• جمعه / ۴ آبان ۱۳۹۷ / ۱۲:۳۵
  • دسته‌بندی: آموزش
  • کد خبر: 97080401785
  • منبع : نمایندگی خراسان رضوی

استاد علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد:

دلایل بی‌رغبتی مردم به ریاضی/ نتوانستیم زیبایی‌های ریاضی را به مردم آموزش دهیم

دلایل بی‌رغبتی مردم به ریاضی/ نتوانستیم زیبایی‌های ریاضی را به مردم آموزش دهیم

استاد علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: ما نتوانسته‌ایم جنس خود را که آموزش ریاضی و رشته‌های مرتبط با آن است، به نیکی عرضه کنیم و همین است که عامه مردم نمی‌توانند آخر این مسیر را به درستی ببینند.

دکتر مجید میرزاوزیری در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص وضعیت رشته‌های علوم پایه به ویژه رشته ریاضی اظهارکرد: کاهش رغبت به علوم ریاضی می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد. باید این را در نظر داشت که اگر امروز وضعیت شغلی ریاضی خوب نیست و افراد کمی به سمت آن می‌روند، پس می‌توان پیش‌بینی کرد که حدود ۱۰ سال بعد با مشکل کمبود متخصص ریاضی و مهندس مواجه شویم در نتیجه منطقی است که به همین دلیل استقبال از رشته ریاضی بیشتر شود.

وی افزود: اما آنچه افراد را از رفتن به رشته ریاضی و رشته‌های مرتبط با آن باز می‌دارد، ارائه و آموزش بد، غیر جذاب این رشته و نبود هدف مشخص در آموزش آن است.

استاد علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: معتقدم شغل ربطی به دولت ندارد؛ مشاغل را نیاز جامعه تعیین و نهادهای خصوصی ایجاد می‌کنند. دولت تنها می‌تواند مزاحم این فرآیند نباشد. گاهی اوقات دخالت دولت در ایجاد مصنوعی شرایط ممکن است حتی چرخه را از حالت طبیعی خارج کند.

میرزاوزیری بیان کرد: این که رشته‌های مرتبط با ریاضی جایگاه شغلی دارند یا خیر، وابسته به کارآفرینی متخصصان همین حوزه است. به طور کلی چرخه زیستی یک جامعه را مستقل از دولت می‌دانم. به نظرم دولت و قوای دیگر می‌توانند به وضع قانون، اجرای آن و رسیدگی به متخلفین از قانون بپردازند. اگر در انجام این وظیفه اصلی موفق باشند مشاغل خوب خود به خود جای خود را پیدا می‌کنند و جوانان هم با دید باز، مسیری را انتخاب می‌کنند که آن‌ها را به مقصد و مقصود متعالی برساند.

وی تصریح کرد: آنچه وضعیت شغلی را در فرآیند فعلی دچار خلل کرده بی‌اطلاعی از آینده، عدم ثبات و پیش‌بینی ناپذیری شرایط شغلی است. وقتی دلالی فایده کوتاه‌مدت پر درآمد دارد، مسیر اصلی شغل‌های شرافتمندانه دچار خلل می‌شود و طبیعتاً کسی که آینده را تاریک می‌بیند به سمت آن نخواهد رفت و لذا انباشتگی شغلی در یک جا و عدم علاقه در جای دیگر ظهور می‌کند. دلایل افت علاقه صرفاً همین است.

استاد علوم ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص راه‌حل برون‌رفت از این مشکلات ومعضلات تاکید کرد: آموزش باید مسأله محور باشد. باید از مسأله شروع شود و به یادگیری ختم شود. مسیر آموزش ما غلط است. ما ابتدا آموزش می‌دهیم و بعد با سوال «به چه دردی می‌خورد» مواجه می‌شویم و سپس در حالتی تدافعی برای آن «درد» پیدا می‌کنیم.  

میرزاوزیری اضافه کرد: آموزش باید با شناسایی دردها آغاز شود. اول باید مشکلات مطرح شود و بعد مشاغلی که می‌توانند مشکلات را حل کنند و نهایتاً آموزش این که چگونه این مشاغل چنین مشکلاتی را حل خواهند کرد در دستور کار قرار گیرد.

وی با اشاره به اینکه سرانجام رشته‌های علوم پایه از نظر عامه مردم یا هیچ است یا استاد دانشگاه، یادآورشد: مسلماً این حرف درست نیست اما صددرصد ایراد از ماست نه عامه مردم. ما نتوانسته‌ایم جنس خود را، که آموزش ریاضی و رشته‌های مرتبط با آن است، به نیکی عرضه کنیم و همین است که عامه مردم نمی‌توانند آخر این مسیر را به درستی ببینند.

استاد گروه آموزش ریاضی محض دانشگاه فردوسی مشهد عنوان کرد: ما الگوی خوبی برای نمایش خود نیستیم. وضعیت زندگی نامطلوب یک فرد اهل علم در مقایسه با مشاغلی که صرفاً با زبان‌بازی و دلالی کسب درآمد می‌کنند و ناتوانی ما در کسب ثروت از طریق علم، طبیعتاً این دیدگاه غلط را ایجاد می‌کند.

میرزاوزیری بیان کرد: ما مقصر به وجود آمدن این دیدگاه غلط هستیم نه خود دیدگاه. این دیدگاه به طور طبیعی ایجاد شده و هیچ نقصی در ایجاد آن وجود ندارد؛ گرچه دیدگاه درستی نیست.


انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۷-۰۸-۰۴ ۲۰:۱۰

گاها سئوال می شود حد و مشتق به چه درد می خورد؟ پیوسته بودن یا نبودن یک تابع به چه درد می خورد؟ مشتق پذیر بودن یا نبودن یک تابع به چه درد می خورد؟ دانستن مباحث گروه و حلقه و... به چه درد می خورد؟ و.....؟ ما دانسته هائی می خواهیم که قابلیت اجرائی داشته باشندو.... قطعا ما باید پذیریم که بکار اندختن مغز برای تفکر نیاز به تمرین و ممارست دارد و مشکلات صنعتی اقتصادی سیاسی فرهنگی اجتماعی و... نیاز به تفکر دارد و منابع انسانی متفکر باید پاسخی برای این مشکلات پیدا کنند. لذا ریاضی اولین ثمره اش تولید متفکر برای اضافه کردن به متفکرین مورد نیاز کشور است. می گوئیم چرا از ریاضی زده شد ه ایم و از آن بدمان می اید باید گفت چگونه می شود که یک جامعه از دین زده می شود و از دین بدش می آید و از آن گریزان می شود؟ همانطور که آموزش دهنده ریاضی باید هدفش آموزش درست ریاضی برای پرورش فکر و تولید متفکر باشد آموزش دهنده دین نیز باید یک متفکر متدین واقعی باشد. وقتی آموزش های دینی و اجتماعی و... ما متفکرانه نیستند و عوام زده و ضد دین می باشند و بجای بیدار کردن و تعالی دادن مردم آنها را تحمیق می کند قطعا ابزاری بنام ریاضیات دیگر کارآمد نخواهد بود و سر دستمان باد خواهد کرد. از وحدت حوزه و دانشگاه صحبت می کنیم . چند نفر از حوزویان ما ریاضیدان هستند که بتوانند علوم قرآنی و معرفتی و زیبائی های خداوندی را متفکرانه ارائه نمایند تا متفکران متدین متفکران اقتصادی متفکران سیاسی متفکران اجتماعی و...در کشور پرورش دهیم. لذا وقتی که تبلیغ دین مظلوم و متعالی اسلام را در اختیار مداح و ...قرار داد ه ایم و آنها را بر متفکران ترجیح می دهیم . آنگاه تفکر جایش را به هیاهو و هوچیگری داده و دیگر جائی برای نقش بازی کردن علومی که پرورش دهنده فکر در کشورند و جامعه ای متفکر و متدین متفکر می سازد ازجمله ریاضیات و دیگر علوم پایه مهندسی متفکر ساز و مهارت ساز باقی نخواهد ماندو....