در هفتهای که گذشت، چند حادثه تلخ ایران را سوگوار کرد؛ یکی سقوط هواپیمای اوکراینی در صبح روز چهارشنبه ۱۸ دیماه که به از دست دادن دهها مسافر ایرانی و غیر ایرانی آن منجر شد. این حادثه تلخ نه تنها خانواده جانباختگان، بلکه همه ایران را داغدار کرد، بویژه به این خاطر که بنا به تایید مقامات ارشد کشور، سقوط این هواپیما در اثر بروز خطای انسانی و شلیک اشتباه موشک بوده است.
دیگر، واژگونی «اتوبوس تهران-گنبدکاووس» که صبح روز پنجشنبه ۱۹ دیماه در جاده سوادکوه مازندران رخ داد و متأسفانه ۱۹ نفر را به کام مرگ کشید. یکی از جانباختگان این حادثه، نوزاد دختری بود که بعد از سزارین، جان عزیزش را از دست داد و دنیا را ندیده با آن وداع کرد.
زهر این اتفاقهای تلخ که پس از واقعه شهادت سردار سلیمانی و نیز مرگ چند ده نفر در مراسم خاکسپاری پیکر او در کرمان رخ داد، در خون همه ایرانیان در گردش است اما جز تسلیت هیچ برای گفتن ندارند. گرچه جبران خسارتهای ناشی از این دو حادثه به هیچ وجه ممکن نیست اما انتظار میرود مسئولان و مقامات بخشهای مختلف حاکمیت در کنار خانوادههایی که عزیزان خود را از دست دادند، باشند و همه تلاش خود را برای تسلی دادن به آنان بهکار بگیرند تا حداقل غم و ناراحتی آنها التیامی یابد.
در ماجرای جانکاه سقوط هواپیمای اوکراینی، حامد اسماعیلیون، داستاننویس کشورمان، همسرش و دخترش را از دست داد. فرهنگدوستان طی روزهای اخیر با گذاشتن پیامهای تسلیت، با او که برای پیگیری مسائل پیرامون این حادثه به تازگی به ایران بازگشته است، همدردی کردند. همچنین منیرالدین بیروتی، دیگر نویسندهی کشورمان نیز در این سانحه، برادرزاده خود را از دست داد. متاسفانه در جریان واژگونی اتوبوس تهران-گلستان به دره، حسن سالاری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان جانش را از دست داد و هنردوستان را عزاردار کرد. انتظار میرود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه همراه و همگام خانواده هنرمندان از دست رفته یا عزیز از دست داده باشد و در این راه از هیچ مساعدتی دریغ نورزند.
در بین قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی تعدادی از دانشآموختگان دانشگاههای تراز اول کشور حضور داشتند که یکی از جانسوزترین تصاویر از حادثه سقوط هواپیما، عکسهای نوعروس و داماد فارغالتحصیل داخل و دانشجو در خارج بود که تنها سه روز پیش از حادثه، ازدواج کرده بودند. این روزها علاوه بر خانوادههای آنها، دانشجویان دانشگاهها، دوستان و همکاران آنها در داخل و بیرون ایران، با رنج غیر قابل وصف نبود آنها درگیرند. برخی دانشگاهها مراسم یادبودی برای نخبگان از دسترفته ترتیب داده است. انتظار میرود علاوه بر مسئولان این دانشگاهها، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز مسئولانه در این زمینه وارد شوند و خود را در غم خانوادهها شریک بدانند.
آه و صد افسوس که زمان را نمیتوانیم به عقب برگردانیم. در شرایط موجود با اینکه ایران و ایرانیان خود را صاحب عزای همه این جانباختگان میدانند اما قطعا خانوادههای این از دسترفتگان، روزهای دردآور و حساستری را میگذرانند. گرچه بنابه سنتهای نیک ایرانی، ایرانیان در چنین شرایطی با حضور در منزل صاحبان عزا آنها را تسلی میدهند اما دانشهای روز دنیا به مدد ما میآید تا بلکه بتوانیم از آلام کسانی که عزیزان خود را از دست دادهاند، کم کنیم و آسیبهای مخرب این وضع را به حداقل برسانیم.
برخورد با خانواده جانباختگان سقوط هواپیما
لابد روشهای تجربهشدهای در دنیا وجود دارد که میتوان با اقتباس از آنها به کمک خانوادهها رفت تا غم نبود عزیزانشان را با کمترین آسیبها بگذرانند. محمد ایمانی روانشناس عمومی اذعان دارد که حوادث این چنینی، شوک روانی سنگینی برای بازماندگان ایجاد میکند، به ویژه برای افرادی که با فاصله زمانی بیشتر میتوانند خود را به محل حادثه برسانند. برای همین نهادهای متولی که وظیفه ارائه اطلاعات مربوط به جانباختگان را بر عهده دارند، حتماً باید آمادگی کامل داشته باشند تا بتوانند واکنشهای مناسبی از خودنشان دهند.
او تأکید دارد که نهادهای متولی باید هم اخبار درست را در اختیار خانوادهها قرار دهند و هم به لحاظ عاطفی آنها را پشتیبانی کنند، چون حوادث تلخی مثل سقوط هواپیما تاثیرات روحی روانی شدیدی برای افراد ایجاد میکند که گاه غیر قابل جبران است. اگر افراد حاضر در این نهادها توان کنترل خانوادههای جانباختگان را نداشته باشند، واکنش مناسبی از خود بروز ندهند و نتوانند به درستی آنها را راهنمایی و به سوالات آنها پاسخ دهند، قطعاً خشم و ناراحتی آنها را بیشتر خواهند کرد.
این روانشناس با تأکید بر ضرورت وجود تیمهای مددکاری در کنار خانواده جانباختگان سقوط هواپیما، درباره تجربههای خارجی میگوید: در کشورهای پیشرفته در شرایط بروز حوادث احساس مسئولیت بیشتری از سوی گروههای مختلف وجود دارد و مسئولان تلاش میکنند از طریق ارائه خدمات روانی حجم آشفتگی و به همریختگیهای روانی را در افراد و جامعه کمتر کنند. بنابراین در کشور ما هم باید در راستای انجام مسئولیتهای اجتماعی در قبال خانوادههای جانباختگان احساس مسئولیت داشته باشیم در این صورت تبعات اجتماعی چنین حوادث تلخی نیز به حداقل میرسد.
رسانهها چه کنند؟
در این باره حمید شکری خانقاه - کارشناس حوزه ارتباطات و مدرس دانشگاه - با انتقاد از عملکرد رسانهها درباره حواشی پیرامون سقوط هواپیما، بر حضور پررنگ رسانهها در کنار خانوادههای جانباختگان سقوط هواپیما تأکید داشته و به ایسنا، میگوید: رسانهها باید صدای خانواده قربانیان سقوط هواپیما باشند تا دغدغه آنها به گوش همه برسد.
او افزود: در همین مدت رسانههای خارجی با تک تک خانوادههای جانباختگان ارتباط برقرار کرده و با آنها مصاحبه میکنند، فیلم و مستند میسازند اما رسانههای داخلی هنوز نتوانستهاند اقدام مناسبی در این باره انجام دهند. توصیه میکنم رسانهها حتما با خانوادهها در ارتباط باشند و دغدغههای آنها را در جامعه مطرح کنند تنها با این کار میتوانند مرهمی بر داغ آنها باشند.
این استاد ارتباطات میگوید: باید بدانیم، خانواده قربانیان سقوط هواپیما اپوزسیون نیستند، بلکه افراد بسیار ایراندوستی هستند که باید صدای آنها شنیده شود. رسانهها باید استقلال خود را حفظ کنند و در کنار خانوادههای جانباختگان باشند در غیر صورت باید رسانه خود را تعطیل کنند.
انتهای پیام
نظرات