چند ماهی است که کرونا مهمان ناخوانده ما شده و همه به آن عادت کرده‌ایم، روزهای اول ترس از کرونا باعث شده بود که افراد با رعایت پروتکل‌های بهداشتی در جامعه حاضر شوند، اما حالا بعد گذشت چند ماه دیگر کرونا عادی شده است و مردم با کرونا همزیستی پیدا کرده‌اند.

اگرچه این روزها افراد مختلف به خاطر ترس از کرونا با ماسک و دستکش در خیابان‌ها حاضر می‌شوند اما عده‌ای کرونا را جدی نگرفتند، درحالی‌که پیش‌ازاین قزوین با کاهش آمار مبتلایان روبه‌رو شده بود اما اخیراً با توجه به عدم رعایت پروتکل بهداشتی شاهد افزایش میزان مبتلایان به کرونا هستیم و زنگ خطر کرونا در قزوین به صدا درآمده است.

علی‌رغم اینکه مسئولان بهداشتی درمانی کشور و استان تأکید دارند که مردم با ماسک در مجامع و معابر عمومی حاضر شوند، اما با قدم زدن در سطح شهر می‌بینیم که افراد بدون ماسک در شهر و مناطق شلوغ تردد می‌کنند و توصیه‌ها را جدی نگرفتند، چه چیزی باعث می‌شود که مردم از ماسک استفاده نکنند؟ در مسیرم تصمیم می‌گیرم به افرادی که ماسک ندارند تذکر دهم و ببینم که واکنش آن‌ها چیست؟

ماسک داخل کشو است

از کنار میوه‌فروشی عبور می‌کنم، پسر جوانی بدون رعایت پروتکل‌های بهداشتی در حال مرتب کردن میوه‌های مغازه است، وقتی از او می‌پرسم که چرا ماسک ندارد، کمی متعجب می‌شود و می‌گوید: شما از کجا آمدید؟ ماسک و دستکش داخل مغازه در کشوی میزم است، اما چون هندوانه‌ها جلوی کشو را گرفته نتوانستم ماسک را بردارم، بیایید داخل تا نشانتان دهم.

اطمینان خاطر می‌دهم که من یک شهروند هستم و صرفاً قصدم یادآوری است، می‌گوید: نگران نباشید خانم، من همه موارد بهداشتی را رعایت می‌کنم وقتی همه میوه‌ها را چیدم می‌روم داخل مغازه ماسک و دستکش هم می‌زنم، ولی شما حرف این‌ها را گوش نکنید اگر این‌طور بود که الان ۹۵ درصد مردم کرونایی شده بودند، یکی از مشتریان من دکتر است و می‌گوید ماسک تأثیری ندارد چه‌بسا بدتر است، یک مشتری هم از علوم پزشکی دارم او هم گفته که وقتی زیاد ماسک را بالا و پایین می‌کنی و مریض می‌شوی بهتر است که از ماسک استفاده نکنی، وگرنه من ماسک فیلتردار و شیلد در مغازه‌ دارم، چیدن میوه‌ها که تمام شد داخل مغازه ماسک می‌زنم.

فکر می‌کنم اگر هنگام چیدن میوه‌ها عطسه یا سرفه‌ای کند و ناقل باشد چه می‌شود، از میوه‌فروشی دور می‌شوم، صاحب مشاور املاک بدون ماسک روی صندلی بیرون از مغازه‌اش نشسته است، او هم می‌گوید ماسک دارد اما وقتی در تجمع نیست ماسک نمی‌زند و تأکید می‌کند: در مغازه فاصله‌ام را با مشتری رعایت می‌کنم نگران نباشید کرونا در تجمعات منتقل می‌شود نه در مغازه کوچک ما.

پسر جوانی که بدون ماسک کنارش نشسته بابیان اینکه من همیشه ماسک می‌زنم می‌گوید: داخل ماشین ماسک دارم و هرجایی که لازم باشد از ماسک استفاده می‌کنم حالا که یک‌گوشه نشستم و در تجمعی نیستم که بخواهم از ماسک استفاده کنم، کرونا اغلب از طریق تنفس منتقل می‌شود اما وقتی در گوشه‌ای هستم و باکسی کاری ندارم به من منتقل نمی‌شود.

از کنار دفتر پیشخوان دولت عبور می‌کنم، افراد زیادی در صف هستند اما نیمی از آن‌ها ماسک ندارند، از پیرمردی که بر روی صندلی نشسته است، می‌پرسم چرا ماسک ندارید؟ با خنده می‌گوید: ماسک ندارم چون «اپیدمی» دارم، نگاه متعجبم را که می‌بیند، ادامه می‌دهد: من کرونا گرفتم و خوب شدم، دیگر اپیدمی شدم و نباید ماسک بزنم، این را دکترم که فوق تخصص بیماری‌های عفونی است گفته، دکتر می‌گوید من که دیگر کرونا نمی‌گیرم نیازی نیست ماسک استفاده کنم.

خانم جوانی در حالی که دست کودک خردسالش را در دست دارد از کنارمان می‌گذرد؛ وقتی سراغ ماسک را می‌گیرم، نگاه عاقل اندر سفیه‌ای به من می‌اندازد و با تفاخر می‌گوید: در فضای آزاد نباید از ماسک استفاده کرد! می‌گویم کرونا از طریق تنفس هم منتقل می‌شود و ماسک ضروری است، اما بدون توجه به من و حرف‌هایم تأکید می‌کند: ما که جای خاصی نمی‌رویم بنابراین احتیاجی نیست از ماسک استفاده کنیم، مسائل بهداشتی را خودمان رعایت می‌کنیم و به اماکن عمومی نمی‌رویم و فقط در خیابان قدم می‌زنیم و در خیابان هم خبری از کرونا نیست.

کمی آن‌طرف‌تر پسر جوانی کنار آبمیوه فروشی در انتظار است که بستنی‌اش آمده شود، می‌گوید: من ماسک دارم و در جیبم است، الان هم می‌خواهم بستنی بخورم ماسک را درآوردم وگرنه می‌دانم که اگر فرد آلوده و فرد معمولی ماسک داشته باشند امکان ابتلا به یک و نیم درصد کاهش پیدا می‌کند، اگر یک نفر ماسک نداشته باشد تا ۵ درصد است و اگر هر دو ماسک نداشته باشد تا ۹۰ درصد کاهش انتقال داریم، بستنی‌ام که خوردم حتماً ماسک می‌زنم.

همه ماسک دارند ولی استفاده نمی‌کنند

از این‌که همه ماسک دارند ولی استفاده نمی‌کنند متعجبم، نگاهم به پیرمردی می‌افتد که در صف نانوایی ماسک را بر روی چانه‌اش گذاشته است، می‌گویم چرا ماسک را به شکل صحیح استفاده نمی‌کنید؟ باکمی تندی می‌گوید: اگر مأمور بهداشتی، من کارگر نانوایی نیستم و اختیارم دست خودم است، از صبح ماسک بر روی دهانم بوده و حالا دارم آدامس می‌خورم.

می‌گویم نه مأمور بهداشت نیستم، صرفاً می‌خواستم ماسک را یادآوری کنم، با خشم بیشتری می‌گوید: ماسک هیچ تأثیری ندارد، اگر بلا بخواهد بیاید این چیزها جلودارش نیست و همه این‌ها بهانه است، من فاصله را حفظ می‌کنم ماسک دانه پنج هزار تومان در حد وسع ما نیست، بازنشسته هستم و حقوقی برایم نمی‌ماند حالا باید پول ماسک هم بدهم پس هر طور که دلم می‌خواهد از ماسک استفاده می‌کنم و مردن بر اثر کرونا بهتر از این ناامیدی است.

از نانوایی دور می‌شوم، دختر جوانی را می‌بینم که با خوشحالی در حال حرکت است، از او سراغ ماسک را می‌گیرم، می‌گوید: احساس می‌کنم اگر ماسک بزنم به خاطر کمبود نفس یا از بوی الکل بمیرم؛ ماسک نمی‌زنم چون اعصابم را خرد می‌کند، نمی‌توانم نفس بکشم، حرف بزنم و کارهایم را درست انجام بدم، اما در مواردی که نگرانم مثلاً حضور در بین کودکان ترجیح می‌دهم که ماسک داشته باشم.

مرد میانسالی که در حال جمع‌آوری زباله است توجهم را جلب می‌کند، ماسک و دستکش ندارد، می‌پرسم چرا از ماسک استفاده نکرده است، با تعجب می‌پرسد: ماسک! لبخندی می‌زند و می‌گوید: ماسک که می‌زنم نفسم می‌گیرد و اذیت می‌شوم تا امروز صبح ماسک می‌زدم اما دیگر حالم بهم می‌خورد، دو ماه است که ماسک می‌زنم و هر جا می‌رفتم نمی‌توانستم چیزی بخورم، یک بسته ماسک خریدم، چند بسته نیز درب منزلمان آوردند اما نمی‌توانم استفاده کنم، دیروز ماسک زده بودم حالم بد شده بود اما امروز سرحال هستم.

خانم جوانی که در حال عبور است نیز می‌گوید: همیشه ماسک می‌زنم، چند روزی در خانه بودم و امروز که به بیرون آمدم متوجه شدم ماسکم تمام‌شده است، کوتاهی کردم و اگر ناقل باشم باید آن دنیا جواب دهم، ممنون که یادآوری کردید حتماً سر راه ماسک تهیه می‌کنم.

همان‌طور از کنار افراد بدون ماسک عبور می‌کنم، فکر می‌کنم ماسک زدن ضروری است اما با نگاهی اجمالی می‌بینم که تعداد افرادی که ماسک استفاده نمی‌کنند بیشتر از افرادی است که ماسک استفاده می‌کنند درحالی‌که استفاده از ماسک به این مفهوم است که ناقلان خاموش کرونا ویروس که علائمی از بیماری در آنان مشاهده نمی‌شود ویروس را به افراد دیگر انتقال نمی‌دهند.

انتهای پیام