دومین روز برگزاری سومین المپیاد فیلمسازی نوجوانان کشور با برپایی نشست انتقال تجربه در حضور چهرههای نامآشنای سینما مثل ابوالفضل جلیلی، کامبوزیا پرتوی، ایرج طهماسب و پوران درخشنده همراه بود.
به گزارش خبرنگار ایسنا منطقه – اصفهان، چند روز مانده به آغاز جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان، سومین المپیاد فیلمسازان نوجوانان سرتاسر کشور در شهر اصفهان شروع به کارکرد. المپیادی که در آن قرار است نوجوانان فیلمساز 12 تا 14 ساله از سرتاسر کشور از اساتید سینمای کودک کسب تجربه کنند. این المپیاد که با مشارکت حوزه هنری اصفهان و انجمن سینمای جوان اصفهان برگزار میشود تا 30 مردادماه ادامه دارد و یکی از برنامههای شاخص این المپیاد، نشست انتقال تجربه با حضور و پاسخگویی چهرههای سینمایی است.
اولین نشست انتقال تجربه این المپیاد که قرار بود 26 مردادماه برگزار شود، باوجود دعوت حوزه هنری از اصحاب رسانه برای پوشش خبری، بدون هیچ اطلاعرسانی قبلی به اصحاب رسانه کنسل و 27 مردادماه با حضور پوران درخشنده، ایرج طهماسب، کامبوزیا پرتوی و ایرج جلیلی برگزار شد.
در این نشست که بهغیراز نوجوانان افراد بزرگسال نیز در آن حضور داشتند، مجری اعلام کرد، شیوه نشست این است که هر کس سؤال دارد دستش را بالا ببرد تا میکروفن در اختیار او قرار گیرد و سؤالش را از فرد موردنظر بپرسد.
در ابتدا محمدامین فیروزی، نوجوان فیلمساز در پاسخ به سؤال ابوالفضل جلیلی که نظرتان درباره فیلمهایی که ساختهاید چیست؟ گفت: به نظر بنده فیلمها کادربندی درستی نداشته و کادربندی بسیار بزرگ بوده است.
جلیلی به او گفت: شما نوجوانان وقتی فیلمبرداری میکنید، چون از یک قاب کوچک در حال فیلمبرداری هستید، زشتیها و زیباییها و یا معایب کار را، کوچکتر میبینید. این امر هم برای من اتفاق افتاده است و از شما فیلمسازان درخواست دارم به این کادربندیها دقت داشته باشید.
ایرج طهماسب نیز با ابراز خرسندی از اینکه در جمع نوجوانان فیلمساز حضور دارد، گفت: با حضور در جمع شما نوجوانان یاد دوران کودکی خود میافتم که در این دوران اقدام به ساخت فیلم کردم.
مجدد مجری درخواست کرد هرکدام از حضار مایل به سؤال هستند، دست خود را بلند کرده تا میکروفن در اختیار آنها قرار گیرد و دقیق عنوان کنند که سؤالی که در حال مطرح کردن آن است از کدام داوران است.
یکی دیگر از حضار گفت، از آقای طهماسب و جلیلی سؤال دارم که کار سینما را از کجا شروع کردید؟ جلیلی در پاسخ گفت: وقتیکه شش سالم بود پشت کتاب دعای مادرم دو تا نیمرخ کشیدم و مادرم دعوایم کرد... به همین خاطر نقاشی را کنار گذاشته و رو به عکاسی آوردم. ولی گفتند عکاسی حرام است و رو به آوازخوانی آوردم و مجدد آوازخوانی را کنار گذاشته و بعدازاینکه هیچ جا من را قبول نکردند رو به فیلمسازی آوردم. در فیلمسازی بهقدری آزمونوخطا و خرابکاری کردم تا اصول فیلمبرداری و فیلمسازی را فراگرفتم.
خبرنگار ایسنا نیز در این نشست حضور داشت و برای پرسش اعلام آمادگی کرد. او ضمن خوشآمد گویی به مهمانان حاضر در المپیاد گفت: قبل از اینکه سؤالم را طرح کنم، انتقادی به برخی از بزرگان سینمای کودک و نوجوان همچون آقای طهماسب داشتم، چند وقتی است که این بزرگان رویکردی را دنبال میکنند که با هیچکدام از اصحاب رسانه مایل به مصاحبه نیستند، وقتی هنرمند نخواهد با رسانهای صحبت کند آیا تحریم کردن خود و سایر افراد جامعه در خصوص اطلاعرسانی و اعلام نظر در مباحث فرهنگی نیست؟
در این هنگام حبیب ایلبیگی، رئیس المپیاد اظهار کرد: این نشست برای اصحاب رسانه نیست و اصحاب رسانه حق ندارند در این نشست سؤال بپرسند. مجری نیز در ادامه گفت: بله اینجا جلسه خبری نیست و بحث شما را قیچی میکنم چون اینجا مخصوص یک سری از دوستان نوجوانان است که آمدند سؤال بپرسند و یاد بگیرند و اینجا بیشتر ترجیح میدهیم دوستان نوجوان سؤال بپرسند تا سایر افراد دیگر. {توضیح: خبرنگار ایسنا به دعوت روابط عمومی حوزه هنری در این نشست حضور پیدا کرده بود}
در این لحظه میکروفن از خبرنگار ایسنا گرفته و به فرد دیگری تحویل داده شد. ایرج طهماسب حین تحویل میکروفن به فرد دیگر به خبرنگار ایسنا گفت: شما عینکت را درست کنی بهتر خواهد شد و نوجوانان شروع به خندیدن کردند.{توضیح: خبرنگار ایسنا از عینک طبی استفاده میکند}
مخاطب دیگری از طهماسب پرسید دلیل عدم تجدید چاپ کتاب سه قصه که شما آن را نوشته بودید، چه بود؟ آیا دلیل خاصی داشت؟ طهماسب گفت: لطف کردند و آن را توقیف کردند. مخاطب در ادامه گفت: امکان دارد کمی بیشتر توضیح دهید؟ طهماسب در پاسخ گفت: توقیف است دیگر، توقیف را که اطلاع نمیدهند توقیف میکنند و مثل موتور آدم را میگیرند.
سؤالکننده گفت: توضیح کوچکی درباره کتاب سه قصه میدهید که ما بیشتر درباره این کتاب اطلاع داشته باشیم؟ طهماسب در ادامه گفت: کتاب، کتاب است دیگر چهارتا قصه دارد ولی اسمش سه قصه است. نوجوان گفت: یک مقدار درباره قصههای کتاب توضیح دهید. طهماسب گفت: خودتان کتاب را پیداکرده و مطالعه کنید، تنبلی برای پیدا کردن و مطالعه کتاب نداشته باشید.
یکی از نوجوانان حاضر در جلسه از جلیلی پرسید: اولین فیلمتان را در چه سالی ساختید؟ جلیلی پاسخ داد: اولین فیلم خود را در سال 1353 ساختم.
نوجوان دیگر از چهار فیلمساز حاضر در جلسه پرسید: چگونه میتوانید دنیای بچهها را درک کنید و درباره آن فیلم بسازید؟ زیرا مخاطبتان کودک است. چگونه میتوانید نیازها و دغدغههای کودکان را بهعنوان بزرگسال درک کنید و کار سینمایی درباره آنان بسازید؟ و مهمتر از همه ما بهعنوان فیلمساز چگونه میتوانیم مخاطب کودک خود را راضی کنیم؟
پوران درخشنده اولین پاسخدهنده بود، وی گفت: فیلمسازی برای کودکان واقعاً سخت است، ویژگیهای خودش را دارد. فردی که در سینمای کودک فعالیت میکند باید حتماً روانشناسی کودک را خوب بداند، از خانواده و ساختار آن بهخوبی مطلع باشد، سنین مختلف و ویژگیهای سنین مختلف کودکی را خوب بشناسد، از دنیاها و فانتزیهای دوران کودکان بهخوبی اطلاع داشته باشد و بتواند مقداری کودکیها را با خود داشته باشد.
او ادامه داد: من بیشتر در حوزه نوجوانان فیلم ساختهام و موضوعاتی را که انتخاب و کارکردم، موضوعاتی خاص بوده و سعی کردم به دنیای کودکان و نوجوانان نزدیک شوم و خودم را جای آنان قرار دهم، در خانواده آنها زندگی کنم، چون اصولاً کار برای بچهها با تحقیق درباره کودکان و خانواده آنان شروع میشود، سعی کردهام علاوه بر مطالعه کتابهای مرجع در این حوزه با کارشناسان مختلف چه جامعهشناس و چه روانشناس که در زمینه کودک و خانواده در حال فعالیت هستند، وارد گفتگو شوم و تمام سعیام بر این است که با همه این عوامل ارتباط برقرار کنم و برای خودم این دنیا کودکانه شناخته شود. یعنی برای ساخت فیلمی با موضوع نوجوان باید اول خودم را در این دنیا ببینم و بعد مخاطب را با خود در این دنیا بیاورم به همین دلیل سعی میکنم این شکلی به دنیای کودک و نوجوان نزدیک شوم.
طهماسب با بیان اینکه فیلمسازی کار سختی است، گفت: فرقی زیادی نمیکند که برای کودکان بخواهی فیلم بسازی یا برای بزرگسالان، مهم این است که باید فیلمسازی و اصول آن را بلد باشی و این بسیار مهم است. حالا امکان دارد در قصهات یک بچه یا بزرگسال باشد و این قصه فیلم است که مشخص میکند که فیلمی که ساخته میشود در حوزه کودکان یا بزرگسالان است و فیلمسازی حوزه کودک با بزرگسال فرق زیادی نمیکند، فقط در فیلمسازی حوزه کودک باید کارگردان مقداری حواسش باشد که بچهها کمحوصلهاند یا خیلی خوشسلیقه هستند و دوست دارند چیزهای خوب ببینند و سرگرم شوند، به همین خاطر باید در موقع ساختن فیلم حواست باشد، فیلمت طوری نباشد که باعث سررفتن حوصله کودک و عدم ادامه تماشای فیلم شود.
کامبوزیا پرتوی در ادامه پاسخ داد: چیزی که ساخت فیلم را سخت میکند، این است که فیلمساز انتخاب کند با چه کسی قرار است صحبت کند، امکان دارد فیلمسازی حرفی داشته باشد که مناسب برای کودکان است یا نوجوانان. برای اینکه بنده بتوانم بهعنوان فیلمساز با فیلمهایم با شما حرف بزنم باید شما را بشناسم چه چیزهای علاقه دارید و اینکه چگونه حرف بزنم، حرفم را باور میکنید. زمانی کار برای من فیلمساز راحت میشود، که پی ببرم چگونه با شما نوجوان در قالب فیلم صحبت کنم، که صحبتم باورپذیر باشد.
وی ادامه داد: سختترین بخش فیلمسازی برای فیلمساز ارتباط گرفتن با مخاطبش است، به همین خاطر برای اینکه بتوانم با مخاطبان فیلمم ارتباط برقرار کنم، باید تحقیق و پژوهش در رابطه با آن موضوعی که در فیلم قرار است با مخاطب حرف بزند، انجام دهم. بخش دیگر از سختی فیلمسازی مربوط به کارگردانی است، اینکه چگونه فیلم بسازم که به مخاطب خود نزدیک شوم، اینکه مخاطب از چه چیزی خوشش میآید، دوست دارد موضوع فیلم توسط چه فرد با چه خصوصیت ظاهری برایش بیان شود و ... همه از سختیها بخش کارگردانی برای نزدیک شدن به مخاطب فیلم است.
جلیلی در ادامه گفت: بنده حرف تازهای ندارم و هرچه که لازم بود سایر دوستان فیلمساز بیان کردند.
یکی از دختران نوجوان حاضر در جلسه گفت: روی صحبتم با آقای طهماسب است که خالق 90 درصد از رؤیاهای کودکی ما هستند، میخواستم ببینم چه چیز باعث شد که شما اینقدر نزدیک به رؤیاهای ما، اینقدر نزدیک به واقعیت و وجود ما کلاه قرمزی را بسازید و شخصیت خلق کنید که اینقدر نزدیک به شخصیت ماست؟
طهماسب ضمن تشکر از سؤال خوب مخاطب، با خنده گفت: بنده اصلاً منظوری نداشتم، من هم کمی هیکلم بزرگشده است ولی مثل شماها هستم.
نوجوان دیگر پرسید، در فیلمهایی مثل نان و کوچه که کارگردان کات نمیکند، این کات نکردن کارگردان از ویژگی خاصی برخوردار است که ما فیلمسازان باید به آن ویژگی اطلاع داشته باشیم یا خیر؟
جلیلی پاسخ داد: بعضی مواقع فیلمساز برای اینکه بخواهد مخاطب را به باور برساند از این فن که همان عدم کات است و گاهی اوقات برای تماشاچی خستهکننده است، استفاده میکند. عباس کیارستمی هم دلیل این کات نکردن را در فیلم نان و کوچه عنوان کرده است: میخواستم با این عدم کات، تماشاچی باور کند که فردی که از سگ میترسد، آرامآرام قدرت پیدا میکند و به خواستهاش دست پیدا میکند.
وی گفت: بعضی مواقع شاهد هستیم مربی به فیلمساز نوجوان میگوید، فیلم طولانی است، ریتم ندارد و باید کوتاه شود. منظور مربی به کوتاهی یا بلندی پلان نیست. هیجان در کوتاه کردن پلان نیست بلکه این هیجان باید در درون ریتم پلان باشد.
پرتوی نیز گفت: پلانهای طولانیای که آقای کیارستمی گرفته بود، نکتهای که داشت هراس ما را بیشتر میکرد و نهتنها کیارستمی از این فن استفاده میکرد بلکه کارگردانان دیگر نیز اقدام به این کارکردند.
وی گفت: اگر فکر میکنیم در پلانهای طولانی داریم خسته میشویم، خسته نمیشویم بلکه به خاطر مشاهده فیلمهای سینمای آمریکاست و مخاطب متأسفانه به اینگونه سینما که هیجان کاذب میدهد، عادت کرده است. من برای این قضیه که مخاطب بر اساس سلیقه سینمای آمریکا تربیتشده است، متأسف هستم، همیشهِ دلم میخواست فرهنگسازی که در بسیاری از کشورهای اروپایی برای فیلم دیدن صورت گرفته است، در کشور ما اتفاق میافتاد.
این فیلمنامهنویس گفت: ایکاش کانون پرورش فکری بهجای اینکه در سالهای قبل انقلاب تأسیس میشد، همزمان با تأسیس سینمای ایران تأسیس میشد، آن موقع ما تربیت دیگری در مشاهده فیلم پیدا میکردیم، چون تصور کنید تلویزیون آن زمان و بعد از انقلاب ما را تربیت میکردند با یکسری از فیلمهایی که متعلق به ما نیست، درنتیجه قصهگویی ما که همان قصه شفاهی است، با قصه شفاهیای که یک اروپایی تعریف میکند خیلی فرق دارد.
پرتوی ادامه داد: اگر کانون پرورش فکری کودکانی داشتیم که ما را بر اساس شیوه قصهگویی شفاهیمان تربیت میکرد، قطعاً تماشاچیان فیلم آگاهتری بودیم و کمتر فریب سینمای هیجانانگیز کاذب آمریکا را میخوردیم.
یکی از کودکان حاضر از ایرج طهماسب پرسید: چه شد که شما علاقهمند به فیلمسازی در حوزه کودک و نوجوان شدید؟
طهماسب پاسخ داد: من بچه بودم، عقلم نمیرسید و این کار را یاد گرفتم، اگر یک بزرگتر بالای سرم بود شاید الان دانشمند و فیزیکدان شده بودم.
نوجوان دیگری گفت: از چهار داور این سؤال را دارم که کلیدیترین عاملی که باعث میشود خودتان فکر کنید این فیلم از سایر فیلمهای دیگرتان متمایز است، چیست؟
پوران درخشنده در پاسخ گفت: من همه فیلمهای ساخت خود را دوست دارم، چون برای همهشان زحمت کشیدم، کارکردم و برای همه سه الی چهار سال وقت میگذارم. شاید دو سال وقت را برای تحقیق بگذارم به همین دلیل وقتی یک موضوعی را انتخاب میکنم، وقت و انرژی میگذارم و وسواس پیدا میکنم که چه نوع فیلمنامهای از این تحقیق و پژوهش دربیاید. به همین خاطر نمیتوانم بگویم کدام فیلمم را بیشتر از همه دوست دارم و فیلمهایم همچون بچههای من هستند با دارا بودن ویژگی خاص که هر کدام دارد ولی همه آنها را یکسان دوست دارم.
وی ادامه داد: مهم این است که شما بهعنوان فیلمساز وقتی بخواهید یک طرحی را بزنید و کاری شروع کنید، چقدر برایش وقت بگذارید و چقدر برایتان مهم باشد و اینکه با خودت فکر کنی فیلمی که میخواهم بسازم، ارزش ساختن دارد یا خیر؟
طهماسب گفت: شما وقتیکه برای دوستی بهسختی کادو میخرید و به او هدیه میدهید، مادام به دنبال تائید و خوشحالی دوستتان از بابت هدیه هستید و کنجکاو هستید با دریافت این هدیه چه عکسالعملی نشان میدهد و اگر دوستتان عکسالعمل خوبی داشته باشد خوشحال خواهید شد، بنابراین فیلم همچون کادو است اگر مخاطبان خوشحال شود و تحت تأثیر قرار گیرد نشاندهنده فیلم خوب خواهد بود.
پرتویی به این سؤال اینگونه پاسخ داد: من هیچوقت از مرور و بررسی فیلم خودم خوشم نمیآید زیرا عقیدهام بر این است، حرفی که در فیلم زدهام، دیگر زدهشده است و خوشحالی و ناراحتی من نسبت به آن فیلم هیچ تأثیر مثبت یا منفی در فیلمی که ساختهام ندارد ولی آنچه برای بنده مهم است تفسیر و بازخورد فیلمی است که بهتازگی از من اکران شده و عکسالعملهای خوب مخاطبان در آن زمان خوشحالم میکند.
وی ادامه داد: هیچوقت بر این فکر نبودهام که حرفی را که در فیلمی زدهام دوباره با شیوه دیگر در فیلم دیگر بیان کنم، چون سینما و هزینه فیلمسازی خیلی گران است و هر کس یکبار فرصت دارد به بیان آن موضوع بپردازد و به همین خاطر باید در همین یکبار تمام حواسم را جمع کنم تا حرفم را بهدرستی بزنم و اکثر فیلمها همینطوری است و حرف خود را یکبار بیان میکنند.
جلیلی گفت: بنده از کودکی مایل بودم آوازهخوان شوم، زیرابه عقیده من آوازخوانی یکی از صادقترین هنرهاست، زیرا اگر فرد حس خوبی نداشته باشد در آواز او تأثیر منفی میگذارد ولی در فیلمسازی اینگونه نیست. به نظر بنده بهترین فیلمم، فیلمی است که قرار است در آینده از من اکران شود.
نوجوان دیگری از پوران درخشنده پرسید: آیا استارت کارتان در حوزه کودک بوده است؟ زیرا پوران درخشنده را بیشتر بهعنوان کارگردان مباحث اجتماعی میشناسند تا کارگردان سینمای حوزه کودک و نوجوان.
درخشنده بابیان اینکه اولین فیلمی که ساخته در رابطه با موضوع نوجوانان بوده است، گفت: دلیل اینکه بنده به حوزه کودک و نوجوان در فیلمهایم اهمیت میدهم این است که باور دارم جامعهای متعالی خواهد بود که کودکان بهدرستی در آن تربیت شوند ولی متأسفانه امروزه شاهد هستیم، که بیشترین بیاعتنایی و کمتوجهیها به کودک میشود و کودکان امروز در اوج مظلومیت و بیتوجهی والدین در حال بزرگ شدن هستند.
کارگردان فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» تصریح کرد: ازلحاظ روانشناسی دو مقطع سنی در تربیت فرد بسیار حساس و مهم است یکی مقطع 3 الی 6 سال و دیگر مقطع نوجوانی. باید خانواده درک درستی از این دوران و اهمیت آن در تربیت و هویت بخشیدن به فرزندان خود داشته باشند و والدین باید اجازه دهند کودکان با رؤیاها و خیالپردازیهایشان اعتمادبهنفس خود را در این دوران بسازند.
درخشنده تأکید کرد: الان جامعه ما در دوران حساسی در بحث کودک و نوجوان به سر میبرد. من در این کارگاههای المپیاد دریافتم که نوجوانان نسل حاضر با نوجوانان نسل ما بسیار فرق دارند و حتی از ما بزرگترها در بسیاری از مباحث جلو زدهاند. در حال حاضر نوع موسیقی، آشنایی با زبان دیگر و.... کودکان و نوجوانان بسیار فرق کرده است و در حال تجربه و فراگیری مباحث جهانی هستند. قطعاً الگوی این نسل با الگوی زمان ما فرق دارد و انگار این بچهها مال دنیای کنونی نیستند و نیاز است بیشتر به مباحث کودک و نوجوان در عرصه سینما پرداخته شود.
نوجوانی از ایرج طهماسب پرسید: با توجه به اینکه کار کودک کار سختی است، چگونه این ایدهها برای جذاب شدن فیلمتان در حوزه کودک به ذهنتان میرسد و سالها تأثیرگذاری دارد؟
طهماسب در پاسخ گفت: یادم رفت سؤالت چه بود؟ البته فکر کنم یکبار جواب دادم ولی تو خوابیده بودی. من همهاش کار میکنم، از صبح تا شبکار میکنم و مادام کار و در کنار آن یادداشت میکنم و مینویسم، تا به زمانی به دردم بخورد و به شما پیشنهاد میکنم هر چه اطرافتان جالب است یادداشتبرداری کنید و بعد که فیلم خواستید بسازید خیلی این یادداشت ها کمک میکند.
نوجوان دیگر گفت: بنده برایم جالب بود که باوجوداینکه نوجوانان سؤالات خوبی می پرسند ولی آقای طهماسب با شیرینی خاصی به سؤالات پاسخ میدهند، میخواهم از شخص خودشان بپرسم این حد از آرامش و نشاط از چه نشاط میگیرد؟ آیا این شادی و نشاط به خاطر کار کردن در سینمای کودک و نوجوان است؟ آیا اگر کار بزرگسال میساختید بازهم همینطور بود؟
طهماسب در پاسخ گفت: بنده تربیتنشدهام و کسی بالای سرم نبود که درست تربیتم کند.
نوجوان در ادامه گفت: خواهش میکنم به سؤالم جدی پاسخ دهید.
طهماسب گفت: واقعیتش این است که وقتی به چیزی اعتقاد قلبی داشته باشی، آن اعتقاد قلبی تو را آرام میکند و مهم این است که تو به یکچیزی اعتقاد داشته باشی که قلبت را آرام کند و اتفاق مهمی نیست که فیلم ساختی یا نساختی وکلا هیچچیز مهم نیست.
نظرات