نویسنده رمان خاکسفید گفت: «نویسنده مستقل» به آن معنایی که اغلب گمان میکنند وجود خارجی ندارد و نویسنده، در یک مفهوم جمعی شکل میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان، حمید بابایی، منتقد و نویسنده در نشست نقد مجموعه داستان «یاس امینالدوله» که عصر پنجشنبه (سوم مرداد) به همت کانون داستاننویسی بهانه روایت در خانه خورشید برگزار شد، اظهار کرد: در ایران توهمی به نامِ «نویسنده مستقل» وجود دارد، اما باید بگویم که نویسنده مستقل، به آن معنا که این دسته از دوستان فکر میکنند وجود خارجی ندارد. نویسنده، در یک مفهوم جمعی شکل میگیرد؛ در جلسات و در نقدهای منتقدین.
وی ادامه داد: ممکن است نویسنده شکایت کند که «کتاب من را میکوبند» اما باید بداند این نقد است که نویسنده را میسازد و کسانی که سعی کنند، بمانند و به اعتباری، در این وادی پوستکلفت شوند، آثار متعددی را از خود بهجا خواهند گذاشت.
بابایی با اشاره به کتاب «یاس امینالدوله»، گفت: زمانی که نخستین بار با "یاس امینالدوله" آشنا شدم و شروع به خواندن آن کردم، مهمترین مسئلهای که جذبم کرد، رویارویی با اثری بود که تحول زیسته بسیار متنوعی داشت. اینکه نویسنده کوشیده تا جهانهای مختلفی را نمایش دهد، یک برتری محسوب میشود.
وی افزود: درعینحال، ضعفهایی وجود دارد که کاملاً طبیعی است، زیرا نویسنده اثر نویسنده باتجربهای نیست و جوان است. مردم کشور ما در مواجه با نویسندگان جوان بیرحماند و این غلط است. نویسنده باید مدام بنویسد، زمین بخورد و ما دستش را بگیریم تا بالاخره به خلق آن اثر محبوب برسد.
این منتقد، با تأکید بر اهمیت ویرایش اثر، گفت: 98 درصد نویسندهها، وقتی آثار خودشان را میخوانند، هرچقدر هم تلاش میکنند، نمیتوانند تمام ایرادات آن را برطرف کنند و نیاز به ویراستار دارند. در زبان این کتاب، دو دسته ایراد زبانی وجود داشت که بخشی از آن به نشر و ویرایش برمیگشت و بخشی هم به نویسنده.
نویسنده کتاب پیاده در ادامه، اظهار کرد: شاید اگر بعضی از داستانها در این مجموعه نبود، اثر همگنی بهتری داشت؛ برای مثال داستان «کت قرمز» که برای نوجوانان است یا داستان «ماه مشتعل» که فضای آن مربوط به دهه چهل بود.
سمیه کاظمی حسنوند، نویسنده کتای یاس امینالدوله نیز که در این نشست حضور داشت، بعد از شنیدن نقدهای حاضران به آنها پاسخ داد. او درباره استفاده از کلمات تکراری در داستانهایش گفت: در این مسئله حتماً بحث زیستبوم نویسنده اثر دارد و اگر اثر نقد روانشناسی شود میتوان به چرایی این تکرار پی برد.
این نویسنده، درباره استفاده از فعل حال بهجای فعل گذشته نیز، گفت: در داستان «سنجد و تاتوره» ما با زنی مواجهیم که میخواهد با جادو و جنبل شوهرش را حفظ کند. درست است که این داستان در گذشته نقل میشود، ولی زمان آن نگذشته است، زیرا ما با این مسائل، امروز هم مواجه هستیم. بهعبارتیدیگر شاید پوسته جامعه ما مدرن شده باشد، اما بستر جامعه ما هنوز بستر مدرنی نیست.
نظرات