• یکشنبه / ۱۶ اسفند ۱۳۹۴ / ۱۳:۲۸
  • دسته‌بندی: ایلام
  • کد خبر: ilam-25367

مددکاری اجتماعی و ضرورت‌های جوامع نوین

مددکاری اجتماعی و ضرورت‌های جوامع نوین

یادداشت - خبرگزاری دانشجویان ایران


حیران پورنجف - دانشجوی دکترای جامعه شناسی فرهنگی

 

مددکاری اجتماعی- در مفهوم گسترده‌اش- سابقه‌ای به درازای زندگی اجتماعی بشر دارد. به عبارت دیگر از مهم‌ترین اهداف زیست دسته جمعی انسان‌ها، بهره‌وری از کمک و همیاری دیگر مردمان در برخورد با مشکلات و مصائب می‌باشد. از این‌رو در کهن‌ترین جوامع نیز آثاری از همدردی و امداد، منتهی در شکل ساده و فردی‌اش به چشم می‌خورد.

ریشه‌ی اجتماعی مددکاری، ناشی از تأثیر متقابل و نیز بسیار عمیق وضعیت زیست مردم یک جامعه در یکدیگر است. تجربه‌ی تاریخی به ما می‌آموزد که نابسامانی و ناهنجاری در معیشت جمعی از افراد یک جامعه، اگر چه در اقلیت باشند، زندگی را بر دیگر اعضاء آن جامعه تلخ و دشوار می‌سازد و سرانجام به سقوط و انحطاط آن نظام منتهی می‌گردد.

مصلحین اجتماعی و سازندگان جوامع نوین و در پیشاپیش آنها، پیامبران الهی، همواره به ضرورت تعاون و همدردی و تا حد امکان، امداد و همیاری توجه و عنایت داشته و تلاش‌ها و کوشش‌های قابل ملاحظه‌ای در این راه ابراز داشته‌اند. در داستان زندگی حضرت مسیح، الگوهای بسیار جالبی از انواع گوناگون مددکاری در رابطه با بیماران، مستمندان و حتی مجرمان دیده می‌شود.

امام علی بن ابیطالب (ع) در دوران کوتاه خلافتش، با رفتاری که نسبت به همه‌ی یتیمان و بینوایان و از کار افتادگان دارد به تمامی فرمانروایان می‌فهماند که وظیفه‌ی یک حکومت عدالت گستر و مردم دوست، رسیدگی دقیق و مهرآمیز به حال و روز طبقات رنجدیده و محنت کشیده و آسیب رسیده است.

با ورود صنعت به زندگی انسان و همچنین تحولات مختلف، شرایط گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، از یک سو و بروز مسائل و مشکلات از سوی دیگر، نیازها و انتظاراتی را به وجود آورده است که توجه علمی و کارشناسانه به پدیده‌های مختلف اجتماعی را می‌طلبد. لذا خدمات اجتماعی برنامه‌ریزی شده به تدریج جایگزین فعالیت‌ها و کمک‌های موردی شد. متفکرین اجتماعی و پیشگامان حرفه‌ی مددکاری اجتماعی برآن شدند تا با درک وضعیت اجتماعی افراد، زمینه‌ی لازم را برای یاری رساندن به آنها فراهم آورند. با این هدف بود که ایشان سعی کردند تا افراد را برای قبول مسئولیت بیشتر در اداره‌ی امور خویش آماده کنند و با ایجاد محیطی مناسب در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند بشر را از فشار شرایط محیط برهانند.

بدین ترتیب مددکاری اجتماعی به عنوان حرفه‌ای مبتنی بر دانش‌های خاص پی‌ریزی شد.

دکتر «محسن قندی» در کتاب "دیباچه‌ای بر مددکاری اجتماعی" مددکاری اجتماعی را اینگونه تعریف می‌کند: مددکاری    اجتماعی یک خدمت حرفه ای است که بر دانش و مهارت‌های خاص برای کمک به افراد، گروه‌ها و یا جامعه قرار گرفته است تا بتواند استقلال شخصی و اجتماعی و رضایت خاطر فردی و اجتماعی بدست آورند.

«هریس پرلمن» در کتاب خود تعریف زیر را از مددکاری اجتماعی ارائه داده است:

مددکاری اجتماعی پدیده‌ای است پیچیده، پرتحرک و در عین حال متغیر و در حال تکامل، که از دانش‌های گوناگون بهره می‌گیرد و قواعد و اصول اخلاقی خاص در آن رعایت می‌شود. مددکاری اجتماعی فعالیت ویژه‌ای است که برخی از مؤسسات  رفاه اجتماعی آن را به مراجعان خود عرضه می‌دارند و به آنان یاری می‌دهند تا با کارآیی بیشتری با مشکلات خود مقابله کنند.

"مددکار اجتماعی" می‌بایست از یک طرف دارای حس نوع دوستی قوی، عشق به انسان‌ها و حس همدردی قوی نسبت به نیازمندان و اقشار محتاج به خدمات اجتماعی باشد و از سوی دیگر آن چنان توانی داشته باشد که تحت تأثیر "هم حسی" با مددجو، نقش و وظیفه‌ی خطیر خود را فراموش نکند و دچار احساسات افراطی در قبال موقعیت‌های خاص نگردد. در مددکاری اجتماعی عقیده براین است که مددکار اجتماعی باید خود را به جای مددجو بگذارد و دنیا را از دریچه‌ی چشم او ببیند. این بیان ظاهراً ساده دارای عمق حرفه‌ای و اهمیت قابل توجهی است. یعنی مددکار اجتماعی باید دارای آن چنان قدرتی باشد که بتواند ضمن اینکه با تمام وجود موقعیت مددجو را درک کند، در عین حال لحظه‌ای از مسئولیت خطیر خود غافل نشود، مددکار باید چنان نسبت به وضعیت مددجو اشراف داشته باشد که در مشکل او حل نشود.

مددکار باید از محرومیت‌ها و محدودیت‌های عامه‌ی مردم آگاهی نسبی داشته باشد. منظور از "درد آشنا" بودن داوطلب حرفه‌ی مددکاری این نیست که او هم دارای درد یا مشکلی مشابه مددجوی خود باشد. چه بسا که بسیاری از مشکلات برای مددکار اجتماعی قابل تجربه کردن نباشد و تقدیر و شرایط زندگی او را در مسیری که مددجو قرار گرفته و دچار بحران شده قرار ندهد؛ هر چند در مواردی دیده شده است که تجارب شخصی مددکار در شرایطی خاص می‌تواند او را در تلاش‌های حرفه‌اش موفق سازد.

مددکاران اجتماعی به روشنی درمی‌یابند که راهگشا و گره گشای جامعه نیستند. آنها به خوبی واقفند که هرگونه تلاش و حرکت از سوی "مددجو" دارای ارزش و جایگاه ویژه‌ای است که مددکار را به اهداف خود در جهت "قادرسازی" نزدیک می‌کند و برعکس، هرگونه کاری که از سوی مددکار به جای مددجو و به قصد رهبری و  هدایت امور اجتماعی انجام پذیرد، او را از هدف اصلی دور می‌سازد.

مددکاران اجتماعی به عنوان "راهنما" موظف‌اند که کار را به وسیله‌ی مددجو و با مشارکت همه جانبه‌ی او انجام دهند. مددکاران اجتماعی براین باورند که برای همه‌ی انسان‌ها به طور نسبی زمینه‌ی تلاش و حرکت وجود دارد، ولی چه بسی که به جهت پاره‌ای از محدودیت‌ها و موانع، امکان حرکت ندارند و راهنمایی آنها برای مرتفع ساختن این موانع و تامین برخی شرایط مادی و معنوی، موجب تلاش آنها در مسیر خوداتکایی خواهد شد. ممکن است مددجو به دلیل عدم آگاهی و یا اطلاعات محدود قادر به درک وضعیت خود نباشند و یا نسبت به مقدرات و امکانات بالقوه‌ی خود ناآگاه باشد که به هنگام مشورت با مددکار اجتماعی نسبت به این زمینه‌ها راهنمایی می‌شود و مسیر حرکت خود را برای مقابله با مشکلات پیدا می‌کند.


عمده‌ترین و اصلی‌ترین مفاهیم و اصطلاحات مددکاری اجتماعی به شرح زیر است:


مددجو: در مقابل مفهوم مددکار اجتماعی، مددجو قرار می‌گیرد. می‌توان در بیان کلی از این مفهوم گفت که مددجو عبارت است از فرد، خانواده، گروه، جامعه که به دلایلی نیازمند خدمات حرفه‌ای مددکار اجتماعی است. مددجو به مددکاری اجتماعی معنی می‌بخشد و زمینه فعالیت‌های حرفه‌ای مددکار را مهیا می‌سازد.

مشکل: "مشکل" همان عاملی است که موجب ارجاع و یا مراجعه "مددجو" به "مددکار" می‌شود. به بیان دیگر، مشکل عامل ارتباطی بین مددکار و مددجو است. دریک تعریف ساده و روشن از مشکل می‌توان گفت که "مشکل آن چیزی است که بر روی کارکرد اجتماعی فرد، گروه یا جامعه اثر (منفی) می‌گذارد".

خدمات اجتماعی: انجمن ملی مددکاران اجتماعی آمریکا، خدمات اجتماعی را چنین تعریف می‌کند: "خدمات اجتماعی" فعالیتی است حرفه‌ای که به افراد، گروه‌ها و جوامع به منظور بالا بردن ظرفیت آنها در انجام تکالیف و وظایف اجتماعیشان درچارچوب اصول و قوانین جامعه عرضه می‌شود.


رفاه اجتماعی: به موجب تعریف ارائه شده در نخستین سمینار ملی رفاه اجتماعی، "رفاه اجتماعی" شامل مجموعه‌ای متشکل از خدمات، مؤسسات و نهادهای اجتماعی است که هدف آن کمک به افراد جامعه، گروه‌های مختلف و خانواده‌ها به منظور توفیق آنها برای وصول به یک زندگی مطلوب می‌باشد.

تأمین اجتماعی: سرویلیام بوریج، اقتصاددان برجسته‌ی انگلیسی، معتقد است که اصطلاح "تأمین اجتماعی" بیانگر تأمین درآمدی است که به هنگام قطع درآمد به عللی از قبیل بیکاری، بیماری، یا حادثه جایگزین آن می‌شود و همچنین تأمین درآمد برای کسانی که به علت پیری بازنشسته شده‌اند و نیز کسانی که به سبب مرگ شخص دیگری از حمایت محروم مانده اند و...

به طورکلی می توان گفت که برای "تأمین اجتماعی" دو مفهوم مطرح شده است مفهوم خاص "تأمین اجتماعی" که غالباً مرادف با "بیمه‌های اجتماعی" به کار می‌رود که مراد از آن تأمین اقتصادی و یا به بیان دیگر تضمین اقتصادی افراد در مقابل برخی عوامل و پدیده‌هاست که معمولاً از طریق قراردادهای حقوقی و با نظارت دولت‌ها انجام می‌گیرد.

مفهوم عام تأمین اجتماعی که منظور از آن فراهم آوردن کلیه‌ی ضروریات زندگی برای تمامی اقشار جامعه است به نوعی که تأمین کننده‌ی نیازهای مادی و معنوی انسان‌ها در حد متعارف باشد. اصل 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور جامع، هردو مفهوم عام و خاص تأمین اجتماعی را به روشنی مطرح می‌کند و دولت را ملزم می‌سازد تا از راه‌های مختلف، این مهم را به عنوان یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین راه‌های تحقق عدالت اجتماعی در جامعه به انجام برساند.

پیشینه مددکاری اجتماعی:

تا قبل از ورود ماشین به زندگی بشر و متعاقب آن ایجاد تحولات روزافزون در مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، زندگی در جوامع ابتدایی و ساده، مددکاری اجتماعی به مفهوم علمی و تخصصی را ایجاب نمی‌کرد. عواملی که در این امر دخیل بودند عبارتند از:

- وجود مناسبات انسانی- اجتماعی بسیار ساده

- وجود خانواده‌ی گسترده و سنتی

 - محدودیت نیازها

عوامل مختلفی که در پی انقلاب صنعتی زمینه‌های ایجاد و توسعه‌ی مددکاری اجتماعی سازمان یافته را فراهم می‌ساخت عبارتند از:

-  افزایش جمعیت

-  مهاجرت‌های گسترده و توسعه‌ی بی رویه‌ی شهرنشینی

- حوادث و سوانح ناشی از صنعت

- سستی روابط اجتماعی

- تدابیر و سیاست‌های دولت در جهت نیل به اهداف رفاه اجتماعی

- سستی پایه‌های اخلاقی و اعتقادات معنوی

-  سیاست‌های سوء استعمار

- حوادث و سوانح طبیعی نظیر سیل، زلزله، قحطی و...


مصوبات و مقررات بین المللی:

مصوبات بین المللی و در رأس آن مصوبات سازمان ملل و نهادهای مربوط به آن یکی از عوامل مؤثر در ایجاد و توسعه‌ی مددکاری در جهان است. در این مورد به عنوان مثال می‌توان به قطعنامه‌ی مجمع عمومی سازمان ملل در یازدهم دسامبر 1946 میلادی اشاره کرد که سبب تأسیس یونیسف (صندوق کمک‌های فوری به کودکان ملل متحد) شد. این صندوق یکی از مؤسسات مهم خدمات اجتماعی بین‌المللی است و شعبات آن در بسیاری از کشورها ازجمله ایران به صورت نهادی مستقل وجود دارد و از ابتدای تأسیس رشته‌ی مددکاری در ایران کمک‌های مختلفی به این رشته کرده است.

علاوه بر موارد فوق باید گفته شود که نهادهای مذهبی، معمولاً از مهم‌ترین مراکز ارائه‌ی خدمات داوطلبانه‌ی مددکاری بوده‌اند، چه مددکاری اجتماعی نهادی شدن خود را مدیون این مراکز است، چنانکه نخستین بار به منظور حمایت از مستمندان و جلوگیری از رواج تکدی‌گری کلیساهای آلمان در اوایل قرن شانزدهم صندوق‌هایی دایر کردند که به تدریج به فرانسه و اتریش و اسکاندیناوی نیز تسری پیدا کرد.

 تاریخ مددکاری در دنیا:

در روم قدیم نوعی بیمه‌های تعاونی برای حفظ خانواده و بازماندگان نظامیان وجود داشت. در برخی مناطق بین چارپاداران نوعی بیمه در مقابل حوادث طبیعی مثل از بین رفتن چارپایان وجود داشت.

بابلی‌ها و سومری‌ها نیز در این خصوص قوانین و مقرراتی داشتند که نشان از قدمت خدمات اجتماعی در دو هزار سال قبل از میلاد دارد، چنانچه گفته می‌شود حمورابی، حکمران بابل، حدود دو هزار سال قبل از میلاد مراقبت از زنان بیوه و کودکان یتیم را بر عهده داشت و بخشی از قوانین او در دفاع از حقوق محرومین بود.

در عصر الیزابت در سال 1601، "قانون فقر" به عنوان اصل 43 به تصویب رسید که از لحاظ برخی ویژگی‌های نزدیک به اصول مددکاری دارای اهمیت است. در حقیقت این اقدام کوشش آگاهانه‌ای بود که برای دگرگونی در روش حمایت از نیازمندان که طی سالیان دراز مرسوم شده بود انجام گرفت. رسومی که تکدی‌گری را پدیده‌ای عادی به حساب می‌آورد. به موجب این مصوبه حکومت‌های محلی انگلیس مسئولیت فقرا، معلولین و سالمندان منطقه‌ی خود را عهده‌دار شدند.

در سال 1834 میلادی در پارلمان انگلستان کمیته‌ای مأمور بازنگری در قانون فقرا شد. حاصل بررسی این کمیته آن بود که برای اینکه تکدی‌گری توسعه نیابد مواد جدیدی به این قانون افزوده شود، از آن جمله: الف- فقرای هر منطقه می‌توانند فقط از امکانات آن منطقه استفاده کنند، ب- کمک‌هایی که به افراد فقیر می‌شود باید کمتر از حقوقی باشد که در ازای کار پرداخت می شود. پ- اعضای خانواده نسبت به نیازمندان خود مسئولیت دارند.

نخستین برنامه‌ی فدرال تحت عنوان "اداره‌ی کمک مالی اضطراری فدرال" سعی داشت که کمک هزینه‌ی بیکاری افرادی را که در اثر رکود اقتصادی شغل خود را از دست داده بودند پرداخت کند."فرانکلین روزولت" مقررات جدیدی در سال 1935 میلادی در قالب قانون تأمین اجتماعی وضع کرد که به موجب آن علاوه بر خدمات بیمه‌های اجتماعی، مادران و کودکان نیازمند، معلولین و نابینایان نیز مورد حمایت قرار گرفتند.

"سرویلیام بوریج" دانشمند و اقتصاددان انگلیسی، معتقد بود که از راه برقراری تعاون ملی و بیمه‌های اجتماعی، عدالت اجتماعی محقق می‌شود. طرح او پایه‌گذار رفاه اجتماعی مدرن در انگلیس شد که بر سه اصل متکی بود: گسترش بهداشت، تأمین اشتغال کامل، پرداخت کمک هزینه به والدین تا پانزده سالگی.

متفکری به نام "سیدر" در خصوص سیر مددکاری در آمریکا به پنج دوره اشاره دارد: دوره‌ی اول، ایجاد مؤسسات و مراکز عرضه کننده‌ی خدمات اجتماعی اولیه به مراجعین، دوره‌ی دوم، متمرکز شدن هیئت‌های رفاه عمومی و صندوق‌های خیریه در امور مربوط به خدمات اجتماعی. دوره‌ی سوم، رسمیت تدریجی مؤسسات خدمات اجتماعی و منطبق شدن آنها با نیازهای اجتماعی. دوره‌ی چهارم، گرایش به تحلیل ریشه‌های مربوط به علل مسائل اجتماعی. دوره‌ی پنجم، تخصصی شدن و تمرکز خدمات اجتماعی سازمان یافته مطابق با هدف‌های توسعه‌ی جامعه.

نکته‌ی مهم این است که این تحولات از دهه‌ی 1870 تا سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم طول کشید. پس از فروکش کردن جنگ جهانی دوم، با توجه به مسائل و مشکلات ناشی از جنگ و تبعات آن، مددکاری اجتماعی در آمریکا و اروپا به یکباره دچار تحول و گستردگی زایدالوصفی شد و آموزش مددکاری آنچنان اهمیتی پیدا کرد که طی دهه‌های پنجاه و شصت قرن حاضر مؤسسات بسیاری مشتاق و طالب خدمات حرفه‌ای مددکاران اجتماعی شدند.

"کنفرانس ملی خدمات اجتماعی" یکبار در سال 1939 در آمریکا تشکیل شد و کمک شایانی به توسعه‌ی نظریه‌های خدمات اجتماعی کرد. مقررات و مصوبات بین المللی به ویژه قطعنامه‌های سازمان ملل متحد، مقاوله نامه‌ها و میثاق‌های بین دولت‌ها در توسعه‌ی مددکاری اجتماعی تأثیر بسزایی گذاشت. موضوع خدمات اجتماعی در سال 1946 در کنفرانس خدمات اجتماعی به صورت همه جانبه مورد توجه قرار گرفت. "پری" در این کنفرانس برای قبول خدمتی به عنوان خدمت اجتماعی سه شرط را مطرح کرد:

زمینه سازی برای خوداتکایی و مشارکت فعالانه‌ی فرد در امور خود

قبول خدمات ارائه شده به عنوان یک حق

 

 تلاشهای خدمات اجتماعی به شکل کمک نه به عنوان عامل کنترل کننده.


مددکاری در ایران قبل از اسلام:


چند قرن قبل از میلاد مسیح، پیامبری در ایران ظهور کرد که مردم او را "زرتشت" می‌نامیدند کتابش "اوستا" نام داشت. زرتشت برای اهورا مزدا هفت جلوه یا هفت صفت برمی‌شمارد که عبارتند از: "نور، منش پاک، راستی، قدرت، تقوا، خیر، فنا ناپذیری" در آیین زرتشت نیکی‌ها، روشنی ها و زیبایی ها به مبدأ خیر و زشتی ها و تیرگی ها و پستی ها را به مبدأ شر نسبت می دهند. انسان یارای آن را دارد که از میان نیکی و بدی آنچه را می‌خواهد برگزیند. آدمی مسئول کار و کردار خویش است و جایی برای سرنوشت و تقدیر باقی نمی‌ماند تا کسی بتواند گناه کاهلی و رفتار خود را بر گردن آن اندازد. آیینی که چنین ساده و سودمند بود به خوبی می‌توانست راه روشنی و پاکی را به مردم نشان دهد و شوق به معرفت و عمل را در دلها برانگیزد. اساس آیین زرتشت بر مبارزه با بدی‌ها و نابسامانی‌ها بوده است و پیروان آن همواره باید برای کمک به اهورامزدا، همچون سربازی با منش‌های پلیدی در ستیز باشند. در آیین زرتشت "داد و دهش" مترادف "خیرات و مبرات" است و خدمات اجتماعی به اشکال مختلف در این مذهب دیده می‌شود.


مددکاری در اسلام:

تدبیر و سیاست جامعه‌ی بشری و اصلاح امور اجتماعی سرآغاز رسالت مکاتب آسمانی و پیامبران الهی بوده است. چنانکه موسی (ع) در تعالیم خود می‌فرماید" نیکوکاری بیاموزید و انصاف بطلبید و مظلومان را رهایی دهید و یتیمان را دادرسی و بیوه زنان را حمایت کنید" در دین مسیح در قانون محبت استثنایی نیست، بلکه مشمول این ناموس عام همه‌ی آدمیان، ملت‌ها و امت‌های جهانی است.


در خصوص خدمات اجتماعی و ارائه‌ی آن به نیازمندان و محرومان جامعه، متون اسلامی، اعم از قرآن و روایات مملو از تذکرات، دستور العمل‌ها و توصیه‌هاست. اگر آیات قرآن کریم را در این خصوص بررسی کنیم و از تفاسیر مربوط به این آیات شریفه بهره بگیریم ملاحظه خواهیم کرد که آیات مربوط به خدمات اجتماعی را می‌توان در دو گروه تقسیم کرد. در تعدادی از آیات (نظیر: آیه 77 سوره بقره، آیه 47 سوره کهف، آیه 76 سوره مریم) توجه به محرومان را به مؤمنین سفارش کرده است. در تعدادی دیگر (نظیر آیه 90 سوره نحل، آیه 38 سوره روم، آیه 26 سوره بنی اسرائیل، آیه 36 سوره نساء) رسیدگی به امور محرومان را اکیداً امر کرده است. مورد خطاب این دستورها از یک طرف ولی امر مسلمین و اداره کننده‌ی جامعه‌ی اسلامی و از طرف دیگر امت اسلامی و کلیه‌ی مسلمین است.


ایران بعد از اسلام:


تعالیم عالی اسلام با نوید برابری و برادری آنچنان شور و شوقی در مردم ایران به وجود آورد که به تدریج ایران را به مهد فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل ساخت. محبت و ارادت ایرانیان به خاندان پیامبر اسلام زمینه ساز تحول همه جانبه‌ای در زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان بود. به قول "دکتر زرین‌کوب"، هر مسجدی که در هر شهری از شهرهای ایران بنا می‌شد، نه تنها عبادتگاه، بلکه محلی برای دستگیری از نیازمندان و دلنوازی از غریبان و در راه ماندگان بود.


در سال 1287 هجری شمسی قانونی به تصویب رسید که به موجب آن نگهداری از اطفال سر راهی و بی سرپرست بر عهده‌ی شهرداری‌ها گذاشته شد و بر همین اساس نخستین پرورشگاه وابسته به شهرداری تهران در سال 1294 در خیابان سی متری تهران تأسیس شد و به تدریج تبدیل به سازمان خدمات اجتماعی با عنوان "سازمان تربیتی شهر تهران" گردید. این سازمان پرورشگاه‌های مختلفی را در سطح شهر تهران برای گروه‌های مختلف جنسی و سنی تحت پوشش داشت، اداره‌ی آنها نیز عمدتاً جزو وظایف مددکاران اجتماعی بود. در سال 1286 قانون وظایف برای حمایت مأمورین خدمت عمومی تصویب شد، ولی اولین مقررات جامع برای حمایت کارمندان در برابر پیری و فوت و از کار افتادگی در سال 1301 هجری شمسی به تصویب رسید.


این مقررات دو هدف را در پیش رو داشت:


الف- حمایت از کارمندان و خانواده‌های بلافصل ایشان در برابر پیری و از کارافتادگی و فوت

ب- جبران خدمات گذشته‌ی کارمند

در سال 1296 جمعیت شیر و خورشید تأسیس شد که یکی از عمده وظایف آن حمایت از آسیب دیدگان از حوادث و سوانح طبیعی و غیرطبیعی و همچنین امداد رسانی به ایشان بود. در سال 1309 در حمایت از کارگران راه سازی و بازماندگان آنها مصوبه‌ای به تصویب هیئت وزیران رسید که به تعبیری سرآغاز تأمین اجتماعی بود. از این مصوبه با تحولی 45 ساله در سال 1354 به عنوان پیش نویس قانون تأمین اجتماعی استفاده شد. نخستین بار فکر تربیت افرادی متخصص برای انجام بعضی امور اجتماعی در سال 1318 با تربیت نیرو برای کودکستان‌ها و مراکز تفریحی و نظایر آن مطرح شد.

در سال 1337 به منظور تأمین نیروی انسانی لازم برای سازمان‌های خدمات اجتماعی "آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی تهران" براساس مصوبه‌ی نهصد و پنجاه و دومین جلسه‌ی شورای عالی فرهنگ، با پذیرش بیست دانشجو تأسیس شد و تا مقطع فوق دیپلم به تربیت مددکاران اجتماعی پرداخت. این دوره در 1344 به مقطع کارشناسی و سپس در 1349 به مقطع کارشناسی ارشد ارتقاء یافت. این آموزشگاه در سال 1920 م (1339 ه.ش) به عضویت "سازمان بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی" درآمد. اهداف تأسیس این مدرسه عبارت بودند از: تعلیم و تربیت مددکاران اجتماعی، تقویت مؤسسه‌های خدمات اجتماعی از طریق تأمین نیروی انسانی و راهنمایی‌های علمی، تحقیق و مطالعه در خصوص مشکلات اجتماعی و یافتن راه‌های مقابله با آنها، آشنا کردن مردم و جامعه با وظایف مددکاران و کمک به درک اهمیت آموزش علمی خدمات اجتماعی.


ایران بعد از پیروزی انقلاب:


با پیروزی انقلاب در سال 1357 در سازمان‌های خدمات اجتماعی و نهادهای آموزشی مددکاری اجتماعی تحولات عظیمی رخ داد. از آن جمله ادغام تمامی این مؤسسات در دانشگاه علامه طباطبایی، گروه آموزشی خدمات اجتماعی فعلی در دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه مذکور حاصل این اقدام است. درخصوص تحول سازمان‌های خدمات اجتماعی به اختصار می‌توان مراحل زیر را برشمرد:


برخی از سازمان‌های خدمات اجتماعی، نظیر دفتر مخصوص فرح، اداره‌ی کل خدمات اجتماعی وزارت دربار، بعد از پیروزی انقلاب منحل شدند.

تعدادی از سازمان‌ها در هم ادغام شدند و سازمان بهزیستی کشور را به وجود آوردند که این سازمان‌ها عبارتند از: انجمن ملی حمایت از کودکان، سازمان ملی رفاه نابینایان و ناشنوایان، سازمان ملی رفاه خانواده، انجمن توانبخشی ایران، سازمان بهزیستی کودکان و نوجوانان، سازمان تربیتی شهر تهران، خانه‌های فرهنگ روستایی، مدیریت امور مهدهای کودک سازمان‌های دولتی، برنامه‌ی حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست، مراکز رفاه سازمان زنان ایران، معاونت امور بهزیستی وزارت بهداری.

برخی سازمان‌های خدمات اجتماعی با تغییر نام و تحول در برخی برنامه‌های خود ادامه حیات دادند از آن جمله می‌توان به جمعیت هلال احمر اشاره کرد.

تعدادی از سازمان‌های خدمات اجتماعی نظیر سازمان تأمین اجتماعی و سازمان بازنشستگی ابقاء شدند.

با توجه به ضرورت‌های پس از انقلاب اسلامی سازمان‌های جدید خدمات اجتماعی تشکیل شدند، از آن جمله: کمیته‌ی امداد امام خمینی (ره)، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی (ادغام شده در بازسازی مناطق جنگی)، بنیاد پانزده خرداد، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی.

مؤسسات عام المنعفه خدمات اجتماعی و سازمان‌های خصوصی خیریه به فعالیت‌های خود ادامه دادند و برخی از آنها نظیر صندوق‌های قرض الحسنه توسعه یافتند.

نهادهای بین المللی خدمات اجتماعی نظیر یونیسف، که در سال‌های قبل از انقلاب یکی از مؤسسات بین‌المللی یاری دهنده‌ی دانشکده‌ی خدمات اجتماعی سابق بود نیز مانند سابق به فعالیت خود ادامه دادند.

اصول اساسی در مددکاری اجتماعی:

اصل پذیرش این اصل به مددکار اجتماعی می‌آموزد که اولاً: با تمامی انسان‌ها هر چند با او هم عقیده و آشنا و خویشاوند نباشند برخورد انسانی داشته باشد و با تمامی امکانات و توان حرفه‌ای به کمک مددجویان بشتابد. ثانیاً: ظاهر مددجو، نحوه‌ی بیان او و نحوه‌ی برخوردش کوچک‌ترین تأثیر سوئی در پذیرش مددجو نداشته باشد. پذیرش امری متقابل و دو جانبه است.

 اصل فردیت:


اصل فردیت در یکی از فرضیه‌های مددکاری چنین مطرح می‌شود که افراد انسانی و به بیان کلی‌تر، جوامع انسانی دارای وجوه اشتراک و وجوه تمایزند تکیه‌ی این اصل بر وجوه تمایز است و مددکار اجتماعی باید با دقت و ظرافت به آن توجه عملی داشته باشد و با قبول این حقیقت که هیچ انسانی دقیقاً مثل انسان دیگر نیست، رفتار حرفه‌ای خود را متناسب با موقعیت‌های مختلف تنظیم کند.


اصل رابطه‌ی حرفه‌ای:

"رابطه‌ی حرفه‌ای" یعنی رابطه‌ی دو جانبه‌ی کلامی و غیرکلامی، چهره به چهره و یا غیر مستقیم صادقانه که شاید در شروع، جنبه‌ی حمایتی داشته باشد ولی به تدریج با مشارکت همه جانبه مددجو به سوی "خوداتکایی" او گرایش پیدا می‌کند. در حرفه‌ی مددکاری اجتماعی چگونگی رابطه‌ی حرفه‌ای در توفیق و یا عدم موفقیت مددکار اجتماعی نقش تعیین کننده‌ای دارد.

اصل مشارکت:


مبنای این اصل از یک طرف بر ارزش اساسی "خود تصمیم گیری" و از سوی دیگر بر ارزش اساسی "مسئولیت" استوار است. یعنی مددکار اجتماعی با سهیم ساختن مددجو در تمامی امور حرفه‌ای خویش و نظرخواهی از او، وی را در تصمیم گیری‌ها شریک می‌سازد و از طرف دیگر با عمل به مشارکت و واگذاری بخشی از کارها به مددجو، مسئولیت را متوجه او می‌سازد.


نکته‌ی مهمی که می‌بایست در امر مشارکت مورد توجه قرار گیرد، کیفیت مشارکت است یعنی همراهی و همکاری توأم با آگاهی و میل و رغبت که به قول برخی صاحبنظران عمده‌ترین مشخصه‌ی مشارکت است.


اصل رازداری حرفه‌ای:


در الهام از نخستین ارزش اساسی (حرمت مقام انسانی) در مددکاری اجتماعی "اصل رازداری" مطرح می‌شود که منظور از آن "محرم اسرار" بودن است. مددکار اجتماعی در مراسم "تحلیف" سوگند یاد می‌کند که در پنهان داشتن اسرار مردم از نامحرمان کوشا باشد. مددکار اجتماعی با گفتار و رفتار خودش می‌بایست به مددجو تفهیم کند که "رازداری" از اصول حرفه‌ای اوست و پیوسته نگهبان اسرار وی خواهد بود.


اصل خودآگاهی:


اصل خودآگاهی از مددکاراجتماعی می‌خواهد: 1- هیچ یک از علائق ویژه و تعصبات منفی زندگی خود را در امور حرفه‌ای دخالت ندهد. 2- بین پاسخ‌هایی که به مددجو می‌دهد با پاسخ‌هایی که از انگیزه‌ها و علائق شخصی او سرچشمه می‌گیرد، تفاوت قائل شود و توان تفکیک آن دو را از هم داشته باشد. 3- فرهنگ مددجو، برخورد مددجو، ظاهر مددجو، موقعیت اجتماعی و اقتصادی مددجو در او تأثیر سوء نگذارد. 4-از قضاوت‌های نسنجیده، داوری‌های عجولانه و اظهارنظرهای مطالعه نشده جداً خودداری کند، 5- علائق و محدودیت‌های شخصی و انگیزه‌های خود را بشناسد و توان کافی در کنترل آنها و ممانعت از دخالتشان در امور حرفه‌ای را داشته باشد.


نهاد خانواده و مددکاری اجتماعی:


اصلی‌ترین محور فعـالیت‌های مددکاری اجـتماعی را نهاد خانواده تشکیل می‌دهد. خانواده‌های بی‌سرپرست، خانواده‌های دارای عضو ناتوان و معلول، خانواده‌های زندانیان، خانواده‌های در حال فروپاشی، خـانـواده‌های سانحه دیده، خـانـواده‌های مهاجـر و حاشیه نشین و... از دهها موردی است که زمینه‌ی کار مددکـاران اجتماعـی را تشکیل می‌دهد. عمده‌ترین وظیفه‌ی مددکاران اجتماعی در هنگام کار با خانواده، استحکام روابط زناشویی، پدر و فرزندی، خویشاوندی و در نتیجه انسجام و یگانگی خانواده است. ازدواج‌های ناموفق، تمرد جوانان از پذیرش ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی از جمله مشکلاتی هستند که محیط زندگی خانواده را دچار تزلزل می‌کنند و مددکاران اجتماعی را ملزم به دخالت حرفه‌ای در این امور می‌سازند. سالمندان و  کودکان رها شده از خانواده ازجمله اموری است که مددکاری اجتماعی را ملزم می‌سازد. هسته‌ای شدن خانواده و گذر از خانواده‌ی سنتی و گسترده عوارض و تبعاتی دارد که تلاش‌های علمی – حرفه‌ای را برای مقابله با آنها طلب می‌کند.


آسیب‌های اجتماعی و مددکاری:


تعریف، شناخت و کنترل کجروی‌های اجتماعی یکی از وظایف اساسی مددکاران اجتماعی است . مددکاران اجتماعی در سازمان‌هایی که به نوعی در زمینه‌ی آسیب‌ها و کجروی‌های اجتماعی مسئولیت دارند، به کار گرفته می‌شوند. آنها به طور مؤثری می‌توانند در بهنجار نمودن کجروان و بزهکاران مثمرثمر باشند. اشتغال مددکاران اجتماعی در کانون‌های اصلاح و تربیت، زندان‌ها، مراکز بازپروری، اردوگاه‌های کار و نظایر آن از دیرباز به عنوان یکی از زمینه‌های فعالیتی مددکاری تلقی شده است و مددکاران در اصلاح و بازپروری این قشر از جامعه نقش حساس دارند.


اساس و پایۀ مددکاری بر دو امر قرار گرفته است:

اول، کاربرد اصول مددکاری درباره‌ی قبول یا پذیرش مددجو، احترام به مقام انسانی فرد، شناسائی مددجو، درک موقعیت او و شناسائی مشکل وی، خود تصمیم گیری مددجو، طرح نقشه‌ی کمک و شرکت مددجو در فعالیت‌ها، رازداری حرفه‌ای و خودآگاهی مددکار و مانند آن.

دوم، داشتن توانایی و استعداد مددکاری، تسلط مددکار بر دانش مددکاری و توانایی وی در عمل و اجرای دانسته‌های خویشتن.

مددکار، توانایی‌های خویش را در اختیار مددجو می‌گذارد و این عمل به مددجو این امید را می دهد که با اطمینان و اعتماد به خود، در معیت و همکاری مددکار برای حل مشکل خویش کوشش و اقدام کند.


قلمرو مددکاری: درخصوص قلمرو مددکاری اجتماعی در بیان کلی و روشن می‌توان گفت که قلمرو مددکاری اجتماعی و یا به بیان دیگر دامنه‌ی فعالیت مددکاری اجتماعی عرصه‌ی وسیع و گسترده‌ی جوامع انسانی است، ولی چنانچه می‌دانیم این دامنه‌ی فعالیتی از جامعه‌ای به جامعه‌ی دیگر، از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر، از زمانی به زمان دیگر، از فرهنگی به فرهنگ دیگر، از جهان بینی به جهان بینی دیگر متفاوت است.

به طورکلی می‌توان قلمرو مددکاری اجتماعی را در زمینه‌های زیر خلاصه کرد:

نهادهای اجتماعی از جمله خانواده، تعلیم و تربیت، اقتصاد و غیره

جنبشها و انقلابات اجتماعی

آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی

مناسبات بین فرد و جامعه

جوامع شهری و روستایی و پدیده‌هایی چون مهاجرت، حاشیه نشینی، کوچ نشینی

صنعت و تکنولوژی، روابط کار

اوقات فراغت

حوادث و سوانح طبیعی و غیر طبیعی

روابط متقابل بخش‌های مختلف جامعه به ویژه جوامع صنعتی و سنتی

فرهنگ، نظام ارزشی، تمدن و...

سازمان‌های خدمات اجتماعی.

خانواده به عنوان اصلی‌ترین موضوع حرفه‌ی مددکاری در تمامی ابعاد و زمینه‌ها مورد توجه خاص مددکاری اجتماعی است، یعنی مددکاران اجتماعی تمامی توان علمی و حرفه‌ای خویش را به کار می‌گیرند تا از حریم و قداست و جایگاه ویژه‌ی خانواده دفاع کنند و تمامی مقدورات جامعه را در تحکیم خانواده به عنوان اصلی‌ترین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی به کار گیرند.

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha