• یکشنبه / ۲۲ تیر ۱۳۹۹ / ۰۸:۳۹
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 99042215889
  • منبع : نمایندگی دانشگاه اصفهان

گفتگوی اختصاصی ایسنا با خسرو ثقفیان؛

ما خیلی خسته‌ایم، خیلی...

ما خیلی خسته‌ایم، خیلی...

ایسنا/اصفهان نوشته بود: «به‌زودی در اعتراض به نبود موزه تئاتر و سینما در اصفهان، تمامی مدارک، پوسترها، عکس‌ها، بریده جراید و... که در حال نابودی است و تاریخ ۵۰ سال نمایش در اصفهان را بازمی‌نماید، به بازیافت تحویل خواهم داد.» و چه تلخ بود خواندن این نوشته‌ها به قلم مردی که تجربۀ بازیگری، کارگردانی، نویسندگی و معلمی را در کارنامۀ پربار خود دارد.

هنرمند پیشکسوت صدایش می‌کنیم و نمی‌دانیم خسرو ثقفیان تا چه حد از این واژه بیزار است. می‌گوید: «ما نه فسیلیم و نه پیشکسوت، بلکه آیندۀ هنرمندان جوان امروزیم. ناامید و خسته چراکه چندی بعد، هیچ‌کس به خاطر نخواهد آورد که بودیم و برای هنر این شهر چه کردیم.»

شرح نمایشنامه‌هایی که نوشته و یا بازی و کارگردانی کرده، آن‌قدر زیاد است که در مجال تنگ یک گفتگو نمی‌گنجد. از او می‌خواهم درباره‌ی علت‌العللی که یک هنرمند را به نقطۀ معدوم ساختن گذشته‌اش می‌رساند با ایسنا سخن بگوید و ثقفیان این‌گونه مرا سر سفرۀ دلش می‌نشاند: «سی سال است که بسته‌ای پیشنهادی را به نیت ارزش‌گذاری گذشتگان هنرمند و برای حفظ کرامت گذشتۀ هنری شهر آماده کرده‌ام و هیچ‌کس به آن وقعی ننهاده. البته وعده زیاد شنیده‌ام، اما تا امروز هیچ اتفاقی نیفتاده و اگر حرکتی هم شروع‌شده به سرانجام نرسیده. یکی از مواردی که در این پکیج به آن اشاره کرده‌ام، ضرورت ارزش‌گذاری هنرمندان است. اگر جوانان ما ببینند که در ازای اقدامات شایستۀ گذشتگان نام نیکی از آن‌ها برجای‌مانده بینش خود را نسبت به زندگی تغییر می‌دهند و یقین پیدا می‌کنند که این خلاقیت‌ها و تلاش‌ها در شلوغی روزگار گم نمی‌شود.»

او تأکید می‌کند: «ما بدون ریشه‌هایمان بدون معنی هستیم، بدون توسل به اندیشه گذشتگانمان بدون معنی هستیم و بدون در نظر گرفتن تجربیات پدرانمان همواره در حال تکرار، درجا زدن و اتلاف وقت و سرمایه‌ایم.  

کرامت نهادن به هنرمندان باسابقه، نباید منجر به عضویت نمایشی آن‌ها در شوراهای مختلف در قامت مشاور شود و هیچ خروجی مشخصی نداشته باشد. در گرجستان، برای هنرمندان تأثیرگذار صندلی‌های ویژه‌ای را اختصاص می‌دهند و به‌عنوان‌مثال می‌گویند صندلی شماره ۱۰ از آن فلان هنرمند است. شبی که این هنرمند نخواهد در سالن حضور داشته باشد بلیت صندلی‌اش را می‌فروشند و ۷۰ درصد پول آن را به‌حساب او واریز می‌کنند. ما برای هنرمندان باسابقۀ خود چه می‌کنیم؟ اصلاً می‌دانیم رتبۀ کدام هنرمند چند است و در کجای این دایره ایستاده؟ نمی‌دانیم و به همین دلیل به پژوهشکده تئاتر و سینما برای ارزش‌گذاری درست هنرمندان نیازمندیم

 مزایای پژوهشکدۀ تئاتر و سینما را چنین شرح می‌دهد: «اینجا می‌شود روی سابقۀ هر فرد تمرکز کرد و دانست چه کسی برای کدام شورا مناسب است و چه کسی شایستگی حضور در انجمن‌های مختلف را به‌عنوان نمایندۀ هنرمندان سینما یا تئاتر دارد. باوجود این پژوهشکده جایگاه افراد مشخص می‌شود و دیگر کسی نمی‌تواند بی‌هیچ رزومۀ درستی به خود لقب استاد و پیشکسوت بدهد. در این پژوهشکده باید یک‌بار دیگر استاد را تعریف کنیم، چراکه این واژه به‌شدت دم‌دستی شده، درست مثل واژۀ پیشکسوت و اهمیت این امر وقتی روشن می‌شود که بدانیم استاد الکی، هنرمند الکی تربیت می‌کند.

 پژوهشکدۀ تئاتر و سینما باید باشد تا تمایز بین هنرمند فعال و هنرمند سیاهی‌لشکر مشخص شود. این پژوهشکده باید باشد تا جوانان بدانند هر مو سفیدی استاد نیست.

 این پژوهشکده باید باشد که هنرمندان ما دغدغۀ دفن شدن یا نشدن در قطعه هنرمندان را نداشته باشند. شاید به نظر خنده‌دار بیاید، اما بسیاری از هنرمندان باسابقۀ ما اکنون دل‌نگران مردنشان هستند. دل‌نگران اینکه چه کسی بعد از مرگ باید با شهرداری وارد مذاکره شود و به آن‌ها ثابت کند که این مرد چقدر هنرمند بوده تا برای آن‌ها در قطعۀ هنرمندان و نام‌آوران باغ رضوان یک ‌تکه جا در نظر بگیرند.»

او دربارۀ معضل دفن هنرمندان در قطعه نام‌آوران و هنرمندان می‌گوید: «در حال حاضر قطعۀ هنرمندان و نام‌آوران هیچ معیاری برای دفن افراد ندارد و بنده این مسئله را به رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان اطلاع داده‌ام. ایشان فرمودند آیین‌نامه‌ای به همین منظور تدوین کنم و چنین کردم و گفتم که تدوین شد. گفتند تماس می‌گیرند و چهار سال گذشته و هنوز تماس نگرفته‌اند.

نام این قطعه نیز درست نیست و باید تغییر پیدا کند، چراکه هر هنرمندی نام‌آور نیست. به دلیل خلط این دو واژه، بعضی از هنرمندان نام‌آور می‌گویند ما نمی‌خواهیم اینجا سرمان را روی زمین بگذاریم

این هنرمند باسابقه یادآور می‌شود: «زمانی که محمدرضا رهبری مسئول دفتر تخصصی تئاتر بود پروژۀ تاریخ شفاهی تئاتر اصفهان کلید خورد و ضبط آن حدود سه سال طول کشید. ۳۳ هنرمند شاخص تئاتر هر کدام سه ساعت نشستند جلوی دوربین و از تاریخ تئاتر اصفهان گفتند. قرار بود این پروژه ادامه پیدا کند و به نسل جوان‌تر هم بپردازد، اما بعد از تغییر مدیر دفتر تخصصی تئاتر این پروژه هم متوقف شد و نمی‌دانم چه تصمیمی برای ارائه آن گرفته‌اند. قطعاً اگر موزۀ تئاتر و سینما تأسیس شود، این پروژه می‌تواند منبع خوبی برای پژوهشگران باشد.

«ما خیلی خسته‌ایم، خیلی» این جمله را با آه توأم می‌کند و می‌گوید: «از دوره‌ای که آقای کاظمی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان بوده تا امروز بنده بحث تأسیس این موزه و پژوهشکده را به انحای مختلف و با افراد و مسئولان مختلف مطرح کرده‌ام، اما متأسفانه هیچ توجهی به آن نشده. می‌گویند پیشنهادات را مکتوب کن مکتوب می‌کنم و دوباره بی‌توجهی می‌بینم! ما به یک خانه سالمندان ویژه هنرمندان نیازمندیم، نمی‌دانم این را باید به چه کسی بگویم و برای چه نهادی مکتوب کنم که فایده داشته باشد.»

ثقفیان ادامه می‌دهد: «بنده پوستر تمام تئاترهای اجراشده و بریده‌هایی از مصاحبۀ هنرمندان قدیمی را داشتم، اما به دلیل جابجایی و این بی‌مهری‌ها و نبود موزه تئاتر و سینما مجبور شدم آن‌ها را دور بریزم و هر سال نیز بخشی از آرشیوم به همین شکل از بین می‌رود. حتی اگر من هم دور نریزم این اسناد و دیگر گنجینه‌های تاریخی هنرمندانی که می‌شناسم، به ‌مرور زمان از بین می‌رود چون ما علم نگهداری از آن را نداریم.

اگر موزه تئاتر و سینما و در دل آن پژوهشکدۀ تئاتر و سینما تأسیس شود، اسناد باقیمانده من و دیگر اسنادی که در خانه تک‌تک هنرمندان موسفید هست یک جا جمع و به‌صورت اصولی نگهداری می‌شود. ارحام صدر باید در این موزه یک سالن داشته باشد، ممیزان و فرهمند و دیگران نیز. من شخصاً حاضرم کتابخانه‌ام را به این موزه ببخشم تا در اختیار پژوهشگران جوان تئاتر  و سینما قرار بگیرد.

 بسیاری از خانه‌های تاریخی که در تملک شهرداری‌اند می‌توانند به محلی برای این موزه تبدیل شوند و گردشگران به شهر بکشانند. ساختمان بانک ملی در خیابان سپه می‌تواند محلی برای این موزه باشد، همچنین ساختمان موزه هنرهای معاصر اصفهان که بهتر است به خاطر موضوعیت خود در یک ساختمان مدرن و معاصر جا خوش کند.»

سخنش را با گفتن این جمله به پایان می‌رساند: «می‌دانم که در حال حاضر اوضاع خوب نیست و ممکن است جوان‌ها بگویند همین که نان شبمان دربیاید بس است، ما را چه به تاریخ تئاتر و ...، اما ما ده سال آیندۀ همین جوان‌هاییم و تأکید می‌کنم، نسلی که تجربۀ نسل پیش از خود را مطالعه نکرده باشد، پیشرفت نخواهد کرد.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha