عملیات والفجر ۴
-
آنچه در کوهستان آتش گذشت
بعضی از برادران ما؛ کارمند ادارات دولتی یا شرکتهای خصوصی یا کارگر کارخانه بودند و به خاطر حضور چندماهه در جبهه، ادارهها و کارخانهها، دستور قطع پرداخت حقوق ماهیانهشان را داده بودند. برای تعدادی دیگر از آنها هم؛ غیبت غیرموجه، حکم اخراج از محل کارشان صادرشده و آن احکام را به خانوادههایشان تحویل داده بودند؛ که همین ابلاغ حکم، در روحیه خانوادههای آنان، کلی تأثیر منفی بهجا گذاشته بود.
-
گریه فرمانده برای شهادت نوجوان نخبه
این جوان برای اینکه بتواند از دور تانک را بزند و جاده را ناامن کند، خیلی تلاش کرد؛ ولی چون در برد مستقیم گلوله تانک نبود، ایشان توانست با ابتکاری، جاده را در یک گلوگاه هدف قرار دهد و زیر آتش بگیرد؛ یعنی دقیقاً زمانی که خودروهای عراقی به پیچ جاده میرسیدند، همزمان با زمان پرواز گلوله تانک و عبور خودروها از آن پیچ، گلوله تانک هم به آنجا میرسید.
-
فرماندهای که برای نجات جان نیروهایش کارگری کرد
علی رضاییان یک فرمانده بود و در آزادسازی کردستان نقش بسیار بارزی داشت. در آنجا یک تیر از زیر گلویش وارد شد و از پیشانیاش خارج شد. تا مدتها مجروح بود و حال بدی داشت. بعد از آزادسازی سنندج وارد جنگ شد و در جنگ جزء بهترین فرماندهان بود. او در عملیات والفجر ۴ در منطقه پنجوین، فرمانده قرارگاه مقدم حمزه بود.
-
روایت چند فرمانده از عملیات والفجر 4
لحظهبهلحظه کار سختتر میشد. دشمن مرتب نیروی تازهنفس وارد میدان نبرد میکرد و از دور و نزدیک با هرچه که داشت، آتش میریخت. مسیر شلیکها نشان میداد که رزمندگان با دشمن درگیر جنگ تنبهتن و رودررو شدهاند.
-
عملیات «والفجر۴» به روایت چند فرمانده
دستآخر، وقتی به اینجا برگشتم، یکی از همان زخمیهایی را که او به عقب فرستاده بود، دیدم. آن بسیجی زخمی میگفت: وقتی به برادر خزایی گفتم شما که خودت هم مجروح هستی با ما به عقب برگرد، او جواب داد: «خاطرجمع باشید از جمع گردان شما، من آخرین نفری هستم که از خط به عقب برمیگردد.»
-
اشک و لبخندهای چند فرمانده شهید در یک عملیات
در عملیات «والفجر ۴» دیدم دو نفر از بچههای گردان که بهشدت مجروح شده بودند، درحالیکه یکدیگر را در آغوش گرفته بودند، مظلومانه و با لبخندی که بر لبشان خشک شده بود، شهید شدهاند. بدنم از دیدن آن صحنه زیبا و در عین حال غمانگیز به لرزه افتاده بود و چشمانم از اشک پر و خالی میشدند.
-
یک تصمیمگیری سخت در عملیاتی کوهستانی
مسیر، طولانی و مارپیچ و پوشیده از درختان بلوط بود، بهطوریکه شاخههای درختان، زنجیره نیروهای ما را از هم پاره میکرد و فرماندهان موظف بودند تا انسجام نیروها را حفظ کنند تا مسیر را گم نکنند. از طرف ما این ارتفاعات، راه ماشینرو نداشت و راه ماشینرو از طرف آنها هم برای ما قابلاستفاده نبود؛ چون در دید دشمن بود.
-
یک مسئول:
معراج شهدای ارومیه آماده استقبال زائران از شهدای گمنام تازه تفحص شده است
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس آذربایجان غربی گفت: پیکر مطهر ۴شهید گمنام استان تا روز خاکسپاری در معراج الشهدا واقع در اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان نگهداری می شود و مردم می توانند برای ادای احترام به مکان مقدس مراجعه کنند.