به گزارش ایسنا، رمان «همه دختران دریا» نوشته الهام فلاح در ۳۵۲ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۱ هزار تومان از سوی انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
از متن کتاب: «در را که باز کرد، سر بالا گرفت تا صورت مردی را که پشت در ایستاده بود ببیند. صلاح بود. خیلی بهتر از آن شب جلو زندان. خیلی بهتر از آن ناهار یکی دو ماه قبل انقلاب فرهنگی توی یکی از ساندویچیهای انقلاب که ناغافل سر رسیده و نشسته بود روبهروی او و دخترخاله، بازو به بازوی مجید. به خیالش نبود که بعد جر و منجر آن روز توی ساندویچی باز هم بیاید سمت مجید و دخترخاله. دخترخاله گفته بود از ایران رفته. رفته فرانسه پی درس و دیگر بیخیال ایران و حزب و چریکبازی شده. صلاح نگاهی به سرتاپای ماندگار انداخت و گفت: «عوض شدهای.»
***
دیگر رمان تازه منتشرشده در این نشر، «سوگواری برای شوالیهها» نوشته مرتضا کربلاییلوست که در ۲۰۸ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۴ هزار تومان به چاپ رسیده است.
از متن کتاب: برای دیدن آنچه در پیشارو بود ناچار خم شدم تا قامترس سگها و از میان مِه پارهشده کاشفیِ سیاستمدار را دیدم که تا سینه در آب فرورفته بود و با یک مرد دیگر که آرنجش را بر یک کنده شناور تکیه داده بود صحبت میکرد. این دیگر چه خرق عادتی بود. در این سرما در این برکه چه میکردند؟ دویدم و همزمان با سگها به ساحل رسیدم و کاشفی را صدا زدم. کاشفی برگشت و برایم دست تکان داد. گفت: «به ما ملحق شو جوان. معرفی میکنم. آقای حسن وثوقالدوله.» وثوقالدوله کُنده را به زیر این آرنج داد و در تکمیل معرفی کاشفی با اشاره به خودش و به طعنه گفت: «فرزند خلف همان اعلیحضرتی که دیدید.»
من دست به سینهام بردم و برای وثوقالدوله ادای احترام کردم. بعد رو به کاشفی گفتم: «میترسم سینه پهلو کنید حاج آقا.»
کاشفی خندید. «نگران نباش. هر سه این جمع سهنفره آن زبانهها را دیدهایم. سرما دیگر کارگر نیست. لخت شو بیا تو.»
***
«سندرومِ زندگیِ نامعتبر» نوشته میثم خیرخواه در ۱۲۰ صفحه، با شمارگان ۶۶۰ نسخه و قیمت ۷۵۰۰ تومان در نشر هیلا منتشر شده است.
از متن کتاب: «بعد که برگه دراز چاپ میشد، پدرم عینکش را روی پیشانیاش میگذاشت و به نوار اعداد زل میزد. مادرم هر روز صبح موهایش را گیس میکرد و شبها آن را باز میکرد و شانه میزد. من به همه این خاطرات مشکوکم. گاهی تصور میکنم آن مرد، با عینک روی پیشانی، کارپرداز شرکت است که یک ماشین حساب قدیمی کرمرنگ دارد و موقع حساب و کتاب عینکش را روی پیشانی یا روی سرش میگذارد، یا آن زن که به شکلی منظم هر روز صبح موهایش را گیس میکند و هر شب پیش از خواب بازشان میکند قهرمان یکی از فیلمهای سیاه و سفید موزیکال است. اسمش را گذاشتهام سندروم خاطرات نامعتبر! ممکن است یکی از بیماریهای جذاب اعصاب و روان باشد.
انتهای پیام
نظرات