امیرهوشنگ ابتهاج درگذشت
-
تحلیل یک جامعهشناس از هیاهوی بعد از درگذشت «سایه»
حالا دیگر «سایه» بعد از همه فراز و نشیبها، بعد از خداحافظی با ارغوانش، آرمیده است. حالا دیگر نه کسی به ستایش لب میگشاید و نه قلمی به انکار او به جنبش درمیآید. در نخستین روزهای بعد از درگذشت این شاعر، فضایی ایجاد شد که از یک سو او را در حد یک بت، بالا برد و در مقابل، جریانی دیگر هم شکل گرفت که به واسطه عقاید سیاسی این هنرمند، به انکار همه آن چیزی پرداخت که گروه ستایشگر، به او نسبت داده بودند و آنچه در این میان غایب بود، این بود که «سایه» که بود.
-
استادیار ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد:
امثال ابتهاج با مرگ حیات تازهای را آغاز میکنند
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: امثال ابتهاج، شفیعی کدکنی، سهراب سپهری و شاعرانی از این دست با مرگشان تمام نمیشوند بلکه چراغی تازه بر زندگی آنها خواهد تابید و حیات تازهای را آغاز میکنند.
-
روابط عمومی وزارت امور خارجه:
هماهنگیهای لازم جهت انتقال، تکریم و تدفین پیکر «ابتهاج» در کشور انجام شده است
روابط عمومی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد: هماهنگیهای لازم جهت انتقال، تکریم و تدفین پیکر امیر هوشنگ ابتهاج در کشورمان انجام شده و سرکنسولگری ایران در فرانکفورت دستورالعملهای لازم در این خصوص را دریافت کرده است.
-
شعری که بهزاد فراهانی در فراق «سایه» خواند
بهزاد فراهانی با اندوه فراوان از درگذشت هوشنگ ابتهاج گفت: از دوران حافظ بزرگ تا به امروز شاعران بزرگی داشتهایم ولی هیچیک ابتهاج نبودهاند.
-
دبیر انجمن شعر و ترانه خراسان مطرح کرد
جامعه ادبی در پی درگذشت سایه به عزای عمومی نشستهاند
دبیر انجمن شعر و ترانه خراسان گفت: با درگذشت سایه جامعه ادبی به عزای عمومی نشستهاند.
-
ابتهاج تنها باقیمانده نسل طلایی ادبیات فارسی بود
یک شاعر و منتقد ادبی گفت: هوشنگ ابتهاج آخرین باقیمانده از نسل طلایی ادبیات معاصر فارسی بود.
-
هوشنگ ابتهاج به روایت کارتونیستها
بهزاد خورشیدی، هادی حیدری، بزرگمهر حسینیپور، رضا جنگی و مسعود ضیایی زردخشویی، از هنرمندان عرصه کاریکاتور و نقاشی، طرحهایی را برای درگذشت هوشنگ ابتهاج کشیدهاند.
-
هوشنگ ابتهاج در «سایه»
دلش نمیخواست شناخته شود ولی میگفت قسمت زیادی از آنچه را میخواهد بگوید بلد است بگوید، یعنی راه حلی برای گفتن آن پیدا کرده است؛ «سایه» اما به قول شفیعی کدکنی در چکاد بلندی ایستاده بود که به انکار دیگران نیازی نبود.