• یکشنبه / ۶ مهر ۱۳۹۳ / ۱۶:۱۲
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 93070603730
  • خبرنگار : 71191

هشدار فعالان میراث فرهنگی به معاون رییس‌جمهور:

فاجعه‌ دیگری برای میراث فرهنگی در راه است

فاجعه‌ دیگری برای میراث فرهنگی در راه است

15 باستان‌شناس و فعال حوزه‌ی میراث فرهنگی در نامه‌ای سرگشاده به مسعود سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری «ساماندهی بورس آثار تاریخی» در کشور را که بحث آن 18 شهریور امسال در یک همایش در کاخ نیاوران مطرح شده بود، یک فاجعه برای میراث فرهنگی دانستند.

15 باستان‌شناس و فعال حوزه‌ی میراث فرهنگی در نامه‌ای سرگشاده به مسعود سلطانی‌فر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری «ساماندهی بورس آثار تاریخی» در کشور را که بحث آن 18 شهریور امسال در یک همایش در کاخ نیاوران مطرح شده بود، یک فاجعه برای میراث فرهنگی دانستند.

به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، در این نامه‌ی سرگشاده آمده است: «چندی پیش سعید شیرکوند، معاون سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نشست «نقش جامعه مدنی در مقابله با قاچاق اموال فرهنگی» از راه‌اندازی بورس آثار تاریخی خبر داد که در عین ناباوری تکرار همان دیدگاه‌های نادرست، سودجویانه و عتیقه‌محورانه و نه فرهنگی و علمیِ روسای پیشین سازمان میراث فرهنگی، مانند آقای حمید بقایی بود که درصدد بود چنین بورسی را در کیش راه‌اندازی کند.

بی‌گمان در صورتی‌که چنین اتفاقی بیفتد، به دلایل زیر، فاجعه‌ای برای میراث فرهنگی و اموال تاریخی ایران رخ می‌دهد.

راه‌اندازی بورس آثار تاریخی نه تنها کمکی به خارج‌شدن آثار تاریخی از پستوها نخواهد کرد، بلکه باعث می‌شود تا حفاران غیرمجاز بیش از پیش به جان محوطه‌های باستانی و تاریخی بیفتند.

قاچاقچی آثار تاریخی مگر ممکن است آثاری را که می‌تواند با خارج ‌کردن از ایران در برابرش هزاران و بلکه میلیون‌ها دلار و پوند و یورو بگیرد به بورس آثار تاریخی بیاورد تا در برابر عرضه‌ی آن ریال و تومان دریافت کند؟

به نظر می‌رسد راه درست برای حل مشکل نابود کردن آثار ارزشمند تاریخی یا خارج کردن‌شان از کشور، همان آموزش شیوه‌ی درست مواجهه‌ی مردم با آثار تاریخی و فرهنگی و افزایش سطح آگاهی آنان نسبت به میراث فرهنگی باشد و یادآوری این که اشیای تاریخی، میراث و هویت یک ملت است که نباید به آن چوب حراج زد.

می‌شود با تشویقِ بیشتر مردم به سپردن اشیایی که در پستوها دارند به سازمان میراث فرهنگی و رفتن به‌سوی ایجاد موزه‌های محلی و مردمی و اهدای جوایز و مشوق‌های کاربردی شرایطی را ایجاد کرد تا همگان به ایران و میراث‌شان ببالند و خود نیز به‌راستی شایستگی جایگزینی آن نیاکان را بیابند.

همچنان‌که هر از گاهی در خبرها می‌خوانیم که افراد میراث‌دوست و فرهنگ‌یار، تُنگ، جام یا شیء تاریخی را به میراث هدیه داده‌اند.

با آموزش می‌توان دید عتیقه‌محوری مردم و همچنین برخی از مسئولان نسبت به آثار تاریخی را عوض کرد و به آنان آموخت که آثار فرهنگی و تاریخی، اشیای عتیقه و لوکس نیستند، بلکه دستاوردهای بشری‌اند که با پژوهش و تحقیق بر روی آنها می‌توانیم با شناسنامه‌ی هویتی خویش بیشتر آشنا شویم.

حتی هویت‌مند و شناسنامه‌دار کردن اشیایی که از دیرباز در اختیار مردم است می‌تواند در تغییر این نگاه و نگهداری بهترشان مؤثر باشد. هم‌چنین، افزون بر فعالیت‌های مدنی و آموزش به مردم، باید با یارگیری مأموران حفاظت میراث فرهنگی از میان معتمدان محلی و انجمن‌های دوستدار میراث فرهنگی جلوی قاچاق و تخریب آثار و اشیای تاریخی را گرفت.

باز تأکید می‌کنیم و از شما خواهشمندیم از راه‌اندازی چنین بورسی خودداری کنید، چرا که جز نابودی میراث فرهنگی و چراغ سبز دادن به غارتگران میراث فرهنگی برای تاراج میراث ایران، چیزی عاید نخواهد شد.»

اسامی امضاکنندگان این نامه‌ی سرگشاده در خبرگزاری ایسنا محفوظ است.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۳-۰۷-۰۶ ۲۰:۳۹

دزدي از يک خانه، حاصل عمر يک خانوار را ضايع مي سازد که در برخي موارد قابل جبران است. اما قاچاق آثار و اموال فرهنگي همانند يک دزدي ناجوانمردانه و کثيفي است که حاصل عمر يک ملت و در دهکده جهاني حاضر، حاصل عمر ملت ها و شناسنامه و هويت و حيثيت و اعتبارشان را ضايع مي سازد و قابل جبران هم نيست. به راستي جوابگو کيست؟ آيا يک سازمان حتي عريض و طويل به تنهايي مي تواند پاسخگو باشد؟ فکر مي کنم به گردن تک تک ماست، هرچند که سازمان ميراث فرهنگي هم بايستي نقش کليدي در فرهنگسازي لازم را اجرا نمايد.

avatar
۱۳۹۳-۰۷-۰۶ ۲۰:۴۲

هيچ وازارتخانه يا نهاد و ارگان و دانشگاهي نيست که ريشه و پيشينه در تاريخ و تمدن اين سرزمين حتي تاريخ معاصر نداشته باشد. در تعجبم که بعد از اين همه سال لايحه اي در دولت تصويب نشده که هر کدام از اين سازمان ها موظف شوند به طور سالانه در هر استان موزه هايي براي اثبات هويت و ريشه و اعتبار چندين هزار ساله و صدساله و ده ساله خودشان شامل آثار و اموال تاريخي فرهنگي مرتبط با حوزه کاري و فعاليتشان احداث نمايند. واقعاً چرا به آنها اجبار نشده و برايشان فرهنگسازي نشده که به کمک سازمان ميراث فرهنگي و فرهنگ مردم و خودشان بشتابند؟!!! يک دست صدا ندارد. اگر چنين اتفاق مبارکي بيفتد هم آثار حفظ و نگهداري و معرفي شده و هم نيازي به چنين بورسهايي و چنين نگاههاي عتيقه محورانه اي برطرف مي شود. در عين حال سازمان ميراث فرهنگي هم با تقويت مادي و معنوي پاسداران ميراث، انجمنهاي دوستدار و علاقمندان و دهياريها و شوراهاي اسلامي شهر و روستا مي تواند نقش بازدارنده قانوني خود را بسيار بهتر از پيش ايفا نمايد.