آیا دروغ گفتن در تبلیغات انتخاباتی قانونی است؟

دروغ گفتن در تبلیغات سیاسی کاملا قانونی است. اما چرا؟

تبلیغات سیاسی نوعی تبلیغات انتخاباتی است که به نامزدها اجازه می‌دهد پیام خود را به‌طور مستقیم به رأی‌دهندگان برسانند و بر مباحث سیاسی تاثیر بگذارند. با پخش تبلیغات در انواع مختلف رسانه‌ها، نامزدها می‌توانند مخاطبانی را جذب کنند که بدون اطلاع‌رسانی از این طریق به انتخابات توجهی ندارند. آنان از طریق رسانه‌ها به رسمیت شناختن نام خود کمک کرده، موضوعات مهم را برجسته و توجه عموم را به کاستی‌های مخالفان خود جلب می‌کنند.

تبلیغات انتخاباتی در بستر رسانه‌های اجتماعی

به نقل از امریکن بار، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ امریکا، مردم از این موضوع آگاه شدند که تبلیغات سیاسی در رسانه‌های اجتماعی تا چه حد قدرتمند است. در گذشته، رسانه تبلیغات سیاسی، روزنامه‌ها، پست مستقیم، رادیو و تلویزیون بودند. در سال ۲۰۰۸، باراک اوباما یکی از اولین نامزدهایی بود که از تبلیغات شبکه‌های اجتماعی در کارزار انتخاباتی خود استفاده کرد. در سال ۲۰۰۸، نامزدها در مجموع ۲۲.۲۵ میلیون دلار برای تبلیغات سیاسی آنلاین هزینه کردند. از آن زمان به بعد، تبلیغات سیاسی آنلاین گسترده شد و در سال ۲۰۱۶  نامزدها ۱.۴ میلیارد دلار برای تبلیغات هزینه کردند.

پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶، مردم از این موضوع آگاه شدند که تبلیغات سیاسی در شبکه‌های اجتماعی تا چه حد قدرتمند و سرنوشت‌ساز است. برد پارسکال، مدیر رسانه‌های دیجیتال مبارزات انتخاباتی ترامپ، در توییتر خود اظهار کرد که مبارزات انتخاباتی آنان در فیس‌بوک ۱۰۰ تا ۲۰۰ مرتبه کارآمدتر از کمپین کلینتون است. دلیل این امر پس از افشاگری کریستوفر وایلی مشخص شد که تیم تجزیه‌وتحلیل داده‌های کمپین ترامپ، کمبریج آنالیتیکا، از اطلاعات شخصی بدون مجوز در اوایل سال ۲۰۱۴ برای ساخت سیستمی استفاده کرد که می‌توانست مشخصات رأی‌دهندگان آمریکایی را توصیف کند، تا آنان را با تبلیغات سیاسی شخصی‌سازی شده هدف قرار دهد.

همچنین مشخص شد که برخی از تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی از طرف نامزدها انجام نمی‌شود. گزارشی از کمیته اطلاعات انتخاب سنا نشان داد که دولت روسیه حدود ۱۰۰ هزار دلار صرف تبلیغات فیس‌بوک در تلاش برای دخالت در انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده کرده است. اگرچه این ممکن است در مقایسه با هزینه یک تبلیغ تلویزیونی مبلغ ناچیزی به نظر برسد، اما تاثیر این تبلیغات با این واقعیت که آنها برای تقسیم طرفداران در موضوعات قطبی مانند کنترل اسلحه و روابط نژادی طراحی شده بودند، تقویت شد و سپس کسانی که بیشتر در معرض آن پیام‌ها بودند را هدف قرار داد.

به‌عنوان یک جامعه، ما هنوز با پیامدهای ناشی از این افشاگری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم. ما در تلاش هستیم که تعیین کنیم چه نوع کنترل‌هایی در صورت وجود باید در بسترهای رسانه‌های اجتماعی در هنگام تبلیغات سیاسی اعمال شود. این بحث در نوامبر ۲۰۱۹ دوباره آغاز شد، زمانی که فیس‌بوک از برداشتن تبلیغات ضد بایدنی گمراه‌کننده توسط کمپین انتخاب مجدد دونالد ترامپ اجتناب کرد.

اصلاحیه اول و تبلیغات سیاسی

برای درک چالش‌های تنظیم تبلیغات سیاسی در رسانه‌های اجتماعی، مفید است که به تاریخچه تبلیغات سیاسی در ایالات‌متحده و چگونگی تنظیم آن در سایر اشکال رسانه نگاهی کنیم.

در کشور آمریکا شاهد سابقه طولانی و غنی از نامزدهایی بودیم که در مورد مخالفان خود دروغ می‌گفتند مانند مبارزات انتخاباتی توماس جفرسون که ادعا می‌کرد جان آدامز قصد دارد این کشور را به جنگ فرانسه ببرد. دروغ گفتن در تبلیغات سیاسی کاملا قانونی است. این برای برخی تعجب‌آور است زیرا تبلیغات تجاری با محدودیت‌هایی روبرو هستند که از ادعای دروغین در مورد محصولات یا رقبا جلوگیری می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، هنگامی که مرغ سوخاری کنتاکی ادعا کرد که مرغ سوخاری می‌تواند بخشی از یک برنامه رژیم غذایی موثر در سال ۲۰۰۴ باشد، کمیسیون تجارت فدرال (FTC) این شرکت را جریمه و آن را ملزم به خودداری از تبلیغات و ارائه تمام تبلیغات جهت بررسی FTC برای پنج سال آینده کرد.

این امر در مورد شخصی که برای پست سیاسی نامزد می‌شود و تبلیغی از ادعاهای دروغین در مورد رقیب خود ارائه می‌کند، صادق نیست، اما چرا؟ زیرا تبلیغات سیاسی، سخنرانی سیاسی تلقی می‌شوند و اولین قانون اصلاحیه از گفتار سیاسی بیش از دیگر انواع گفتار محافظت می‌کند. دولت فرصت بیشتری برای مجازات یا سانسور گفتار تجاری دارد، اما اختیار بسیار کمی در تنظیم تبلیغات سیاسی دارد. دلیل اصلی این است که رأی‌دهندگان حق دارند اطلاعات بدون سانسور از نامزدها را به‌دست آورند، سپس آنان می‌توانند قبل از تصمیم‌گیری در صندوق‌های رأی، نامزد خود را ارزیابی کنند.

از آنجا که هیچ یک از ادارات دولتی نمی‌تواند مجازاتی را برای نامزدی که در یک آگهی تبلیغاتی دروغ می‌گوید وضع کند، تنها راه چاره برای قربانی تبلیغات تهاجمی دروغین، شکایت برای دروغ است.

به دلایل عملی، این دادخواست‌ها بسیار نادر است. با توجه به این‌که اشخاص عمومی در معرض معیار بالاتری برای دروغ هستند، موفقیت نامزدهای پست‌های دولتی دشوار است. درست مانند شاکیان خصوصی، یک شخصیت عمومی باید ثابت کند که اظهارات دروغین از واقعیت در مورد آنان بیان شده است که به اعتبار آنان خدشه وارد کرده است. اما علاوه بر این، آنان باید ثابت کنند که گفته‌ها با «سوءنیت مسلم» بیان شده است، به این معنی، کسانی که تبلیغ کرده‌اند، دروغ بودن آنها را می‌دانستند یا اینکه به درست یا نادرست بودن آنها اهمیتی نمی‌دادند. اگرچه بسیاری از نامزدها ممکن است بتوانند از پس این موانع برآیند و در اقامه دادخواهی خود پیروز شوند اما برای بسیاری ممکن است ارزش صرف وقت و هزینه را نداشته باشد، به‌خصوص وقتی در میانه مبارزات انتخاباتی به سر می‌برند.

اما از چه کسی می‌توان شکایت کند؟ بدیهی است، آنان می‌توانند به دنبال شخص یا سازمانی که آگهی را خلق کرده و هزینه آن را پرداخت کرده است، بروند، اما آیا شرکت رسانه‌ای که در واقع آگهی را برای عموم توزیع کرده نیز مسئولیتی دارد؟ قوانین مختلفی برای رسانه‌های مختلف ارتباطی اعمال می‌شود.

روزنامه‌ها ناشرانی به حساب می‌آیند که در قبال تبلیغاتی که ارائه می‌دهند، مسئولیت دارند. نتیجه این امر این است که آنها نسبت به تبلیغاتی که ارائه می‌دهند، توجه کامل دارند و هیچ‌گونه تعهدی در اجرای تبلیغاتی که نمی‌خواهند آن را اجرا کنند ندارند، در واقع این اولین حق اصلاحیه آنهاست که در مورد آنچه چاپ می‌کنند، تصمیم بگیرند.

در تقابلی مشخص، مراکز رادیویی و تلویزیونی نمی‌توانند تبلیغات سیاسی را حداقل برای نامزدهای یک پست برگزینند و انتخاب کنند. آنها یا می‌توانند انتخاب کنند هیچ تبلیغ سیاسی را نکنند یا مجبورند تبلیغات سیاسی را برای همه نامزدهایی که خواهان آن هستند، انجام دهند و علت این است که امواج رادیویی و تلویزیونی که پخش‌کننده‌ها از آن استفاده می‌کنند، منبع کمیابی است. فقط تعداد زیادی ایستگاه پخش در این دامنه وجود دارد و کمبود ناشی از آن این خطر را ایجاد می‌کند که ممکن است برخی از دیدگاه‌ها هرگز پخش نشوند. این خطر همان دلیلی است که کمیسیون ارتباطات فدرال مجاز است مسئولیت‌های زیادی را به حقوق اول  اصلاحیه پخش‌کننده‌ها وارد کند تا اطمینان حاصل شود که مردم با ایده‌ها و اطلاعات متنوع مجهز می‌شوند. به‌همین دلیل، پخش‌کننده‌ها در قبال تبلیغاتی که ارائه می‌دهند، هیچ‌گونه مسئولیتی ندارند.

در همین حال، کانال‌های تلویزیونی کابلی تحت مقررات مشابه شبکه‌های پخش نیستند. آنها از ویژگی‌های منحصربه‌فردی که کانال‌های پخش دارند، برخوردار نیستند، تعداد آنها محدود نیست، بدان معنا که آنها در مورد تبلیغات سیاسی که می‌خواهند اجرا کنند و آنهایی که نمی‌خواهند، حق رأی دارند. در نتیجه، آنها همچنین مسئول هرگونه تبلیغات دروغی هستند که پخش می‌شوند و می‌توان به دلیل دروغ از آنها شکایت کرد.

تبلیغات سیاسی در شبکه‌های اجتماعی

به‌عنوان جدیدترین رسانه ارتباطی برای ورود به صحنه، رسانه‌های اجتماعی چندین ویژگی منحصربه‌فرد دارند که آنها را از رسانه‌های قبل مانند روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی کابلی متمایز می‌کنند. در واقع هیچ محدودیتی در تعداد بسترهای رسانه‌های اجتماعی وجود ندارد اما در عمل، چند بستر عمده وجود دارد که موقعیت را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند مانند فیس‌بوک (و شرکت‌های تابعه واتس‌اپ و اینستاگرام)، گوگل (و زیرمجموعه آن یوتیوب) و توییتر.

ویژگی مشترک دیگری که آنها با روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی کابلی دارند این است که هیچ تعهدی در اجرای هر تبلیغ سیاسی ندارند. برخلاف تصور عمومی، بسترهای شبکه‌های اجتماعی مجبور نیستند با اصلاحیه اول مطابقت داشته باشند. آنها شرکت‌های خصوصی هستند که در تعیین خط مشی محتوای خود آزاد هستند و بر خلاف ایستگاه‌های پخش، نیازی به ارائه بازه تبلیغاتی به همه نامزدها نیست.

اما برخلاف روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی، بستر رسانه‌های اجتماعی به‌هیچ‌وجه ناشر محسوب نمی‌شوند. آنها ارائه‌دهنده خدمات اینترنتی در نظر گرفته می‌شوند و به دلیل بند ۲۳۰ قانون شایستگی ارتباطات، در قبال آنچه دیگران در آن رسانه‌ها پست می‌کنند، مسئولیتی ندارند. از آنها نمی‌توان به دلیل اجازه دادن به محتوای نادرست در سایت‌هایشان یا به دلیل اجرای تبلیغات سیاسی دروغین شکایت کرد.

تفاوت نهایی و شاید اساسی‌ترین تفاوت بین بستر رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌هایی که پیش از آنها بوده‌اند، این است که آنها امکان برای عملی به نام «هدف‌گذاری خرد» را دارند. هدف‌گذاری خرد را می‌توان به‌طور کلی به‌عنوان یک راهبرد بازاریابی استفاده کرد که از داده‌های افراد، در مورد آنچه که آنان دوست دارند، با چه افرادی مرتبط هستند، اطلاعات جمعیتی آنان، آنچه خریداری کرده‌اند و غیره برای تقسیم‌بندی آنان در گروه‌های کوچک جهت هدف‌گذاری محتوا استفاده می‌کند. در چند سال گذشته، وقتی صحبت از تبلیغات سیاسی هدفمند می‌شود، این عمل به‌ویژه بحث‌برانگیز شده است. زمانی که صحبت از این می‌شود که این شبکه‌ها چه تبلیغات سیاسی را انجام می‌دهند و چه نوع هدف‌گذاری برای آنها مجاز است، هر کدام از بسترهای بزرگ سیاست‌های خاص خود را دارند.

سیاست‌های شبکه‌های اجتماعی درباره اطلاعات نادرست در تبلیغات سیاسی

در اکتبر ۲۰۱۹، در مبارزات انتخاباتی رئیس‌جمهور ترامپ یک تبلیغ ویدیویی ۳۰ ثانیه‌ای منتشر شد و معاون رئیس جمهور سابق، جو بایدن را متهم به این کرد که وی برای اخراج دادستان تحقیق در مورد یک شرکت در ارتباط با پسر بایدن، هانتر بایدن، وعده کمک‌های مالی به اوکراین داده است. کمپین بایدن به این تبلیغ اعتراض کرد و از بسترهای رسانه‌های مختلف خواست که آن را حذف کنند. پاسخ به این درخواست شیوه‌های مختلفی که شرکت‌ها در مورد اطلاعات غلط در تبلیغات سیاسی در پیش می‌گیرند را روشن کرده است.

برخی از بسترهای رسانه‌های اجتماعی، مانند توییتر، تیک‌تاک، و پینترست با ممنوعیت کلی تبلیغات سیاسی از این مسئله خارج شدند و تبلیغات سیاسی هرگز از ویژگی‌های برجسته هیچ یک از این بسترها نبودند. بازیکنان بزرگ در این فضا همیشه فیس‌بوک و گوگل بوده‌اند.

سال گذشته، در پیش‌بینی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ ایالات‌متحده، فیس‌بوک طرح خود را برای مبارزه با اطلاعات نادرست در این بستر که شامل محتوای ضعیف رسانه‌های تحت حمایت دولت و برچسب زدن به اخبار مورد اختلاف توسط بازرسان شخص ثالث است، به‌عنوان «اطلاعات نادرست» تعیین کرد. بنابراین، برای بسیاری از ناظران تعجب‌آور بود که این شرکت درخواست کمپین بایدن را برای حذف تبلیغات انتخاباتی ترامپ رد و با این کار رویکرد به نسبت متفاوت خود را در مورد اطلاعات غلط در تبلیغات سیاسی ارائه کرد.

رئیس سیاست جهانی انتخابات فیس‌بوک، کتی هاربات در نامه‌ای به کمپین انتخاباتی بایدن نوشت: رویکرد ما مبتنی بر اعتقاد اساسی فیس‌بوک در بیان آزادانه، احترام به روند دموکراتیک و این اعتقاد است که در دموکراسی‌های بالغ با مطبوعات آزاد، سخنرانی سیاسی شاید دقیق‌ترین سخنرانی است، فیس‌بوک در توضیح پست خود در وبلاگ توضیح داد: در غیاب مقررات، فیس‌بوک و سایر شرکت‌ها آزادند که سیاست‌های خود را طراحی کنند. ما سیاست خود را بر اساس این اصل بنا نهاده‌ایم که مردم باید بتوانند از کسانی که می‌خواهند آنان را هدایت کنند، همه کاستی‌ها را بشنوند و آنچه که آنان می‌گویند باید در مجامع عمومی مورد بحث و گفت‌وگو قرار گیرد.

در مقابل، گوگل روش متفاوتی را انتخاب کرده و به صراحت اظهار کرده است که با تبلیغات برای سیاستمداران متفاوت یا تبلیغات مربوط به هر محصول دیگری برخورد نخواهد کرد. چه برای پست تبلیغ کنید چه مبلمان اداری بفروشید، ما سیاست‌های تبلیغاتی یکسانی را برای همه اعمال می‌کنیم. هیچ استثنایی وجود ندارد. ادعای دروغین هر تبلیغ‌کننده‌ای خلاف سیاست‌های ما است.

به همین دلیل تبلیغات مخالف بایدن را هنوز می‌توان در زیرمجموعه یوتیوب گوگل یافت. همان‌طور که سخنگوی گوگل توضیح داد: در ذهن ما، تفاوتی بین آنچه که اغراق سیاسی است در مقابل چیزی که می‌تواند به‌طور قابل‌توجهی اعتماد به دموکراسی را تضعیف کند، اغراق سیاسی جدید محسوب نمی‌شود. سیاستمدارانی وجود دارند که مدام در ادعای خود مبالغه می‌کنند. در حالی که خط مشی گوگل حذف تبلیغاتی است که حاوی بیانات دروغین واضح و روشن عینی در مورد نامزدها باشد، همانطور که مجله Wired گزارش کرد تبلیغات انتخاباتی ترامپ درباره بایدن در واقع پر از مفاهیم غلط است.

در حالی که فیس بوک به‌طور اساسی در سیاست‌های خود برای سخنرانی در تبلیغات سیاسی یک استثناء ایجاد کرده است اما سیاست گوگل در مورد اطلاعات نادرست در تبلیغات سیاسی، اصول اساسی قانون تهمت را بازتاب می‌کند که به شاکیان امکان می‌دهد خسارت‌های جبرانی را برای اظهارات خلاف واقعیت در مورد آنان ولی نه برای نظرات یا القائات دریافت کنند. در عمل این بدان معناست که همه تبلیغات به غیر از کلاهبرداری آشکارانه در بستر رسانه‌ای  مجاز هستند و به رأی‌دهندگان اجازه می‌دهد که مشخص کنند کدام القاء را باور کنند و کدام‌ را رد کنند.

خط مشی‌های رسانه‌های اجتماعی در مورد تبلیغات سیاسی هدف‌گذاری خرد

آزاد گذاشتن رأی‌دهندگان برای تصمیم‌گیری در مورد این‌که آیا آنان اظهارات یک سیاستمدار را باور می‌کنند یا نه، ناگزیر چیز بدی نیست. می‌توان ادعا کرد که این یک قسمت اساسی از روند دموکراتیک است. در یک دنیای ایده‌آل، بازار آزاد ایده‌ها به مردم امکان می‌دهد تا آنجا که ممکن است به اطلاعات بیشتری در مورد نامزدها دسترسی داشته باشند، مطبوعات آزاد اظهارات نامزدها را ارزیابی می‌کنند و هرگونه دروغگویی را افشاء می‌کنند و رأی‌دهندگان در مورد مسائل بین خودشان بحث می‌کنند و سپس پای صندوق رأی تصمیم گیری می‌کنند. در مورد دروغ در تبلیغات سیاسی که در روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون پخش می‌شود، به‌طور معمول این‌گونه کار به پایان  می‌رسد. از آنجا که این تبلیغات به سوی مخاطبان فراوان و گسترده‌ای هدایت می‌شود، بلافاصله مورد توجه عمومی قرار می‌گیرند.

اما رسانه‌های اجتماعی یک ویژگی متمایز دارند که آنها را بسیار متفاوت از رسانه‌های ارتباطی سنتی می‌کند، این امکان را برای هدف‌گذاری خرد فراهم می‌کند و هدف‌گذاری خرد، تشخیص اخبار واقعی و اخبار جعلی را بسیار دشوار می‌کند. همان‌طور که رئیس کمیسیون انتخابات فدرال، الن ال وینتراوب در پیشنهادی برای حمایت از بستر رسانه‌های اجتماعی برای ممنوعیت تبلیغات سیاسی خرد هدف‌گذاری شده نوشت: انتخاب گروه‌های مستعد و هدایت اطلاعات سیاسی غلط به آنان با کمترین مسئولیت آسان است زیرا عموم مردم هرگز تبلیغات را نمی‌بینند. در نتیجه، ممکن است دروغ در تبلیغات سیاسی خرد هدف‌گذاری شده بدون بررسی باقی بماند و این دروغ می‌تواند تاثیر بسزایی در انتخابات داشته باشد.

با این وجود، توجه به این نکته مهم است که تاثیر هدف‌گذاری خرد بر دموکراسی، زیاد بد نیست و این امکان را فراهم می‌کند که کمپین‌های کوچکتر و بودجه کمتری داشته باشد زیرا هزینه تبلیغات آنلاین بسیار کمتر از تلویزیون و رادیو است. همچنین این امر نامزدها را قادر می‌سازد در مقابل پیام‌های مبهم و کلی که به‌طورمعمول از طریق رسانه‌های سنتی پخش می‌شوند در مورد موضوعات واقعی و خاص که برای رأی‌دهندگان بالقوه آنها مهم است، دست و پنجه نرم کنند. این امر، به نوبه خود می‌تواند میزان مشارکت و حضور رأی‌دهندگان را افزایش دهد.

فیس‌بوک و گوگل هنگام ایجاد سیاست‌های خود برای هدف‌گذاری خرد برای تبلیغات سیاسی، خوب و بد را سنجیدند اما به نتایج کاملا متفاوتی رسیدند. خط مشی فعلی گوگل فقط به تبلیغات سیاسی اجازه می‌دهد تا دسته‌های گسترده‌ای از کدپستی، جنسیت و سن را هدف قرار دهند. این بستر امکان هدف‌گذاری متنی را فراهم می‌کند، به این معنی که می‌توان آگهی مربوط به سیاست مهاجرت را به شخصی که داستان مربوط به مهاجرت را می‌خواند ارائه داد. همان‌طور که گوگل در نوامبر گذشته در اطلاعیه به‌روزرسانی سیاست خود اعلام کرد: این رویکرد تبلیغات انتخاباتی را با روش‌های قدیمی در رسانه‌ها مانند تلویزیون، رادیو و روزنامه هماهنگ می‌کند و باعث می‌شود تبلیغات انتخاباتی به طور گسترده‌تری دیده شوند و برای بحث عمومی در دسترس باشند.

از طرف دیگر، فیس‌بوک موضع بسیار آسان‌تری را در قبال هدف‌گذاری خرد اتخاذ کرده و تصمیم گرفته است که محدودیتی در نحوه هدف قرار دادن تبلیغات توسط کمپین‌ها ایجاد نکند. درعوض، متعهد شده است که کنترل بیشتری بر روی تعداد آگهی‌های سیاسی که آنان مشاهده می‌کنند، ارائه دهد و جستجو در کتابخانه آنلاین تبلیغات سیاسی را آسان‌تر کند، اقداماتی که به عقیده بسیاری از منتقدان کار بسیار کمی برای قرار دادن  تبلیغات هدفمند در معرض دید عموم است.

نتیجه‌گیری

در روشی که برای تنظیم شکل جدیدی از ارتباط انتخاب می‌کنیم باید ویژگی‌های منحصربه‌فرد فناوری پشت آن را در نظر گرفت. چند دهه پیش، دادگاه عالی ایالات‌متحده دریافت که پخش‌کنندگان رادیو و تلویزیون را به‌دلیل اجازه پخش فحاشی می‌توان مجازات کرد. در حالی که این نوع مجازات برای سخنرانی اگر برای روزنامه اعمال شود، نقض اصلاحیه اول است، دادگاه خاطرنشان کرد که برخلاف گفتار چاپی، رسانه‌های پخش شده فراگیر و تهاجمی هستند، حتی اگر آنها نقشی در روشن کردن آن نداشته باشند، می‌توانند آن را به گوش دیگران برسانند.

به‌همین ترتیب، رسانه‌های اجتماعی نیز دارای ویژگی‌های بسیار متفاوتی از رسانه‌های پیش از آن هستند. در تنظیم تبلیغات سیاسی در شبکه‌های اجتماعی، چه توسط خود بسترها و چه حامیان دولتی، باید در نظر گرفت که اجازه دادن به نامزدها برای هدف‌گذاری خرد تبلیغات، در عین حال خودداری از بررسی اظهارات آنان، محیطی را ایجاد می‌کند که اطلاعات نادرست می‌توانند بدون کنترل منتشر شوند.

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ / ۰۰:۱۱
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1400032417014
  • خبرنگار : 50308