکیان با اشاره به اهمیت ویرایش در شعر، از در دست ویرایش داشتن مجموعهی شعر جدید خود خبر داد.
این شاعر در گفتوگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی مجوعهی شعرِ بعدیاش که هماکنون در دست آمادهسازی است، گفت: در حال حاضر بخش عمدهای از شعرهای کتاب بعدیام نهایی شده است، اما با توجه به سختگیری و وسواس مضاعفی که طی سالهای اخیر پیدا کردهام، هنوز دربارهی چاپ برخی شعرها به نتیجهی قطعی نرسیدهام و بعضی دیگر نیز در مرحلهی ویراستاریِ نهایی قرار دارند. البته به طور کل این سختگیری دربارهی انتشارِ کتاب، همواره به نسبتی در من بوده است؛ چرا که در طول 12 سال، چهار مجموعهی شعر منتشر کردهام؛ یعنی دقیقا هر سه سال یک مجموعه. در صورتیکه با توجه به حجم کارهایی که مینویسم، به راحتی میسر است که هر سال یک مجموعهی شعر منتشر کنم، اما به گمانم، یکی از مهمترین مقولات در رابطه با کار شاعری و یکی از وظایف عمدهی خودآگاهِ شاعر، همین گزیده منتشر کردن است. لزومی ندارد که یک هنرمند تمام تمرینهایش را در معرضِ نگاهِ عموم بگذارد؛ بلکه نتایج آن تمرینها و عرق ریختنهاست که باید منتشر شود. بله، یک بندباز بارها در شرایط سخت و متنوعِ تمرینی سعی میکند که از طناب رد شود، اما لزوما قرار نیست که افتادنهایش را برای عموم نمایش بدهد؛ بلکه با بهرهگیری از آن شکستها، بهترین نمایشش را در برابر چشم مخاطبین قرار میدهد.
او در ادامه افزود: البته همهی اینها به تسلط هنرمند و قدرتِ خودآگاه او بستگی دارد. اینکه اساسا بتواند خودش و مؤلفههای شعرش را ببیند، بداند کجا ایستاده است و به کدام سمت قرار است برود. اینکه اصلا این تسلط را پیدا کند که بتواند شکستها و بنبستهایش را تشخیص دهد و از آنها در خلوت درس بگیرد؛ وگرنه در غیر این صورت و فارغ از این تسلط میبایست به آن دست از هنرمندانی بپیوندد که هر چه را خلق میکنند، در برابر عموم قرار میدهند تا تنها بر اساس استقبال یا نبود استقبال مردم به این نتیجه برسند که کدام کارشان دارای ارزش بیشتری است.
گروس عبدالملکیان دربارهی ویرایش و جایگاه ویرایش در شعر گفت: ویراستاری از مقولاتِ مرتبط با خودآگاه شاعر است. به هر حال، شاعر پیش از تألیف اثر، هنگام تألیفِ اولیهی شعر و همچنین پس از آن، از مقولهی خودآگاه به اشکال متنوع استفاده میکند که بحثش مفصل است. ولی دربارهی اهمیت خودآگاه بهتر است به این قضیه توجه کنیم که از گذشته تا کنون تعاریف و گزارههای متنوعی به این دوگانگیِ خودآگاه - ناخودآگاه اشاره کردهاند. مثلا عطار دربارهی دو وجه جوششی و کوششیِ شعر صحبت میکند. یا پل والری، شاعر و نظریهپرداز سمبولیست فرانسوی، به این مقوله اشاره میکند که مصرع ابتداییِ یک شعر هدیهی خدایان است و اتفاقا منظورش این است که تنها مصرع ابتدایی یک شعر هدیهی خدایان است و به واسطهی جذبه و الهام در دست شاعر قرار میگیرد و اتفاقا پس از آن نقشِ شاعر بسیار مهم است که با تسلطش بر چارچوبهای شعر و مؤلفههای یک اثر ادبی بازی میکند. بنابراین بحثم این است که تمامی مکاتب و جریانهای ادبی دو وجهِ ناخودآگاه و خودآگاه را به عنوان دو بال برای خلق یک اثر هنری پذیرفتهاند، اما یکی از تفاوتهای اساسیِ این جریانهای شعری در نقش و جایگاهِ متفاوتی است که به دو وجه ناخودآگاه و خودآگاه میدهند. به هر حال، کسانی که گمان میکنند شعر، الهامِ صرف است، کاملا به خطا رفتهاند، چرا که همانطور که اشاره کردم، مقولهی خودآگاه در مسیر زندگیِ شعریِ شاعر، در زمان خلق اولیهی یک اثر و سپس به عنوان منتقد و ویراستار آن اثر، نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. یعنی بهتر است بگویم که غالبِ شاعرانِ بزرگِ ادبیات، منتقدان بزرگی در درون خود داشتهاند که دست کم کار خودشان را تحلیل، واکاوی و ویرایش میکرده است.
این شاعر سپس با اشاره به بازنشر مجموعهی شعرش گفت: چاپ چهارمِ آخرین کتابم با عنوان «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» با تیراژ 2500 نسخه به تازگی منتشر شده است.
این کتاب گزیدهای از شعرهای عبدالملکیان را شامل میشود که با همنشینیِ عکسهایی از 36 عکاس ایرانی همراه شده است و چاپ اولش در اردیبهشتماه امسال به بازار آمد.
انتهای پیام
نظرات