• جمعه / ۷ خرداد ۱۳۹۵ / ۱۴:۰۱
  • دسته‌بندی: رسانه دیگر
  • کد خبر: 95030703889
  • منبع : فضای مجازی

جزئیات مرگ فجیع یک دختر 5 ساله در تهران

نگهبان پارک می‌گفت «خانم مگه دخترتان مرغ بوده که رفته باشه توی پمپ؟»، اما گودال بزرگ‌تر از این حرف‌ها بود که فقط مرغ در‌ آن جا شود.

به گزارش ایسنا، «فرهیختگان» در ادامه نوشت: گودال در کف زمین به حدی بزرگ بود که آدم بزرگ هم ممکن بود در آن بیفتد. درپوشی هم نداشت. التماسش کردم که پمپ را خاموش کند، کفش‌های فاطمه را که روی آب آمده بود نشان دادم، گفت ممکن است کفش بچه‌ای دیگر شبیه کفش دخترتان بوده. جیغ می‌زدم و می‌گفتم دخترم همین الان کنارم بود و مطمئنم در پمپ افتاده است. همان لحظه، آبی که در آبشار مصنوعی به پایین می‌ریخت سرعتش کم شد، یک چیزهایی در آب می‌دیدم که به پایین آبشار می‌ریخت و به سمتم می‌آمد. چیزهایی که در آب بود به نظرم آشنا می‌آمد. دیگر صدای نگهبان را خیلی ضعیف می‌شنیدم و چشم به آب دوخته بودم. چیزهایی را که در ‌آب بود می‌شناختم. دخترم را دیگر ندیدم و به جایش در آب چیزهای آشنایی می‌دیدم. موهای دخترم، گل‌سرش، تکه‌ای از پیراهنش و ...

وارد پارک کوهسار در شهرک رضویه تهران بعد از افسریه که می‌شوی تعداد زیاد افرادی که دور آبشار ایستاده‌اند، هر رهگذری را به سمت محل حادثه هدایت می‌کنند. نزدیک‌تر که می‌شوی می‌بینی زن و مرد و کوچک و بزرگ فقط درباره ماجرای سه‌شنبه شب و تکه‌تکه شدن «فاطمه» 5 ساله حرف می‌زنند. درپوش نداشتن گودال به این بزرگی در پارک و بی‌توجهی مامور پارک به حرف‌های مادر کودک نقل حرف‌های مردانی که تجمع کرده‌اند، بود. بیشتر از 30 کودک هم اطراف آبشاری که هنوز نرده‌ای دور آن نیست، دور گودالی که هنوز درپوشی رویش نگذاشته‌اند، می‌دوند و قسمت‌های خونی گودال را به یکدیگر نشان می‌دهند. البته دیگر آبی در حوض نیست. نه خبری از نوارهای خطر دور آبشار است، نه هیچ علائم هشداری که باعث شود کسی به آنجا نزدیک نشود.

عباس 7 ساله در حالی که مدام سعی دارد به همه بزرگ‌تر‌ها بگوید او از ابتدای حادثه آنجا بوده و افتادن فاطمه را به چشم دیده گفت: «من دیدم. اول دمپایی‌اش افتاد و وقتی خواست آن را بردارد خودش هم افتاد. وقتی مامانش برگشت به سمت فاطمه دید او نیست و دمپایی‌هایش روی آب است، بعد هم با نگهبان پارک دعوا کرد.»

حرف‌های این پسربچه نسبت به صحبت‌های بقیه افرادی که فقط شنیده‌های خود را با یک‌کلاغ چهل‌کلاغ کردن روایت می‌کردند منطقی‌تر به نظر می‌رسید. عباس گفت: «خانه آنها را بلد هستم و می‌توانم آنجا را نشان بدهم.»

با عباس به سمت خانه‌ای در چند کوچه بالاتر از پارک رفتیم. کوچه‌ای با عرض خیلی باریک که شاید دو آدم چاق نمی‌توانستند همزمان از عرض کوچه رد شوند. کوچه طولانی بالاخره تمام شد و به یک کوچه فرعی رسیدیم که پرچم‌ها و بنرهای تسلیت به خانواده فاطمه، آدرس دقیق منزل آقای امیری را مشخص می‌کرد. مردی حدودا 50 ساله تنها کسی بود که در خانه مانده بود و در انتظار میهمانانی بود که برای تشییع جنازه فاطمه به بهشت‌زهرا رفته بودند. او گفت: «دوست خانوادگی هستیم، بقایای فاطمه را خودم دور از چشم مادر و پدر فاطمه تحویل گرفتم و از درون آبشار جمع کردم. از دیشب تا الان هنوز نتوانسته‌ام بخوابم و به این فکر می‌کنم که چرا گودال به این بزرگی را بدون درپوش رها کرده‌اند.»

صحبت‌ها هنوز تمام نشده بود که خانواده عزادار هم از راه رسیدند. پدر فاطمه که گویا هنوز در شوک بود گفت: «سر کار بودم که متوجه شدم این اتفاق افتاده است.»

مادر فاطمه نیز در حالی که صدایش گرفته بود توضیح داد: «داشتیم با دخترم به جشن می‌رفتیم. در کنار من راه می‌آمد و شعر هم می‌خواند. ناگهان حس کردم چند ثانیه صدایش نمی‌آید. وقتی برگشتم دیدم کنارم نیست.»

مادر فاطمه طوری که انگار این ماجرا را همین الان هم دارد می‌بیند خیره شد و ادامه داد: «یک لحظه دیدم فاطمه نیست ولی کفش‌هایش روی آب است. ترس دنیا در دلم ریخته شد. خیره به کفش‌هایش شده بودم و دور آبشار می‌چرخیدم، نمی‌فهمیدم اگر داخل آب افتاده پس چرا کفش‌هایش هست و خبری از خودش نیست. عمق آب کمتر از نیم متر بود. من فاصله‌ام از دخترم کمتر از یک متر بود. نمی‌توانست جایی رفته باشد.»

خانم امیری با بیان اینکه همان لحظه یک گودالی کف آب دیده بود، ادامه داد: «گودال برای آبشار بود و پمپ آبشار در آن قرار داشت. به مامور پارک که آن اطراف بود گفتم پمپ را خاموش کن. دخترم در این آبشار افتاده و وارد آن گودال شده است. مامور خندید و گفت دخترت داخل پمپ جا نمی‌شود، مگر مرغ است؟ جیغ می‌زدم و گریه می‌کردم، بار دیگر التماس کردم خاموش کن مطمئن هستم آنجا افتاده است.»

مادر فاطمه درباره آن لحظات تاسف‌بار گفت: «یک لحظه دیدم آب آبشار گل‌آلود شد. بدنم خشک شده بود و خیره به آب مانده بودم. گفتم ببین آب رنگی شده انگار خون داخلش است. پمپ از کار افتاد. در یک لحظه دیدم یک چیزهایی در آب است و همه اینها با آب به پایین می‌ریخت و به سمتم می‌آمد. صدای نگهبان را می‌شنیدم که می‌گفت مردم آشغال در آب می‌ریزند و اینها در پمپ می‌چرخد و هر چند وقت یک‌بار آب را کثیف می‌کند. صدای نگهبان انگار کمتر و دورتر می‌شد و چیزهایی که در آب به سمتم می‌آمدند برایم آشنا و آشناتر می‌شدند. گل‌سرش ...»

درپوش نداشتن گودال آن هم در پارک، یعنی فضایی که محل بازی بچه‌هاست به حدی غیرمنطقی به نظر می‌رسد که به جز سهل‌انگاری متولیان این امر نمی‌توان دلیلی برای آن پیدا کرد. یکی از ساکنان این محله گفت: «این منطقه شهرداری خیلی ضعیفی دارد. قبلا اینجا درپوش داشت ولی از آنجا که گرمخانه‌ای در پشت این پارک است و معتادان زیاد در اینجا رفت و آمد می‌کنند درپوش را برداشته‌اند.»

او ادامه داد: «بیش از 10 بار تماس گرفته‌ایم و گفته‌ایم چنین گودالی بدون درپوش اینجا رها شده و هر بار گفته‌اند مامور می‌فرستیم ولی هیچ خبری نشده است. آخرین باری که با متصدیان پارک حرف زدیم گفتند می‌خواهیم دور آبشار را نرده بکشیم ولی این کار را هم هرگز نکردند. فقط بالای آبشار نرده دارد و پایین آن که گودال هم در آنجاست هیچ نرده یا حفاظی ندارد، گودال هم که کلا درپوش ندارد.»

عصر سه‌شنبه چنین اتفاقی در شهرک رضویه تهران در حالی افتاده که نه‌تنها هنوز درپوشی برای این گودال که باعث مرگ کودک شده نصب نشده است، بلکه حتی با گذاشتن نشانه‌ها و نوارهای رنگی خطر هم محل حادثه از پارک جدا نشده است و کودکان زیادی همچنان دور این آبشار می‌چرخند و درباره حادثه سه‌شنبه شب حرف می‌زنند. شاید برای حفاظ گذاشتن، از دست رفتن جان یک کودک آن هم به این شکل دلخراش هنوز کافی نیست و به نظر می‌رسد مسئولان پارک و شهرداری منطقه 15 در انتظار حادثه‌ای دیگر هستند تا اقدامات ایمنی لازم را انجام بدهند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۷ ۱۴:۲۰

تنها جيزي که توي ايران بهش اهميت نميدن جان آدمهاست.....

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۷ ۱۶:۱۷

چقدر دلخراش بود .. بيچاره مادر و پدرش .. تا کي بايد تاوان اين اشتباهات رو بديم ؟

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۷ ۱۸:۱۸

بابت اين همه مسئوليت پذيري مسولان واقعا سپاسگذاربم. هر جاي دنيا اين اتفاق افتاده بود حداقل شهردار آن منطقه استعفا ميداد يا حداقل معذرت خواهي ميکرد ولي در ايران وقتي يکي به يه مقامي رسيد ديگه از رو صندلي نميشه بلندش کرد

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۷ ۱۹:۵۷

بچه مردم پر پر شد کي بايد پاسخگوي اين فاجعه باشه؟؟؟

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۷ ۲۰:۳۴

اگرهرکشورديگري غيرازايران بود حتما شهردار منطقه مجازات شديدي ميشد. اما الان کو کجاست اون شهرداري که حتي يک عذرخواهي ساده بياد بکنه ازمردم؟؟؟

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۰۰:۳۵

بايد شهردار منطقه و مسىئولان و مامور بي مبالات پارك مجازت شوند، بي مسئوليتى و ندانم كارى تا كى؟ چرا كار را به دست كاردان نمي سپرند؟ جان مردم و اطفال بي گناه ارزشى ندارد؟ چه كسي پاسخگوست؟

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۰۰:۳۵

متاسفانه فقط اين پارک منطقه نيست که مشکل اين چنيني دارد.متاسفانه مسئولين شهرداري اين منطقه به هر کاري مشغولند به جز کارهايي که مربوط به حوزه شهر ميشود.

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۰۸:۲۸

حداقل کاري که ميتونن بکنن استعفاس..آقاي شهردار لطفا استعفا

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۱۰:۲۷

"شايد براي حفاظ گذاشتن، از دست رفتن جان يک کودک آن هم به اين شکل دلخراش هنوز کافي نيست و به نظر مي‌رسد مسئولان پارک و شهرداري منطقه 15 در انتظار حادثه‌اي ديگر هستند تا اقدامات ايمني لازم را انجام بدهند". مسوولان شهرداري چه جوابي دارند؟ شهرداري که فقط فروش تراکم و ... نيست

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۱۱:۵۸

چرا وقتي به مامور پارک گفته ميشه که اين اتفاق افتاده اين قدر بي تفاوت برخورد ميکنه .اصلا قابل درک نيست اين حرکت نگهبان پارک .حتما مي بايست شهردار تهران يا آقاي رئيس جمهور به ايشان دستور ميدادند که پمپ را خاموش کن بعد ايشان اقدام مي کردند؟ به شعور بعضي آدمها بايد شک کرد.

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۸ ۲۲:۳۱

اکثر مسولين بي تفاوتن چون بي ارزش ترين چيز تو ايران جون مردمه يه ماه پيش هم عين همين اتفاق تو زنجان افتاد کنار پارک سه حلقه چاه در باز بود يه بچه افتاد توش يه روز بعد هم جنازه شو درآوردن تنها کار و برخوردي که شد طبق روال شهردار رو اخراج کردن اونم اومد گفت ما درپوش گذاشته بوديم مردم برداشتن . اين شد برخورد با عامل مرگ يه بچه تموم شد رفت . چرا اينهمه صرف تجملات شهرداري ها ميکنن ولي براي رفاه مردم هيچ بودجه اي نيست؟ اينا هرچي که برا خودشون منفعت مادي داشته باشه فوري انجام ميدن ولي برا مردم که باشه هيچي نيست. اين شهرداري ها و خودرو ساز ها برن اصول ايمني و احترام به جان انسان رو از اروپاييا ياد بگيرن

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۹ ۱۱:۴۲

ببخشيد در ورودي از غرب به شرق حکيم که وارد کاشاني مي شويد پارک بازي کودکان حدود يک متر با اتوبان بدون هرگونه حفاظ وجود دارد. آيا مسئولين نمي بينند و وقتي بچه اي به اتوبان پريد کشته شد مي بينند؟

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۰۹ ۱۴:۴۲

واقعا تاسف و تسليت به اين مادر واقعا دلم به درد اومد/ميگن دريچه يا حفاظ گذاشتيم دزديدن!!!!اگه حفاظ رو درست يه بناي کاربلد بذاره داخل بتن کنه قلافشو بعد دريچه لولا بشه و قفل بشه اون مرتيکه عملي که سهله قهرمان وزنه‌برداری هم نميتونه اونو بدزده!!!!دوما حفاظ اطراف استخر چي!!!اونو چرا نذاشتيد!!مسئولا بدون لحاظ کردن الزامات و استاندارد لطفا قيچي بدست افتتاح نکنيد توروخدا کمي سوادتونو و پيگيري و دقتتون رو بالا ببريد تا کي بيسوادي و توجيه!!!!!هزينه بعضی جشنها توي پارک هزار برابر هزينه نصب اين دوحفاظ بوده!!!!لطفا درج کنيد نظر بنده رو

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۱۰ ۰۲:۴۶

استعفا يا برکناري،هيچکدوم دردي از اين خانواده دوا نميکنه، فقط خدا ميدونه دارن چه زجري ميکشن و اين غم رو چطور تحمل ميکنن.باتمام وجودم وباهمه احساس مادرانه ام براشون ازخدا طلب صبر ميکنم.

avatar
۱۳۹۵-۰۳-۱۱ ۱۴:۱۸

واقعا خدا به اين مادر و خانواده صبر بدهند. قلبم به درد اومد.