در آستانه ورود به سال نو میلادی

یادی از هنرمندان مسیحی که در کشورمان نقشی از مهر نگاشتند/2

بسیارند ارامنه و مسیحیان هنرمندی که در فرهنگ و هنر ایران آثار و نقوشی خوش، تاثیرگذار و البته پررنگ بر جای گذاشته‌اند.

بسیارند ارامنه و مسیحیان هنرمندی که در فرهنگ و هنر ایران آثار و نقوشی خوش، تاثیرگذار و البته پررنگ بر جای گذاشته‌اند.

هنرمندانی که در رشته‌های مختلف بصری از جمله عکاسی، معماری، نقاشی، مجسمه سازی، نگارگری تا موسیقی و سایر هنرهای تجسمی در این سرزمین کهن نقش‌آفرین بوده‌اند.

خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،در این گزارش سعی کرده تا به معرفی تعدادی از این هنرمندان مطرح بپردازد.

آلفرد یعقوب زاده

متولد ۱۳۳۷ است و پدر سه فرزند که یکی از آنها به شدت به عکاسی علاقه‌مند است و راه پدر را می‌رود.

این‌بار که به ایران آمده بود تازه متوجه شد که خیلی از این جوانان و نوجوانان همسن فرزندانش در کشور خودش هستند که او را می‌شناسند و دوست دارند از او یاد بگیرند، ولی همان اول تکلیفش را روشن کرد:" خودم هنوز شاگردم!"

آلفرد عکاسی را تجربی یاد گرفته و آنقدر حسی کار کرده که در این زمینه صاحب سبک شده. او می گوید:" در حین کار تمرین کردم و یادگرفتم. اولین روزی که انقلاب شروع شد و ملت ۶ میلیونی به خیابان آمدند، تقریبا ۲۰ ساله بودم که یک دوربین کداک کوچک را با پول مادرم خریدم و رفتم سراغ اصغر بیچاره و گفتم می‌خواهم عکس بگیریم.

او تا به حال جوایز بین المللی زیادی را در زمینه عکاسی از آن خود کرده ؛ ورلدپرس، آندره، جایزه‌های فوجی و ... تعدادی از آنها هستند.

تجربه عکاسی جنگی او ، منحصر به فرد است ؛ آلفرد چهار روز بعد از بمباران مهرآباد، بدون کارت خبرنگاری به خرمشهر می‌رود، و در طول سه روز با ماشین ‌و کامیون خود را به منطقه می‌رساند.

همان موقع همراه با چند عکاس دیگر به هند می رود:" اتفاقات آنجا و نوع زندگی مردم در آن چند روز به من ایده ‌ داد و

آلفرد حدود دوتا سه هفته به پاریس برمی‌گردد. وقتی که عرفات را از لبنان بیرون کردند به همراه وی با کشتی به تونس، یمن و عربستان سعودی می‌رود و با شروع انتفاضه به فلسطین می رود. او با شروع پروژه فلسطین سال ها درگیر می‌شود و مدام می‌رود و می‌آید تا از دفاع و جنگ عکاسی کند. بیش از ۱۷ سال از فلسطین عکاسی کرده و همچنان آن را ادامه می‌دهد.

یعقوب زاده مدتی است که برای آژانس عکاسی مد هم انجام می‌دهد. تقریبا از چند سال پیش، هر سال برای چهار فصل عکاسی می‌کند.

***

اشین زاکاریان(دانیلی ذکریان)

عکاس دلباخته طبیعت و آسمان شب است که هر گوشه و کناری درایران را برای جستجوی مناظر بکری که زیر آسمان پر ستاره شب به تصویر بکشد، پیموده است.

علاقه اصلی او به تصویر کردن آثار تاریخی ایران در شب و نشان دادن جلوه های معنوی و صلح آمیز این بخش از طبیعت است.

او عکاسی را به طور تجربی آموخته و اکنون در شاخه های بسیاری از این هنر فعالیت می‌کند، از عکاسی طبیعت و آثار تاریخی، تا عکاسی پرتره، عکاسی صنعتی و گزارشی.

اشین زاکاریان در کنار عکاسی به تالیف مقاله‌هایی درباره عکاسی از آسمان شب نیز پرداخته است که در ماهنامه نجوم و چند نشریه دیگر منتشر شده است.

نمایش های اسلاید او طی چند سال اخیر جای خاصی را گردهمایی های علمی در ایران باز کرده است که از آن جمله نمایش اسلاید در کنفرانس های سالانه فیزیک است.

عکس‌های بسیاری از او در معتبرترین نشریه های اخترشناسی بین المللی نظیر اسکای اند تلسکوپ، آسترونومی، و مرکوری چاپ شده است و یکی از آثار او در آوریل سال 2000 میلادی جایزه بهترین عکس ماه را از ماهنامه آسترونومی دریافت کرد.

همچنین عکس های او از جاذبه های ایران در کتابهای جامع ایرانگردی انتشارات ایرانگردان منتشر شده است و در تقویم‌های میلادی و شمسی صنایع فرهنگی ایران (صفیر) هر ساله استفاده می شود.

آثار عکاسی او از جلوه های بی نظیر ایران به خصوص در شب از آسمان پر ستاره کویر تا گرفت ماه بر فراز ستونهای تخت جمشید و شبهای دل انگیز کوهستانهای الموت در آینده نزدیک به صورت کتاب نفیسی از عکس های او منتشر می‌شود.

***

اِدمان آیوازیان

اِدمان (ادیک) آیوازیان، هنرمند نقاش و معمار شناخته شدۀ جهانی، در1310ش، در تهران، چشم به جهان گشود. نقاشی را از سیزده سالگی شروع کرد و در شانزده سالگی موفق به دریافت جایزۀ نخست مسابقۀ بین‌المللی نقاشان جوان تهران شد. نه سال بعد جایزۀ فرهنگ و هنر دوسالانۀ تهران را ازآن خود ساخت و در پی آن برای شرکت در دوسالانۀ ونیز منتخب شد.

آیوازیان نقاشی را در فرهنگستان هنرهای زیبای رم و معماری را در انگلستان فرا گرفت. طراحی و نظارت بر اجرای هتل گاجره و دبیرستان طوماسیان از نخستین کارهای او پس از بازگشت به ایران بود.

از آثار برجستۀ اِدمان می‌توان به طراحی داخلی مسجد فرودگاه ریاض، نقاشی دیواری سالن انتظار فرودگاه جده، نقاشی دیواری برای موزۀ ملی عربستان و طراحی موزاییک برای مسجد جامع عمان اشاره کرد.

آیوازیان در طراحی کتیبه‌های خط ثلث و کوفی و کاشیکاریهای مساجد عربستان، کویت و عمان از نقاشی اسلامی و ایرانی تأثیر پذیرفته است. او تنها هنرمند ایرانی است که به عضویت انجمن سلطنتی نقاشان رنگ روغن انگلستان پذیرفته شده است.

آثار آیوازیان در مساجد، کلیساها، موزهها و بسیاری از اماکن عمومی و مجموعه‌های شخصی از جمله موزۀ سنت لازار ونیز و همچنین موزۀ آرام خاچاطوریان ایروان نگهداری می‌شود.

از جمله فعالیت‌های وی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1948م شرکت در مسابقۀ بین‌المللی جوانان

1949م شرکت در نمایشگاه گروهی انجمن فرهنگی مشاکویت

1950م شرکت درنمایشگاه گروهی خانۀ فرهنگی شوروی در تهران

1954م شرکت درنمایشگاه گروهی هنر معاصر در باشگاه مهرگان

1955م شرکت درنمایشگاه گروهی در قصر ابیض تهران

1956م برگزاری نمایشگاه انفرادی در انجمن ایران و امریکا در تهران

1957م شرکت درنمایشگاه گروهی دوسالانۀ تهران

1958م انتخاب شده به عنوان هنرمند ایرانی برای ورود به دوسالانۀ ونیز

1960م شرکت درنمایشگاه گروهی باشگاه گارون در تهران

1962م برگزاری نمایشگاه انفرادی در انجمن ایران و امریکا در تهران

1965م شرکت در نمایشگاه گروهی سالن گیلدهال لندن

1974م اجرای نقاشی دیواری برای کلیسای سرکیس مقدس تهران

1984م برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری گیورکی در نیویورک

1984م برگزاری نمایشگاه انفرادی در سالن گولبِنگیان لندن

1985م دیزاین داخلی مسجد بزرگ فرودگاه ریاض

1985م دریافت سفارش از طرف گالری روشان برای کشیدن تکچهرههایی از پادشاهان و شاهزادگان عربستان سعودی و پردههایی با مضمون زندگی در 1930م در عربستان.

1986م دریافت سفارش از سوی گالری روشان برای اجرای دیزاین داخلی مسجد فرودگاه ظهران (معمار فرودگاه: یاماساکی)

1987م برگزاری نمایشگاه انفرادی در ایروان، ارمنستان

1990م شرکت در نمایشگاه سینفروپل کریمه

1991م شرکت درنمایشگاه گروهی موزۀ کتابخانۀ بوستون

1992م برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری روشان

1993م شرکت در نمایشگاه گروهی انجمن هنرمندان امریکایی و ارمنی در بوستون

1997 شرکت در نمایشگاه باشگاه هنر نوین انگلیسی در گالری مال لندن

1997 شرکت در نمایشگاه نقاشان مؤسسۀ سلطنتی در گالری مال لندن

1998 دیزاین موزۀ یادبود عبدالعزیز در موزۀ ملی ریاض

1998 شرکت در نمایشگاه گروهی هلینگ سنتر در لندن

1998 2010م شرکت در 28 نمایشگاه گروهی و انفرادی در اقصا نقاط دنیا.

***

مارکو گریگوریان(معروف به گریگوری مارک)

۱۳۰۴ - ۱۳۸۶، نقاش و هنرشناس ارمنی ایرانی.

درسال ۱۹۲۵، در خانواده‌ای ارمنی که در سال ۱۹۲۳ از قارص در ترکیه کنونی به روسیه مهاجرت کرده بود،دیده به جهان گشود و درسال ۱۹۳۰، به همراه خانواده‌اش به تبریز آمدند.

دوره ابتدایی را در مدارس ارامنه تهران و آبادان گذراند و متوسطه را درمدرسه کانانیان اصفهان. درسال ۱۹۴۰ به تهران آمد.

مارکو هنگام تحصیل از قهرمانان ژیمناستیک، وزنه‌برداری و پرتاب دیسک شد و در مدرسه "کمال‌الملک" تهران نقاشی را فرا آموخت و در نمایشگاهی گروهی، کارهای خود را به نمایش گذاشت.

مارکو گریگوریان درسال ۱۹۵۴ فارغ التحصیل آکادمی هنرهای زیبای رم شد و با هنرمندان اکسپرسیونیست ایتالیایی آشنا شد.

پس از بازگشت به ایران ۱۹۴۴، "گالری استتیک" را در تهران دایر کرد و به تعلیم هنرجویان و از جمله نسلی از نقاشان پرداخت.

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای مارکو گریگوریان تحقیق و گردآوری نقاشی‌های تصویری عامیانه یا رئالیست ایرانی بود که به نقاشی قهوه‌خانه معروف شد مثل کارهای "محمد مدبر" و "حسین قوللر آغاسی".

مارکو درسال ۱۹۵۸، به عضویت هیات داوری بین‌المللی بی‌ینال ونیز برگزیده شد و در ادامه، به کوشش وی، و با همکاری اداره کل هنرهای زیبا، بی‌ینال تهران برای نخستین بار شکل گرفت.

او با نام هنری "گریگوری مارک" در هشت فیلم ایرانی بازی کرد.

مارکو، با وجود اینکه جزو هنرپیشگان تراز اول بود، کارهنرپیشگی را کنار نهاد و پس از چندی با مجموعه‌ای که گردآورده بود راهی آمریکا شد.

از کارهای مهم مارکو گریگوریان، ۱۳ قطعه موسوم به آشویتس است که در عرض دوسال ۱۹۵۷۷-۱۹۵۹ خلق شده‌اند و حاصل آن نمایشگاهی بود که درسال ۱۹۵۹ برگزار شد.

مارکو کار با خاک را از سال ۱۹۶۰ شروع کرد و این "ماده" حال و هوایی شرقی و فوق‌العاده آشنا به فضای او می‌دهد.

در عین‌حال، به ساختن نقش برجسته‌های انتزاعی از نان سنگک، دیزی آبگوشت، گاری دستی و یا کمان حلاجی از آن جمله‌اند. مارکو در سال ۱۹۷۰، از سوی دانشکده هنرهای زیبا برای تدریس دعوت شد و به ایران بازگشت.

وی یکی از اعضای بنیان‌گذار گروه آزاد نقاشان و مجسمه‌سازان در سال ۱۹۷۴ بود. اعضای دیگر گروه، "غلامحسین نامی"، "مرتضی ممیز"، "فرامرز پیلارام"، "مسعود عربشاهی"، "عبدالرضا دریابیگی" و "سیراک ملکونیان" بودند.

او هم‌زمان نمایشگاه‌های متعددی از کارهایش را در گالری‌های تهران برگزار کرد. در سال ۱۹۷۸، در زمان افتتاح موزه هنرهای معاصر، "نلسون راکفلر" چهار اثر از کارهای او را خرید و بعدها هم یک اثر کاهگلی دیگر از مارکو را از "گالری گرکی" در نیویورک خریداری نمود.

درسال ۱۹۷۹، گریگوریان از ایران به نیویورک رفت و یک سال بعد، گالری گرکی را به نام و یاد نقاش سرشناس ارمنی "آرشیل گرکی" در سال ۱۹۰۴ در نیویورک تاسیس و طی سال‌های ۸۵-۱۹۸۱ چندین بار کارهای خاکی و برجسته انتزاعی خود وهمچنین کلکسیون باارزشی را که شامل آثار هنری قدیم و جدید ایران بود و با خود از ایران برده بود، در این گالری به معرض نمایش گذاشت.

درسال ۱۹۸۹ به دعوت اتحادیه نقاشان شوروی به آنجا سفر کرد و تصمیم گرفت ارمنستان را برای ادامه زندگی انتخاب کند.

او در آغاز در سال‌های ۹۲- ۱۹۹۰، کارهای خود را به معرض نمایش گذاشت و درسال ۱۹۹۳ مجموعه‌های کم‌نظیر خود را که شامل پنج هزار قطعه هنری بود به دولت تازه استقلال یافته ارمنستان هدیه و موزه خاور نزدیک سابرینا و مارکو گریگوریان را تاسیس کرد.

مارکو نمایشگاه‌هایی را در ایروان، قبرس، آلمان، گرجستان و اردن برگزار کرد. آثار وی در موزه‌های هنرهای مدرن نیویورک، موزه هنرهای معاصر تهران و کرمان، موزه ملی ارمنستان، موزه سردارآباد ارمنستان، موزه هنرهای مدرن ارمنستان، موزه پاراجانف ارمنستان و مجموعه‌های شخصی گوناگونی نگهداری می‌شود.

آخرین نمایشگاه وی در سال ۲۰۰۴ و با عرضه سه نسل از نقاشی ایران در موزه ملی ارمنستان برپا شد. در آخرین سال‌های زندگی مارکو گریگوریان شاهد ترسیم پرتره‌های مختلفی هستیم.

مارکو گریگوریان در روز ۵ شهریور ۱۳۸۶ در سن ۸۲ سالگی درگذشت.

***

سمبات در کیورغیان

سال ۱۹۱۳ در خانواده‌ای ارمنی در محله جلفای اصفهان به دنیا آمد.

او از برجسته‌ترین و نام آورترین نقاشان آبرنگ و آبرنگ کارهای ایران بوده‌است و در مدرسه ارمنی این شهر از میان همه واحدها بیشتر به نقاشی علاقه داشت. زبان انگلیسی را در کالج انگلیسی پسرانه اصفهان فرا گرفت.

اما فشار روزگار او را واداشت که تحصیل را کنار بگذارد و به کار و کاسبی بپردازد اما ورود "سرکیس خاچاطوریان"، نقاش ارمنی مقیم پاریس، در سال ۱۹۲۹ بود که سمبات را بازپس به عالم رنگ و تصویر فرستاد.

سمبات هر چه بیشتر راز و رمز نقاشی را می‌آموخت، به همان میزان شیفته این هنر می‌شد. وی از مهارت خاچاطوریان در استفاده از قلم‌مو و انتخاب رنگ در عجب بود، و از دانسته‌هایش از آثار هنرمندان غرب و هند و ژاپن و آفریقا.

طی این دوره کوتاه همکاری با خاچاطوریان، سمبات نوجوان اهمیت و ارزش مکتب‌های هنری اصفهان را هم دریافت و به مطالعه آنها نشست. ‏

تا آن سال سمبات، نقاشی زبردست شده بود و در خیابان چهارباغ اصفهان استودیوی خودش را داشت، با نام "نگارستان سمبات".

نقاشی‌های آب‌رنگ سمبات از بارو و پل و کاخ و میدان‌ و کوچه و بازارهای اصفهان بیشتر گردشگران غربی را به سوی خود می‌کشید.

آب‌رنگ‌های سمبات، بیان "غربیانه" مضمون‌های ایرانی است. از این رو، این نقاشی‌ها بی‌درنگ به چشم و دل بازدیدکنندگان غربی نگارستانش می‌نشستند و به فرنگستان راه می‌یافتند. البته، تعداد زیادی از آثار سمبات را مشتریان ایرانی هم می‌خریدند.

نگارستان سمبات پر از صحنه‌های اصفهانی بود: مسجد شاه و سی و سه پل و پل‌های خواجو و مارنان و شهرستان. دلبستگی سمبات به پل‌ها و راه‌ها و جاده‌ها در طول عمر هنری‌اش محسوس بود. گویی می‌خواست پلی بزند میان امروز و فردا، میان شرق و غرب. علاقه او به درآمیختن مضمون‌های ایرانی با شگردهای نقاشی غربی نیز همین پیام را می‌دهد.

تابلوهایی هم هستند که سمبات را به عنوان یک نقاش مردم‌شناس معرفی می‌کنند: خانه‌های ارمنی‌ جلفا و اصفهان؛ زنان روستایی که دور تنوری نشسته‌اند و لواش ارمنی می‌پزند، مجلس عروسی ارمنیان روستایی، یا کنار جویباری نشسته‌اند و ظرف و رخت می‌شویند، یا از آبگیری با کوزه آب می‌گیرند؛ گروهی از ارمنی‌های شاد که در مراسم عروسی رقص و پایکوبی می‌کنند.

سمبات و همسرش سال ۱۹۸۰ بعد از وقوع انقلاب اسلامی از ایران به آمریکا رفت.

سفر سمبات به ارمنستان در سال ۱۹۹۱ بهانه آغاز فصلی دیگر از نقاشی‌های او شد. به روستاهای دوردست کشور آبایی‌اش سفر کرد و شیفته رنگ‌های طبیعت ارمنستان شد: آفتاب‌سوخته، خاکی، زرد براق، سبز روشن... رنگ‌هایی که در کالیفرنیا به چشمش نمی‌خورد. کلیساهای قدیمی ارمنستان در ردیف سوژه‌های محبوب او قرار گرفت.

سمبات برای آخرین بار در پاییز سال ۱۹۹۳ به ایران سفر کرد. ارمنی‌تباران ایران با برگزاری برنامه‌هایی ویژه به نقاش چیره‌دست‌ ارج گذاشتند و در جلفا نمایشگاهی از آثارش را برپا کردند.

سمبات تابستان ۱۹۹۹در آمریکا درگذشت. وی در طول بیش از ۶۵ سال کار هنری‌اش، بیش از ده هزار طرح و نقاشی از خود به جای گذاشت. آثار او اکنون در گالری‌ها و موزه‌ها و مجموعه‌های شخصی گوناگون در سراسر جهان یافت می‌شوند.

یکی دیگر از یادگارهای هنری سمبات، شیوه نقاشی موسوم به "سمباتیسم" است که در آنها سمبات رنگ‌های گوناگون را روی پاره‌ای از روزنامه ارمنی یا فارسی پخش کرده و با درآمیختن رنگ‌ها سوژه‌هایی شکل داده‌است که گاه با مضمون تیترهای روزنامه گره می‌خورد.

آرمان استپانیان

در بهار 1335 در آبادان به دنیا آمده و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است . او حدود 18 نمایشگاه داخلی و 3 نمایشگاه بین المللی برگزار کرده و در سال 1364 و 1366 به ترتیب دیپلم افتخار اولین و دومین دوسالانه گرافیک تهران را از آن خود کرده است.

در سال 1365 هم در دوسالانه گرافیک آسیا مورد تقدیر قرار گرفت .

استپانیان آرشیو منحصر به فردی از سه عکاس دوره قاجار آنتوان سوریوگین ، آقارضا عکاس باشی و عبدا... میرزاقاجار در اختیار دارد که چندی پیش تعدادی از عکس های این آرشیو در نمایشگاه 17 عکاس معاصر در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درآمد.

***

سروژ بارسقیان

متولد فروردین ماه سال 1332 فارغ التحصیل هنرستان هنرهای زیبا بود .

وی برنده جایزه هیات داوران بی ینال دوم تهران و حدود هشت نمایشگاه انفرادی و ده نمایشگاه گروهی را به نمایش گذاشته است.

او همچنین نمایشگاههایی به صورت گروهی در کشورهای فرانسه ومکزیک داشته است .

در زمینه فعالیت‌های پژوهشی تحقیقاتی با عناوین پرسپکتیو واقتصاد هنر بعنوان زمینه‌های تیوریک انجام داده است

سخنرانی وارائه مقالات مختلف در مجلات وروزنامه ها از جمله فعالیت‌های دیگر وی محسوب می‌شود .

انتهای پیام

  • دوشنبه/ ۱۱ دی ۱۳۹۱ / ۱۱:۴۵
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 91101106803
  • خبرنگار :