• چهارشنبه / ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ / ۱۴:۵۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 99020302387
  • منبع : مطبوعات

در میانه‌ انگ و مرگ

در میانه‌ انگ و مرگ
عکس آرشیوی و تزئینی است

تعدادی از بهبودیافتگان کرونا نمی‌توانند به خانه برگردند.

به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «دکترها چند روز پیش به عبدالله گفتند می‌تواند از بیمارستان برگردد خانه. گفتند اکسیژن خونش بالا رفته ‏و این یعنی ویروس مرموز دست از سرش برداشته. درِ خانه اما به روی عبدالله بسته بود. همسر عبدالله ‏از ترس این که بچه‌ها مریض شوند، عبدالله را به خانه راه نداده و او حالا ١٠ روز است که در ماشینش ‏می‌خوابد؛ خانه‌ای کوچک زیر سقف پارکینگ آپارتمان. عبدالله ٤٩‌ سال دارد و بیست‌وپنجم اسفند در بیمارستان ‏امیراعلم بستری شد و بعد به بیمارستان امام حسین(ع) رفت؛ روی هم ٢٢ روز بستری. روزی که با ‏حال نه‌چندان خوش به خانه بازگشت، همسرش که تا پیش از این تصویرش را فقط در گفت‌وگوی ‏تصویری تلفن همراهش دیده بود، گوشه در را باز کرد و به او گفت، باید برود در ماشین بخوابد تا بچه‌ها ‏به‌ویژه یکی از آنها که بیماری نقص ایمنی دارد، به کرونا مبتلا نشوند. قرنطینه در ماشین شخصی به ‏جای اتاق خانه از همان روز آغاز شد و عبدالله ١٠ روز است، نه حمام رفته و نه روی کسی را دیده ‏است. غذا و نوشیدنی را هم هر روز با واسطه از دست‌های آسانسور می‌گیرد و بعد ظرف‌های خالی را به ‏او می‌سپارد تا به خانه ببرد. عبدالله دلتنگ خانه است و عصرها می‌رود در پارک سر کوچه دوری ‏می‌زند؛ جایی در جنوب‌ شرق تهران. خواهر و برادرها به او زنگ زده‌ و گفته‌اند برود در کمپ‌های ‏دولتی قرنطینه بیماران بهبودیافته بخوابد اما وقتی به یکی از این کمپ‌ها زنگ زده، آنها گفته‌اند جای ‏خالی ندارند و چند تخت را کارتن‌خواب‌ها اشغال کرده‌اند. عبدالله اینها را که شنید، تنهایی زیر سقف ‏ماشین را ترجیح داد و نرفت. او با «اعصابی ناآرام»، با «نوعی توهم از روزهای سخت بیماری» و ‏آن چه خودش «شوک کرونا» اسم گذاشته، صبح و شب با خودش فکر می‌کند چرا این بلا سرش آمده است و ‏فکر می‌کند دیگر هیچ‌ چیز مثل قبل نخواهد نشد و هیچ‌کس حتی همسر و خواهر و برادرهایش با او ‏مثل روزهای قبل کرونا رفتار نخواهند کرد. «ای خدا لعنت کند این ویروس را.»

انگ بی‌مسئولیتی اجتماعی

عبدالله یکی از ٥٧٠‌هزار و ٢٣ نفری است که تا روز نوشتن این گزارش از ویروس خلاص و ‏ترخیص شده‌ است؛ عددی از اعداد و پیش از آن که به فهرست کسانی بپیوندد که به قول کیانوش جهانپور، ‏سخنگوی وزارت بهداشت «جان باختند و دیگر در بین ما نیستند.» حکایت آنها که از فهرست مرگ ‏رسته‌اند، حکایت شادی و غم است. ویرانی و امید توامان. داستان پر آبِ چشمی که حس می‌کنند ‏جزئیاتش را کسی درک نخواهد کرد و یک برچسب تا سال‌ها روی آنها خواهد بود؛ انگ بیماری. این ‏روزهای عبدالله و امیر شبیه هم است؛ امیر کارگری اهل کاشان است و یک هفته است که از بیمارستان ‏مرخص شده، اما نتوانسته به خانه‌اش برگردد. او در پارکی نزدیک خانه چادر زده و تفاوتش با عبدالله این ‏است که همسرش برای او غذا نمی‌آورد و دست به دامان دوست و آشنا شده تا در زمان تعطیلی ‏رستوران‌ها برای او کمی غذا بیاورند. امیر سی‌وپنج ساله است و کارش را از دست داده است. نگران بی‌چون و ‏چرای روزهای آینده. امیر می‌گوید گاهی مردم می‌آیند و از او می‌پرسند چرا در پارک چادر زده است و وقتی ‏پاسخ می‌شنوند «به دلیل کرونا»، فرار می‌کنند و می‌روند. امیر منتظر است هر چه زودتر ١٥ روز ‏بگذرد و بتواند به خانه برگردد؛ البته با دلی چرکین از همسرش و خاطری ناراحت از اعضای نزدیک ‏خانواده‌اش که این روزها تنهایش گذاشتند.

سابقه انگ‌زنی درباره ویروس‌های وارداتی به ایران به اوایل دهه٧٠ برمی‌گردد؛ وقتی اچ‌آی‌وی ‏راهش را میان ویروس‌ها باز کرد و «ایدز» را بر سر زبان‌‌ها انداخت آن زمان هنوز کسی دقیقا راه ‏انتقال را نمی‌دانست و اطلاع‌رسانی دراین‌باره آن‌ قدر کم و در لفافه بود که حرف‌های درِ گوشی و ‏شایعات، روزهای مبتلایان را درنوردید و جلو رفت. بعدها انجمن‌ها و فعالان حقوق مبتلایان به اچ‌آی‌وی تلاش کردند با همه ممنوعیت‌ها ذهن مردم را باز کنند و این را جا بیندازند که ویروس با تماس و ‏بغل کردن و ... منتقل‌ نمی‌شود و «انگ» را باید از مبتلایان برداشت. حکایتی کمی متفاوت با داستان ‏کووید ١٩. ویروس کرونا حالا جهان را درنوردیده و راه‌های انتقالش آن‌ قدر آسان است که هراس از ‏ابتلا به آن معاشرت‌های اجتماعی را خارج از قرنطینه خانگی و در برخورد با مبتلایان چند برابر کرده است؛ ‏موضوعی که امیرحسین جلالی، روانپزشک هم در گفت‌وگو با «شهروند» آن را تایید می‌کند: «انگ‌زدن ‏موضوعی نیست که در قرن بیست‌ویکم از بین رفته باشد. جامعه‌ جهانی امروز در قبال بعضی بیماری‌ها ‏به‌ویژه بیماری‌های روانی به شکل جدی در حال برچسب‌زنی است؛ موضوعی مربوط به سلامت روانی ‏‏- اجتماعی که باید در دستور کار سیاستمداران و متخصصان سلامت روان باشد. می‌توان انگ‌زنی ‏بیماری کرونا را با انگ‌زنی بیماری ایدز قیاس کرد، چون هر دو در دسته بیماری‌های عفونی قرار ‏می‌گیرند و می‌توانند از فردی به فرد دیگر انتقال یابند. از جهتی دیگر ایدز هم در مرحله بدون علامت ‏قابل انتقال است و روش‌های انتقال متنوعی دارد. این باور در میان عامه مردم وجود دارد که ایدز ‏دستاورد بی‌مبالاتی جنسی است. همین تلقی که ایدز ناشی از بی‌مبالاتی جنسی بوده، باوری انگ‌آلود ‏است. باوری که باعث می‌‌شود افراد ایدز را پنهان کنند، چون باورشان این است اگر بگویند ایدز دارند، ‏ممکن است دیگران قضاوت کنند و او متهم به بی‌مبالاتی جنسی شود. حتی اگر تصور کنیم چنین چیزی وجود داشته ‏باشد، ایجاد فضایی که یک اتهام اخلاقی متوجه فرد شود، می‌تواند انگ‌زا شود با عواقب بسیار.»

او ‏می‌گوید برچسب‌زدن به بیماران مبتلا به کرونا پیش از این در آفریقا و با همه‌گیری ابولا گزارش شده ‏است: «ترس و انگ اجتماعی در رابطه با ابولا نزد مردم برای دوری‌گزینی از کسانی که مبتلا بودند یا ‏تصور می‌شده در خطر ابتلا باشند، به‌ وجود آمده بود. ما هنوز سنجش دقیقی از مسأله انگ نسبت به کرونا ‏نداریم اما گزارش‌هایی از داخل ایران و کشورهای دیگر وجود دارد که نشان می‌دهد این مسأله‌ای جدی و ‏مهم است.»

جلالی دو شب پیش با روانشناسی که مبتلا به کرونا بود، گفت‌وگو کرد و وقتی صحبت به موضوع انگ ‏رسید، او از تجربه‌ای شخصی گفت؛ از این که بعد از یک‌ ماه بهبود از بیماری که با رعایت نکات ‏بهداشتی گذشته بود، با مراجعه به بانک اعلام کرده بود، بهبود یافته است، اما از او خواسته بودند وارد بانک ‏نشود و کارهایش را خیلی سریع راه انداخته بودند. این روانپزشک این را هم شنیده است که بعضی از ‏شهرداری‌ها به این فکر کرده بودند زباله‌های مربوط به بیماران کرونایی در کیسه‌های قرمز جمع‌آوری ‏شود اما با این انتقاد روبه‌رو شده بودند که این موضوع می‌تواند موجب ترس، وحشت و انگ شود؛ این ‏در کنار اعتراض خانواده‌هایی بوده که یک عضو مبتلا به کرونا داشته‌اند. بیم نشان‌دار شدن: «حتی این ‏بیم وجود داشت در بعضی از محلات این نشانه‌دار شدن باعث خشونت یا واکنش‌هایی از این دست شود. ‏گزارش‌هایی از این دست از کشورهای دیگر هم وجود دارد و به نظر می‌رسد یک بخشی از این بیماری ‏هست که اگر عواقبش را در نظر نگیریم، می‌تواند در مدیریت اپیدمی بخش نقش مخربی ایفا کند.»

جلالی تجربه مصاحبه با چند نفر از بازماندگان قربانیان کرونا را هم دارد؛ کسانی که باورشان این بوده ‏اقوام‌شان کار اشتباهی نکرده‌اند اما بی‌مسئولیتی اجتماعی را شریک جرم کرونا در از دست دادن ‏عزیزان‌شان می‌دانند. واقعیت این است اینها باورهای خیلی دقیقی نیستند اما همین باورها هستند که ‏انگ را ایجاد می‌کند و گسترش می‌دهد. او از تأثیر برچسب‌زنی بر روان بهبودیافته‌ها می‌گوید: «قاعدتا ‏بار روانی روی کسی که برچسب می‌خورد بیشتر است چون معمولا باعث ایجاد شرم می‌شود و شرم ‏یکی از غیر قابل تحمل‌ترین احساسات انسانی است.»

او معتقد است ترس، پنهانکاری و استرس از ‏خطرات انگ‌زنی‌اند و این احتمال وجود دارد با وجود بهبود، برچسب برای همیشه با فرد قبلا ‏بیمار همراه باشد و نگذارد او به راحتی به زندگی عادی برگردد. به عقیده این روانپزشک، هرگونه ‏برچسب‌زنی و فاصله‌گیری، می‌تواند پیامدهای روانی و اجتماعی داشته باشد و در ادامه موجب تداوم و ‏طولانی شدن این دوران شود: «باید تلاش کنیم با مراقبت از خودمان برخوردمان با افراد مبتلا انسانی ‏باشد. هر چند این مسأله امری دو‌جانبه است یعنی مسئولیت اجتماعی بیماران و مسئولیت خانواده بیماران ‏و مسئولیت اجتماعی دیگر شهروندان را می‌طلبد و نمی‌شود از دیگران انتظار داشت از خودشان مراقبت ‏نکنند اما مراقبت از خود الزاما قرار نیست منجر به تبعیض  و انگ‌زدن و فاصله‌گیری نابجا یا در ‏حقیقت ترس و وحشت غیر لازم شود.»

بهبودیافتگان تنها

‏«محمدرضا» هفته اول اسفند با علایم کرونا بستری شد. هنوز وضع شهرهای شمالی وخیم نشده بود و ‏مردم نمی‌دانستند در روزهای آینده قرار است چطور شهرهایشان بروند زیر سایه سنگین یک ویروس. ‏بعد از بستری شدن محمدرضا در بیمارستان هیچکدام از اقوام و همسایگان تا چند هفته نمی‌دانستند دلیل ‏بستری شدن کروناست. حال او خوب شده و اکنون به خانه برگشته اما یاد فضای بدی که درباره ‏بیماری‌اش وجود داشت هنوز با اوست: «می‌ترسیدیم اگر بگوییم کرونا است بگویند شما تمیز نبودید یا ‏از کجا این مریضی را گرفتید و ممکن است به ما هم انتقال دهید.»

او که ساکن لنگرود است حتی بعد از ‏برگشتش از بیمارستان هم دوست داشت همه تصور کنند مشکل قلبی قدیمی‌اش برگشته و کرونا نگرفته ‏است: «نگاه مردم به بیماری اصلا درست نیست. من مغازه‌دار هستم و چون شهر کوچک است همه ‏یکدیگر را می‌شناسند؛ می‌ترسیدم برای خرید از من به مغازه نیایند.»

او به دلیل حال بدش مجبور شد بعد ‏از ١٠ روز بستری در بیمارستان، یک ماه گذشته را هم در خانه بگذراند: «شرایط روزهای اول آمدن ‏بیماری برایمان سخت‌تر بود. بعدها که مریضی گسترده شد و بسیاری از افراد را درگیر کرد فضا کمی تغییر کرد. من حس کردم تنها نیستم و حالا می‌توانم بگویم من هم مثل خیلی‌های دیگر از مردم این مریضی را ‏گرفته‌ام.»

او، همسر و دو فرزندش روزهای گذشته از خانه بیرون نیامده‌اند و می‌گوید یکی از دلایل ‏ابتدایی این دوری کردن به‌ویژه در روزهای ابتدایی بیماری، فارغ از بحث قرنطینه، نگاه مردم ‏بوده است: «روزهایی که در بیمارستان بستری بودم این فضا را در میان تعداد دیگری از افرادی که ‏بستری شده بودند هم حس کردم. آنها هم نگران این بودند که بعد از برگشت‌شان از بیمارستان برخورد ‏همسایه‌ها و ... چطور خواهد بود. تحمل این فشار روانی تاکنون آسان نبوده است.»‏

فاطمه و مصطفی اما تجربه‌ متفاوتی داشتند و همین هم عاملی شد تا با آرامش بیشتری دوره بیماری را ‏بگذرانند. آنها ساکن رشت هستند و از هفته دوم اسفند علایم بیماری را احساس کردند و سختی آن را با جسم و ‏روح‌شان تجربه کردند: «ما خودمان را در خانه قرنطینه کردیم. فکرش را هم نمی‌کردیم این‌ قدر سخت و ‏سنگین باشد اما یکی از همسایه‌هایمان برایمان سوپ می‌آورد و رفتارش چنان در روحیه ما اثر داشت که ‏حالا فکر می‌کنم یکی از دلایل بهبودی ما همان رفتارهای پر از مهربانی اوست.»

فاطمه می‌گوید، ‏همسایه‌شان تنها فرد نگران بود و باقی افراد ساکن در مجتمع فقط هر روز همه درها و آسانسور را ‏ضد عفونی می‌کردند:  «ما می‌دانستیم کارشان درست است و باید این کار را انجام دهند اما چون ما تنها ‏بیماران مجتمع بودیم حس می‌کردیم آنها برای حضور ما این کار را با جدیت ادامه می‌دهند و تحمل این ‏فضا خیلی سخت بود.»

مصطفی هم از دوستانش شنیده بعضی از افراد، رفتارهای بدی را پس از گذران ‏این بیماری تحمل کرده‌اند و این مورد از نظر روانی به آنها آسیب وارد کرده است. یکی از دوستانش ‏بعد از خوب شدن بیماری‌اش اجازه برگشت به کارش را از دست داده و حالا نگران گذران زندگی است: ‏‏«هرچند این بیماری شیوع وحشتناکی داشته اما هنوز افرادی هستند که رفتار مناسب با بیماری‌هایی از ‏این دست را بلد نیستند.»

انگ کرونا کم و بیش راهش را در میان سخنان مسئولان هم باز کرده؛ کسانی مانند ‏منوچهر کرمی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی همدان می‌گویند: ابتلا به کرونا مانند سرما‏خوردگی و سایر بیماری‌های تنفسی است. در هر خانواده‌ای برای هر گروه سنی و هر طبقه اجتماعی در ‏شهر و روستا، پیر و جوان و زن و مرد اتفاق می‌افتد و نباید به بیماران و خانواده‌های افراد مبتلا به ‏ویروس کرونا بی‌حرمتی کرد.‏

به‌مرگ

حسن عشایری، روانشناس و عصب‌شناس هم وقتی این خبر را شنید با خودش فکر کرد چه اوضاع ‏عجیبی شده و از روانشناسانی که با آنها در ارتباط بود خواست جدی‌تر به این خانواده‌ها رسیدگی کنند. ‏او معتقد است از دیدگاه عصب‌شناسی می‌توان گفت وقتی افراد، عزیزی را از دست می‌دهند یا عضوی ‏از خانواده به بیماری سختی مانند کرونا مبتلا می‌شود، نوعی واکنش اضطرابی منفی ایجاد می‌شود و به ‏هرحال این نوعی شوک روانی است: «بخش دیگر مسأله محافظت افراد از خود است؛ ترسی که حالا از ‏ویروس وجود دارد. بنابراین دو عامل دست به دست می‌دهد و انسان رفتاری تخریبی از خود نشان می‌‏دهد مانند مقابله با فرد بهبودیافته یا خودکشی افراد خانواده. مسلم است وقتی که دانش کافی به زبان عام ‏به مردم داده شود، خیلی ساده می‌شود از این افراد مواظبت کرد. مدت زمانی را باید به تعویق انداخت تا ‏خانواده‌های مبتلایان و افراد بهبودیافته به خود بیایند و بدانند چطور سوگواری کنند و چطور با فرد ‏بهبودیافته رفتار کنند. این موضوع نیازمند روشنگری و اضطراب‌زدایی است. ما می‌دانیم که ‏اضطراب موجب وسواس می‌شود و این را در حال حاضر داریم در جامعه می‌بینیم و باید این موضوع ‏حدی داشته باشد.»

این عصب‌شناس معتقد است مشاوره مداوم به خانواده‌ها بسیار مهم است، نه یک بار ‏بلکه پیگیرانه و مصرانه و روانپزشکان می‌توانند برای این افراد دارو تجویز کنند تا اضطرابشان کمتر ‏شود: «باید قبول کنیم که قبل از این ویروس، بیماری‌های دیگری وجود داشت و افراد خود را واکسینه ‏و درمان می‌کردند. حالا با ورود چنین ویروسی به بیشتر کشورهای جهان باید هیجانات را تنظیم کرد. ‏هرچه شناخت افراد بالاتر باشد، می‌تواند کنترل هم بکند. باید صادقانه به افراد گفت که چندین‌ هزار نفر ‏حتی با سن بالا ویروس را گرفته و خوب شده‌اند. ما همیشه تصادفات را در کشور داشته‌ایم و ‏مردن با آن عادی بود، به هر حال باید افراد را به مرگ آگاه کرد. افراد به منابع جهانی مراجعه کنند و ‏در خانواده با خود در میان بگذارند.»

عشایری نام مرگ از کرونا را گذاشته: به‌مرگ؛ یعنی مرگی که فرد تقصیری در آن نداشته است. برای ‏همین هم معتقد است قرار نیست خودمان را در برابر این اتفاق گناهکار بدانیم و به خودمان ‏قبض جریمه دهیم. «مرگ و بیماری، طبیعی و انسانی‌اند و باید با آن کنار بیاییم.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha