گمان نمی کنم گردشگری علاقمند به تاریخ گذشتگان، با گشتن در این محله احساس خستگی کند. مقصد پایانی این کوی تاریخی، خانه استاد شهریار، شاعر نامدار ایرانی ترک زبان است که هر ایرانی اشعار زیبا و تاثیر گذار ترکی و فارسی او را شنیده است. خ
انه ای که استاد ۲۰ سال پایانی عمر خود را در آن گذراند اکنون تبدیل به موزه شده و برای هرکسی جذابیت خاصی دارد. از قدیمالایام درب منزل استاد بر روی میهمانان و عاشقان شعر و ادب باز بوده و همواره افراد زیادی از هر نقطهی ایران و حتی سایر کشورها به بازدید خانه استاد می روند چرا که عاشقان وی معتقدند با حضور در آنجا بوی شهریار به مشامشان می رسد.
از درب آبی رنگ خانه که وارد حیاط با صفا و زیبا می شوی، باغچهای کوچک با درختی نیمه جان کهنسال و چند درختچه جوان کنار حوضی چشم هر بیننده ای را نوازش میکند. کنار پنجره ی خانه، تندیس سنگی استاد شهریار که کتابی در دست دارد، قرار گرفته و با نگاهی مهربان و متواضع گویی جمله خوشامدگویی را به میهمانانش زیر لب زمزمه می کند.
منزل بی آلایش استاد در زیر بنایی بالغ بر حدود ۲۵۰ مترمربع، شامل طبقه اول و زیرزمین است، خانهای که هنوز هم با یاد و خاطرات استاد شهریار پابرجاست، طبقه ی فوقانی خانه که بخش اصلی موزه محسوب می شود از چند بخش تشکیل شده است.
در ابتدای ورود به قسمت فوقانی ساختمان، اتاق نشیمن استاد نظرمان را به خود جلب می کند. با اینکه اتاقی با دکوراسیون و چیدمان ساده و بی آلایش به نظر می رسد ولی زمانی استاد با سرودن اشعارش در این مکان، روح و جانی به آن می بخشید و زندگی در آن جاری بود.
لوازم زندگی و وسایل شخصی استاد در گوشه و کنار آن از جمله رختخواب و بستر استراحت کنار دیواری از اتاق پهن شده و بالای سر آن تابلوی «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را» جا خوش کرده است، جلوی بسترش قرآنی با جلد قدیمی، فلاسک چای، قوری و استکان، قندان و چراغ نفت قدیمی و والر قرار گرفته اند. کنار پنجره ی اتاق، کیف و تابلو عکس استاد و کاناپه قدیمی مستقر شده و در کنار آن تلویزیون، پنکه و تلفن قدیمی نیز خودنمایی میکند.
آثار زیادی در طبقه فوقانی خانه شامل کتابهای خطی و نسخه های قدیمی متعلق به کتابخانه شخصی استاد، دستخط ها، عکسها و لوازم التحریر و عینک قدیمی استاد در معرض دید بازدید کنندگان قرار گرفته است، در بخش دیگر خانه، آشپزخانهای نقلی خانه با یخچال و طاقچه ای با ظروف چینی قدیمی مستقر شده است.
به سمت زیر زمین خانه میرویم، زیر زمین خانه نیز صفایی دارد، حوض آبی رنگ با ماهی ها و شمعدانی های کنار پنجره و هوای خنک زیر زمین خستگی را از تن بازدیدکنندگان به در می کند. بخش زیر زمین خانه نیز شامل تابلو عکس های قدیمی مختلف از دوستان، آشنایان و خود استاد در گوشه و کنار دیوار و قفسه ها نصب شده است.
مسئول موزه استاد شهریار در گفت و گو با ایسنا با اینکه قدمت خانه استاد شهریار به دوران پهلوی دوم باز میگردد، اظهار کرد: استاد شهریار حدود ۲۰ سال از عمر خود را در این خانه سپری کرده است، این خانه در سال 1367، بعد از درگذشت استاد، از وراث آن توسط شهرداری تبریز خریداری شد و هم اکنون نیز زیر نظر این ارگان اداره میشود. این خانه در تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۲۷۲۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.
حمید خان پور با بیان اینکه بعد از فوت استاد، وراث او در این خانه مستقر بودند، افزود: تمامی وسایل خانه از وراث خریداری شده، به عنوان مثال آثار قرآنی با دست خط استاد و تمامی دست خط های استاد از اشعارش حتی نسخه های بیمارستانی او نیز در این محل نگهداری میشود. خانه استاد شهریار، در زیربنایی بالغ بر ۲۵۰ متر و مساحتی حدود ۲۴۱ متر در دوطبقه ساخته شده و در حال حاضر به صورت رایگان در معرض دید بازدید کنندگان قرار گرفته است.
وی با اشاره به وضعیت خوب خانه از لحاظ ساختاری و فیزیکی، افزود: تاکنون مرمت جزیی از جمله رنگ آمیزی و بندکشی آجرها در آن انجام شده است، تمامی آثار این خانه به جز کف پوش و پرده های آن همگی آثار برجای مانده از استاد شهریار است. بیش از ۵۰۰ قطعه از آثار و نیز وسایل شخصی استاد شهریار شامل کتاب، دستخط و انواع یادبودها و هدایای داخلی و خارجی به همراه لوازم زندگی او در موزه به نمایش گذاشته شده است.
وی با بیان اینکه موزه استاد شهریار از موقعیت و جایگاه خوبی برخوردار است، گفت: در طول سال این موزه همواره مملو از بازدیدکنندگان و علاقمندان استاد شهریار از هر نقاط کشور و کشورهای خارجی مانند باکو می شود به طوری که مراجعه توریست های خارجی به این موزه نسبت به موزه های دیگر زیاد است به طوری که در ایام عید بیش از هزار نفر و در روزهای عادی نیز به طور میانگین حدود ۲۰۰ نفر از آن بازدید می کنند.
بازدید مان از خانه استاد شهریار که تمام می شود در راه بازگشت در موزه ی بهنام پای صحبتهای یکی از دوستداران ۸۵ ساله استاد شهریار می نشینم تا خاطرات قدیمی خود و استاد شهریار را برایمان زنده کند.
آقای روشنی ما را به موزه ی بهنام دعوت میکند تا عکس یادگاری خود با استاد شهریار را به ما نشان دهد.
سیف الله روشنی از دوستداران قدیمی استاد شهریار متولد سال ۱۳۱۱ شمسی و معلم بازنشسته زبان فرانسه و فارغ التحصیل از دانشکده ی ادبیات تبریز است، وی در سال ۱۳۳۶ به عنوان معلم ادبیات و تعلیم دینی در آموزش و پرورش استخدام شد و در سال ۱۳۳۸ در دانشکده ادبیات تبریز در رشته ی ادبیات فرانسه فارغ التحصیل شده و بعد در رشته فلسفه و علوم تربیتی در شیفت شبانه وارد دانشگاه شده است.
وی با اشاره به عکس سه نفره ی تابلوی دستش، اظهار کرد: این عکس مربوط به سال ۱۳۶۲ شمسی است و حدود ۳۵ سال از آن دوران می گذرد. در این عکس برای دیدار مجدد با استاد همراه دوستم اصغر فرهادی به خانه او رفته بودیم.اصغر فرهادی نیز یکی دیگر از عاشقان و آشنایان استاد شهریار است و اکنون نیز شعرهای او را در صدا و سیما دکلمه میکند.
وی با بیان اینکه بنده در موقعیتهای مختلف با استاد شهریار آشنا شدهام، خاطر نشان کرد: در این عکس خاطره انگیز زمانی که استاد از اصغر در مورد بنده سوال می کند، اصغر پاسخ می دهد؛ « من از دامان پر مهر و محبت، علم و ادب او برخاسته و به پابوسی شما آمده ام》.استاد شهریار از این جمله ی اصغر خوشحال شده و در آن حین شعری را که به مناسبت روز معلم سرود بود را برای ما خواند.
اول از استاد، یاد آموختیم پس سودای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما.....
دوستدار قدیمی استاد شهریار با اشاره به اینکه در دوران نوجوانی زمانی که در مقصودیه دانش آموزی ۱۶ ساله بودم همواره با دوستانم به دیدار استاد می رفتیم، افزود: درب استاد همواره به روی ما باز بود و استاد هر موقع با گشاده رویی از دوستدارانش استقبال می کرد. روزی در فصل پاییز با دوستان از کنار درب خانه استاد می گذشتیم که استاد را در حیاط خانه مشغول تهیه زغال برای کرسی دیدیم در این حین یکی از دوستانم به قصد کمک، بادبزن حصیری را برای افروختن زغال از استاد درخواست کرد ولی او گفت؛ امروز تو آن را برایم فراهم می کنی فردا چه کسی آن را برای من فراهم خواهد کرد؟ آن روز افسوس خوردم که شاعری چون شهریار تنها بوده و در خانهاش کسی نیست تا گرمایش خانه ی او را فراهم کند.
وی با اشاره به اینکه سال ۱۳۳۸ زمانی که به عنوان دانشجوی زبان فرانسه در دانشکده ادبیات تبریز مشغول تحصیل بودم، افزود: گاه گاهی استاد به دانشگاه ما مراجعه کرده و در کنار دانشجویان شعر خوانی می کرد. زمانی که در دانشگاه ما حضور می یافت از او درخواست می کردیم تا شعرهای جدید و دست نوشته های خود را برای ما بخواند چرا که کتاب های چاپ شده قبلی او را از بر بودیم. روزی در این محفل شعر خوانی با خواندن بیت "نالد به حال زار من امشب سه تار من "و "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا "استاد شروع به گریستن کرد، زمانی که علل آن را پرسیدیم، گفت؛ گاهی با خوانندن اشعار غمی بر دلم می نشیند و گریه ام می گیرد، آن روز مانیز از گفته و غم او به شدت غمگین شدیم.
وی افزود: در برخی مواقع نیز شعرهای دوستان شاعرم را نزد استاد برده و از نظرات او و رفع اشکالات کمک میگرفتیم و او نیز همواره با محبت، گشاده رویی و با حوصله با ما رفتار می کرد.
روشنی با بیان اینکه استاد با تمام حقیقت گویی هایش در برخی مواقع محتاط رفتار می کرد، افزود: معتقدم استاد شهریار عارفی بی نظیر و از شخصیت والایی برخوردار بود و با توجه به روحیه ی لطیف اش کمی زود رنج بود، معتقدم استاد شهریار با اشعارش به طبابت روح و جان ها می پرداخت.
وی با بیان اینکه در طول آشنایی با استاد، شنیدن خبر فوت او یکی از بدترین خاطراتم بود، افزود: مراسم درگذشت استاد با استقبال و جمعیت پرشکوهی در مسجد کبود برگزار شد، آن روز، روز سخت و دشواری برای من و دوستداران استاد بود چرا که چنین گنجینهای گران بها را از دست داده بودیم، امیدوارم روح بزرگ او قرین رحمت الهی قرار گیرد.
محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار در سال 1367، درگذشت و در مقبره الشعرا تبریز به خاک سپرده شد. بر همین اساس 27 شهریور را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند؛ شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز تبحر داشتهاست.
گزارش از لیلا جلیلی، خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
انتهای پیام








نظرات