• جمعه / ۵ اردیبهشت ۱۳۸۲ / ۱۴:۵۶
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8202-00881
  • خبرنگار : 71063

محمدعلي اسلامي ندوشن: ايران بدون شاهنامه حافظه‌ي تاريخي نداشت ايران نخستين كشوري است كه خداي يگانه و ناپيدا را پرستش ‌كرد

ايران اولين كشوري است كه خداي يگانه و ناپيدا را پرستش مي‌كرد و نخستين امپراطوري جهان در ايران پديد آمده است. به گزارش خبرنگار گروه تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن با بيان اين مطلب در خانه‌ي هنرمندان به بررسي تاريخ ايران پرداخت. وي گفت: تاريخ ايران سه بدنه دارد؛ پيش از آمدن آريايي‌ها كه به صورت تهاجم ايران را گرفتند، پس از ورود آريايي‌ها كه با تشكيل قومي در ايران تاريخ مكتوب را از مادها و هخامنشيان ادامه مي‌دادند و دوران پس از اسلام كه با ورود مسلمانان به اين كشور آغاز شد. او با بيان اين‌كه تاريخ كشور ما سه عامل پايه‌اي و ثابت دارد ، به تشريح اين عوامل پرداخت: جغرافياي ايران در مركز جهان شناخته شده تا پيش از شناسايي آمريكا و استراليا قرار داشت و رابط ميان آسيا و اروپا بود. فاصله‌ي ايران با اقيانوس اطلس و اقيانوس آرام برابر است كه در مركز قرار گرفتن ايران خصوصيت‌هاي خاصي را به اين كشور داد. حوادث جهان به صورت جنگ يا صلح از ايران عبور مي‌كرد و اين مساله آثاري در ايران به جاي گذاشت. ايران، دايم در معرض هجوم‌هاي شمال، شرق و غرب بود؛ به‌گونه‌اي كه در طول سه هزار سال از جنگ مادها و عاشوري‌ها تا جنگ ايران و عراق هيچ نسلي نبوده است كه جنگ نديده يا آثار آن را حس نكرده باشد. وي اضافه: ايران همواره مانع از اين بود كه غرب و شرق يكديگر را در خود حل كنند و به همين دليل، غرب هنوز هم غرب و شرق، هنوز هم شرق است. در زمان ساساني‌ها اگر جلوي جنگ ايران و روم گرفته نمي‌شد رومي‌ها به كلي اين سرزمين را مي‌گرفتند يا در جنگ‌هايي شرقي‌ها، اروپا را تسخير مي‌كردند. اين نويسنده ادامه داد: ايران اولين كشوري است كه خداي يگانه و ناپيدا را مي‌پرستيد و تا ظهور زرتشت و دين مزدايي، هيچ كشوري خداي يگانه را پرستش نمي‌كرد. البته موقعيت خاص مردم ايران ايجاب مي‌كرد كه چنين تصوري از عالم بالا داشته باشند. از سوي ديگر، نخستين امپراطوري جهان در ايران به وجود آمده است. اين امپراطوري با سلطنت كورش آغاز شد كه معتقد بود با مسالمت و به دور از جنگ و خونريزي بايد حكومت كرد. داريوش هم در كتيبه‌اش از خداوند مي‌خواهد كشور را از دروغ، دشمن و خشكسالي محفوظ بدارد و پايه‌هاي اين سرزمين بر روي اين سه اصل استوار شد و اكنون نيز هست. خشكسالي و عطشناكي ايران آثار زيادي بر كشور گذاشت، سرزميني كه بر سر راه ساير كشور‌ها است همواره دشمن دارد و قومي كه هميشه در ناامني زندگي كرده است بايد چهره‌ي ديگري به خود بگيرد تا سلامت خود را حفظ كند و دروغ هم نوعي حصار امنيتي در اطراف آنها ايجاد مي‌كرد. اسلامي ندوشن تصريح كرد: تاريخ ايران شامل سرزمين‌هايي است كه اكنون جزو سرزمين ما نيستند. قلمرو فرهنگي ايران بسيار وسيع است و امپراطوري ايران پيش از اسلام، به نوعي امپراطوري فرهنگي تبديل شد؛ ضمن‌ آن‌كه زبان فارسي كل آسياي ميانه و قسمتي از هندوستان را در بر مي‌گرفت. بنابراين ايران فرهنگي، ايراني است كه فرهنگ اين كشور در آن مناطق نفوذ كرده و معماري، نقاشي و آثار هنري ايران به آن كشور رفته باشد؛ به عنوان نمونه، مصر در دوران فاطمي‌ها و اندلس جزو ايران فرهنگي هستند. وي گفت: تمدن پيش از اسلام، تمدن يك ابرقدرت بوده است كه در صحنه‌ي وسيعي از جهان گسترده بود و پس از اسلام، تمدن ايران از طريق فرهنگ و زبان اين كشور گسترش يافت. تمدن كشور ما سه جنبه‌ي تلفيقي، دفاعي و واكنشي دارد. مركزيت ايران سبب تلفيق تمدن اين كشور با ساير تمدن‌ها شد و جنگ‌هاي متعدد حالت بدبيني به مردم بخشيد و اين حالت دفاعي مردم در تمدن و ادبيات ما مشهود است. هم‌چنين وقتي مردم در مقابل فشارهاي بيروني نمي‌توانستند به شكل مستقيم عمل كنند، صبر مي‌كردند و در زمان مناسب واكنش نشان مي‌دادند كه ادبيات فارسي گوياترين سند براي نشان دادن خصوصيت واكنشي تمدن ايران است. او با اشاره به اين‌كه خصوصيات مردم شرق و غرب در ايرانيان وجود دارد اظهار داشت: از زماني كه ايرانيان يكتاپرست شدند تفكر اشراقي در آنها پيدا شد و به سمت قضاوت بر اساس احساس حركت كردند. ايرانيان تا پيش از اسلام علاوه بر داشتن تفكر اشراقي، كردارگرا بودند؛ به اين معنا كه مردم كار خود را مي‌كردند و از جنبه‌هاي عملي زندگي بهره مي‌بردند. وي با طرح اين پرسش كه چگونه سرزميني به نام ايران، 2800 سال ادامه‌ي تاريخي داشته است، گفت: تمدن ايران در شرايطي تغيير ماهيت نداد كه تمدن‌هاي مشابه مانند تمدن بابل، سومر، عاشور يا مصر به كلي از بين رفتند و حتا ايتالياي فعلي مانند رم قديم نيست؛ ولي تمدن ايران تاكنون ادامه يافته است. دليل اين مساله انتقال نقش‌هاي دوران ساساني و اشكاني به زمان حال است كه نمونه‌ي آن باقي ماندن نام دهات ايران تاكنون است؛ در حالي كه چنين نام‌هايي در ساير كشورها سال‌ها پيش از بين رفت. با ورود دين اسلام به ايران، تمدن گذشته با حفظ ماهيت خود در چهره‌اي ديگر منتقل شد و تمام كتاب‌هاي قرن چهارم، پنجم و ششم يادگارهاي گذشته را در خود زنده كردند و موثرترين اثر در اين زمينه، شاهنامه است. شاهنامه، تاريخ دوران گذشته را جمع كرد و به مقطع بعد از اسلام انتقال داد و متصل كرد؛ به گونه‌اي كه ايران بدون شاهنامه حافظه‌ي تاريخي نداشت. اين پژوهشگر تاريخ همچنين افزود: هر حكومتي كه به ايران آمد، مردم به آن تن دادند؛ ايرانيان در تاريخ خود بخصوص پس از ورود اسلام، تساهل زيادي به خرج داده‌اند. چرا كه اگر به اين شكل رفتار نمي‌كردند بايد تا آخرين نفس مي‌جنگيدند؛ ولي ايرانيان با اطمينان به فرهنگ منتظر مي‌مانند كه بيگانگان پس از ورود به كشور، فرهنگ ايران را بپذيرند كه همين‌طور هم شد و غزويان پس از ورود به ايران به تدريج خصوصيات، آيين و زبان فارسي را فراگرفتند و حتا آيين‌هاي ايران را با تشريفات ساساني اجرا مي‌كردند. يا اسكندر مي‌خواست شرق و غرب را با فرهنگ ايران وقف بدهد. همچنين مغول‌ها چند سال‌ پس از يورش به ايران مسلمان شدند و آداب كشور ما را پذيرفتند. بنابراين ايرانيان با اطمينان به فرهنگ غني خود به جاي جنگيدن با بيگانگان، منتظر مي‌ماندند. البته چنين وضعيتي تا حدودي عزت نفس ايرانيان را لكه‌دار كرد؛ ولي حفظ ايرانيت براي مردم تا اندازه‌اي اهميت داشت كه حاضر بودند با ديگران سازش كنند. وي پيچيدگي وضع ايران به دليل داشتن فرهنگ تلفيقي و موقعيت خاص جغرافيايي به‌علاوه‌ي نگارش تاريخ ايران به دست مورخان خارجي را دلايل مبهم ماندن تاريخ ايران دانست و ادامه داد: مورخان رومي و يوناني درباره‌ي ايران مطالبي مي‌نوشتند؛ ولي آنها كشور ما را رقيب خود مي‌دانستند و اطلاع كمي از ايران داشتند. علاوه بر اين‌كه نوع تمدن ايران، به دليل آن‌كه تمدن ابرقدرت بود، حالت كتابتي نداشت؛ چون ابرقدرت‌ها نيازي به سخنوري و ورود به بحث‌هاي فلسفي ندارند. هخامنشيان وارد اين بحث‌ها نمي‌شدند و از داريوش نيز تنها نوشته‌هايي با كلمات مقطع و كوتاه در دست است. همچنين ايرانيان سرزمين‌هاي وسيعي را اداره مي‌كردند و فرصتي براي سخنوري نداشتند. پسرهاي شاهزاده‌ها در آن دوران كارهاي پرزحمت و و سخت مي‌كردند تا مقاوم شوند ؛ ولي يوناني‌ها بسيار به مسايل فكري و فلسفي مي‌پرداختند و زيردستان آنها به كارهاي روزمره مي‌رسيدند. وي درباره‌ي افرادي كه تاريخ ايران را نگارش كرده‌اند توضيح داد: مورخاني كه پس از اسلام، تاريخ اين كشور را نگارش كردند، به بيان جزئيات نمي‌پرداختند و به عنوان يك فرد مسلمان ميل نداشتند درباره‌ي دوران پيش از اسلام و زرتشتيان زياد سخن بگويند؛ ضمن آن‌كه اين مورخان در زمان خود آزادي عمل نداشتند و بايد مطابق ميل حاكمان زمان، تاريخ را مي‌نوشتند. در كنار استبداد حاكمان، عوام نيز هر چيزي را از مورخان قبول نمي‌كردند. بنابراين استبداد حاكمان و عوام سبب دولايه شدن تاريخ ايران شد؛ به شكلي كه اكنون لايه‌هاي پنهاني تاريخ مسائل زيادي را روشن مي‌كنند. ندوشن در ادامه‌ي سخنان خود به اين پرسش پاسخ داد كه براي نوشتن تاريخ ايران بايد از كجا آغاز كنيم؟ او گفت: اشياي باستان‌شناسي و زيرخاكي به دليل آن‌كه از ذهن‌هاي ساده منبعث شده‌اند در تاريخ ايران موثر هستند و آثار هنري مانند نقاشي‌ها، قالي‌ها، كتيبه‌ها و گچ‌كاري‌ها دوران‌هاي خاصي را روشن مي‌كند. ادبيات و شعر نيز در نگارش تاريخ مفيد هستند؛ چرا كه شاعران چيزهايي را مي‌نوشتند كه مورخان جرات بيان آنها را نداشتند. در اين راستا، كتاب حافظ اگر به كشف كنايه‌هاي آن پرداخته شود منبعي ارزشمند براي تاريخي است. همچنين قصه‌ها و مثل‌ها در شناخت روحيه‌ي مردم ايران به مورخان كمك مي‌كنند. وي در ادامه به طرح پرسش‌هاي بي‌پاسخ تاريخ ايران پرداخت: تاريخ ايران به چه شكلي تداوم يافته است؟ چرا ايران هخامنشي مسيري متفاوت با يونان طي كرد؟ چه عواملي سبب انقراض هخامنشيان شد؟ چگونه پارت‌ها بيش از 400 سال در مقابل رومي‌ها كه بزرگ‌ترين قدرت دنيا بودند مقاومت كردند؟ حكومت ساساني چه ماهيتي داشت؟ ماني و مزدك چه گفتند و چه كردند؟ چرا انوشيروان عادل خوانده شد؟ طبقات اجتماعي در عصر ساساني چطور بودند و چه خصوصياتي داشتند؟ چرا ساساني‌ها منقرض شدند؟ نهضت‌هاي ايران پس از اسلام چه صورتي داشتند؟ ترك‌ها و مغول‌ها چه تاثيراتي بر تاريخ ايران گذاشتند؟ و سوال‌هايي كه درباره‌ي نهضت مشروطه و نهضت ملي شدن صنعت نفت وجود دارد. ندوشن سخنان خود را با اعتراض به وضعيت كنوني به پايان برد و گفت: از 50 سال پيش حالت ستيز و وارونه‌انديشي نسبت به تاريخ ايران به وجود آمده است كه ريشه‌ها سياسي دارد. اكنون نسل جوان از تاريخ ايران بريده شده و نمي‌داند اهل كجاست و چه گذشته‌اي دارد. لذا بايد ارتباط معقول، طبيعي و واقع‌بينانه‌اي بين نسل جوان و گذشته برقرار شود. انتهاي پيام
  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha