به گزارش ایسنا، اولین مراسم سالگرد درگذشت کورش اسدی امروز (سوم تیرماه) در خانه اندیشمندان علوم انسانی با حضور محمود دولتآبادی، فرزانه طاهری، یونس تراکمه، منیرالدین بیروتی، قباد آذرآیین، علیرضا زرگر، هرمز علیپور، محمدحسن شهسواری و اسدالله امرایی برگزار شد.
در این مراسم محمدرضا اصلانی ـ فیلمساز و شاعر ـ اظهار کرد: نبودن در همه این سالها وجود داشته است. این موضوع مانند یک دایره تکرار میشود که بسیار هراسآور است و مرگ به عنوان یک عمل روزمره به وقوع میپیوندد. چه شده که جامعه ما به چنین مراسمهایی دل خوش کرده است؟ کورش اسدی در واقع به زندگی اعتراض کرد و بر زندگیاش داغ گذاشت. این خاموشی سخنی بسیار گویاست. گویاتر از خاموشی سخنی ندیدهام در جهانی که ما را نمیخواهند. کورش اسدیها را نمیخواهند. باید به آنها بگویم که اگر من بمیرم خطر بزرگتری آنها را تهدید میکند زیرا مردگان قدرتمندتر از زندگان هستند.

او سپس گفت: کسی که میآفریند هرگز نمیمیرد. کورش اسدی فقط داستان خلق نمیکرد بلکه زبان خلق میکرد. در مرگ کورش همه ما مقصر هستیم زیرا مرگ او نتیجه ندیدن و سکوت بود. ما همدیگر را نمیبینیم و به این ندیدن یکدیگر عادت کردهایم.
اصلانی پس از خواندن بخشی از داستانهای کورش اسدی اظهار کرد: ما چرا کورش اسدی را ندیدیم؟ ندیدن یک زخم بود، اگر دیده میشد شاید این بخشیدن جان زمان دیگری اتفاق میافتاد، زمانی که جواهر زبانش را به جامعه فرهنگی عرضه کرده بود.
در ادامه مراسم اردشیر رستمی هنرمند و از دوستان کورش اسدی چند قطعه شعر خواند و گفت: کورش اسدی دوستی بود که میتوانست حرفها را به خوبی بشنود. او به جای آنکه نسبت به شخصیتها کنجکاو شود از آنها لذت میبرد زیرا به کارش میآمد و میتوانست داستان بگوید. کورش اسدی ناامید نبود اما نویسنده بودن و مانند کودک پاک و معصوم بودن، همچنین در بایکوت بودن زندگی را برای او سخت کرده بود. کورش اسدی در عرصه ادبیات شورشی کنکاشگری بود. او یک یاغی نجیب بود.

سپس هرمز علیپور ـ شاعر ـ شعری برای کورش اسدی خواند و گفت: مرگ کورش مرگ خیلی از ما است. رسم جهان این است که جواهرها باید غایب شوند تا دیگران پیدا شوند. زندگی خیلی سخت شده است به قدری که رستم را از پا درمیآورد چه رسد به اینکه شاعر و نویسنده باشی. این کار سادهترین کار برای جهان است. عزیزان قدر یکدیگر را بدانید.
در ادامه مراسم عبدالعلی عظیمی گفت: مرگ کورش جای تاسف دارد. ما به کجا میرویم؟ کورش مشام بسیار قویای داشت و به بوی عفونت حساس بود و این موضوع زندگی را برایش جهنم کرده بود. او به کسانی که زندگیشان به ابتذال کشیده شده بود ناسزا میگفت. در آخرین دیدارمان درباره برخی ناشران صحبت کردیم که او به آنها فحش داد. او با ناشران غیرحرفهای هم کار کرد. کورش اسدی نمیتوانست با غلطگیری و ویراستاری که کشنده خلاقیت است زندگی خود را بگذراند. کورش تحمل نداشت و بوی عفونت دیگران او را آزار میداد.

سپس کلیپی از مستند زندگی کورش اسدی به نمایش درآمد و محمدرضا زمانی از شاگردان او داستان «زوزه در حفره جمجمه» را که منتشر نشده خواند.
حسین رستمی، شهریار وقفیپور و شهرزاد اسدی (دختر کورش اسدی) از دیگر سخنرانان این مراسم بودند.
در پایان مراسم محمد گنابادی گزارشی از وضعیت کتابهای کورش اسدی ارائه کرد و از انتشار آثار او خبر داد و گفت: کتاب «آنتولوژی داستانهای جنوب» با کمک غلامرضا رضایی تدوین شده، «جنگل» مجموعهای از داستانهای کوتاه و منتشرنشده اوست که توسط آتفه چهارمحالیان تدوین شده و کتاب «کلاس داستان کورش» آثار منتخب شاگردان این نویسنده است. همچنین کتابهای «گنبد کبود» و «کوچهابرهای گمشده» به زبان انگلیسی در حال ترجمه است.

انتهای پیام


نظرات