فرار از خانه

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • به خانه برمی‌گردیم

    به خانه برمی‌گردیم

    ۱۷سالش بود و از روزی که تصمیم گرفت بدون خبر، خانه و خانواده‌اش را رها و از شهرش فرار کند تا شبی که در گوشه‌ای از خیابان لاله‌زار چشمانش به‌دنبال یک چهره امن برای پیداکردن محل خواب سرگردان شد، تنها ۳ روز گذشته بود. او از یک خانه کپری در حوالی آبادان با امید وعده‌های پسری در آن سوی تلفن، تمام وسایلش را در یک کوله جمع کرد و با تمام پس‌اندازی که داشت، راهی تهران شد تا در خیال خود با یک تیر، دو نشان بزند؛ هم پسری که ندیده عاشقش شده بود را ببیند، هم با کار در تهران برای خود پولی جمع کند.