رييسجمهور در كنگرهي بزرگداشت آيتالله صدوقي: خيلي از تنگنظران نميخواهند تجربهي مردمسالاري ديني موفق شود
كنگرهي بزرگداشت سومين شهيد محراب، آيتالله صدوقي، صبح امروز با سخنراني رييسجمهوري در يزد آغاز به كار كرد. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، حجتالاسلام والمسلمين سيد محمد خاتمي، در مراسم افتتاحيهي اين كنگره با اداي احترام به روح اين شهيد بزرگوار گفت: شهادت آيتالله صدوقي گرچه رخنهاي بزرگ در اركان دين و دنياي ما بود كه به سادگي پر نميشود، اما خون مبارك او همچون زندگي پربارش منشاء جوشش و بيداري جامعه بود. رييسجمهور از شهيد صدوقي به عنوان عالمي پرهيزكار، مجتهدي بزرگوار، خدمتگذار دين و معتمد مردم ياد كرد و افزود: او از خاندانهاي شريف و نامآور يزد بود ولي تقدير الهي اين بود كه اين شخصيت بر پايهي امتيازات خانوادگي رشد نكند. وي بايد تنها ميماند تا خود را بسازد. او بايد فرزند خصال خويشتن ميبود نه متكي به خانواده؛ در كودكي تنها ماند تا با تنهايي اين راه دراز را طي كند و گام به گام بالا بيايد و شخصيتي ممتاز در جهان تشيع و حوزهي علميه شود. خاتمي ادامه داد: او مدرس نامدار و برجستهي قم بود كه بسياري از بزرگان ما از شاگردانش بودند، كسي بود كه معتمد و مورد اطمينان مراجع بزرگ بود و نقش مهمي در مديريت حوزهي نوپاي قم داشت اما در زماني كه همهي امكانات رشد بيشتر او و رسيدن به مراجع بالاي ديني وجود داشت و در آنجا كه احساس كرد يزد به وجود وي نياز دارد، همهي اعتبارات و امتيازات را رها كرد و به يزد آمد. او محور ركين و مورد اعتماد روحانيت بود. وجود اين بزرگوار تنها پشتوانهي حوزهي علميه يزد نبود، بلكه يكي از پشتوانههاي قم، نجف و ... بود. خاتمي افزود: وي از بزرگاني بود كه نميگذاشت مشكلات به سوي او بيايد بلكه خود به سوي مشكلات ميرفت تا آنها را اصولي حل كند، در عرصهي انقلاب نيز آنگاه كه احساس كرد وجود او در پرباري انقلاب، لازم است، به عنوان دوست ديرين رهبر كبير و سرباز و مريدي پاكباخته به خدمت امام رفت كه اين نشانهي شخصيت والا و تقوايي و زهد او بود. رييسجمهور همچنين از شهيد صدوقي به عنوان يكي از افراد موثر در انقلاب و تحولات اجتماعي ياد كرد و گفت: طبيعي بود كه چنين فردي مورد خشم و نفرت دشمنان اسلام و انقلاب، قرار گيرد؛ آنانكه نميتوانستند ببينند در اين انقلاب، مرحلهي جديد حيات و پويايي دين زنده ميشود. خاتمي ادامه داد: ملتي كه براي كسب استقلال، آزادي و ترقي، آرزوي فراواني داشته در عرصهي انقلاب، گمشدهي خويش را يافته و آزادي و ترقي با هويت ديني وي همراه شده، بنابراين از زبان امام به نام دين براي براي استقلال كشور، دفاع كرد و تصميم گرفت تا مردمسالاري ديني را مبناي كار خويش قرار دهد، طبيعي است كه كساني با اين روند سازگاري نميكنند؛ آنانكه منافع خويش را در سايهي انقلاب از دست داده بودند يا خود را در توهمات سياه خويش دور از مردم، لايق رهبري مردم ميدانستند و آنگاه كه ترور ميكردند، انتقام خويش را از خلق ميگرفتند و صدوقي يكي از همان خلقي بود كه خشم سياه آدمكشان تروريست، دامن وي را گرفت. و الحق كه آن زندگي پربار و ارزشمند، جز شهادت، سزاوار چيز ديگري نبود. وي از تبار بزرگان ديندار و ارزشمند است. كساني كه دينداري آنها باعث ميشود خود از دنيا دور باشند، ولي از دنياي مردم غفلت نكنند و به همين دليل، همواره به اصلاح دست ميزنند. كساني كه در زمان خويش به سر ميبرند و به شرايط زمان خود آشنا هستند ذهن خويش را بسط ميدهند تا در جهان خويش قرار بگيرند نه آنكه جهان خويش را آنقدر تنگ كنند كه در ذهن مردم بگنجند. خاتمي ادامه داد: صدوقي فرزند صدوق بزرگ است. شيخ صدوق نيز صاحب كتاب توحيد است و آنچه ما بايد از اين بزرگان بياموزيم اين است كه: همواره انصاف و عقل را رعايت ميكردند، عالمان ما اهل مبارزه بودهاند، حتي پيشگام هم بودهاند ولي در حوزهي تفكر چنين درگيرياي كمتر در ميان عالمان اصيل بوده است. اختلاف در فهم مطالب يك امر تاريخي و طبيعي است و در بينش اصيل ديني مطلوب بوده است، البته هر اختلافي مطلوب نيست. فهم درست، مشروط به داشتن شرايط و معيارهاي تفكر است، اگر اين ميزانها و منطق به كار رود، اختلاف امري طبيعي است و نه تنها مذموم نيست بلكه امري مطلوب نيز هست. وي ادامه داد: هرجا فقه بيشتر در خدمت قدرت سياسي بوده ، به ظاهربيني بيشتري روي آورده و به همين دليل، ظاهربيني در جامعهي اهل سنت خيلي بيشتر بوده است. اما امروز به رهبري يك فقيه عالم و سالك، حضرت امام، انقلابي بزرگ رخ داده و در اين بين بايد چند نكته مورد توجه باشد. به خصوص براي جوانان.اين انقلاب، دشمنان بسياري دارد و بدون ترديد نقشهي آنها براي ناكام گذاردن اين انقلاب به چشم ميخورد. تجربهي جديد، مردمسالاري ديني است. در اين دوران، مدافعان دين هم زياد بودهاند، اما ملت ايران چيز تازهاي را تجربه ميكند و آن مردمسالاري ديني است، مردمسالارياي كه خاص مردم ماست. رييسجمهور تصريح كرد: امروز هيچ حكومتي نميتواند با خواست مردم مبارزه كند، از سوي ديگر ما صاحب ديني هستيم كه آسان به دست نيامده و به آساني نيز از دست نخواهد رفت. هنر شما اين است كه اين دو را به هم پيوند دادهايد. اگر تجربهي مردمسالاري ما موفق شود خيلي از حسابها را در دنيا به هم ميزند ولي خيلي از نتگنظران نميخواهند اين تجربه موفق شود، پس انواع توطئهها براي ناكام گذاشتن اين تجربه در راه است. بايد هوشيار بود، جوابگويي پرسشها و نيازها بهخصوص در جامعهي جوان ما و عصر ارتباطات كه همهي جهانيان را به هم متصل كرده، براي نسل جوان ما چارهساز است. خاتمي تصريح كرد: تنها راه توجه به آن نيازها و پرسشها رفع آنهاست؛ نه پوشاندن كليت قضيه، حتي اگر ديديم ديد ما توان پاسخگويي به آنها را ندارد بايد در ديد خود تجديدنظر كنيم، زيرا پرسشها هميشه هست. اگر ما نگذاريم طرح شوند، به معني اين نيست كه وجود ندارند. نكتهي ديگر نشان دادن توانمندي نظام در عرصهي عمل است. ما به علم و فنآوري توليد و پيشبرد جامعه در عرصههاي مختلف نياز داريم و اينها با شعار درست نميشود، تدبر ميخواهد، سياست خارجي ما بايد با اين نياز تنظيم شود تا بتوانيم نشان دهيم كه نظام ما در عمل هم ميتواند موفق باشد. خاتمي گفت: جامعهي ما ديني است، نظام ما هم ارزشمندترين چيز است، پس بايد به آموزشهاي پيامبر اكرم و منش امامان و بزرگان فقه و اينكه دين و سياست از هم تفكيك نميپذيرند توجه داشت، ترديدي در اين مساله نيست اما بايد اين ايده را دريابيم كه آنچه خدا خواسته اين است كه قدرت در خدمت دين، معنويت و اعتلاي آن باشد؛ نه دين در خدمت قدرت، اگر قدرت مهار نشود قدرتمند دين و هنر و .. را در خدمت خود ميگيرد و حقيقت دين و علم به عنوان قدرت تداعي ميشود. قدرت بايد در خدمت دين باشد و تحقق اين امر دو راه بيشتر ندارد. اول ، تقواي قدرتمندان، دوم ، مهار قدرت از سوي نهادهاي مردمي. رييسجمهور در ادامه آيتالله صدوقي را عالمي دردآشنا و نمايندهي فكري و عملي شجرهي طيبهاي دانست كه از زمان پيامبر وجود و بعد از غيبت در طول زمان تداوم داشته است و افزود: اين جريان بوده كه دين را حفظ و مردم را براي رسيدن به سرافرازي و سربلندي ترغيب كرده است، برخورد مناسب او باعث شده بود كه اقشار مختلف به سوي وي جلب شود. جلسهي او براي دانشجوي امروزي همانقدر مطلوب بود كه براي آن كشاورز و محرومي كه براي رهايي از رنج زندگي به وي پناه ميبرد. البته بزرگان كم نبودند، ما عالمان، فقيهان و فيلسوفان بسياري داشتهايم اما مانند صدوقي خيلي زياد نبوده است و به همين دليل بايد از مسير همين همايشها و بزرگداشتها سعي كنيم اين شخصيتها به عنوان الگوي جامعه معرفي شوند و جامعه و ملت ما از آنها الگو بگيرند. انتهاي پيام