انتشار رمان‌هایی برای کودکان و نوجوانان

جلد اول و دوم مجموعه رمان کودک «دنیا» با نام‌های «دنیا و سوسک صحرایی» و «دنیا و یک مشکل بوگندو» و رمان نوجوان «گروه مخفی» نوشته سپیده نیک‌رو منتشر شده‌اند.

به گزارش ایسنا، جلد اول و دوم مجموعه  رمان کودک «دنیا» با نام‌های «دنیا و سوسک صحرایی» و «دنیا و یک مشکل بوگندو»  نوشته‌ سپیده نیک‌رو با تصویرگری نازنین جمشیدی توسط انتشارات محراب قلم (کتاب‌های مهتاب) روانه‌ بازار شده است.

در معرفی این کتاب‌ها آمده است: این مجموعه رمان هفت‌جلدی که از سری کتاب‌های طنز مهتاب است روایتی مدرسه‌ای از دختری به نام دنیا است که به دلیل مشکلاتی که در کلاس اول داشته نمی‌خواهد به کلاس دوم برود. او که خود را دست‌وپاچلفتی می‌داند به خاطر داشتن عینک نیز مورد تمسخر قرار می‌گرفته است. اما با آشنایی با معلم جدید کلاس دوم همه چیز تغییر می‌کند. این تغییر، سرآغاز ماجراهایی تازه و جذاب برای این دختر بامزه است که جدا از طنز بودن، برای کودکان دبستانی، آموزنده نیز هستند و همچنین راهکارهایی برای نحوه‌ آموزش کودکان دبستانی برای معلم‌ها دارند.


در توضیحات پشت جلد اول این مجموعه آمده است: «من چهارچشمی نیستم. اما نازنین که قشنگ‌ترین چشم‌های دنیا را دارد و خیلی‌خیلی بدجنس است، مسخره‌ام می‌کند. برای همین من تصمیم گرفتم امسال دیگر به مدرسه نروم. بله! من دیگر به مدرسه نمی‌روم.»


متن پشت جلد دوم نیز به این صورت است: «وای!‌ چه بوی بدی! چطور می‌شود به کسی که دهنش بو می‌دهد، گفت باید صبح‌ها حتماً‌ مسواک بزند؟ اگر ناراحت بشود یا با آدم دعوا کند، چی؟»

هر کدام از این دو کتاب  در ۶۴ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان منتشر شده‌اند و پنج جلد دیگر از این سری کتاب‌ها نیز در دست انتشار است.


همچنین رمان نوجوان «گروه مخفی» نوشته‌ سپیده نیک‌رو با تصویرگری مجید صابری‌نژاد در ۹۶ صفحه، با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۱ هزار تومان در انتشارات محراب قلم (کتاب‌های مهتاب) روانه‌ بازار شده است.

در معرفی این کتاب می‌خوانیم: گروه مخفی روایتی است با طعم طنز از دختری به نام پریا که در یکی از بهترین مدارس غیرانتفاعی تهران درس می‌خواند و به تازگی صاحب برادر شده است و اصلاً از این وضعیت خوشحال نیست.
او و دو نفر از دوستانش به نام‌های نگار و پانیذ  با هم در یک گروه به نام گروه مخفی تلاش می‌کنند راهی برای کاهش فشار مدرسه و مشکلات پریا با برادر کوچکش پیدا کنند اما ماجرا به این آسانی‌ها هم نیست...
در بخشی از کتاب آمده است: «یک آقای سرباز من را تا ته اتاق آقای پلیس اصلی برد. حالا که کلاهش را برداشته بود، تازه فهمیدم که کله‌اش اصلا مو ندارد (غیر از چهار تا). داشتم آن چهار تا مو را به دقت می‌شمردم که آقای پلیس عصبانی شد. گفت: «بچه! زود شماره‌ پدرت رو بگیر بیاد دنبالت. دیگه هم تنها توی پارک نگرد. مملکت صاحب داره! الکی که نیست. وقت ما رو گرفتی. اگه توی کار پلیس فضولی نکرده بودی، اون یارو رو با این کیف می‌گرفتیم. البته گرفتیمش بالاخره. ولی تو نیم وجب بچه کار ما رو خراب کردی. هیچ فکر نکردی توی کیف چیه؟» گفتم: «ام ...» گفت: «هیچ فکر نکردی شاید دزد باشه؟» گفتم: «ام...» گفت: «هیچ فکر نکردی؟» گفتم: «ام...» گفت: «یعنی اصلاً فکر نکردی؟» تا آمدم باز شروع کنم چیزی بگویم، گفت: «بسه چقدر حرف می‌زنی، بچه! زنگ بزن. اگه ازت معلوم نبود چقدر چلمنی، امشب توی اداره‌ پلیس نگهت می‌داشتم.»
 

انتهای پیام

  • پنجشنبه/ ۵ اسفند ۱۴۰۰ / ۱۷:۴۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 1400120504205
  • خبرنگار : 71573