/سالروز در گذشت اخوان ثالث/ عبدالعلي دستغيب، در گفت و گو با ايسنا: “اخوان” شعر قديم و جديد را به يكديگر پيوند زد
مهدي اخوان ثالث از جمله شاعران صاحب سبك است كه اشعار او در ادبيات فارسي ماندگار خواهد بود. عبدالعلي دستغيب، منتقد ادبي، در گفت و گو با خبرنگار ايسنا، با بيان اين مطلب در سال روز در گذشت اين شاعر، به چگونگي روي آوردن مهدي اخوان ثالث به شعر اشاره كرد و گفت: پس از اين كه پدر اخوان، او را از موسيقي منع كرد، وي به شعر علاقهمند شد و با مطالعه كتب قديمي، نسبت به سبكهاي كلاسيك آشنايي پيدا كرد و در سبكهاي مثنوي، قصيده و قطعه ورزيده شد. وي افزود: در اين دوره اشعار اخوان همان اشعار شاعران خراسان مثل ملكالشعراي بهار و فرخ خراساني است كه مضامين قديم و جديد را در قالبهاي عروضي ميريختند و طبعا هيچ تازگي نداشت. اما پس از شناخت اخوان از شعر نو و آشنايي با نيما، متوجه شد كه نميتوان موضوعهاي تازه را با سبكها و اسلوبهاي قديمي بيان كرد. بنابراين درصدد برآمد كه در عين حفظ وزن شعر فارسي، اسلوبهاي كهن را امروزي كند و شعر نو بگويد. دستغيب با بيان اين كه آشنايي با “نيما“ تاثير بسيار بر اخوان گذاشت، ادامه داد: اخوان خود ميگويد كه من ميخواستم از سبك خراساني راهي بر “يوش“ مازندران بيابم. در حقيقت او ميخواست تلفيقي از ادبيات زادگاه خود و ادبيات نيما و شاعران دوره مشروطه به دست دهد. وي گفت: اين تصميم موجب شد، او در وزن شعر نيمايي تفحص كند و پي ببرد كه اين اوزان، ادامه همان عروض قديمي است، با اين تفاوت كه عروض نيمايي، دست شاعر را براي بيان حالات مختلف باز ميگذارد. وي اخوان را تلفيقي از شعر قديم و جديد دانست و تصريح كرد: بيشتر شعرهاي او روايتي است و بسيار به قصايد شاعران خراسان شباهت دارد و در محتوا از پيش انديشيده شده است، اما اوزان و طول مصرعها كم و زياد شده است. وي “تنبك“ را از شعر نيما اقتباس كرد، به همين دليل وقتي اشعار اخوان را ميخوانيم، از نظر آهنگ و لفظ مانعي وجود ندارد و ما ميان مصرعها همبستگي احساس ميكنيم. از نظر لفظي، عروض و وزن شعر او را ميتوان كلاسيك جديد نام نهاد كه تلفيقي از ابداعات نيما و شاعران خراسان است كه از نظر لفظي اهميت بسياري به فصاحت كلام ميدادند. عبدالعي دستغيب درباره محتواي اشعار اخوان گفت: وي تغيير اوضاع و احوال اجتماعي را در شعر منعكس ميكرد. پس از كودتاي 28 مرداد، او نيز مثل بسياري از شاعران ديگر، وجه تراژديك زندگي اجتماعي آن روزها را بيان كرد، به همين دليل او را شاعر شكست نام نهادند. “اخوان“ براي رهايي يافتن از پوچي و نهيليسم به گذشته باز ميگردد و سعي ميكند به زيبايي، پاكي و نجابت گذشتههاي باستاني چنگ بزند. به همين دليل شعر او حالت پيشگويي و پيام گونه به خود ميگيرد؛ اين بازگشت نتيجه همان شكست است. وي به نوستالژي عميق شعر اخوان به گذشته اشاره كرد و گفت: اين نوستالژي عميق و اشتياق او به دوره باستان و اعصار زرين، مانع از آن نيست كه وي وقايع دهه 40 و 50 را در شعر خود بروز ندهد. به گفته اين منتقد ادبي، تسلط بسيار اخوان بر موسيقي و عروض شعر، مانع از تقليد شاعران ديگر از وي شده است. دستغيب تصريح كرد: تاثير اخوان از دو نظر بر شاعران ديگر آشكار ميشود. او شاعران نو را كه سرگرم مسايل مدرنيته بودند و الفاظ و معاني خود را از ادبيات غرب ميگرفتند، متوجه مفاهيم و اسطورههاي وطني كرد و شاعران سعي كردند تعابيري كه در تاريخ ايران وجود دارد، به كار بگيرند. تاثير ديگر او در شاعران خراسان مثل دكتر ”شفيعي كدكني“، “اسماعيل خويي“، “م.آزرم“ بود كه طرز بيان اخوان را پسنديدند و به همين شيوه شعر گفتند. وي درباره تاثير اخوان در شاعران نسل جوان گفت: پس از آن شاعران جديد، شعر را از وزن تهي كردند و كار به افراط كشيده شد، به طوري كه برخي معتقدند حتي نحو زبان را نيز بايد در شعر كنار گذاشت. به همين دليل تاثير چنداني در نسل جوان از اخوان وجود ندارد. به دليل اين كه او در اشعار و خاصيت پيامبرمابانه داشت و از طرف ديگر به سبكها و اسلوبهاي قديمي مقيد بود. اما امروز، شاعران بيوزن شعر ميگويند و ابداعات نيما و اخوان كاربردي ندارد. و در حقيقت نوع نگاه شاعران امروز متفاوت از ديدگاه شاعران دهههاي گذشته است. انتهاي پيام