به گزارش ایسنا، شب گذشته حسینیه معروف امام خمینی(ره) مهمانان ویژه ای داشت، جوانان دهه هشتادی که ما دهه شصتی ها هنوز نمی توانیم بپذیریم آن ها بدون اینکه سرد و گرم روزگار را چشیده باشند، وارد عرصه درس، دانشگاه، سیاست و اجتماع.... شوند، چه برسد به اینکه خودشان را از گوشه کنار کشور به خیابان انتهای فلسطین برسانند و در این حسینیه مقابل رهبر انقلاب یا به قول خودشان پدربزرگشان بنشینند و هر چه دلشان می خواهد بگویند و در نهایت با جان و دل محو نصیحت ها و رهنمون های رهبر خود شوند.
حقیقتا جنس حاشیه نویسی از جلسه دیدار دانشجویان با رهبری انقلاب با هر نوشته دیگری متفاوت است، اینجا یک نوشته ساده از یک سخنرانی معمولی و تکراری نیست، باید بتوانی چشمان عاشق، گوش های منتظر، صداهای لرزان، تپش قلب های بی قرار و نفس های حبس شده در سینه از شوق یار را به تصویر بکشی، دانشجویانی که به قول خودشان خوابشان را تعبیر شده می ببینند با اینکه روبروی پدر مهربان خود نشسته اند حضورشان در این مکان را باور ندارند و سراپا شوق اند و هیجان، با دست هایشان، چشم هایشان، نفس هایشان و لب هایشان حرف می زنند گویا ذکر شکر دیدار نور را زمزمه می کنند.
یکی از بخش های شیرین و هیجانی حضور در نشست های دیدار با رهبری این است که به گونه ای زمان ورود به این جلسه را تنظیم کنیم که بتوان در ردیف های ابتدایی حسینیه یعنی همان پشت نرده ها و نزدیکترین جا به جایگاه صندلی رهبری بنشینیم. معمولا دانشجویان دیدار اولی که شوق و اشتیاق بیشتری برای دیدار دارند، برایشان حضور در این ردیف ها بیش از هر چیز دیگر مهم و جذاب است و برای تصاحب آن با کسی تعارف ندارند.
عقربه های ساعت روی دیوار حسینیه ۱۵:۱۵ را نشان می دهد، همچنان که در عظمت جمعیتی منتظر در حسینیه فرو رفته بودم که ناگهان یکی از نیروهای انتظامات که تلاش من برای به همراه داشتن برگه های یادداشت را دیده بود به سمتم آمده و مرا به سمت جایگاه و آقایان هماهنگ کننده راهنمایی کرد تا درخواستم را با آنها مطرح کنم. گفتن این جمله همانا و حرکت من از لا به لای دانشجویانی که حاضر نیستند حتی سر سوزنی از جایی که برای نشستن انتخاب کرده بودند، تکانی بخورند همانا....
حالا دیگر هم برگه های یادداشت دارم و هم خودکار...اما خیالم هنوز راحت نیست، دنبال جایگاه مناسبی می گردم که هم به دانشجویان اشراف داشته باشم و هم از نزدیک بتوانم رهبری را ببینم......
ترجیح دادم در همان کنار دیوار ردیف دوم جایگاه ایستاده بمانم؛ اما به انتهای حسینیه نروم، تصمیمی که در نهایت پایان خوبی داشت توانستم روی یکی از صندلی های خالی نیروهای نظم دهنده بشیم. حالا دیگر به هدفم رسیده بودم و احساس پیروزی می کردم.
*سرود استقبال از رهبری
در حالی که دانشجویان دختر و پسر همزمان شعارهای پیش استقبال خود را می خواندند مجری برنامه پشت تریبون رفت و از دانشجویان خواست سرودی که رنگ و بوی رمضان و کربلا را دارد را با هم برای قرائت در محضر رهبری، تمرین کنند. جمعیت یک صدا می خوانند السلام یا شهر ا....../ ماه بهترین مهمانی........
فرصت را مغتنم می شمارم تا با چند نفری از دانشجویان که در کنارم نشسته و به زبان ترکی و با شور و هیجانی از فضای حسینیه صحبت می کنند گفت و گویی در خصوص حال و هوای آنها از حضور در این نشست داشته باشم. خود را دانشجوی دانشگاه تبریز و اهل این شهر معرفی می کند و می گوید: زبان از توصیف حالم قاصر است.
*می خواهم این جان ناقابل را فدایت کنم
در پاسخ به این پرسشم که اگر امروز تریبون داشتی و میخواستی جمله ای به رهبری بگویی آن جمله چی بود، می گوید: اگر فقط امکان گفتن یک جمله را داشتم به او می گفتم «آقا جان می خواهم این جان ناقابل را فدایت کنم».
دانشجوی دیگری که در مقابلم نشسته است و به نظر می رسد چند پیراهنی بیشتر از دیگری پاره کرده داوطلب پاسخ به پرسشم می شود، می گوید: شاید اگر فرصت صحبت با رهبری را داشتم در حوزه اقتصاد مطالبی را بیان می کردم و از این تریبون به گوش مسئولان می رساندم اگر می خواهند مشکلات اقتصادی حل شود به جوانان و دانشجویان اعتماد کنند و از ایدهها و فکرهای نو آنها در این حوزه بهره ببرند.
*حاضرم از جان بگذرم
این دانشجو که خود را دانشجوی ترم ۸ رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه علامه طباطبایی معرفی می کند در یک جمله احساس خطاب به رهبری می گوید: «آقاجانم دوست داشتن و پیروی کردن از شما بزرگترین داشته من از زندگی است». اگر چه تا یکی دو سال پیش گوش به فرمان نبودم، اما با اتفاقاتی که افتاد که الان حاضر هستم بخاطر رهبرم از جانم نیز بگذرم.
او ادامه می دهد: حقانیت رهبری را خداوند از طریقی برایم ثابت کرد که اتفاقات سال ۱۴۰۱ یکی از این راه ها بود. در واقع به واسطه رشته تحصیلیم مجبور به ترجمه اخبار رسانه های قدرتمند دنیا بودم تصور می کردم «کار اینها دیگر تمام است»؛ اما رهبری به کمک دست خدا و بدون کوچکترین مشکلی اوضاع را مدیریت کردند و همه قدرت های دنیا که چشم به نابودی ما گرفته بودند ناامید شدند. خداوند سایشان را از سر ما کم نکند.
*می خواهند بگویند راه علی(ع) از راه سید علی جداست
این دانشجو با بیان اینکه احساس می کنم امروز قلبم برای همیشه آرام گرفت، می گوید: به ما می گویند ما شیعه علی هستیم نه سید علی، اما من می گویم ما شیعه علی و پیرو سید علی هستیم و این دو با هم منافاتی ندارند. در واقع می خواهند بگویند راه علی(ع) از راهی که رهبرمان می رود جداست؛ در حالی که تاریخ و رفتار سیاسی، کنش ها و واکنش های ایشان نشان می دهد حضرت آقا نیز در مسیر مولایمان علی(ع) حرکت می کند.
*از شرایط گله دارم؛ اما این گله از رهبری نیست
او در نهایت ادامه می دهد: از شرایط امروز کشور گله دارم؛ اما این گله به هیچ عنوان متوجه رهبری نیست، حرف حسابم با مسئولانی است که بعضا پای کار نیستند و هر روز مشکلاتی را در حوزه های مختلف اعم از اقتصادی متوجه مردم می کنند. این در حالی است که رهبری نیز بارها از شرایط گله داشتند و راضی نیستند.
هنوز فرصت کافی برای آغاز مراسم باقی است؛ سراغ یکی دیگر از دانشجویانی که برای خواندن سرود و شعارها سنگ تمام گذاشته بود و تلاش می کرد شعارهای جدیدتر از بقیه را بخواند رفتم، خود را مسئول بسیج دانشگاه غیرانتفاعی هنر سام واقع در کرج معرفی می کند، می گوید: این دومین بار است که به دیدار رهبری می آید و وقتی بهش خبر دادند برای حضور در این دیدار انتخاب شده است بلیط قطار و رزور هتل خود در مشهد را لغو می کند و با اشتیاق هر چه تمام خود را به حسینیه امام می رساند.
*اگر امکان صحبت با آقا را داشتم
این دانشجو می گوید: تمام اهداف زندگی خودش را بر اساس شعار سال برنامه ریزی کرده و سعی و تلاشش این است به حوزه کارآفرینی ورود کند و اگر امکان صحبت با اقا را داشتم مطالبه می کردم در حوزه بسیج دانشجویی بخشی به عنوان معاونت اقتصاد، نوآوری و کارآفرینی تاسیس شود تا دانشجویان بسیجی در حوزه تولید نقش آفرینی داشته باشند.
او معقتد است که مسئولان در بکارگیری مدیران جوان کمتر اقدام کرده اند؛ این در حالی است که جوانان در حوزه های مختلف اعم از تولید و اقتصادی ایده هایی دارند که می تواند به حل مشکلات جامعه همچنین مهاجرت معکوس نخبگان بی انجامد.
*یا پسر فاطمه منتظر شماییم
عقربه های ساعت روی عدد ۴:۱۵ (۱۶:۱۵) قرار گرفت مهمانان منتظر صاحبخانه هستند، گویا دیگر صبرشان لبریز شده و طاقت انتظار نداشتند، یک صدا می خواندند «یا پسر فاطمه منتظر شماییم».
*مسولان حاضر
شاهد ورود مسئولان و مدیران فرهنگی دانشگاه ها در جایگاه هستیم، وزیر علوم و بهداشت، رییس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه ها، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونین فرهنگی دو وزارت خانه فوق و رییس دانشگاه آزاد از جمله مسئولانی هستند که بر روی صندلی های سمت راست جایگاه رهبری نشسته اند.
همه پرژکتورهای حسینیه یکباره روشن می شوند این یعنی زمان زیادی تا شروع مراسم نمانده است. مجری مراسم پشت میکرفون قرار می گیرد و از دانشجویان می خواهد یکبار دیگر سرود را با هم تمرین کنند دانشجویان نیز این بار با قدرت و صلابت بیشتری سرود را می خوانند و پس از آن نطقشان به شعارگویی نیز باز شود.
*پایان انتظار
ساعت ۱۶:۳۵ دقیقه است انتظار به پایان می رسد پرده های فیروزه ای رنگ جایگاه کنار می رود و رهبری وارد می شوند. جمعیت ایستاده و یک صدا شعارهای خوشامدگویی اعم از «حیدر حیدر، دست آقا بر سر ما خامنه ای رهبر ما، اینهمه لشکر آمده به عشق رهبر آمده........» را می خوانند. شوق، استرس و هیجان ناشی از حضور رهبر به قدری در دانشجویان رخنه کرده است که حالا دیگر حواسشان به جایی که با چنگ و دندان حفظ کرده بودند، نبود. پس از کلی شعارگویی و اشک شوق وقتی به خودشان آمدند، دیدند دیگر در جای خودشان نیستند و چاره ای ندارند جز اینکه هر جایی که خالی هست را پر کنند.
*نمایندگان دانشجویان چه گفتند؟
طبق روال مرسوم در ابتدای این دیدار نمایندگانی از تشکل های مختلف دانشجویی به جایگاه رفتند و پس از بیان صحبت ها، رهبر انقلاب نیز در پایان سخنرانی خود را بیان کردند.
پس از قرائت قرآن و سرودی که آماده کرده بودند، مجری برنامه بلافاصله پشت تریبون می رود و صحبت های خود را از غزه و فلسطین شروع می کند و در نهایت از حامد عبدالحسینی، نماینده مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان اولین سخنران می خواهد به جایگاه بیاید و سخنان خود را بیان کند.
*آقا جان دستی بر سر من بکش
در این فاصله یکی از دانشجویان پسر با صدایی بلند و رسا گفت: «آقا جان دستی بر سر من بکش». جمله ای که شاید گوینده اش تصور هم نمی کرد با پاسخ مثبت رهبری مواجه شود. به جایگاه رفت و پس از خوش و بش با رهبری، زیر لب و آرام تقاضای دیگری عنوان کرد که البته رهبری با صدای بلند و با شوخ طبعی خاص خود گفتند: «دیگر دبه در نیار». جمله ای که با دست، جیغ، صوت، خنده و هورای دانشجویان مواجه شد.
عبدالحسینی صحبت های خود را از انحراف برخی از مسیر روح الله خمینی شروع کرد و ضمن تاکید بر ضرورت حکمرانی مردم در حوزه های مختلف اقتصادی، تولید، اجتماعی و غیره به کوچکتر شدن سفره مردم اشاره کرد و در نهایت با انتقاد از دولت رییسی به دلیل دلار بیش از ۶۵ هزار تومانی و پراید ۵۰۰ میلیونی گفت: در این بین نمی توان ظلمی که به مردم غزه می شود را نادیده گرفت و در جمع بندی مطالبش به زمان عربی از سکوت دولت های عربی در برابر جنایات رژیم غاصب صهیونیستی انتقاد کرد.
اگر چه این سخنران نیز حاشیه هایی داشت آن هم این بود که در پایان سخنرانی خود خطاب به رهبری گفت: مادرم فرزند شهید است، به شرطی اجازه حضور بنده در این جلسه را داده است که انگشتر شما را به ایشان هدیه ببرم درخواستی که مورد موافقت رهبری قرار گرفت و به جایگاه رفت و اولین و آخرین نفری شد که توانسته بود در این جلسه هدیه ای را از رهبری بگیرد.
فاطمه سادات هوشمند میرحسینی نماینده دفتر تحکیم وحدت دومین سخنرانی بود که به جایگاه دعوت شد صحبت های خود را با موضوع انتخابات شروع کرد و عدم بستر مناسب جهت اعمال نظارت پسینی توسط مردم را یکی از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات دانست.
*برخی کرسی خدمت مادام العمر می خواهند
انتقاد از تصورات غلط برخی تصورات غالب در بین اصولگرایان برای حضور مادام العمر در کرسی های خدمت، نزول جایگاه علمی کشور در برخی رتبه بندی های بین المللی، عدم حمایت جدی از نخبگان، عدم بازنگری نقشه جامع علمی کشور، مهاجرت اساتید و دانشجویان، نقش زنان در پیشبرد امور کشور، غفلت مسئولان و بی توجهی به عاملیت زن از جمله مباحثی بود که نماینده دفتر تحکیم وحدت در سخنرانی خود عنوان کرد و در پایان از رهبری خواست برای اعضای تشکل او دعا کند.
یونس فرزین فرد نماینده نشریات دانشجویی به عنوان سومین سخنران به جایگاه دعوت شد و با عنوان اینکه دانشگاه و جنبش دانشجویی نیازمند بازخوانی و تحول است، گفت: دانشگاه و جنبش دانشجویی نیازمند بازخوانی و تحول است، برای اینکه دوباره خود را در مسائل کشور بیابد و چون دیدبان بر بالای برج علم و تفکر، مشکلات را ببیند و با طرح درست مسئله و راه حل، کشور را یاری نماید؛ در این راستا نشریه میدانی است برای تلاش در جهت خودآگاهی و رهایی از عادات، قید و بندها و درک عمیق تر از پیچ و خم های موجود در مسیر انقلاب اسلامی؛ مسیری که امروز در گام دوم حرکت خود افق ساخت ایرانِ اسلامی را در پیش دارد.
در ادامه امیرحسین سیدرحیم زاده، نماینده اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی چهارمین سخنرانی بود که به جایگاه دعوت شد از همان ابتدا از نفوذ دو جریان تجدد و تحجر بر شئون حکمرانی نظام سخن گفت و تاکید کرد: آنچه ما از بررسی کلان وضعیت کشور درک میکنیم، نفوذ دو جریان تجدد و تحجر بر شئون حکمرانی نظام عزیز ماست. قیچی تجدد-تحجراشرافی سیاسی و اقتصادی را پدید آورده است که از شرایط کنونی کشور ارتزاق کرده و فرصتی برای تغییر شرایط به نفع مستضعفین را به محاق میبرند. جریان تحجر با پمپاژ طرز فکرهای تهدیدمحور و ضدتحول و جریان تجدد با هوچیگری و القای مسائل بیاولویت به عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، در حال ایجاد اختلال در مسیر حرکت انقلاب هستند.
او در ادامه نیز از مصوبه افزایش حقوق کارگران بدون در نظر گرفتن تورم، حضور فعالانه نهادها و نیروهای امنیتی در حوزه اقتصادی که شرایط بروز فساد و گزینشی شدن مبارزه با آن را ایجاد می کند، تبعیض اقتصادی و تشدید عقبماندگی در عدالت و تضعیف امربهمعروف و نهی از منکر و قبض حق اعتراض انتقاد کرد.
ضابطهمند کردن دستگاههای امنیتی کشور، تلاشهای گفتمانی برای کنار زدن تفکرات استحالهگر، قرار داده تریبون به نمایندگان اقشار مختلف در دیدارهای رهبری از جمله کارگران و معلمان و در نهایت تشکل مند شدن همه اقشار نظیر کارگران از درخواست هایی بود در رحیم زاده در پایان سخنرانی خود از رهبری درخواست کرد.
حسین قناعتی، نماینده اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل پنجمین سخنران این نشست صحبت های خود را با ضرورت ترمیم شکاف اجتماعی در حوزه های اقتصادی و سیاسی شروع کرد و معتقد بود: هر اقدام مهمی در اقتصاد و سیاست بدون ترمیم شکاف اجتماعی ممکن نیست که این مهم لازمه آن ثبات و پایداری شرایط اقتصادی برای مشارکت مردم است.
این دانشجو همچنین در خصوص عملکرد دولت نیز گفت: بعد از تخلیه اجتماعی که با عادی کردن مشارکت پایین رخ می دهد یکی از پروژههای دشمن تخلیه گفتمان انقلاب از محتوای خود است. این پروژه توسط دشمنان نظام، شیفیتگان قدرت که به دنبال رسیدن به متامع سیاسی خود هستند و ضلع سوم مسئولانی هستند که با قصور و تقصیر راه را برای دو ضلع دیگر فراهم می کنند.
او در ادامه تاکید نمود: با توجه به شعاری که حضرتعالی برای سال جدید تعریف کردید، همه این گزاره درباره مشارکت مردم در حوزه اقتصاد نیز مصداق دارد، هر اقدام مهمی در اقتصاد و سیاست بدون ترمیم شکاف اجتماعی ممکن نیست که این مهم لازمه آن ثبات و پایداری شرایط اقتصادی برای مشارکت مردم است که این موضوع با تغییر روزانه قیمتها ممکن نیست.
قناعتی در پایان هم از رهبری درخواست کرد از کتابخانه شخصی خود کتابی را برای اتحادیه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل هدیه کند.
محمدمهدی احمدی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان نیز به عنوان ششمین سخنران دیدار شب گذشته دانشجویان با رهبری نیز صحبت های خود را از همدلی با مردم غزه شروع کرد و در ادامه به انتقاد از عملکرد برخی مدیران فعلی پرداخت و گفت: آقا جان ما معتقدیم با مدیران پشت میز نشین دل در گرو لیبرالیسم نمیتوان بازسازی انقلابی نظام جمهوری اسلامی را محقق کرد. بلکه این امر نیاز به مدیرانی دارد که درک صحیحی از مفهوم متعالی حیات طیبه داشته باشند؛ حیات طیبه ای که در آن آزادی، تعالیِ اخلاقی انسان، رواج فضایل، امنیت، قسط، عدالت، رفاه و آبادانی برقرار خواهد شد.
کاهش سهم اموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در حدود سه دهه اخیر، ضرورت توجه به طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصول منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان ها از دیگر مواردی بود که این دانشجو در محضر رهبر انقلاب سخن گفت.
پوریا عصار، نماینده بسیج دانشجویی نیز به عنوان آخرین سخنران مراسم به جایگاه رفت و به نظر می رسید طرفداران زیادی در بین جمع دارد لب به سخن نگفته با تشویق و صوت دانشجویان حاضر مواجه شد.
کسب اجازه از رهبر انقلاب برای عزیمت به مرزهای نبرد با رژیم صهیونیستی از مهم ترین بخش صحبت های این دانشجو بود که به همراهی و همصدایی دانشجویان دیگر حاضر در جلسه منجر شد و حاضران یکصدا با سر دادن شعار «مرگ بر اسرائیل» آمادگی خود را برای اعزام به جبهه های جنگ با این رژیم اشغالگر اعلام کردند.
این دانشجو تاکید کرد: با اینکه میدانیم نبرد با صهیونیست صرفا نبرد سیاسی نیست؛ اما شهادت رفقای هم سن و سالمان از جمله شهید سید مهدی جلادتی که اخیرا به همراه شهید زاهدی به شهادت رسیدند، دیگر خون ما را به جوش آورده و خود را جامانده از مبارزان آزادی قدس شریف میدانیم.
وی خطاب به رهبر انقلاب با بیان اینکه ما به شما و به وعده شما ایمان داریم و چیزی تا نابودی اسرائیل منحوس باقی نمانده است، در عین حال افزود: اما عاجزانه از شما میخواهیم که اگر مصلحت میدانید به بسیج دانشجویی اجازه دهید تا عازم مرزهای نبرد با رژیم صهیونیستی شویم.
ساعت حوالی ۶:۱۰ دقیقه بعداز ظهر است کمتر از ۴۵ دقیقه به زمان اذان و افطار باقی مانده است. بالاخره نوبت به رهبری می رسد و سخنرانی خود را آغاز می کند اگر چه برخی حاضرین به مثابه سخنرانان غیررسمی به رسم هرساله خودجوش از گوشه و کنار بلند می شوند و علاقه قلبی خود را ابراز می کنند.
هنوز صحبت های رهبری شروع نشده بود که دانشجویی از جمعیت پسران با صدای بلند دلبری می کند و می گوید؛ «آقاجان دوستت داریم» جمله ای که با واکنش همراه با خنده رهبری مواجه شد و گفت: «شما من را می بینید دوست دارید اما من شما را ندیده دوست دارم» ابراز علاقه ای که به صوت، جیغ و هورای حاضران همراه می شود.
*بلندگو خوب منعکس نکرد
این بخش صحبت های رهبری واکنش دانشجویان را به همراه داشت و یک صدا فریاد زدند «بلندگو خوب منعکس نکرد». رهبری در ادامه به درخواست نماینده بسیج دانشجویی واکنش نشان دادند و گفتند: «اینکه جوان عزیز گفتند ما را بفرستید فلسطین، این یک حرف است(خنده) اگر قرار بود بفرستیم قبل از اینکه شما بگید اینکار شده بود».
رهبری بخش اول حرف های خود را با ۱۵ توصیه به دانشجویان آغاز کردند و در پاسخ یکی از پرسش یکی از دانشجویان در خصوص تغییر دیدگاهش از عدالت گفتند: تفاوت دیدگاه فعلی با دیدگاهم در سال ۱۳۸۰ این است که در حال حاضر اصرار بنده بر عدالت بیشتر شده است.
حالا ۱۵ دقیقه گذشته و رهبری بعد از پاسخ به نکات مطرح شده برگه های یادداشت شده را بیرون می آورد تا نطق اصلی خودش را آغاز کند. همان ابتدا به دانشجویان را به حفظ نورانیت و طهارت ناشی از ماه رمضان همچنین پرهیز از گناه توصیه می کند و می گویند: توجه کنید که برخی حرفها و نوشتهها که بدون تحقیق، توجه و دقت در فضای مجازی انجام میشود، مصداق گناه غافلانه است و فرد حتما باید در درگاه خداوند پاسخگو باشد.
رهبری در پاسخ به ایرادات مطرح شده به کشور از توسط دانشجویان نیز می گویند: ایرادات موجود در جامعه و کشور بسیار بیشتر از مطالب مطرح شده دانشجویان در این دیدار است. اگر جامعه دانشجویی با فکر و برنامهریزی، برای آینده کشور یک منظومه کاری و ارزشی تنظیم کند و راهِ رفتن به سمت آن را مشخص نماید، ۵ سال بعد حتما مشکلات موجود کمتر خواهد شد.
*توصیه به دانشجویان
البته رهبری خطاب به دانشجویان می گویند: دانشجویان ضمن داشتن نگاه نقادانه، نگاه سرافرازانه هم در قبال پیشرفتهای پُر شمار بخشهای مختلف کشور داشته باشید و به این پیشرفتها افتخار کنید. البته اختلاف نظر و اختلاف مشی بین تشکل ها اشکالی ندارد اما همچنانکه در ابتدای سال تأکید و تکرار کردم، اختلاف نظری و فکری نباید در هیچ سطحی از جامعه و دستگاهها به دعوا و گریبانگیری منجر شود.
ساعت ۱۹:۱۰ دقیقه است و چند دقیقه ای از زمان افطار گذشته است در حالی که رهبری مطالب خود را جمع بندی می کنند، همزمان موذن اذان را برای برپایی نماز جماعت مغزب و عشا می خواند. جمعیت دانشجویان به سرعت صف های نماز را می بندند تا نماز خود را به امامت رهبر انقلاب اقامه نمایند.
*خداحافظی پایانی
پس از اقامه نماز جماعت در حالی که جمعیت حاضر با راهنمایی نیروهای انتظامات به سمت سفره افطار هدایت می شوند، هنوز عده ای چشم برنمی دارند و منتظر خداحافظی با رهبری هستند، انتظاری که به حقیقت پیوست و رهبری مجدد در به میان دانشجویان حاضر شدند و از نزدیک با معشوقان خود خداحافظی کردند.
انتهای پیام