لفظ فیلمفارسی به دلیل آنکه بر پدیده مستقلی دلالت دارد که نه
فیلم است و نه فارسی، بسیار هوشمندانه وضع شده است. همچنان که از ظاهر کلمه بر می
آید، این پدیده ملغمه ایی است از فیلم و فارسی که در ترکیب ماهیتی دیگرگونه و مستقل
یافته است.
اگر این پدیده را به صرف گویش فارسی و استفاده از اجزای بر گرفته از زندگی ایرانی، متعلق به ایران یا منحصرا به ایران بدانیم خطا کرده ایم شاید فیلمفارسی به دلیل ظاهر ایرانی اش ما را دچار توهم کند که بر نوعی هویت ملی دلالت دارد، اما اصلی ترین ویژگی فیلمفارسی همان انتزاع قالب از محتواست و همین امر است که به آن هویتی هیج جایی یا بهتر بگوئیم هر جایی می بخشد. چنان که این ویژگی سبب می شود که عرصه ظهور فیلمفارسی به سینما محدود نشود وبه حیطه ویدئو و تلویزیون هم گسترش یابد.
فیلمفارسی چیست؟ بیش از چهل سال است که تعبیر فیلمفارسی توسط دکتر هوشنگ کاووسی از اولین منتقدین سینمای ایران در مجله فردوسی به نوشته های سینمایی کشور وارد شده است. که این ترکیب نه معنای \"فیلم\" را در بر دارد و نه معنای ارتباطی با فارسی دارد، بلکه به همان ترتیب که مثلا کلمه\" گرم \"در کنار کلمه \"آب \"تعبیر گرمابه را به وجود می اورد که معنای جدیدی است و بر ان دو کلمه قبلی معنای جدید و متفاوتی را می افزاید، فیلمفارسی هم ترکیب جدیدی است که معنایی متفاوت از اجزای تشکیل دهنده اش دارد. پدیده ای که امروز با نام فیلمفارسی می شناسیم، با هر تعریف و تصوری که در ذهنمان به وجود آورده باشد، تنها نقطه مشخص و قابل اتکایی است که می توانیم بحثهای تئوریک مربوط به شرایط و حوادث سینمایی کشورمان را در حول و حوش آن آغاز کنیم بعید است که بدون تلاش برای درک ماهیت و هویت این پدیده، بتوانیم تحلیل درستی از کلیت تاریخ سینمای ایران به دست آوریم دلایل این تاکید و اصرار زیاد هستند: یکی اینکه تئوریسین ها و محققین سینمای یک کشور، اصطلاحی را چند برابر بیش از دیگر کلمات مرسوم در نوشته های سینمایی به کار می برند، حتما آن اصطلاح در بر دارنده مفهوم فراگیر و با اهمیت است دوم اینکه فیلمفارسی جریانی خاص محسوب نمی شود، یعنی اشتباه است اگر تصور کنیم فیلمفارسی نوعی انحراف در مجموعه واحدی به نام سینمای ایران است نباید بپنداریم که ما همیشه سینمایی سالم و دقیق و شریف داشته ایم که گاهی اوقات هم معدودی آثار مبتذل تحت شرایط خاصی تولید می کند و فیلمفارسی نام گرفته اند و نتیجه بگیریم تعداد فیلم های موسوم به این نام اندک است و باید آنها در حاشیه تاریخ سینمای ایران ثبت کرد. واقعیت دقیقا برعکس است: یعنی کلیت و بدنه اصلی سینمای ایران در همه دوره ها فیلمفارسی بوده است و اندک فیلم ها یا فیلم سازان متفاوت، تحت شرایط بسیار خاص و منحصر به فرد، توانسته اند از این ورطه خلاص شوند.
وقتی می گوییم یا می نویسیم \" این فیلم فارسی است \" تصورات گوناگونی در ذهن مخاطب سخنمان ایجاد می کنیم که چگونگی و دامنه ی این تصورات، بستگی مستقیم به نحوه آشنایی او با ادبیات سینمایی ایران دارد. مخاطب عام و ساده ای که یک فیلم ایرانی را در سینما مشاهده می کند و روز بعد در طی مطالعه ی تصادفی نقد همان به این جمله برخورده، ممکن است تصور کند که این توصیف نویسنده از فیلم، نوعی توضیح واضحات است و منظور این بوده است که فیلم مورد بحث، فارسی است و در کشور ایران ساخته شده است. یا ممکن است اصلا این بخش از نوشته توجه او را جلب نکند و به سراغ قسمتهایی از مطلب برود که مثلا نحوه ی بازی بازیگران یا روایت قصه فیلم را مورد اشاره قرار داده است.
مخاطبی که مانوس تر است و معمولا اهل مطالعه نوشته های سینمایی، می داند که تعبیر فیلم فارسی دلالت بر ضعف و نقص یک فیلم دارد و منتقدین، فیلم هایی را با این کلمه توصیف می کنند که بد و ضعیف هستند و جزو آثار قابل بحث محسوب نمی شوند. مخاطب کاملا حرفه ای و پی گیر که اغلب نقدهای مطبوعات را با دقت مطالعه می کند، می داند که ترکیب فیلمفارسی در تاریخ نقد نویسی ما سابقه کهن دارد و سازنده اش منتقدی قدیمی به نام دکتر هوشنگ کاووسی است که سالها پیش در دهه سی این ترکیب را ابداع کرد و آن را مکررا درباره انبوه فیلم های بد و مبتذلی که مورد حمله های شدید خود و همکارانش قرار می گرفتند به کار برد و آن قدر در به کار گیری این کلمه پافشاری کرد که بتدریج بقیه منتقدین و فیلمسازان و کارشناسان سینمایی هم برای توصیف فیلم های آن دوره از همین کلمه استفاده کردند. مخاطب نوع سوم همچنین می داند که نشانه های مشخص سینمای فیلمفارسی در آن دوران، قصه های سرقت شده از فیلم های خارجی، روابط و شخصیت پردازی های عاریه و غیر قابل باور، بازی های اغراق شده، ساختار ضعیف و سر هم بندی شده، کلاه مخملی و آبگوشت است.
سینماگر حرفه ای که در مطالعه یک نقد فیلم با این جمله بر خورده، استنباطی صنفی و حرفه ای دارد. اگر قبلا به فیلمفارسی سازی متهم شده باشد، از این کلمه خاطره ای تلخ دارد و ضمن اینکه سعی و آرزو دارد که دیگر در معرض این اتهام قرار نگیرد، احتمالا از منتقدین کینه به دل دارد و اگر مجالی به دست آورد آنها را مورد استهزا قرار می دهد و برای انتقام گیری می گوید که فیلم فارسی ترکیب مهمل و بی معنایی است و بر هیچ چیز مشخصی دلالت نمی کند و فقط یک ناسزاست.
اگر این پدیده را به صرف گویش فارسی و استفاده از اجزای بر گرفته از زندگی ایرانی، متعلق به ایران یا منحصرا به ایران بدانیم خطا کرده ایم شاید فیلمفارسی به دلیل ظاهر ایرانی اش ما را دچار توهم کند که بر نوعی هویت ملی دلالت دارد، اما اصلی ترین ویژگی فیلمفارسی همان انتزاع قالب از محتواست و همین امر است که به آن هویتی هیج جایی یا بهتر بگوئیم هر جایی می بخشد. چنان که این ویژگی سبب می شود که عرصه ظهور فیلمفارسی به سینما محدود نشود وبه حیطه ویدئو و تلویزیون هم گسترش یابد.
فیلمفارسی چیست؟ بیش از چهل سال است که تعبیر فیلمفارسی توسط دکتر هوشنگ کاووسی از اولین منتقدین سینمای ایران در مجله فردوسی به نوشته های سینمایی کشور وارد شده است. که این ترکیب نه معنای \"فیلم\" را در بر دارد و نه معنای ارتباطی با فارسی دارد، بلکه به همان ترتیب که مثلا کلمه\" گرم \"در کنار کلمه \"آب \"تعبیر گرمابه را به وجود می اورد که معنای جدیدی است و بر ان دو کلمه قبلی معنای جدید و متفاوتی را می افزاید، فیلمفارسی هم ترکیب جدیدی است که معنایی متفاوت از اجزای تشکیل دهنده اش دارد. پدیده ای که امروز با نام فیلمفارسی می شناسیم، با هر تعریف و تصوری که در ذهنمان به وجود آورده باشد، تنها نقطه مشخص و قابل اتکایی است که می توانیم بحثهای تئوریک مربوط به شرایط و حوادث سینمایی کشورمان را در حول و حوش آن آغاز کنیم بعید است که بدون تلاش برای درک ماهیت و هویت این پدیده، بتوانیم تحلیل درستی از کلیت تاریخ سینمای ایران به دست آوریم دلایل این تاکید و اصرار زیاد هستند: یکی اینکه تئوریسین ها و محققین سینمای یک کشور، اصطلاحی را چند برابر بیش از دیگر کلمات مرسوم در نوشته های سینمایی به کار می برند، حتما آن اصطلاح در بر دارنده مفهوم فراگیر و با اهمیت است دوم اینکه فیلمفارسی جریانی خاص محسوب نمی شود، یعنی اشتباه است اگر تصور کنیم فیلمفارسی نوعی انحراف در مجموعه واحدی به نام سینمای ایران است نباید بپنداریم که ما همیشه سینمایی سالم و دقیق و شریف داشته ایم که گاهی اوقات هم معدودی آثار مبتذل تحت شرایط خاصی تولید می کند و فیلمفارسی نام گرفته اند و نتیجه بگیریم تعداد فیلم های موسوم به این نام اندک است و باید آنها در حاشیه تاریخ سینمای ایران ثبت کرد. واقعیت دقیقا برعکس است: یعنی کلیت و بدنه اصلی سینمای ایران در همه دوره ها فیلمفارسی بوده است و اندک فیلم ها یا فیلم سازان متفاوت، تحت شرایط بسیار خاص و منحصر به فرد، توانسته اند از این ورطه خلاص شوند.
وقتی می گوییم یا می نویسیم \" این فیلم فارسی است \" تصورات گوناگونی در ذهن مخاطب سخنمان ایجاد می کنیم که چگونگی و دامنه ی این تصورات، بستگی مستقیم به نحوه آشنایی او با ادبیات سینمایی ایران دارد. مخاطب عام و ساده ای که یک فیلم ایرانی را در سینما مشاهده می کند و روز بعد در طی مطالعه ی تصادفی نقد همان به این جمله برخورده، ممکن است تصور کند که این توصیف نویسنده از فیلم، نوعی توضیح واضحات است و منظور این بوده است که فیلم مورد بحث، فارسی است و در کشور ایران ساخته شده است. یا ممکن است اصلا این بخش از نوشته توجه او را جلب نکند و به سراغ قسمتهایی از مطلب برود که مثلا نحوه ی بازی بازیگران یا روایت قصه فیلم را مورد اشاره قرار داده است.
مخاطبی که مانوس تر است و معمولا اهل مطالعه نوشته های سینمایی، می داند که تعبیر فیلم فارسی دلالت بر ضعف و نقص یک فیلم دارد و منتقدین، فیلم هایی را با این کلمه توصیف می کنند که بد و ضعیف هستند و جزو آثار قابل بحث محسوب نمی شوند. مخاطب کاملا حرفه ای و پی گیر که اغلب نقدهای مطبوعات را با دقت مطالعه می کند، می داند که ترکیب فیلمفارسی در تاریخ نقد نویسی ما سابقه کهن دارد و سازنده اش منتقدی قدیمی به نام دکتر هوشنگ کاووسی است که سالها پیش در دهه سی این ترکیب را ابداع کرد و آن را مکررا درباره انبوه فیلم های بد و مبتذلی که مورد حمله های شدید خود و همکارانش قرار می گرفتند به کار برد و آن قدر در به کار گیری این کلمه پافشاری کرد که بتدریج بقیه منتقدین و فیلمسازان و کارشناسان سینمایی هم برای توصیف فیلم های آن دوره از همین کلمه استفاده کردند. مخاطب نوع سوم همچنین می داند که نشانه های مشخص سینمای فیلمفارسی در آن دوران، قصه های سرقت شده از فیلم های خارجی، روابط و شخصیت پردازی های عاریه و غیر قابل باور، بازی های اغراق شده، ساختار ضعیف و سر هم بندی شده، کلاه مخملی و آبگوشت است.
سینماگر حرفه ای که در مطالعه یک نقد فیلم با این جمله بر خورده، استنباطی صنفی و حرفه ای دارد. اگر قبلا به فیلمفارسی سازی متهم شده باشد، از این کلمه خاطره ای تلخ دارد و ضمن اینکه سعی و آرزو دارد که دیگر در معرض این اتهام قرار نگیرد، احتمالا از منتقدین کینه به دل دارد و اگر مجالی به دست آورد آنها را مورد استهزا قرار می دهد و برای انتقام گیری می گوید که فیلم فارسی ترکیب مهمل و بی معنایی است و بر هیچ چیز مشخصی دلالت نمی کند و فقط یک ناسزاست.


نظرات