خودکار
-
با تلاش دانشبنیانها؛
امکان تعیین نوع نوشتافزار در مناطق سردسیر و گرمسیر و شهرهای دارای گردوغبار فراهم شد
گروهی از محققان یکی از شرکتهای دانشبنیان بعد از تولید مستربچهای نانویی و استفاده از آنها در تولید نوشتافزارهای آنتیباکتریال، آزمایشگاهی را راهاندازی کردهاند که با استفاده از خدمات آن امکان شناسایی و تعیین نوع نوشتافزار برای آب و هوای سردسیری و گرمسیری و همچنین مناطق دارای ریزگرد فراهم شده و توانستهاند این خدمات را صادر کنند.
-
گشتوگذاری در بازار لوازمالتحریر
امسال بعد از دو سال از همهگیری کرونا و برپایی کلاسهای مجازی، قرار است دانشآموزان بهدور از گوشی و تبلت، در مدارس حضور یابند که این اتفاق موجب افزایش تقاضا والدین برای خرید لوازمالتحریر شده است.
-
سرپرست ادارهکل استاندارد استان زنجان:
لوازمالتحریر استاندارد ایرانی، از تمایل به خرید نوشتافزار خارجی میکاهد
سرپرست ادارهکل استاندارد استان زنجان در آستانه آغاز سالتحصیلی جدید، اعلام کرد: مصرفکنندگان در راستای حمایت از کالاهای ایرانی، خرید نوشتافزار ایرانی و استاندارد را مورد توجه قرار دهند.
-
استقبال بازار از خودکارهای آنتیباکتریال نانویی
گروهی از محققان بعد از تولید خودکارهای آنتیباکتریال و استقبال بازار از این محصول، از نانوذرات آنتیباکتریال در تولید شن بازی برای کودکان استفاده کردند.
-
خودکار: بودن یا نبودن مسئله این است
در کتاب "اتاق آبی"، سهراب حس خود درباره خودکارها را این گونه توصیف میکند؛ او از خودکارها متنفر بود. در جایی از اتاق آبی مینویسد: "جای قلم نی، قلم فرانسه آمد. جانشین این یکی خودنویس است. آنگاه بلایی نازل شد. اپیدمی خودکار دنیا را گرفت." و در جای دیگری ... میگوید: " هجوم خودکار ساده نبود، یورش چنگیز بود. خودکار به همه جا رفت. میان انگشتان خرد و بزرگ جا گرفت. در کیفها منزل کرد و روی میزها حاضر شد. در جیبها مقام گزید. خودکار آمد و قلم دوات از در رفت." چه با او موافق باشیم یا نه، او به درستی گفت: خودکارها آمدند و همه گیر شدند.
-
دستگیری فروشنده خودکارهای چاقو دار
فردی که اقدام به تبلیغ و فروش خودکارهایی چاقویی کرده بود، از سوی ماموران پلیس بازداشت شد.
-
چه کسی مسئول است؟
دفعه سوم، کسی که آن طرف خط بود گفت: آنجا مگر دیوانه خانه است؟! مسئول ندارد؟! گفتم: خودم هستم. گفت: پس اینها چه کسانی هستند که مدام میگویند جانی هستیم و سعادت داریم و... گفتم: این نام خانوادگی ماست.»
-
خودکاری که پیش چشم بعثی ها غیب شد
از ساعت ۸ صبح تا ظهر مشغول کار بودیم و در این بین من یک خودکار برداشتم و در جوراب پای چپم گذاشتم، غافل از اینکه یکی از سربازان عراقی مرا زیر نظر داشته است.به هر حال، وقتی نظافت تمام شد، ما خوشحال بودیم از اینکه هرکدام توانستهیم خدمتی هرچند ناچیز به بچهها بکنیم.