مهدی آخرتی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث، شاعر بزرگ معاصر ایران، اظهار کرد: مهدی اخوان ثالث از شاعران تاثیرگذار شعر معاصر است که علاوه بر شعر نو بر شعر کلاسیک نیز بسیار مسلط بود. اگر اخوان ثالث به عنوان یک الگوی بزرگتر شعر نو مدنظر ما باشد، باید بدانیم که شعر کلاسیک را هم خیلی خوب میدانست اما امروز معمولا افرادی که شعر نو میسرایند، به سمت شعر کلاسیک نمیروند.
وی افزود: احترام شدید به استاد از ویژگیهای مثبت مهدی اخوان ثالث بود که در نسل امروز شاهد آنگونه احترام به استاد نیستیم. با اینکه اخوان به مراتب بزرگتر و شاعرتر از نیما یوشیج بود اما همیشه و همهجا از نیما به عنوان استاد خود یاد میکرد؛ با احترام در رابطه با او صحبت و از شعرهای نیما دفاع میکرد و حتی ۲ کتاب هم در رابطه با اشعار نیما نگاشت.
این شاعر و منتقد ادبی با بیان اینکه اخوان ثالث سواد بالایی نسبت به شاعران دیگر داشت، تصریح کرد: اخوان ثالث را با اساتید دانشگاه مانند محمدرضا شفیعی کدکنی و امثالهم مقایسه نمیکنم اما اخوان فرد بامطالعهای بود و دارای کتابها و مقالههای بسیاری است. همچنین او به بوم و اقلیم خود اهمیت میداد و بر زبان خراسانی بسیار مسلط بود. از شگردهای اخوان ثالث این است که زبان خراسانی را با فضای نو ترکیب کرد. علاوه بر آن اخوان ثالث یک نقال و راوی است؛ یعنی اینکه در شعرش روایت میکند و روایتها و داستانوارههایی که انجام میدهد، به عنوان یک نقطه قوت در شعرهای او محسوب میشود.
آخرتی با اشاره به طولانی بودن اشعار اخوان ثالث به دلیل نقل روایت در اشعار او عنوان کرد: پیش از اخوان عموما طولانیشدن شعر را ملالآور میدانستند اما اخوان ثابت کرد که فرم و محتوا میتواند هماهنگ باشد چراکه رویات یک داستان نیازمند توجه به جزئیات و تشریح قصه است. این هم از نقاط قوت اخوان ثالث بود.
شگردهای شخصی اخوان ثالث در شعر او را متمایز کرده است
وی با اشاره به ویژگیهایی که مهدی اخوان ثالث را به جایگاهی که در آن قرار دارد رساند، خاطرنشان کرد: اخوان خوش قریحه و جستوجوگر بود و همراه با احترام به استاد، به دنبال یادگیری بود. او زبان خراسانی فخیمی داشت و فضای خراسانی را وارد شعر نو کرد که این ویژگی اخوان را بین شاعران نیمایی پررنگ میکند. همچنین اخوان ثالث تسلط بسیار خوبی بر زبان و فرم داشت.
این شاعر و منتقد ادبی با بیان اینکه مهدی اخوان ثالث به شدت بر اوزان شعر مسلط بود، افزود: این ویژگی اخوان ثالث را از بسیاری از شاعران متمایز میکند و او را سرآمدتر از امثال نادر نادرپور، فریدون مشیری، فروغ فرخزاد و شاملو که شعر نو میگفتند، قرار میدهد. البته که با تمام ویژگیهای مثبت او در سه کتاب آخر اخوان ثالث، اخوان دیگر آن اخوان پیشین نبود و شاید بتوان این موضوع را با غم نان مرتبط دانست و اینگونه تحلیل کرد که سختتر شدن معیشت او باعث چنین موضوعی شده بود. اگر میخواهیم اخوان را جستوجو کنیم، باید در اواسط دوران شاعرانگیاش جستوجو کنیم.
آخرتی با اشاره به اینکه شعر اخوان ثالث دارای امضا و شگردهای شخصی است، اظهار کرد: به قول شفیعی کدکنی اخوان زبان درشتی داشت که این هم در پررنگ شدن اخوان نقش دارد؛ یعنی اینکه شعر و زبان اخوان امضا داشت. اگر شعرهای اخوان را به فردی که اشعار اخوان را خوانده نشان دهیم اما نام او را پنهان کنیم، میتواند تشخیص دهد که شاعر آن مهدی اخوان ثالث است اما اگر از پای شعرهای آزاد و کلاسیکی که امروز سروده میشود، نام شاعر را حذف کنیم، کسی نمیتواند تشخیص دهد که شعر مربوط به چه کسی است چراکه شاعران جدید امضا و شگردهای شخصی ندارند. امضای شعر هم به این شکل است که کوچکتر از سبک و بزرگتر از ویژگیهای زبانی فردی باشد.
شعر اخوان نردبانی است که پله اول ندارد
وی در رابطه با اینکه چه شاعرانی توانستند پس از اخوان ثالث راه او را دنبال کنند، بیان کرد: هیچکس تاکنون نتوانسته است راه اخوان را دنبال کند و به او نزدیک شود و همین موضوع از ویژگیهای منفی شعر امثال اخوان و شاملو است چراکه شعر اخوان و شاملو مانند نردبانی است که پله اول ندارد بلکه از پلههای نهم و دهم شروع میشود و اقداماتی انجام دادند که دیگران نمیتوانند آن را انجام دهند. از یک سو این موضوع را میتوان به عنوان حُسن شعر شاعر دانست و اینگونه بیان کرد که چون اخوان شاعری قدرتمند بوده، دیگران نتوانستند به پای او برسند اما از سوی دیگر نیز میتوان این موضوع را نشانه ضعف او دانست.
این شاعر و منتقد ادبی ادامه داد: شعر نیما به شکلی بود که همه با آن ارتباط برقرار میکردند و شاگردپرور بود اما شعر اخوان و شاملو شاگردپرور نبود و به این دلیل که شعر اخوان در درجات عالی هنر قرار داشت، شاید مخاطب عام نمیتوانست با آن ارتباط برقرار کند. هنگامی که مخاطب عام نتواند با شعر ارتباط برقرار کند، نمیتواند هم پیرو آن شعر باشد چراکه وقتی یک شاعر در ابتدای راه شروع به نوشتن شعر میکند، مخاطب عام را مدنظر دارد و هنگامی که به یک شاعر حرفهای تبدیل میشود، از کسی پیروی نمیکند.
آخرتی خاطرنشان کرد: امثال فریدون مشیری و سهراب سپهری دنبالکنندگان بیشتری نسبت به اخوان ثالث دارند چراکه این شاعران زبان ضعیفتری نسبت به او و شاملو داشتند. البته که این موضوع صرفا تقصیر آن شاعران نیست بلکه قدِ کوتاه مخاطبان آنها نیز در این امر دخیل بوده و همین موضوع باعث شده آنها سعی نکنند که شعر اخوان را تحلیل کنند و تلاش بیشتری انجام دهند تا به اخوان برسند بلکه سادهطلب بار آمدند.
وی در رابطه با مخاطب شعر اخوان ادامه داد: برخی میگویند که مخاطب برای شعر اهمیت دارد اما اشعار اخوان با اینکه عامپسند نبود ولی به این شکل هم نبود که مخاطب نداشته باشد بلکه مخاطب شعر اخوان مخاطب بسیار حرفهای است و اگر از عوام کسی شعر او را میخواند، شعر متوسطتر اخوان از لحاظ زبانی که راحتتر بتوان آن را درک و هضم کند را میخواند مانند شعرهای «دو دریچه» و «من قاصدک».
بدون تجربه زیسته اخوان نمیتوان از او تقلید کرد
این شاعر و منتقد ادبی با بیان اینکه شاید تقلید کردن از افرادی مانند اخوان کار درستی هم نباشد، عنوان کرد: افرادی هستند که میخواهند از اخوان تقلید کنند اما هرگز نمیتوانند این کار را انجام دهند چراکه تجربه زیسته اخوان را ندارند و بدون تجربه زیسته او محال ممکن است که بتوان به شعر او نزدیک شد.
آخرتی خطاب به شاعرانی که در ابتدای راه شاعری قرار دارند و به سراغ اشعار بزرگانی مانند اخوان ثالث و شاملو میروند، گفت: پیشنهاد اول من به جوانانی که در ابتدای راه هستند، این است که این افراد در کنار آثار بزرگانی مانند اخوان ثالث و شاملو شعرهای افراد کوچکتر دیگر را هم بخوانند که ابتدا بتوانند با اشعار ساده ارتباط برقرار کنند. پیشنهاد بعدی من نیز این است که با این حال اشعار اخوان و شاملو را هم از دست ندهند و با یک استاد هماهنگ باشند که بتواند شعر آنها را برایشان تحلیل کند و از زیبایی شعر آنها برایشان بگوید تا در وادی شعر آنها سردرگم نباشند چراکه وقتی یک فرد برای اولین مرتبه شعر اخوان و شاملو را میخواند، با آن ارتباط برقرار نمیکند.
شعری برای اخوان...
مهدی آخرتی شعری که به مناسبت سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث سروده را نیز در اختیار ایسنا قرار داده است که در ادامه میخوانیم:
از همان روزی که ذرات جهان را آفرید
در سر نوع بشر اشراق و «آن» را آفریدانبیاء و اولیاء و شاعران، خشتی جدا
بعد با یک خشتِ ثابت این و آن را آفرید«م.امید» و «بامداد» این کفهٔ شعر نو و
آن سوی دیگر «فروغ» و دیگران را آفریدچار بلیون سال پیش ایزد زمین را خلق کرد
در «هزار و سیصد و هفت» آسمان را آفرید...این امید نوزده سالهست یا پیر ادب؟
از همین پرسش خدا حدس و گمان را آفریدپنجه در پنجهِیْ قوی «احمد بن قوص» برد
زیر دست او فلک شیر ژیان را آفرید ³نوزده سالهست اما رفته تا «بغداد» و «جور»
در بساط شعر او رطل گران را آفریددستِ نطق او دهان شعر ما را کیپ بست
بعد با شعر «زمستانش» زبان را آفریدراز ابداع مکان را من نمیدانم ولی
خاصهٔ از دست دادنها زمان را آفرید«ها چه خوب آمد به یادم! گریه هم کاریست» آخ...
سال شصت و اشک آمد، «ناگهان» را آفرید
انتهای پیام