• سه‌شنبه / ۳۱ تیر ۱۳۹۹ / ۱۰:۱۵
  • دسته‌بندی: سینما و تئاتر
  • کد خبر: 99043122986
  • خبرنگار : 71219

گفت‌وگویی با محمدرضا دلپاک

مردی که در جستجوی صدای کروناست

مردی که در جستجوی صدای کروناست

او در جستجوی صداست و این روزها به طور خاص، صدای کرونا. می‌گوید، اگرچه کرونا به یک رنج مشترک در تمام دنیا تبدیل شده ولی اگر از آن درس بگیریم، خوراک بیشتری برای روح و روان‌مان خواهیم داشت.

به گزارش ایسنا، آن‌هایی که سینما را بیشتر از آنچه روی ویترین است، دنبال می‌کنند ستارگانی را پشت دوربین می‌شناسند که ردّی از هنرشان در زیباتر شدن بسیاری از آثار سینمایی ما به چشم می‌خورد. یکی از این هنرمندان در آن سوی قاب سینما محمدرضا دلپاک است که از او به عنوان نخستین طراح صدای سینما در ایران یاد می‌شود و رکورددار دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر است.

30 تیرماه سالروز تولد این هنرمند بود. اینکه چند ساله شده مهم نیست، چون برای خودش این سوال است که آیا در روز تولدش یک سال به عمرش اضافه شده یا یک سال از عمرش کم شده؟ برای او مهم آن چیزی است که از هر لحظه‌ی زندگی برمی‌دارد. 

 این هنرمند که سابقه طراحی و صداگذاری در فیلم‌های کارگردان‌هایی سرشناس از چند نسل مختلف از جمله عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، مجید مجیدی، بهمن فرمان‌آرا، رخشان بنی‌اعتماد، پوران درخشنده، جعفر پناهی، علیرضا رییسیان و رضا درمیشیان رادر کارنامه خود دارد و معتقد است کار کردن با این فیلمسازان همیشه برایش دانشگاه بزرگی بوده و از هر فیلم درس‌های زیادی آموخته، این روزها مثل خیلی از ما و در عین حال متفاوت از ما، درگیر و مشغول کروناست. او به دنبال شنیدن "صدای" کروناست. 

روز تولد، یک بهانه بود برای گپ‌وگفت با محمدرضا دلپاک تا از او بپرسیم چطور این روزهای کرونایی را می‌گذراند که البته بعد، او هم کمی از دغدغه‌هایش در باب «صدا» در سینما گفت. 

دلپاک که فیلم‌های «خورشید» مجید مجیدی، «مجبوریم» رضا درمیشیان و «لامینور» داریوش مهرجویی را در مرحله میکس نهایی دارد، در این چند ماه بعضی از روزها را در استودیو مشغول کار بوده و گاهی هنوز هم هست، جایی که به قول خودش شبیه یک نوع قرنطینه است. با این حال صداگذاری و میکس، تمام کاری که او انجام می‌دهد نیست.

وی می‌گوید: ‌این روزها با وجود اینکه کرونا همه جا را گرفته، مشغول کار هستم، بیشتر در استودیو. البته اگر کاری هم نداشتم کارهای عقب مانده‌ای هست که سراغشان بروم. اما نسبت به حال و هوای کرونایی این روزها باید بگویم کلا آدمی نیستم که خیلی درگیر هیجان ‌شوم، بیشتر به دنبال درس‌های کرونا هستم. کنجکاوم ببینم صدای این روزها چیست. گاهی وقت‌ها به مترو می‌روم، به خیابان می‌روم - البته با رعایت توصیه‌های بهداشتی - تا ببینم مردم چه می‌گویند. دوست دارم صدای آن‌ها را بشنوم، چون کار ما فقط این نیست که چند صدا را در یک فیلم بگذاریم و صرفا یک کار فنی انجام دهیم. لازم است نسبت به محیط، جامعه‌شناسی داشته باشیم و فرهنگ صدا را در هر دوره بشناسیم.

تحقیق درباره فرهنگ و جغرافیای صدا

«فرهنگ صدا» عبارتی جالب است که این طراح صدا سینما در توضیح آن می‌گوید: مدتی است که مشغول انجام تحقیقی - شاید برای یک کتاب - مربوط به صداهای یکصد سال گذشته تهران تاکنون هستم. ما یک زمان منابع صوتی‌ متفاوتی داشتیم که گاهی با تصویر بود و گاهی بدون منبع تصویری. مثلا وقتی برف می‌آمد، بیرون از خانه صدای کسی را می‌شنیدیم که می‌گفت برف پارو می‌کنیم، یا تابستان می‌گفت آب خوض می‌کشیم، یا  دوره‌گردهایی بودند که هم کار تعمیراتی انجام می‌دادند و هم جنس می‌فروختند. برای حمل و نقل و رفت و آمد از درشکه استفاده می‌شد، اما به تدریج همه این‌ها تغییر کرد و اشیای صدادار دیگری به زندگی ما اضافه شد به طوری که امروز با یک پالس موبایل متوجه می‌شویم پیغام داریم. تمام این‌ها جزو فرهنگ صدا در دوره‌های مختلف  هستند. البته فقط اشیای صدادار هدف این تحقیق نیست، بلکه حتی دیالوگ‌های آدم‌ها که در زمان‌های گوناگون با گویش‌ها و ادبیات مختلف صحبت می‌کردند هم مورد توجه است. مثلا گویش‌ها و تکیه کلام جوانان نیز متاثر از تغییرات زندگی در این سال‌ها تغییر کرده است. درواقع جغرافیا و زبان‌شناسی و کلی اتفاق‌های اجتماعی که در هر دوره‌ای صدای خاص خود  راداشته نیز به شکلی در این تحقیق گنجانده می‌شود.

دلپاک در عین اینکه تصویری روشن و جذاب از فرهنگ صدا ارائه می‌کند، درباره بی‌توجهی و نشنیدن صداها نیز می‌گوید: به نظرم ما به نحوی در حال کور شدن هستیم و کمتر به صدا گوش می‌دهیم. ما بسیار غرق در افکار و مسائل خودمان هستیم و از بس تصویر به خورد ما داده شده بینایی خود را از دست داده‌ایم.

وی درباره صدایی که این روزها جستجو می‌کند، ادامه می‌دهد: من به دنبال این هستم تا ببینم فرهنگ صدا در دوران کرونا چیست، چون در این دوران صداهایی داریم که قبلا شنیده نمی‌شد. برای شنیدن صدای کرونا به یکی از بیمارستان‌های ویژه همین بیماری مراجعه کردم تا صدای محیط را ضبط کنم که بدانم حس مراجعه‌کنندگانی که به آنجا می‌آیند و حال و هوایی که دارند، چیست، چون بیمارستانی که بیمار و بخش کرونایی دارد با بیمارستانی که مثلاً مختص کودکان است فرق دارد. حتی به بهشت زهرا (س) رفتم و صدای عزاداری برای به خاکسپاری کسانی را شنیدم که چهار، پنج همراه بیشتر نداشتند و این لحظه‌ها بسیار متفاوت بود.  البته قرار بر این نیست که این‌ها در فیلمی استفاده شوند بلکه به دنبال این هستم تا بدانم چه صدایی در این دوران است که قبلا وجود نداشت یا مثلا وقتی مردم به پذیرش یک بیمارستان مراجعه می‌کنند چه صدایی دارند یا پرستارها وقتی با ماسک روی صورت صحبت می‌کنند صدایشان چه شکلی است. 

وقتی صدا تصویر خلق می‌کند

آنچه دلپاک در توضیح فرهنگ و جغرافیای صدا بیان می‌کند، متکی بر نگاه جامعه‌شناسانه و فلسفی نیز است، اما سوال این است که یک مدیر صدا چطور از آن‌ها در سینما استفاده می‌کند. او در این باره می‌گوید: طراحی صدا یک ارزش افزوده به سینماست. در سینما می‌گویند صدا مکمل تصویر است. یعنی گاهی تصویر یک خیابان را با صدای خودش نشان می‌دهید و گاهی با این تصویر و صدای مکمل، صدایی هم خارج از قاب شنیده می‌شود. اینجاست که صدا ارزش افزوده می‌شود چون صداهایی در فیلم شنیده می‌شوند که منابع آن اصلا دیده نمی‌شوند و در واقع جزو پلان‌های جا مانده هستند و کارکرد دراماتیک دارند. ما در این حرفه یاران بی‌تصویر سینما هستیم بخصوص اینکه بدانیم صدا، بخاطر انتزاعی بودنش برای هر تماشاگر تصویرهای جدیدی خلق می‌کند. مثلا اگر کسی صدای باد را نشناسند نمی‌توانیم به او بگوییم مثلا شبیه صدای آتش است، ولی اگر شناخت تصویری از چیزی مثل کره زمین نداشته باشد و نداند چه شکلی است می‌توان آن را به یک توپ تشبیه کرد؛ پس صدا یک امر انتزاعی است که هر مخاطب، تصویر ذهنی متفاوتی برای خود می‌سازد و این به بُعد دراماتیک فیلم می‌افزاید. 

او ادامه می‌دهد: والتر مارچ  - اولین طراح صدا در سینمای دنیا - تعریف زیبایی دارد که می‌گوید، وقتی فیلمنامه را به تصویر می‌کشید آن را شبیه یک باله‌ی فریز شد می‌کنید. بعد از آن تدوینگر باله را به حرکت در می‌آورد و صدا، موسیقی آن باله می‌شود؛ بنابراین وقتی جایگاه صدا را با این مفهوم بشناسیم دیگر  کافی نخواهد بود که فقط به لحاظ فنی آموزش گرفته باشیم بلکه درک و شعور و شناخت صدا هم مهم است. فرهنگ صدا هم که مطرح کردم از همین منظر است تا من به عنوان کسی که با صدا در سینما سر وکار دارم،  فراموش نکنم صدای بازار تهران با صدای بازاری در شمال کشور فرق دارد، صدای خیابان‌های ژاپن که ماشین‌ها در آنجا بوق نمی‌زنند با صدای خیابان‌های هند که صدای بوق زیادی می‌شنوید و حتی با خیابان‌های تهران فرق دارد.

کرونا؛ رنج مشترک

وی در بخشی دیگر از این گفت‌وگو اشاره می‌کند که اگرچه خود را اسیر هیجان شیوع کرونا نکرده، اما به هر حال مثل خیلی دیگر از مردم مراقبت‌هایی دارد.

دلپاک در این باره می‌گوید:‌ به نظرم  «کرونا» مثل این است که وقتی رانندگی می‌کنیم باید مراقب باشیم به کسی نزنیم و در عین حال کسی هم به ما نزند. در این موضوع یک نکته مهم این است که همه یک رنج مشترک در دنیا داریم با یک مسئولیت مشترک. باید مواظب و آگاه باشیم که در چه شرایطی در جهان هستیم. این  ویروسی است که نه ویزا می‌خواهد و نه گرین‌کارت. راحت به خانه همه می‌رود و ارباب و رعیت در هیچ جای دنیا برایش فرقی ندارد. خود من تلاش می‌کنم در زندگی هر پدیده‌ای را به جای قضاوت کردن، بیشتر نگاه کنم تا بهتر هم با آن کنار بیایم. هر چه بیشتر تماشا کنیم، درس‌های بیشتری می‌گیریم و خوراک روح و روان بیشتری نیز خواهیم گرفت، اما اگر بیشتر هیجان برداریم، همان خوراک جسم‌مان می‌شود که آن وقت نتیجه‌اش افسردگی و ناامیدی نسبت به آینده است. من معتقدم تماشای بیشتر «زندگی» سبب می‌شود راحت‌تر بتوانیم در حال زندگی کنیم. 

زیربنای علمی صنعت سینما را تقویت کنیم

محمدرضا دلپاک که سال‌ها در رشته طراحی صدا در دانشگاه سوره تدریس کرده و در حال حاضر در چند موسسه سینمایی مشغول تدریس است در پایان این گفت‌وگو به دغدغه‌های خود از حوزه‌کاری‌اش هم اشاره می‌کند.

او با یاداوری اینکه «صدا همراستا با صنعت سینما در سال‌های گذشته پیشرفت زیادی کرده و با سعی و خطا خود را به تدریج شناخته است»، می‌گوید: متاسفانه ما الان در بخش علمی این حوزه خیلی عقب افتاده‌ایم چون همه، تجربی وارد سینما می شوند. خود من هم تجربی وارد شدم ولی سعی کردم تجربه‌هایم را آکادمیک کنم. اما در چند سال گذشته فضای آکادمیک دیگر مثل قبل نیست و ما برای ارتقای سینمای ایران در تمام وجوه تخصصی، فنی و هنری سینما و نیز برای اینکه بتوانیم با سینمای دنیا رقابت کنیم لازم است یک زیربنای علمی قوی داشته باشیم. این زیربنای علمی هم مستلزم این است که وجه هنری هر رشته تخصصی را نیز تدریس و به‌روز کنیم.

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۹-۰۴-۳۱ ۲۳:۵۶

عالی و چیزی فراتر از یک گفت گو

avatar
۱۳۹۹-۰۵-۰۵ ۱۵:۱۷

درود بر جناب دلپاک عزیز و همکار فرهیخته سالهای دور برای ایشان تداوم سلامتی و آرزوی موفقیت دارم