ارتباط نگاه میشل فوکو از انقلاب 57 با حسرتی که «هنیه» بر دل صهیونیست‌ها گذاشت

رفتار با صلابت «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس و همسرش بعد از شنیدن خبر شهادت 6 تن از اعضای خانواده نشان از فرهنگی دارد که شهادت از مولفه‌های اصلی آن به شمار می‌رود. شهادت از صدر اسلام تاکنون پیروزی‌های بسیاری برای مسلمانان به ارمغان آورده است.

به گزارش ایسنا، حلاوت شیرینی حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران پس از ۴۶ سال به داخل سرزمین اشغالی کام مردم مسلمان را در سراسر دنیا به خصوص مردم غزه شیرین کرده است. این حمله درسی است اگر خوب بنگری ناشی از فرهنگ شهادت طلبی است که ذلت نمی‌پذیرد. تنها شهادت است که می‌تواند مسایل عینی سخت و پیچیده را تغییر دهد. اینجا اما نمونه عینی خانواده در مسلک هنیه را می‌نگریم آنگاه که تجلی ایمان قلبی و اراده راسخ مرزهای از خودگذشتگی را درمی‌نوردد.

برای آنچه که نباید فراموش شود حمله چند روز قبل اشغالگران صهیونیست به اردوگاه الشاطی بود که در این حمله سه فرزند «اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس به همراه سه نوه وی به شهادت رسیدند. اما واکنش متفاوت اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس و ام عبدالسلام همسرش باید ناشی از همان فرهنگ شهادت طلبی دانست.

اما آنچه قبل از بررسی چرایی رفتار هنیه و همسرش باید مورد واکاوی قرا گیرد. نوع واکنش رسانه‌های غربی به مساله فلسطین است. رژیم صهیونستی پس از حمله حماس در 15 مهرماه در حمله به غزه سی هزار و شصد فلسطینی را به خاک و خون کشاند که از این تعداد 13 هزار کودک بودند. اما این رسانه‌ها در قیاس میان پوشش اخبار مرتبط با آسیب دیدن غیرنظامیان در طرف اسرائیلی و فلسطینی ـ که عموما غیرنظامی و کودک و زنان بودند ـ به سمت اسرائیلی‌ها غش می‌کردند.

نظام جهانی از روزهای نخست جنگ، توسط  رسانه‌هایی که در اختیار داشت گزارش‌های متعددی از وقایع روز ۱۵ مهرماه و حمله حماس ارائه کردند. آنها از روز نخست به قاضی رفتند با خانواده اسرا یا کشته‌شدگان، سربازان، شهروندان عادی گفت و گو می‌کردند؛ این گزارش‌ها که عاطفه مخاطب را نشانه می‌رفت چنین القا می‌شد فلسطینی‌ها، وحشیانه به اسرائیلی‌های متمدن حمله می‌کردند.

در جنگ اخیر سرزمین‌های اشغالی، به اذعان بسیاری از ناظران، در موارد بسیاری قوانین و اصول‌پذیرفته شده جنگی نقض شد؛ نتیجه تصاویر دردناکی از تلفات پرشمار غیرنظامیان و جنایت‌هایی است که در رسانه‌ها بازتاب داده شد و جان و روان میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان به درد آورد.

این تصاویر اگرچه در رسانه‌های جهان به طور گسترده بازتاب یافت، ولی اغلب رسانه‌های غربی به صورت متوازن و بی‌طرف مصائب ۲ طرف جنگ را به تصویر نکشیدند. بی‌توجهی جامعه بین‌الملل به تجاوزهای مزمن تل‌آویو به سرزمین‌ فلسطین وقایع روز ۱۵ مهرماه را رقم زد؛ وقایعی که حماس انجام داد به معنی دفاع مشروع است که در اصل 51 منشور بین‌الملل نیز پذیرفته شده است. دفاع مشروط زمانی زمانی می‌تواند انجام شود که راه های دیپلماتیک و غیرنظامی جهت رفع تجاوز وجود نداشته باشد.

دفاع مشروط حماس در رسانه‌های غربی، «نامشروع»، «وحشیانه»، «متجاوزانه»، «تروریستی» و ... خوانده شد. رسانه‌های معاند تقبیح عملیات حماس و حمایت از اقدامات رژیم صهیونیستی را با تاکید بر گزاره‌های چون «حق تل‌آویو برای دفاع از خود» در دستور کار قرار دادند.

در حق تل‌آویو برای دفاع از خود 13 هزار کودک و هشت هزار زن فلسطینی در خون غلتیدند اما بی‌طرف نبودن این رسانه‌ها و به صورت برابر و متوازن وزن ندادن را می‌توان در اسیر و کشته شدن برخی یهودیان در یک جشنواره موسیقی در نزدیکی دیوار حفاظتی غزه، و همچنین ادعاهای غیر مستندی چون «سر بریدن نوزادان اسرائیلی توسط شبه نظامیان حماس، کشتار غیرنظامیان، رفتار وحشیانه با اسیران و ...» در رسانه‌های مورد نظر برجسته شد. با وجود اثبات دروغین بودن این ادعاها، تصویری از تکذیب در رسانه‌های بیگانه انعکاس نیافت.

اما به همان اندازه درد و رنج فلسطینی‌ها برجسته شد. آیا در حمله یا حمله‌های مداوم فلسطینیان به جای 13 هزار کودک مثلا 50 کودک اسراییلی به قتل می‌رسیدند، آیا ضریب گزارش و تصویری که از 50 کودک اسراییلی در جهان مخابره می‌شد با 13 هزار کودک فلسطینی قابل قیاس بود؟

آیا همه شبکه‌های خبری از حمله وحشیانه فلسطین صحبت نمی‌کردند و بیشترین تهمت‌ها را نثار فلسطینی‌ها نمی‌کردند. الان مساله‌ای مهمتر از حمله فلسطینیان وحشی و غیر متمدن به اسراییل وجود داشت. اما چون متاسفانه در جهان صدای جز صدای زورمندان به گوش نمی رسد. مظلومان محذوفان تاریخ به شمار می‌روند. مظلومانی که جرمشان این است که در فلسطین به دنیا آمدند و استعمارگران برای آنها تصمیم گرفته‌اند. و در این تصمیم جایی برای مردمانی وجود ندارد. که در آن سرزمین به دنیا آمده و بالیدند. اما استعمارگران از یک چیز غافل بودند آن اینکه برای مردمی تصمیم گرفته‌اند که شهادت نیز مولفه اصلی دین و فرهنگ آنان است.

این مردم شهادت دارند. باور ندارید ببینید که چگونه اسماعیل هنیه رئیس شاخه سیاسی حماس با شهادت سه تن از فرزندان و سه تن از نوهایش برخورد کرد. او زمانی که از زخمی‌های جنگ غزه در یک بیمارستان در دوحه پایتخت قطر بازدید می‌کرد. از طریق تلفن همراه با خبر شهادت فرزندان و نوه‌هاش مواجه شد. خم به ابرو نیاورد و در یک بیانیه مطبوعاتی گفت که «خون فرزندان و نوه‌های شهیدم رنگین‌تر از خون دیگر مردم فلسطین نیست» و خبر داد نزدیک به ۶۰ نفر از بستگانش شهید شدند.

او همچنین تاکید می‌کند: «اگر دشمن فکر کند که با کشتن فرزندانم، موضع من نسبت به موضوع آتش‌بس تغییر می‌کند، گرفتار توهم شده است.».

از همه عجیب‌تر واکنش همسر هنیه بود که پس از شنیدن این خبر شکر خدا را به جا آورد، وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر به جا آورد.

واکنش با صلابت هنیه آنقدر برای گزارشگر بی بی سی عربی عجیب بود که برای گزارش از این رویداد سعی کرد با ایجاد شک شبهه اقدام هنیه را نمایشی جلوه دهد با کنایه نوشت زمانی که خبر شهید شدن فرزندان هنیه بهش داده شد فیلمبردای می‌شد. این در حالی است که گزارشگر اذعان دارد که هنیه در حال بازدید از زخمی‌های غزه در بیمارستان قطر است. فیلمبرداری از شخصیت سیاسی در زمان بازدید امری عجیب نیست، یا با ایجاد شبهه که فرزندان هنیه نظامی نبودند اما در جایی دیگر همان گزارش می‌نویسد فرزندان هنیه آموزش نظامی دیدند.

آنچه که نویسنده عرب بی بی سی عربی از آن غافل است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی در بدو پیروزی انقلاب اسلامی به آن توجه کرد می‌توان این تحلیل را به حرکت جهادی حماس  تعمیم داد. میشل فکو خاستگاه انقلاب اسلامی و قدرت نرم آن را انقلاب‌ها و قدرت نرم غربی متفاوت دانست: «من قبول دارم که از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده است بسط مدرنیته بوده، اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد». (حاجتی، 1381: 41) به عبارتی روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جهادی که فلسطینیان برآن تاکید دارند که روحی دینی و خداباورانه است کاملاً متفاوت از روح مادی گرایانه و سکولاریستی مدرنیته، نظام‌های سیاسی برخاسته از آن و حتی انقلاب‌های شکل گرفته در این فضا بوده است.

شهادت طلبی موجب تحول در محیط ادراکی ـ شناختی و نیز تغییر در محیط عینی و عملیاتی می‌شود، به گونه‌ای که این دو محیط با یکدیگر سازگاری و انطباق پیدا می‌کنند؛ علاوه بر اینکه، این پدیده معنوی موجبات انسجام میان روحیات فردی و واقعیات اجتماعی را فراهم می‌سازد.

یافته‌ها و دستاوردهای تاریخی از صدر اسلام تاکنون، بیانگر این واقعیت شگرف است که فرهنگ شهادت طلبی به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر در پیشبرد اهداف و حفظ ارزش‌ها و مقابله با دشمنان اسلام مطرح بوده است. فرهنگ شهادت طلبی یعنی باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ به درستی و حق بودن راه اسلام، ایستادگی در مقابل دشمن، ایثار و فداکاری برای حفظ ارزش است.

منبع: پورتال امام خمینی، تأثیر شهادت طلبی از دیدگاه امام خمینی در تغییر مفهوم قدرت

http://www.imam-khomeini.ir/

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۲۷ فروردین ۱۴۰۳ / ۱۰:۴۳
  • دسته‌بندی: پرورش
  • کد خبر: 1403012714646
  • خبرنگار : 71958