• چهارشنبه / ۱ شهریور ۱۳۹۶ / ۰۰:۳۰
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 96053119542
  • خبرنگار : 71480

مصایب «بی‌طرف» بودن

مصایب «بی‌طرف» بودن

بی‌طرفی در سپهر سیاسی ایران از جمله بی‌معناترین مفاهیمی است که مدعی خود را به مسلخ می‌برد. فردی که وارد سیاست می‌شود باید نسبت و گرایش خود را با جریان‌های سیاسی موجود اعلام کند و اگر با جریان‌های سیاسی موجود قرابتی نداشت، با استفاده از شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور به دنبال مطرح کردن گفتمان سیاسی جدیدی بوده، طرحی نو دراندازد و جریان جدیدی را پایه‌گذاری کند.

به گزارش ایسنا، قواعد سیاست در ایران اثبات کرده است که نخبگان و فعالان سیاسی یا باید به جایگاهی رسیده باشند که فراتر از جناح‌ها و جریان‌ها قرار بگیرند و خود آن جریان‌ها را هدایت کنند، یا رهبر یک جریان سیاسی باشند  یا اگر به این جایگاه دست نیافته‌اند، برای ادامه حیات سیاسی به جریانی وابسته بوده؛ در قالب جریان سیاسی حرکت کنند و حمایت آن جریان را داشته باشند. البته پایه‌گذاری جریانی جدید نیز در پیش‌روی فعالان سیاسی است. بی‌طرفی در سیاست معنا ندارد.

به عنوان نمونه مرحوم آیت آلله هاشمی با این‌که عضو جامعه روحانیت مبارز از نهادی سیاسی و مذهبی اصولگرایان بود اما به تدریج و در سال‌های پایان عمر خود به جایگاهی فراجناحی دست یافت به گونه‌ای که هم اصلاح‌طلبان گرد او جمع شدند و هم اصولگرایان معتدل. آیت‌الله هاشمی در واقع نقشی فراجناحی داشت و غیر از تندروهای اصولگرایی سایر جریان‌ها از او حرف‌شنوی داشته و نظرات و توصیه‌هایش در روند شکل‌گیری پدیده‌های سیاسی مثل انتخابات تاثیر قابل توجهی داشت. هاشمی  در میان جریان‌های سیاسی هیچگاه بی‌طرف نبود بلکه  داعیه‌دار جریان اعتدال در کشور بود.

حجت‌الاسلام ناطق نوری نیز در سال‌های اخیر در حال طی کردن همین مسیر بوده و  بعید نیست در سال‌های آتی بتواند به جایگاه مرحوم هاشمی نزدیک شود. او که خاستگاه اصولگرایی دارد به تدریج در حال فاصله گرفتن از اصولگرایان است به گونه‌ای که در انتخابات چند دوره اخیر وارد بازی‌های اصولگرایان نشد و از جریان اعتدال کشور حمایت کرد. ناطق نوری هم هیچ‌گاه اعلام بی‌طرفی نکرد.

حسن روحانی هم با شعار اعتدال وارد عرصه انتخابات ایران شد و با اینکه سابقه عضویت در جامعه روحانیت مبارز را داشت اما شعارهای اصلاح‌طلبانه داد و با حمایت همین جریان اصلاحات نیز دوبار به ریاست‌جمهوری رسید. اما روحانی نیز خود را هیچ‌گاه بی‌طرف معرفی نکرد. از اعضای حزب اعتدال و توسعه مثل محمدباقر نوبخت، محمود واعظی، مرتضی بانک و علی جنتی در کابینه خود بهره برد و در کنار آن از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در کابینه استفاده کرد. روحانی به جای آنکه خود را بی‌طرف بنامد در حال تلاش برای دست یافتن به جایگاهی فراجناحی برای آینده حیات سیاسی خود بخصوص پس از اتمام دوره دوم ریاست‌جمهوری خود است.

در این بین داستان احمدی‌نژاد متفاوت است. احمدی نژاد در سال 84 و 88 با حمایت اصولگرایان به ریاست جمهوری رسید اما هر چه جلوتر رفت بیشتر از جریان اصولگرایی اعلام برائت کرد و در مقابل هم این جریان به تدریج از او فاصله گرفت در نتیجه وزرای اصولگرای او از کابینه به دلایل اختلاف دیدگاه با احمدی‌نژاد و مشایی از دولت جدا شدند. احمدی‌نژاد معتقد بود به هیچ جریان سیاسی وابسته نیست و اعلام بی‌طرفی کرد. اکنون پس از سپری شدن سال‌های ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد شاید چند نفر انگشت‌شمار اطراف او مانده باشند که هنوز هویت سیاسی مشخصی برای خود تعریف نکرده‌اند و از هر دری سخن می‌گویند. آن‌ها بالاخره مجبور می‌شوند برای بقای سیاسی خود تعریفی از جریان سیاسی که می‌خواهند آن را نمایندگی کنند ارائه دهند و به جامعه بگویند دنبال چه هستند  واین جامعه است که براساس عملکرد گذشته درباره این افراد و جریان احتمالی آن‌ها قضاوت خواهد کرد.  اینجا بی‌طرفی احمدی‌نژاد و یارانش بیشتر شبیه بی‌هویتی سیاسی است.

این شرایط فعلی احمدی نژاد که اکثریت حامیان خود  را از دست داده و هر کس برای ادامه حیات سیاسی خود از او اعلام برائت کرده و حتی خواننده‌ای مثل علیرضا افتخاری هم از روبوسی با او پشیمان است را می‌توان با با نمادهای جریان اصلاحات و اصولگرایی مقایسه کرد که خود را در جریان سیاسی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی  تعریف کرده و سال‌هاست بر این مواضع خود پافشاری کرده‌اند این نمادها اگر هم عملکرد سیاسی و اجرایی موفقی نداشته باشند اما به هر حال گرایش سیاسی آن‌ها برای جامعه روشن است. افرادی هم که در انتخابات اخیر مجلس با حمایت یک لیست وارد مجلس شدند اما به لیست خود پشت کردند و به بی‌هویتی سیاسی متهم شدند، بعید است عمر سیاسی طولانی داشته باشند. نمونه مشابه در شورای شهر چهارم تهران رخ داد و فردی که با لیست اصلاح‌طلبان به شورا آمد به این جریان پشت کرد و در جریان انتخاب شهردار تهران به نامزد جریان اصولگرایی رای داد.اکنون شورای شهر پنجم دربست در اختیار اصلاح‌طلبان است اما  این فرد اکنون جایی در شورای شهر ندارد.

در روزهای اخیر نیز این موضوع بار دیگر در سیاست ایران اثبات شد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت، به 16 وزیر اعتماد کرده و فقط به حبیب‌الله بیطرف رای اعتماد ندادند. هرچند در دلایل رای نیاوردن بیطرف دلایل متعددی از جمله عملکرد گذشته، مخالفت نمایندگان منطقه‌ای و استانی و نطق ضعیف بیطرف مطرح شده است اما در این بین شاید یک دلیل هم عدم صراحت بیطرف در بیان مواضع سیاسی و گرایش جناحی بود.

بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مطالبات منطقه‌ای و استانی، بی‌انگیزگی بیطرف وعدم حضور در کمیسیون‌های تخصصی، تاجگردون رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی مطالبات منطقه‌ای و نطق ضعیف، احمد مازنی نماینده اصلاح طلب مجلس بداخلاقی فراکسیونی، علی مطهری فعال نبودن و بی‌اعتنابودن به رای نمایندگان مجلس و عباس پاپی‌زاده رییس مجمع نمایندگان خوزستان سیاست‌های اشتباه در دو دهه گذشته در وزارت نیرو را از جمله دلایل رای نیاوردن بیطرف ذکر کرده‌اند.

بیطرف سابقه حضور در وزارت نیروی دولت اصلاحات را داشت اما آنطور که باید از هویت سیاسی خود در مجلس دفاع نکرد. صادق زیباکلام در تحلیل دلایل رای نیاوردن وزیر پیشنهادی نیرو معتقد است که «بیطرف از اصلاح‌طلبان شناسنامه‌دارکابینه پیشنهادی بود و رای عدم اعتماد مجلس به او به سبب تلاش اصولگرایان مجلس برای رای نیاوردن وزیر اصلاح‌طلب بود.» در حالی‌که همین نمایندگان به محمود حجتی رای داده بودند بنابراین آنچه زیباکلام می‌گوید شاید همه واقعیت نباشد.

این مساله مطرح می‌شود که خود بیطرف چقدر حاضر شد از گرایش سیاسی خود بگوید و از آن دفاع کند و فراکسیون امید را برای دفاع یکپارچه از خود قانع کند؟ در روزهایی که بحث رای اعتماد در مجلس مطرح بود، در خبرها آمد که رییس دولت اصلاحات از بیطرف حمایت کرده اما این خبر تکذیب شد و خاتمی اعلام کرد از وزیر خاصی حمایت و پشتیبانی نکرده است.

از مجموع ۲۸۸ رای،  بیطرف ۱۳۲ رأی مخالف، ۱۳۳ رأی موافق و ۱۷ رأی ممتنع و ۶ باطله داشت و برای گرفتن رای اعتماد فقط 12 رای کم آورد. آنطور که پارسایی مطرح کرده است بیطرف نه در کمیسیون‌های تخصصی حضور کافی داشته و نه برای حضور در لابی‌ها و رایزنی با نمایندگان وقت گذاشته است. تاجگردون هم می‌گوید که «خیلی از اصلاح‌طلبان هم به او رای ندادند» و مازنی هم از «بداخلاقی فراکسیونی» صحبت می کند. بیطرف هم گویا در این میان خیلی علاقمند به وابسته نشان دادن خود به جریان اصلاح‌طلبی نبوده و شاید همین عامل برخی از اعضای فراکسیون امید را از رای دادن به او منصرف کرده است.

گویا بیطرف اصراری بر اعلام مواضع سیاسی و گرایش جناحی برای همراه کردن فراکسیون امید با خود نداشت. علاوه براین در کنار انتقاداتی که به عملکردش وارد می‌شد، او نتوانست دفاع مناسبی از خود داشته باشد و تلاشی برای رایزنی و لابی با نمایندگان نکرد. اگر او همه اعضای فراکسیون امید را می‌توانست با خود همراه کند شاید فراکسیون جدی‌تر وارد دفاع از او می‌شد و حالا بیطرف هم وزیر دولت روحانی بود.

خبرنگار ایسنا : محسن فرامرزی

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha