سيد محمد خاتمي درگفتوگويي با روزنامه فرانسوي لوموند تاكيد كرد كه «امروز ايران بدون نياز به دخالت در امور داخلي همسايگانش، با نفوذترين كشور منطقه است.»
به گزارش ايسنا، رييس جمهور سابق كشورمان به اشاره به سفر اخيرش به آمريكا گفت:« من وظيفه داشتم از منافع مليمان دفاع كنم و درعين حال به غرب بفهمانم كه نبايد اشتباه ديگري را مرتكب شود و بحران ديگري را در ايران يا خاورميانه ايجاد كند.»
وي همچنين درپاسخ به پرسشي درباره اظهارات اخير پاپ گفت:« بيانات وي بنياني نداشت، او براي آن سخنان ابراز تاسف كرد، ما چنين چيزي را از جانب چنين شخصيتي با نفوذ انتظار نداشتيم. درحال حاضر برداشتهاي نادرست و سوءتفاهمات بسياري وجود دارد و وظيفهي رهبران كاهش و نه افزايش آنهاست.»
خاتمي در بخش ديگري از اين گفتوگو دربارهي تنشزدايي در روابط ايران با غرب به ويژه آمريكا، گفت:«اين غرب و به ويژه آمريكاست كه بايد در جهت احياي اعتماد كار كند.سياست دوگانهي آمريكايي و تداوم فشار بر خاورميانه، فراموشي كامل فلسطينيها، توطئهي يك جانبه به نفع اسراييل و دنبال كردن اشغال عراق از دلايل عدم اعتماد است.اشتباه بزرگ آمريكا،اشغال عراق بود كه زمينه را براي افراط گرايان آماده كرد.»
رييس جمهور سابق كشورمان ادامه داد:« در دورهي كلينتون، من، هم رييسجمهور ايران بودم. ما گامهاي كوچكي را براي نزديك شدنمان برداشتيم، اما جانشين وي سوء تفاهم را بيشتر و اوضاع را وخيم تر كرد با اين حال در خصوص مسالهي هستهيي ميتوان بر سر يك ميز نشست اگر كه لجاجت آمريكاييها وجود نداشته باشد. به علاوه هر گونه پيش شرطي مذاكرات را مشكل ميسازد.»
او درباره مسايل مربوط به برنامهي صلحآميز هستهيي ايران نيز گفت:«همه چيز تغيير كرد، اما من فكر ميكنم راهي به جز مذاكرات و تفاهم وجود ندارد. ايران به هيچ وجه سلاح هستهيي نميخواهد و جهان در طول مذاكرات نسبت به اين امر متقاعد خواهد شد.»
رييس موسسه بينالمللي گفتوگوي فرهنگها و تمدنها اظهار داشت:«امروز مذهب در صورتيكه سازگار با دموكراسي و پيشرفت باشد ميتواند قادر باشد نفوذش بر جامعهي ايراني را حفظ كند و اسلام دين خرد و عدالت و معرف حق انسان براي حاكميت بر سرنوشت خويش است.»
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) متن كامل گفتوگوي سيد محمد خاتمي، رييسجمهور سابق كشورمان، با روزنامهي لوموند به شرح زير است:
لوموند:
شما به تازگي سفري به آمريكا در قالب نشستهايي در زمينهي "گفت و گوي تمدنها" را كه خودتان يكي از ارتقاء دهندگان آن هستيد، به پايان رسانديد. چه درسي از آن گرفتيد؟
خاتمي:
در جريان ملاقاتهاي متعددم با روشنفكران و محافل علمي و سياسي از جمله هاروارد و موسسهي تكنولوژي ماساچوست ( MIT) و كوفي عنان (دبير كل سازمان ملل متحد )و نيز در سخنرانيها و مصاحبهها شرايط هولناكي را كه امروز در جهان حاكم است و نيز نياز به صلح و امنيت را مطرح كردم. من وظيفه داشتم از منافع مليمان دفاع كنم و درعين حال به غرب بفهمانم كه نبايد اشتباه ديگري را مرتكب شود و بحران ديگري را در ايران يا خاورميانه ايجاد كند ،فكر كنم پيام من به خوبي پذيرفته شد، به ويژه وقتي كه دربارهي ناامني ايجاد شده به وسيلهي سياستهاي جنگ افروزانهي برخي و به وسيلهي تروريستها صحبت كردم و نگرانيهايم را از آن ابراز نمودم و نيز تاكيد كردم كه علاجي جز گفت و گو براي حل مشكلات نميبينم .
لوموند:
آيا شكاف ميان غرب و جهان اسلام وخيمتر شده است؟
خاتمي:
متاسفانه از وقايع 11 سپتامبر 2001 زمينه براي توسعهي بد بيني و نوعي سوءتفاهم بيشتر شده است كه ميتواند ذهنيت منفي تاريخي را ميان شرق و غرب تقويت كند . جنگهاي صليبي هنوز هم سوء ظن را ميان جهان اسلام و غرب موجب ميشود. بعد، از آن كلونياليسم ( استعمارگرايي) كه احيانا بر شرق تحميل شد،اين سوء تفاهم را وخيمتر كرده است. برعبارت سوءتفاهم تاكيد ميكنم زيرا معتقدم ماهيت واقعي اسلام و شرق، مانند ماهيت واقعي غرب و مسيحيت گرچه اختلاف دارند اما تعارضي ندارند. در گذشته آنها چيزهاي بسيار از يكديگر آموختند. جنگها هميشه انگيزه و علل اقتصادي و سياسي داشته است ،اما از آن جا كه جنگ طلبان متاسفانه اين درگيري و سوء تفاهمات ناشي از آن به دينها و تمدنها نيز سرايت كردهاست.
11 سپتامبر همه چيز را تحت تاثير قرار داد و اين امر دو دليل داشت. اول اينكه تروريستهايي كه زندگي بيگناهان را به خطر انداختند، جنايت شان را به نام اسلام مرتكب شدند و اسلامي را كه خواهان شفقت مهر ،همدلي و حرمت انسان است را تحريف كردند. سپس آنهايي كه سياستهايي جنگ افروزانه را دنبال ميكردند، بهانهيي براي جناياتشان در شعله ور كردن نوعي اسلام ستيزي و اسلام هراسي درغرب بدست آوردند تا سياست هاي توسعه طلبانهشان را توجيه كنند.
لوموند:
سخنان پاپ دربارهي تهاجمي بودن اسلام چه ميگويد؟
خاتمي:
بيانات وي بنياني نداشت ما چنين چيزي را از جانب چنين شخصيتي انتظار نداشتيم گرچه ، او براي آن سخنان ابراز تاسف كرد.اما فكر ميكنم كافي نباشد ،در حال حاضر عدم تفاهم و سوءظن بسياري وجود دارد و وظيفهي رهبران كاهش و نه افزايش آنهاست.
لوموند:
آيا ايران نبايد اعتماد را نسبت به مسالهي هستهيياش احياء كند؟ آيا گفت و گوي تهران - واشنگتن ممكن است؟
خاتمي:
اين غرب و به ويژه آمريكاست كه بايد در جهت احياي اعتماد كار كند. سياست دوگانهي آمريكايي و تداوم فشار بر خاورميانه، فراموشي كامل فلسطينيها، توطئهي يك جانبه به نفع اسراييل و دنبال كردن اشغال عراق از دلايل عدم اعتماد است.اشتباه بزرگ آمريكا، اشغال عراق بود كه زمينه را براي افراط گرايان آماده كرد.گرچه سقوط صدام يك نعمت بود اما آمريكاييها با نخوت و خودخواهي رفتار كردند. ممكن بود بدون اشغال عراق و با كمك كشورهاي منطقه و تحت حمايت سازمان ملل متحد، طور ديگري رفتار شود.
گفت و گوي مستقيم با آمريكا؟ هنوز خيلي دير نشده است، اما سرسختيهاي زيادي وجود دارد. در دورهي كلينتون، من، رييسجمهور ايران بودم. ما گامهاي كوچكي را براي نزديك شدنمان برداشتيم،اما جانشين وي راه ديگري را پيش گرفت و سوء تفاهم را بيشتر و وضعيت را وخيمتر كرد با اين حال ميتوان از اين راه بد فرجام منصرف شد و از جمله درخصوص مسايل هستهاي ميتوان مذاكره كرد و از بحراني شدن اوضاع جلوگيري كرد به شرط اينكه آمريكا دست از لجاجتهاي بيجاي خود بردارد. معتقدم هرگونه پيش شرطي براي مذاكره كار را مشكل ميكند.
لوموند:
دولت كنوني ايران تاكنون رويارويي را انتخاب كرده است. آيا شما از تصميم انجام غنيسازي اورانيوم انتقاد كرديد؟
خاتمي:
فكر ميكنم اين دولتمردان آمريكا هستند كه به رويارويي مياانديشند در دوران من ، ما معتقد بوديم كه تعليق داوطلبانه، فعاليتهاي اتمي و اجراي داوطلبانهي پروتكل الحاقي و بازرسيهاي آژانس بين المللي اتمي به نتيجهي خوبي براي ايران و غرب منجر ميشود. متاسفانه اروپاييها، تحت فشار آمريكا حل اين مشكل را هر روز پس از روز ديگر به تعويق انداختند.ما در ايران اين احساس را داشتيم كه ميخواهند ما را از استفاده از حق مشروعمان در زمينهي فنآوري هستهيي محروم كنند.در نتيجه همه چيز تغيير كرد، اما من فكر ميكنم راهي به جز مذاكرات و تفاهم وجود ندارد. ايران به هيچ وجه سلاح هستهيي نميخواهد و جهان در طول مذاكرات نسبت به اين امر متقاعد خواهد شد.
لوموند:
ايران اهدافي هستهيي دارد و پيشنهاد "محو شدن اسراييل از روي نقشه" را مطرح كرده است. آيا متوجه هستيد كه اين نگراني كننده است؟
خاتمي:
خطوط كلي سياست ما در برابر خاورميانه و اسراييل از زمان امام خميني(ره) تا كنون روشن است و من خودم به آن متعهد بودم. ما يك معيار اخلاقي ،حقوقي واصولي داريم كه ميگويد هيچ نوع اشغالي نميتواند منشاء مشروعيت باشد . همانطور كه مثلا اشغال فرانسه از سوي هيتلر نبايد مشروع در نظر گرفته شود. اين اصل را بايد پاس داشت و اما در مقام عمل ما فكر ميكنيم كه همهي آنچه فلسطينيها بپذيرند بايد مورد پذيرش ديگران قرار گيرد. صلحي مستحكم در خاورميانه مستلزم احترام به حقوق فلسطينيها است. كسي خواستار محو ملتها و افراد نيست ولي اين ملت فلسطين است كه نيم قرن است نفي شده است.
لوموند:
جنگ در عراق و لبنان موضع ايران را تقويت كرد.آيا ايران به ثبات منطقه و يا مثلا براي خلع سلاح حزبالله، كمك خواهد كرد؟
خاتمي:
امروز ايران بدون نياز به دخالت در امور داخلي همسايگانش با نفوذترين كشور منطقه است. دشمنان ما طالبان و صدام، از بين رفتهاند. ما روابطي عالي با دولت افغانستان عراق و لبنان و نيز با همهي گروه هاي لبناني داريم. نفع ما در حاكم شدن صلح بر منطقه است. ما كشوري هستيم درحال توسعه كه به ثبات نياز دارد. اما حاضر به تحمل خصومت و زور گويي ديگران نيستيم . اگر اين خصومت كاهش يابد و نقش ايران درنظر گرفته و پذيرفته شود، فكر ميكنم همان طور كه رييس جمهور شيراك ونخستوزير پرودي گفتند ما به همراه هم همكاري خواهيم كرد و منطقه با سرعت بيشتر به ثبات خواهد رسيد. روابط ما با حزبالله، معنوي و فرهنگي است. نصرالله، رييس حزب الله، گفته است كه تا زماني كه بخشي از لبنان در اشغال باشد و ارتش به قدر كافي قدرتمند براي دفاع از تماميت ارضي لبنان وجود نداشته باشد، جنبش مقاومت كه معرف مقاومت همهي لبنانيهاست، به كارش ادامه خواهد داد.بنابراين اول بايد به اشغال پايان داده شود و تضميني عليه تهديدهاي مداوم از جانب كشورهاي منطقه از جمله لبنان وجود داشته باشد .
لوموند:
رياست جمهوري اصلاح طلبانهي شما به ايرانيها اميد داد. آيا ميتوانيد كار بيشتري انجام دهيد و بر آن باقي بمانيد؟
خاتمي:
رياست جمهوري من موفقيتها و شكستهايي داشت.مهم آن است كه اين ملت كه در150 سال اخير آرزوي آزادي، استقلال و پيشرفت را داشته است، و در جهت استقرار دموكراسي حركت كرده است ادامه دهد و مشكلات هرگز آنها را از هدفشان دور نكرده است. اين خواست تاريخي (آزادي خواهي، استقلال جويي و پيشرفت طلبي) را با هويت تاريخي ملت كه فرهنگي و ديني است همسو و منطبق كرد و راز و رمز موفقيت اين انتخاب هم اين بود امروز هم ميگويم كه با توجه به شرايط تاريخي و اجتماعي ايران ،جز بر پايه دين نميتوان به آزادي و مردم سالاري رسيد و درنقطه مقابل نيز دين اگر سازگار با معيارهاي مردم سالاري و پيشرفت نباشد مشكل خواهد آفريد و معتقدم اسلام دين خرد عدالت و معرف حق انسان براي حاكميت بر سرنوشت خويش است .و چنين ديني نه تنها با مردم سالاري ناسازگارنيست بلكه ميتواند پايدار كننده و در عين حال لطيف كننده آن باشد.
انتهاي پيام
نظرات