حاج مهدي عراقي
-
فرجام آیتالله و طلبه انگلیسی نخوان
درس خواندن طلاب برای آیتالله بر گرفتن نمره ارجحیت داشت به همین دلیل اگر شاگردان با استعداد در درس و بحث کوتاهی میکردند به شدت توبیخ میشدند. او در دورانی که بسیاری از متدینان جامعه آموزش زبان انگلیسی را نادرست حتی حرام میدانستند یک طلبه را به علت نیاموختن درس انگلیسی از مدرسه بیرون کرد.
-
مقتول در پیکان آبی
با حضور در هیاتهای مذهبی عصر پهلوی راهش را انتخاب کرد و با الهام از ایمان و باور سید مجتبی نوابصفوی به جمع یاران این روحانی انقلابی پیوست. با رحلت آیتالله بروجردی، در صف مقلدان و یاران درجه یک سید روحالله موسوی خمینی درآمد و او را مرشد خود برگزید. برای منسجم کردن نیروهای انقلابی و مبارز از بستر هیاتهای مذهبی استفاده کرد و با تولد هیاتهای موتلفه اسلامی، مبارزه با رژیم پهلوی را تئوریک و عملیاتی پیش برد. به عنوان محافظ شخصی و مدیر اجرایی بیت امام خمینی در نوفللوشاتو ایفای نقش کرد و در آخر در تهران به دست گروهک تروریستی فرقان همراه پسر ۱۹ سالهاش در پیکان آبی ترور شد.
-
چریکِ هزار چهره
«چریکِ تنهایِ پر کار» که برای شناسایی نشدن، در هر لباس و شمائلی درمیآمد، با اسامی مختلف به شهرها و کشورهای مختلف سفر میکرد و اسلحه و مهمات وارد کشور میکرد تا بتواند تاثیر چشمگیری در به ثمر رسیدن اهداف نهضت داشته باشد در تور اطلاعاتی ماموران رژیم افتاد و بعد از شنود مکالمه تلفنش محاصره و به رگبار بسته شد و پیکرش، نیلگون شد.
-
ترور حاجی در حجره
چند ساعت بعد از پایان فینال مسابقات باشگاهی قهرمانی آسیا در سال ۱۹۷۰ و پیروزی تیم فوتبال تاجِ ایران در برابر تیم هاپوئلِ اسراییل در ورزشگاه امجدیه تهران، دستگیر و به چهار سال زندان در سلول انفرادی محکوم شد و دوره محکومیتش را در زندان تهران و مشهد سپری کرد.
-
خضاب موتلفه
۱۰ سال بعد از تیرباران رهبر و سه عضو اصلی جمعیت فداییان اسلام توسط ماموران فرماندار نظامی تهران، بنیانگذاران هیاتهای موتلفه اسلامی هم به جوخه اعدام سپرده شدند و گلولههای مرگ، سینه محمد بخارایی، مرتضی نیکنژاد، صادق امانی و رضا صفارهرندی را شکافت و پیکر نحیفشان را به خون، خضاب کرد.
-
محمدولیالله اولین سرلشگر ترور شده ارتش
موتورسوار مسلحی که اطراف خانهاش در خیابان پهلوی پرسه میزد به اتهام سرکوب خلق کُرد و سرسختی در برابر دستور وزیر کشور دولت موقت او را با مسلسل یوزی به رگبار بست و پا و شکمش را به شدت مجروح کرد. سرلشگر را به بیمارستان مهر در خیابان زرتشت غربی رساندند و به اتاق عمل بردند اما اقدامات پزشکی بیاثر ماند و کار از کار گذشت.
-
جان اضافهای که پای یک قرارداد نفتی تلف شد
توجه دو ابرقدرت شمالی عصر قاجار و پهلوی متوجه ایران شد. قدرت اول در شمال ایران و قدرت دوم در شمال اروپا، هر دو با چرب کردن سیبیل درباریان و دوستان وفادارشان، امتیازات نفتی بزرگی را از دربار ترکهای قاجار و فارسهای پهلوی گرفتند. حاجعلی رزمآرا جانش را برای تداوم منافع قراردادهای نفتی داد اما دکتر محمد مصدق و ملیگراهای وطنپرست در همپیمانی با آیتالله کاشانی و مذهبیهای ایراندوست، رشتههای رزمآرا را پنبه کردند.
-
/بازخوانی تاریخ/
رزمآرا: «مجلس» را بر سر اقلیتها خراب میکنم
وقتی با مخالفت نمایندگان مجلس با درخواستش روبرو شد با عصبانیت گفت: «مسجد را بر سر آیتالله و مجلس را بر سر اقلیتها خراب میکنم.» و با این سخنان تند به نمایندگان دوستدار آیتالله ابوالقاسم کاشانی و دکتر محمد مصدق این پیام را داد تا زمانی که نخستوزیر است اجازه ملی شدن صنعت نفت ایران را نمیدهد.