به گزارش خبرنگار ایسنا، در این میان اما کمتر کسی به تنهایی سالمندان توجه میکند و خواستههای آنان را که روزگاری پایه و اساس جامعه بودند را مورد توجه قرار میدهد.
افسردگی و انزوای اجتماعی دردی است که همزمان با گذر جامعه ایران از یک جامعه سنتی به جامعه مدرن کهنسالان و سالمندن را گرفتار کرده است، دردی که بر خلاف بیماریهای جسمی کمتر کسی بدان توجه کرده و به دنبال درمان آن است.
دکتر مهدی خادمی، روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، یکی از بزرگترین و شایعترین مشکلاتی که در سالمندی بروز میکند را افسردگی و انزوای سالمندان عنوان کرده و میگوید: آلزایمر، اختلال حواس، پیرگوشی و کاهش حس بینایی از مهمترین دلایل افسردگی و انزوای اجتماعی سالمندان است.
وی با بیان اینکه بیشتر افراد در سنین 55 تا 75 ساله از کاهش حس شنوایی یا پیرگوشی رنج میبرند، ادامه میدهد: معمولا این ناشنوایی با افزایش سن بیشتر میشود و موجب عدم حضور سالمند در جامعه و افسردگی وی میشود، یکی از معضلات این بخش عدم استفاده از سمعک در 80 درصد موارد به دلایل مختلف از جمله هزینههای سنگین آن است.
خادمی با بیان اینکه تنهایی، کاهش روابط اجتماعی، از دست دادن انگیزه، هدف و احساس بیهویتی از دلایل دیگر افسردگی در سالمندان است، تصریح میکند: ترس و اضطراب از مشکلات مالی، مرگ و ناراحتیهای روانی که معمولا با نگرانی، اضطراب و استرس همراه هستند میتوانند اثرات منفی در شرایط زندگی سالمند و افسردگی او داشته باشند.
وی اضافه میکند: عدم تمایل سالمندان برای خروج از منزل یکی از مواردی است که آنان را گوشهگیر میکند همچنین خوابآلودگی، احساس درد و گرفتگی عضلات و کم اشتهایی همه دلایل انزوای آنهاست.
این روانشناس با اشاره به اینکه بر خلاف تمایل سالمندان برای گفتوگو و خاطرهگویی، با ازدواج دختران و پسران، آنها از خانواده جدا میشوند، خاطرنشان میکند: سالمندان تمایل دارند با دیگران حرف بزنند، اما معمولا کمتر کسی با علاقه به صحبتهای آنان گوش داده و با آنان همراهی میکند.
وی فوت همسر را یک شوک که موجب انزوای شدید فرد سالمند میشود بیان کرده و اضافه میکند: در بعضی موارد هم به دلیل سن بالای پدر و مادر یکی از فرزندان فوت میکند که شوکی شدیدتر است و انزوای بیشتر سالمند را به همراه خواهد داشت.
خادمی اظهار میکند: افسردگی موجب بسیاری از بیماریها میشود و نه تنها باعث میشود فرد از زندگی لذت نبرد، بلکه سلامتی او را نیز به خطر میاندازد.
وی با بیان اینکه حمایت از سالمند افسرده مهمترین راه درمان آنان است، میگوید: قدم زدن، فعالیتهای هنری، دیدن فیلم و رفتن به موزه و ...، انجام بازیهای فکری، داشتن برنامههای روزانه، بردن سالمند به مسافرت و... برای سالم نگه داشتن مغز و ذهن سالمندان بسیار موثر است و میتواند از افسردگی آنان جلوگیری کند.
خادمی با اشاره به اینکه باید نیازهای عاطفی آنان را درک کرد، تصریح میکند: سالمندان نیاز به درک عاطفی دارند.
گاهی خانه سالمندان جای بهتری است
این روانشناس با اشاره به بحثهای پیرامون خانههای سالمندان معتقد است بسیاری از این حرفها سیاهنمایی است و با دید درستی بیان نمیشود و اضافه میکند: گاهی اگر یک پیرمرد یا پیرزن را به سرای سالمندان بفرستیم شرایط به مراتب بهتری خواهند داشت.
وی ادامه میدهد: در بعضی شرایط که فرد سالمند از بیماریهایی مانند آلزایمر و بی اختیاری ادرار رنج میبرد و به پرستاری و مراقبت مداوم نیاز دارد، آیا اگر به سرای سالمندان فرستاده شوند بد است؟ درست است که احساس و عاطفه در خانوادههای ایرانی بسیار پررنگ است، اما در بعضی موارد سالمندانی که در شرایط بسیار سخت زندگی میکنند قطعا در خانه سالمندان شرایط و امکانات بهتری خواهند داشت.
خادمی با بیان اینکه خانههای قدیمی دیگر وجود ندارد، خاطرنشان میکند: این ظلم بزرگتری است که به نام پرستاری از والدین آنان را به خانه سالمندان نبرده و آنها را در آپارتمانهای کوچک خود رها کنیم، در این شرایط نگهداری سالمندان در خانههای سالمندان هم از نظر عاطفی ضرر کمتری به فرد میرساند و هم محدودیتهای کمتری به خانواده وارد میکند.
به خودمان برمیگردد
وی با بیان اینکه سبک زندگی گذشته سالمند ارتباط مستقیمی با افسردگی و انزوای اجتماعی او در سالمندی دارد، میگوید: بعضی از افراد به جهت اینکه از ابتدا درست زندگی نمیکنند، وقتی پا به سن میگذارند به مشکلاتی دچار میشوند برای نمونه فردی که خلافکار بوده در پیری شرایط خود و خانواده او موجب افسردگی و مشکلات روانی میشود برعکس افرادی که سالم زندگی کرده و از زندگی خود رضایتمندند در سالمندی بسیار کم دچار افسردگی و انزوا میشوند و هنگامی که به عقبه خود مینگرند از خود و سبک زندگی خود راضیاند.
انزوای اجتماعی نوعی محرومیت از جامعه
دکتر امیری، جامعهشناس در پاسخ به ایسنا، با بیان اینکه شیوع پدیده سالمندی در ایران شتاب پیدا کرده است، میگوید: پدیده سالمندی با سرعت بالا در حال شکلگیری است و ساختار لازم و متولی برای سیاستگذاری در این امر وجود ندارد و اگر سالمندی مدیریت نشود یکی از معضلات بسیار بزرگ و خطرات بسیار جدی برای جامعه ایران خواهد بود.
وی با اشاره به اینکه انزوای اجتماعی خود به نوعی محرومیت از جامعه است، تصریح میکند: به دلیل اینکه نه صبر و نه حوصلهاش را داریم همچنین در دوره گذار قرار داریم طبیعتا انزوای اجتماعی بیشتر میشود و افسردگی در جامعه شدت پیدا میکند.
امیری ادامه میدهد: هنگامی که افسردگی در جامعه شدت پیدا کند، به خود سالمند برنمیگردد، در جامعهای که امید و نشاط کمتر باشد و در آن افسردگی باشد این جامعه به سمتی میرود که حرمتهای اجتماعی شکسته شود.
وی با بیان اینکه سالمندان سرمایههای اجتماعی هستند، خاطرنشان می کند: تاریخ هر جامعه ای به انسانهایی که در آن جامعه زندگی میکردهاند، بستگی دارد.
این جامعهشناس با اشاره به عوامل انزوای اجتماعی سالمندان، میگوید: جامعهشناسان هشدار میدهند که این دوره گذاری که در جامعه ایران با آن مواجه هستیم موجب کاهش حرمتهای اجتماعی، منسوخ شدن احترام به بزرگتر و تزلزل ادب اجتماعی در جامعه شده است پس عوامل متعددی در حوزه پدیده سالمندی هستند که انسانهایی که تا دیروز در عرصههای مختلف فعال بودند، امروز در تنهایی خود و در یک انزوای اجتماعی به سر ببرند که این برای جامعه مفید و خوب نیست.
تجربه دیگر کشورها قابل تعمیم به جامعه ما نیست
وی با بیان اینکه تجربه دیگر کشورها قابل تعمیم به جامعه ما نیست، اظهار می کند: کشورهای دیگری که سالمندان بیشتری دارند با مشخصات جامعه ما همخوانی ندارند، وجه اشتراک و افتراقی وجود دارد که افتراقمان بیشتر از اشتراکمان است، اشتراکاتی به لحاظ ترکیب سن و جنس وجود دارد، اما اختلافات فرهنگی، دینی، اجتماعی بسیاری وجود دارد.
وی معتقد است باید در این مورد کانونهای سالمندی ایجاد شود و عنوان میکند: دولت نباید در این زمینه ورود کند و تنها باید سیاستگذار باشد، زیرساختهای لازم را فراهم کرده و نظارت کند و سازمانهای مردمنهاد کار را عهدهدار شوند و با توجه به فرهنگ جامعه برای سالمندان برنامههای سرگرمی و تفریحی برگزار کنند.
این جامعهشناس آپارتماننشینی را از دیگر مواردی میداند که انزوای اجتماعی را در سالمندان به وجود میآورد و تصریح میکند: پدیده آپارتماننشینی نیز به این دامن زده به دلیل اینکه بافت آن غربی است و با فرهنگ ما تناسب ندارد.
وی اضافه میکند: عدم درک متقابل و عدم سنخیت جامعه دیروز با امروز شرایطی را فراهم کرده که افراد درک متقابلی از هم ندارند.
امیری با بیان اینکه اگر چنانچه این روند همچنان ادامه پیدا کند کاملا انزوای اجتماعی سالمندان را در برمیگیرد، می گوید: مگر اینکه با بسیج مجموعه امکانات و فرصتها چه در درون و چه بیرون این موضوع را مدیریت کرده و جلوگیری کنیم.
با این وجود باید هشدار کارشناسان را جدی گرفت و تا پیش از آنکه دیر نشده و با افزایش هرچه بیشتر تعداد سالمندان، این پدیده به یک بحران اجتماعی تبدیل شود آن را کنترل کرد چراکه گاهی بسیار زود دیر میشود... .
گزارش از نیما رهنما، خبرنگار ایسنا-منطقه خراسان
نظرات