صادق خلخالی

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • تذلیل سلطان در غربت

    تذلیل سلطان در غربت

    به جز ۱۶ سال اول زندگیش که به کودکی و نوجوانی گذشت بقیه عمرش را در نظام و سلسله مراتب نظامی گذراند. با خصوصیات اخلاقی و نظامی که از خود نشان داد مورد توجه پادشاهی انگلیس قرار گرفت و با هم‌پیمانیِ سید ضیاءالدین طباطبایی، دودمان آغا محمدخان قاجار را پس از ۱۲۹ سال حمکرانی، بازنشسته کرد و خود نیز پس از چهار سال وزیر جنگی، دو سال نخست‌وزیری و ۱۶ سال پادشاهی، تبعید و تذلیل شد.

  • محبوب‌ترین «رییس‌جمهور»

    محبوب‌ترین «رییس‌جمهور»

    در ابتدای ورودش به بازار کار، در قزوین کاسه و بشقاب فروخت اما استعداد بالایش در ریاضی او را وارد آموزش و پرورش کرد. همانطور که در دوران سیاسی وفاداریش را به مهندس مهدی بازرگان و نهضت آزادی حفظ کرد، جانش را بر سر آرمان، تعهد و مکتبی بودن گذاشت و شد محبوب‌ترین «رییس‌جمهور» ایران.

  • دادگاه‌های انقلاب و حکم اعدام شاه

    دادگاه‌های انقلاب و حکم اعدام شاه

    «من حاکم شرع بوده و هستم و هیچکس مرا از این مقام عزل نکرده و من حکم اعدام شاه را به عنوان یک حاکم شرع صادر کرده‌ام. کسانی که می‌خواهند شاه باقی بماند، آنها با خط‌ مشی همه ملت ایران مخالفند... اینهایی که ملت ایران را در طول چندین سال به انحطاط کشانده‌اند، آیا نباید محکوم شوند؟»

  • غفاری: هیچ نقشی در دادگاه هویدا نداشتم

    غفاری: هیچ نقشی در دادگاه هویدا نداشتم

    شخصیت‌های روحانی و سیاسی متعددی در دادگاه بودند. من را هم دعوت کردند به جلسه محاکمه بروم که متأسفانه پذیرفتم. همیشه می‌گویم ای‌ کاش کسانی که مثلا از سر احترام به من اصرار کردند تا روی صندلی‌های ردیف اول دادگاه و نزدیک‌ هویدا بنشنیم، زبانشان لال می‌شد. من هیچ نقشی در این پرونده نداشتم اما همین فیلم و عکس‌هایی که از بغل‌دست هویدا نشستن من منتشر شد، بهانه اتهام‌زنی‌های بعدی شد.

  • خاطرات خلخالی از محاکمه سران رژیم پهلوی

    خاطرات خلخالی از محاکمه سران رژیم پهلوی

    حجت‌الاسلام صادق خلخالی که نام او با محاکمه سران رژیم پهلوی گره خورده، در ۵ آذر ۱۳۸۲ درگذشت. او خاطرات جالبی از جلسات محاکمه و بازجویی از سران رژیم داشت.

  • سر به تیرهِ تراب گذاشت و یارش از دَر نیامد

    سر به تیرهِ تراب گذاشت و یارش از دَر نیامد

    ۱۶۹ روز قبل از به ثمر رسیدن جوانترین انقلاب سیاسی قرن بیستم در حالی از همسرش خداحافظی کرد که رهبر معدوم لیبی رسما شوهرش را دعوت کرد. همسر و دو دوستش پنج روز بعد از ورود به لیبی برای همیشه سر به نیست شدند و او بیش از ۴۳ سال چشمش به در خشک شد اما خبری از یارش نشد که نشد و او در حسرت دیدار یار، سر به تیرهِ تراب گذاشت.