• شنبه / ۲۵ آذر ۱۴۰۲ / ۱۶:۱۲
  • دسته‌بندی: همدان
  • کد خبر: 1402092518091
  • خبرنگار : 50035

یک فردوسی‌شناس:

زبان شاهنامه، زبان عصر فردوسی نیست

زبان شاهنامه، زبان عصر فردوسی نیست

ایسنا/همدان یک فردوسی‌شناس گفت: برخی از هموطنان که وجود روحیه وطن‌دوستی در آنها در جای خود ستودنی است، از نظر حساسیت‌های زبانی، روی نمونه‌ای مثل شاهنامه فردوسی تکیه و تأکید می‌کنند به طوریکه می‌توان گفت به نوعی فردوسی را به عنوان نمونه عربی‌ستیزی پیش چشم دارند که در اینجا لازم است تا این دسته از هموطنان بدانند که زبان شاهنامه، زبان طبیعی و معمول در عصر فردوسی نیست.

دکتر اسماعیل شفق در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: می‌دانیم که از قرن‌ها پیش از اسلام، پایتخت سلاطین ساسانی یعنی (تیسفون یا ایوان مداین)، در مرکز عراق عرب، نزدیک شهر بغداد فعلی قرار داشته و طبیعتاً میان ایرانیان ساکن در آن مناطق و عرب‌های بومی منطقه، یک نوع داد و ستد زبانی وجود داشته است. امروز درک این مسأله نباید چندان دشوار باشد چرا که همین امروز به عنوان مثال در استان آذربایجان غربی، تُرک زبانانی هستند که کُردی را هم می‌دانند و کُردهایی هم هستند که با تُرکی آشنایی دارند، در استان خوزستان هم چنین چیزی وجود دارد.

وی افزود: در مناطقی نظیر سرزمین یمن هم که همواره از سوی سلاطین ساسانی، حاکم ایرانی برای آنجا تعیین می‌شده، قضیه به همین صورت بوده است. یعنی همیشه به خاطر همجواری یک نوع تعامل زبانی میان ایرانیان و عرب‌های منطقه وجود داشته است. احمد بلاذُری مورّخ قرن سوم هجری در کتاب «فُتوح البُلدان» می‌گوید که هزاران تن از اَسواران(سپاهیان ویژه) مخصوص ساسانی در عراق ساکن شدند و در جای دیگری از همان کتاب می‌افزاید که سپاهیان ساسانی زیادی هم در بصره سکونت یافتند بنابراین به طور طبیعی هم عرب‌های بومی آن مناطق مقداری فارسی فراگرفته بودند و هم ایرانیان همجوار با آنها مقدار کمی عربی می‌دانستند پس تا پیش از اسلام هیچ مشکل و یا حساسیت زبانی خاصی که بین ایرانیان و عرب‌های همجوار، باعث کشمکش و عداوتی شده باشد، از خلال منابع تاریخی گزارش نشده است.

شفق ادامه داد: حتی علی‌بن‌حسین مسعودی، مورخ قرن چهارم هجری، در کتاب معتبر «مُروجُ الذَّهَب»، میزان عربی دانستن برخی از پادشاهان ساسانی را تا حد شعر سرودن آنها به زبان عربی بالا برده است. چنان‌که در مورد بهرام گور ساسانی می‌گوید « بهرام گور در حیره با عرب‌ها بزرگ شده بود و به زبان عربی شعر می‌گفت.»

وی بیان کرد: از سوی دیگر به قول مسعودی، برخی از عرب‌ها نیز به اندازه‌ای در زبان فارسی یعنی پهلوی زمان ساسانی تسلط یافته بودند که از آن افراد در دربارهای ساسانی به عنوان دبیر استفاده می‌شد، نظیر لَقیط بن مَعبد، از قبیله ایاد بن نَزار. این مطلب را ابوالفرَج اصفهانی(متوفی ۳۵۶ هجری) نیز در کتاب «الاغانی» تأیید کرده و می‌گوید که خاندان عرب (حَمّاد بن زید) به شغل دبیری در دربارهای ساسانی اشتغال داشتند.

این دکترای ادبیات خاطرنشان کرد: برخی از هموطنان که وجود روحیه وطن‌دوستی در آنها در جای خود ستودنی است، از نظر حساسیت‌های زبانی، روی نمونه‌ای مثل شاهنامه فردوسی تکیه و تأکید می‌کنند به طوریکه می‌توان گفت به نوعی فردوسی را به عنوان نمونه عربی‌ستیزی پیش چشم دارند که در اینجا لازم است تا این دسته از هموطنان بدانند که زبان شاهنامه، زبان طبیعی و معمول در عصر فردوسی نیست.

وی خاطرنشان کرد: این مسأله از مقایسه شاهنامه با اشعار فرخی سیستانی و عنصری و منوچهری دامغانی که جملگی معاصر فردوسی بودند و حتی تاریخ بیهقی به خوبی قابل درک است. برای نمونه این ابیات را بخوانیم.

... ز من به شُکرِ تو فضلت همی سؤال کند/ سؤالِ فضل تو را چون دهم به شُکر جواب؟

به قدرِ خدمت باشد ثوابِ شُکر و مرا/ فزون ز خدمتِ من دادی ای امیر، ثواب(فرخی سیستانی)

... أیا رسم و أطلال معشوق وافی/ شدی زیر سنگ زمانه سحیقا

عُنیزَه برفت از تو و کرد منزل/  به مَقراط و سِقط اللّوی و عقیقا( منوچهری دامغانی)

... موفق است به فکرت کز آسمان یزدان/ چنان برانَد تقدیر کو کند تدبیر

چو بنده از پسِ توفیق رانَد اندیشه/ موافق آید تدبیر ِ بنده با تقدیر( عنصری بلخی)

... این بو سَهل مردی امام زاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکّد شده و با آن شرارت، دلسوزی نداشت.(تاریخ بیهقی)

شفق در ادامه در پاسخ به اینکه علت انتخاب زبانی متفاوت و غیر طبیعی از سوی فردوسی چیست؟ توضیح داد: باید این نکته اساسی را درنظر گرفت که فردوسی، روایت‌کننده روزگاران چند هزار ساله باستانی است و بر همین اصل لازم دیده بود تا زبان کهنه‌تری را برای روایت خود برگزیند تا با داستان‌های باستانی آن، تناسب داشته باشد. این امر غریبی نیست! چنانکه در همین روزگار خودمان، شادروان سعید نفیسی وقتی کتاب باستانی «ایلیاد و ادیسه» هومر را تر جمه می‌کند، زبان کهنه‌تری را انتخاب می‌کند چرا که مربوط به زمان‌های بسیار کهن است. همه بیگانگان و دریوزه‌گران از سوی زئوس می‌آیند و دَهِش ما هرچه خُردمایه باشد، برای او گرامی خواهد بود. پس ای همنشینان به این بیگانه خوراک و نوشابه دهید. (ادیسه/سعید نفیسی)

وی تصریح کرد: روی هم رفته، گویا تا قرن پنجم هجری کسانی‌که می‌خواستند داستان‌های رزمی و باستانی بسرایند، ضمن انتخاب وزن شعر شاهنامه یعنی( بَحر مُتقارب/ فعُولن فعُولن فعُولن فعول)، به تأسّی از فردوسی، زبان کهنه‌تری را نیز انتخاب می‌کردند تا با حوادث کهن و قدیمی کتاب آنها هماهنگی داشته باشد؛ نمونه آن، کتاب حماسی «گُشتاسپ‌نامه» دقیقی طوسی است که اندکی قبل از فردوسی می‌زیسته است. آن مقدار از واژگان خالص ایرانی که در این کتاب وجود دارد، در دیوان أشعار به‌جا مانده از وی دیده نمی‌شود. گویند صبر کن که ترا صبر  بر دهد/ آری دهد ولیک به عُمرِ دگر دهد، مَدیح تا به برِ من رسید، عریان بود/ ز فرّ و زینتِ من یافت طَیلسان و إزار (دیوان دقیقی طوسی).

این پژوهشگر اظهار کرد: اسدی طوسی هم که حماسه «گرشاسپ‌نامه» را ۵۰ سال بعد از فردوسی سروده است، همچون استاد طوسی، شیوه کهنه‌گرایی واژگانی(آرکائیسم) را در پیش گرفته است و حتی با فاصله حدود ۱۰۰۰ سال بعد از فردوسی وقتی فتحعلی خان صبا(شهنشاه‌نامه) را برای فتحعلی‌شاه می‌سراید، باز می‌بینیم که زبان(شهنشاه‌نامه) نسبت به زبان شاعران عصر فتحعلی شاه و دوره قاجار امثال قاآنی و سروش کهنه‌تر و غیرطبیعی‌تر است.

وی افزود: عده‌ای از هموطنان ما گمان می‌کنند که در این ۱۵۰۰ سال پس از اسلام، آنچه بر سر زبان فارسی آمده، تماماً زیر سر زبان عربی بوده است بنابراین باید ریشه کلمات عربی را خشکاند! تا لابد (به زعم آنها) رستگاری زبانی نصیب ایران شود اما باید توجه داشت ما کمبود واژگان نداریم بلکه کمبود معنی داریم. حافظ، سنایی، صائب و نیمایوشیج با همین زبان معمول و طبیعی توانستند مکنونات خود را به بهترین وجهی بیان کنند و مشکلی با آن نداشتند. ادامه یافتن زبان معاصران فردوسی، یعنی زبان امثال عنصری، فرخی، منوچهری و بیهقی در آثار بزرگانی همچون سنایی، خیام، نظامی، خاقانی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ، صائب، محتشم، قاآنی، ملک‌الشعرای بهار و نیمایوشیج نشان‌دهنده این است که این پدیدآورندگان شاهکارهای ادبی تشخیص دادند با زبانی آمیخته با عربی و فارسی بهتر می‌توانند دست به آفرینش ادبی بزنند. همین کار را کردند و جواب داد، شاهنامه بزرگ است و فردوسی از آن هم  بزرگتر اما در فردوسی نمانیم، فراموش نکنیم که قریب به اتفاق شاهکارها و مشاهیر ادبی ما، بعد از فردوسی بوده‌اند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۷ ۲۱:۵۱

فردوسی بخاطر نگهداری از زبان پارسی شاهنامه رو سروده بود فردوسی زبان پارسی را نجات داد و اون رو به ما رسوند،

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۰۷:۵۷

خوبه رودکی و فردوسی از اول بودند وگرنه بعدیها از بیخ عرب می‌شدند، خود عربها هم از زبانشون در برابر واژه‌های بیگانه پاسداری می‌کنند و واژه‌سازی می‌کنند اونوقت این آقا میگه شما بی‌خیال باشید. # پیرایش زبان از واژگان بیگانه

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۰۸:۳۰

بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین‌ پارسی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۰۸:۵۳

خود شاعر میگه بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی بعد میگین نه میخواسته روایت بگه زبون انتخاب کرده؟

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۰۹:۱۸

سخن گسترا بر تو از جان درود درود ای نگهدار ایران درود درود بر روان پا فردوسی نیک نهاد وننگ بر دشمنان وبدخواهان این دهقان زاده دانا

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۱۲:۳۷

زبانی که فردوسی با اون اثر بزرگ خودش رو سروده نه غیر معمول بوده و نه کهن.همان زبان رایج بین ایرانیان اون زمان بوده.اتفاقا دیگر شاعران و نویسندگانی که در مدارس و مکاتب عربی درس خوانده بودن به جهت تفاخر و باسواد نشان دادن خود به حدی از افراط و غیر معمول از زبان و کلمات عربی استفاده میکردند که بیم از بین رفتن و مهجور شدن زبان فارسی می رفت و به همین دلیل فردوسی برای تشخص دادن به زبان فارسی و نجات این زبان بزرگترین اثر حماسی ایران رو به اون زبان سرود.

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۴:۴۱

بزرگان قوم تاجیک فارسی زبان بودند نه هزاره که ریشه نژادی مغول دارد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۱۴:۲۹

سنایی غزنوی عنصری بلخی فرخی سیستانی مولانای بلخی که شماذکرکردیدبزرگان اتباع بیگانه امروزی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۱۹:۳۸

اگه بزرگانی مثل فردوسی نبود حالا اثری از زبان و فرهنگ وتمدن فارسی باقی نمانده بود و مثل کشور مصر و... کار فردوسی بسیار با ارزش است.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۸ ۲۱:۴۹

باید ریشه کلمات عربی را از زبان فارسی جدا کرد

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۰۱:۳۴

باید ریشه کلمات عربی را از فارسی جدا کرد

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۴:۱۲

باید کلمات وخط عربی را از پارسی جدا نمود این مرد حرف شخصی خودش را می زند

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۰:۵۵

اگه مسئولان ما واقعا به اجداد خودشون احترام میزاشتن الان این واژه ها و اسم های عربی نبود عربها باید ما را مسخره کنن بخاطر دزدیدن زبان و گویش عربی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۲:۴۶

لطفا شاهنامه را زیر سوال نبر ید

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۲:۵۰

زمانیکه زبان شناسی مورد توجه است ...جغرافیا...تاریخ ...وصد البته تبار شناسی باید مورد توجه باشد.....مغلطه گویی کرده است....به زبان امروزی‌ها

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۲:۵۶

باسلام.دقیقا .اینگونه است.زبان فردوسی زبان مردم معمولی نبوده.و دقیقا در مقایسه با آثار معاصر خودش ،به نوعی یک زبان غیرمعمول بوده.

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۴:۱۸

بهتر است هیچ چیز به زبان آمیخته نه آفرینند ! مثلکه حالا کلمه مرثی را می‌آمیزند. آستعمال کلمه میرثی به یک شخص چه امتیاز می‌دهد؟ من نمیفهمم. شاید فکر کنند که آنها بافرهنگ هستند ، کدام فرهنگ ؟

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۲۹ ۱۴:۴۰

طرف زبان رو از طریق ادبیات زنده نگه داشته،بعد شما میگید که در اون زمان زبان مردم این نبوده،اگه فردوسی نبود که ،با همون فرمون شما باید به عربی الان افاضه گویی میکردی

avatar
۱۴۰۲-۰۹-۳۰ ۰۰:۲۵

نظرشما اینه که باید نقره بهش دادنه طلا

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۱ ۰۰:۰۵

عراق جز ایران و زبان آن فارسی بوده و بعد از حمله اعراب زبان آن منطقه عربی میشه مثل مصر و سوریه خیلی کشور های دیگه

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۱ ۱۱:۲۵

،ایرانی اگربه شاهنامه خویش افتخار می کند بخاطر خالص بودن،،،وفردوسی بزرگ با متحمل شدن رنج فراوان ان‌را برای ما به عنوان هدیه کم نظیر به یادگار گذاشته است،،که بخوانیم و بیاموزیم،،ایران چیست،،

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۱ ۱۳:۲۵

ما باید واژگان عربی رو حذف کنیم و آنهارو جایگزین کنیم با واژگان فارسی یا با تولید واژه با با استفاده از واژه هایی که استفاده نمیشه مثل درود بجای سلام.....بدورد بجای خداحافظ.....زادروز بجای تولد و....

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۱ ۱۴:۰۱

سلام ،فقط زبان فردوسی متفاوت نیست و بنده ندید مطمئن هستم بعضی از ابیاتی که امروز نیما و شاملو یا فروغ به زبان مرسوم سخن نمیگفتند

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۰۶:۵۶

لطفاً برای اثبات هر حرفی باید مستندات و منابع داشت در غیر این صورت هیچ کلامی قابل نیست

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۰۹:۳۳

جناب دکتر دچار اشتباه سهوی یا عمدی شدند. زبان پهلوی ساسانی، زبان پارسی نبودە و نیست. زبان پهلوی و زبان دری دو زبان مجزا و مستقل از همدیگر ولی همریشه هستند. زبانی کە امروزە بعنوان زبان فارسی میشناسیم در واقع زبان دری هستش کە در دوران حکومت سامانی در جغرافیای ایران کنونی متداول شد و جای زبان پهلوی رو گرفت. و بخاطر معروفیت سرزمین پارس بە زبان پارسی مشهور شد.

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۱:۰۳

فرهاد جان درست فرمودید درود و سپاس بر شما و روشنگری شما

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۱:۱۰

اگر ایرانیان جنایاتی که تازیان بر نیاکانمان انجام داده اند را بدانند بر خود شرم خواهند داشت که نام تازی بر زبان بیاورند چه برسد از واژگان تازیان را که زور واژه هستند نه وام واژه ،زمانی که تازیان با ایما و اشاره با یکدیگر سخن می گفتند زبان ما ایرانیان زبان دانش و اندیشه بود پس از یورش تازیان واژگانی گوشخراش زبان تازی به زور وارد زبان ما ایرانیان شد.ما زمانی می توانیم از زبانی واژه وام بگیرم که آن واژه در زبان ما نباشد اما زبان ما ایرانیان یکی از پویاترین و گویاترین زبان های ادبی و دانش جهان است و واژگان تازیان در زبان ما تمام زورواژه هستند یعنی با زور شمشیر و جنگ وارد زبان ما شده اند

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۶:۰۱

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد ریشه اکثر واژه های عربی، ایرانیست. مانند نموزج، فستق، برنامج، جناه، اربنجی. حتی ریشه بسیاری واژگان عربی محلی عراقی از گویش های غرب ایران می باشد. مانند: زقوم: سقوم: سرماخوردگی، هیچ، هیچه، همینجوری_جرا، جریا، جریان یافت_یبلی، بل: برجسته _بویه: بوکه: پدر _دایه: دالک: مادر و خیلی واژه های دیگر و حتی واژه های مشترک بسیاری با آرامی داریم برای نمونه زقزقیتو: شیشه _شهلو؛ شیلاو ساحل ماسه ای، رقز،: غضبناک، گویش ایلامی رق: ترس _سوالا: گدایی کردن _بور، زمین نکال و... ریشه عربی محلی در زبانهای سومری و آرامیه که نصف سومر در محدوده ای ایرانی زبان یعنی رود سیمره و سومار تا شهر سامرائ قرار داشته است. ریشه تمام بدبینیها از عدم شناخته، اگر بدانند و ما هم این ریشه های مشترک را بدانیم بسیاری از این سوئ تفاهمات و دلخوری ها به مهر و محبت تبدیل خواهد شد.

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۱:۳۴

صدا و سیما به اشتباه برای جایگزینی واژه های لاتین از واژه های عربی مانند، ذخیره و اعتماد و اطمینان، معادله و مبادله و مجادله و امور و عابر و عبور و.... استفاده می کنه

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۳:۱۷

اگر کلمات عربی و ترکی را از زبان فارسی حذف کنیم باید زبان کر و لال ها را یاد بگیریم این یه واقعیته

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۴:۱۶

برادر اگر علم و اطلاعات ندارید نظر ندهید این طور که شما می گوید یعنی قبل از حمله اعراب به ایران ما کرد ولال بودیم نه خط داشتیم نه زبان

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۲۳:۵۲

اگر واژگان پارسی رو از بدوی ترین زبان گیتی(ترکی) و زبان عربی که زیر شاخه های زیرین زبان سامی هست رو بگیریم چه چیزی از آن زبان ها باقی میماند؟ در بین همین سخنان من یک واژه ترکی یا عربی پیدا کن!

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۲ ۱۳:۳۰

ماتنهاراهمون واژه سازی[معادل]درادبیات پارسی هست..ایران وهمون شاهنامه خیلی پرباره[غنی]..چرابایدورودممنوع/تااطلاع ثانوی/سلام علیکم/وهزاران واژه عربی باشع/یاصدای سگ را واق واق بگوییم نه پارس..امابااین سیستم عرب پسندنمیشه..راهش کتاب خوندن وآگاهیِ

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۳ ۰۰:۱۳

یعنی نیاز نبود این را هم بگید که در استفاده از واژگان عربی زیاده روی نکنید؟ برخی دیگه شورش رو در آوردن و شما داری این امر رو عادی سازی میکنید، بسیار جای تاسف دارد. درود بر فردوسی پاک سرشت و پاک روان ایران زمین

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۳ ۰۰:۵۲

معلومات ادبی وتاریخی این شخص ابدا درحد دکترا نیست ومطالب ادعایی ایشان هم غلطه وربطی به دلیل سرودن شاهنامه نداره ویکی ازاهداف سرودن شاهنامه استفاده ازکلمات فارسی خالص بوده

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۳ ۰۰:۵۹

اینگونه مطالب خون آدم را بجوش میارن.قطعا عده ای بطور سیستمی وهدفمند بدنبال کمرنگ کردن آثار فرهنگ وتمدن ومفاخر و ارزشهای گذشته این سرزمین هستن.به روشنی شاهداین اقدامات دربخشهای مختلف وباروشهای گوناکون هستن

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۳ ۰۲:۲۷

به نام خدا - درود بر استاد دکتر شفق

avatar
۱۴۰۲-۱۰-۰۳ ۲۱:۵۸

شاهنامه تاریخ و فرهنگ و هویت و اندیشه نیاکانمان است و فرهنگ ایرانی از اندیشه و گوهر یا همان ذات سرچشمه گرفته و زبان وسیله بیان اندیشه می باشد و چون گوهر و سرشت ما ایرانی می باشد پس در این سرشت واژگان ایرانی تنها سرچشمه دارند نه واژگان بیگانه