به گزارش ایسنا، بنابر اعلام گیلان کشت، در ادامه این متن آمده که میخوانیم.
برنجفروشی کوچکی در ته راسته برنجفروشان بازار داشت. بازار سنتی دارای راستههای متعددی بود که معمولاً هر راسته را گروه خاصی از کاسبین در دست داشتند. ابتدای راستهها از خیابان اصلی دور میدان شروع میشد و انتهای راستههای مختلف توسط یک میدان به هم میرسید که به وسط بازار شهرت داشت. من از بچگی در راسته بزازان یا همان پارچهفروشان بودم و مثل او آخرین مغازه راسته خودمان داشتم و در یک مغازه کوچک پارچهفروشی، شغل پدر مرحومم را ادامه میدادم. بزرگان هر راسته را معمولاً پیرمردها یا افراد میانسال تشکیل میدادند. در راسته برنجفروشان عمدتاً مردهای میانسال و پیری را میدیدی که هر کدام صاحب حجرههای بزرگ بودند و با داشتن اسمی و رسمی بهقولمعروف برند بودند. همه میگفتند کار کردن در این راسته برای تازهکاران سخت است و کسی نمیتواند با این بزرگان رقابت کند، به همین خاطر تابهحال ندیده بودم کسی برای شروع کارش از این راسته شروع کند. جز او که آمد و اتفاقاً هم توانسته بود با یک برنجفروشی کوچک که نمایندگی برنج گیلان کشت بود و کمتر از دو سال سابقه فعالیت، نگاه همهی کاسبین این راسته را به خود جلب کند. همه حسرتش را میخوردند، گاها بزرگان بازار با عصبانیت از وی حرف میزنند، چرا که بسیاری از مشتریان آنها، حالا مشتری او شده بودند. خیلی جوان بود و مرموز، حدوداً ۳۰ ساله بود. کوچکترین مفازه راسته را داشت، فقط برنج ایرانی میفروخت، اما بسیار موفق بود. اوایل سلام و علیکی با هم داشتیم و در اینیک سال و نیم گذشته با او رفیق شده بودم، اما تاکنون چیزی از او در مورد محصولاتش نپرسیده بودم تا اینکه یک روز به خاطر تعمیرات مغازهام را بستم و پیش وی نشستم و داستان موفقیتش را برایم تعریف کرد.
گیلان کشت برنج اصیل ایرانی
بالا و پایین کسبوکار عماد از زبان خودش
برنجفروش جوان بازار اسمش عماد بود، برایم از زندگی و کارش تعریف کرد، گفت: تنها فرزند خانواده بودم. پدرم را در زمان جوانی از دست دادم و به خاطر همین از همان زمان و با وجود مخالفت مادرم نانآور خانه شدم، در بازار حمالی و پادویی کردم، در اوج جوانی تصمیم گرفتم برای خودم کسبوکاری راهاندازی کنم. تمام اندوخته زندگی خود را در کار برنجفروشی سرمایهگذاری کردم. در ابتدا دلالی و خرید برنج خارجی را انجام دادم. ولی پس از یک سال فعالیت و عیان شدن مشکلات کیفی و بهداشتی برنجهای خارجی برای مردم، بهیکباره بازار این محصول بیکیفیت را پس زد، به همین خاطر بخشی از سرمایهام را از دست دادم و پس از آن تصمیم گرفتم مابقی داراییام را در کار برنج ایرانی سرمایهگذاری کنم. به همین دلیل شخصا به شمال رفتم و از یکی از فعالان آنجا برای خرید برنج مشورت گرفتم. به اصرار و مشورت وی چند تن برنج مختلف خریدم و به بازار آوردم.
بهترین نوع برنج ایرانی
برنجفروشی من که حالا با نام برنج ایرانی فعال بود، در ابتدا فروش خوبی داشت اما پس از مدتی مشخص شد که برخی از اجناسم برنج مخلوط هستند، هرکسی که از من یکبار نمونه میخرید دفعه بعد با گله و شکایت پیشم میآمد خلاصه اینکه مابقی برنجها روی دستم ماند و پس از ماهها تلاش مجبور شدم آنها را با قیمت بسیار پایین به فروش برسانم. به این ترتیب من در یک سال، نه اینکه سودی نکردم بلکه سرمایه خود را تمام و کمال نتوانستم از کار بیرون بکشم.
توانایی انتخاب درست و قدرت مذاکره راز موفقیت عماد
اما تصمیم گرفتم تسلیم نشوم و دوباره به کار خودم ادامه دهم به جستجو در اینترنت و سرچ کلمههایی مثل خرید عمده برنج و دریافت نمایندگی برنج ایرانی پرداختم که با دهها تولیدی برنج آشنا شدم و از حدود ۱۰ تا از آنها نمونه گرفتم این بار تصمیم گرفتم برنج را با تضمین پخت بخرم یک شرکت حاضر شد که با تضمین پخت به من برنج بفروشد. بعد از شروع کار با این برند توانستم رضایت مشتریان را به دست بیاورم و از طرفی خیالم همجنس و سرمایهام راحت بود.
اینجا بود که متوجه شدم اگر بخواهم در کاری موفق شوم فرقی نمیکند چه مقدار سرمایهداریم مهم است که چقدر روی تواناییهای خودمان کار میکنیم و چه میزان به مشتریمان اهمیت میدهیم. در حقیقت وقتی ما یک کسبوکار داریم باید خودمان را یک مسئول وظیفهشناس برای رفع یک نیاز از مشتری با بهترین کیفیت بدانیم نه صاحب یک کسبوکار که میخواهد پول به دست بیاورد.
درسی که من آن روز تو بازار گرفتم این بود که بجای غر زدن سر نرخ دلار و وضع بازار و... باید تمرکزم را روی رضایت مشتریام و بهبود تواناییهای خودم بگذارم.
متنی زیبا از زبان یکی از کسبه صنف پارچهفروشان یکی از استانهای کویری کشورمان.
به نظر شما کدام عامل باعث موفقیت افراد میشوند؟
علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانند به وبسایت /https://gilankesht.ir/ مراجعه کنند.
برنج ایرانی گیلان کشت
انتهای رپرتاژ آگهی
نظرات