در یک نشست مطرح شد

مخاطب ادبیات کودک تغییر کرده است

در نشست «مخاطب ادبیات کودک کیست؟» گفته شد: امروز مخاطبی شکل گرفته‌ است که با آن چه ما در ذهن داشتیم، فرق می‌کند.

به گزارش ایسنا، نشست «مخاطب امروز ادبیات کودک کیست؟» به مناسبت روز ادبیات کودکان و نوجوانان (18 تیر) با حضور مریم جلالی، علیرضا کرمانی و حمیدرضا شاه‌آبادی 21 تیرماه در محل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شد.

در این نشست دکتر مریم جلالی با طرح این سوال که از میان سه رکن اصلی ادبیات کودک که شامل نویسنده، متن و مخاطب است، کدام اصیل‌تر است، گفت: همه ما مخاطب را عنصر اساسی در این مثلث می‌دانیم. مسیر کلی ادبیات از نویسنده شروع می‌شود و به متن می‌رسد و بعد به مخاطب؛ اما در ادبیات  کودک این سیر، مسیر معکوس دارد. به نظر من، متن و نویسنده در این جریان به موازات یکدیگر قرار دارند.

او با طرح این موضوع که هر کس خواننده متون کودکان است الزاما مخاطب آن نیست تاکید کرد: مخاطب ادبیات کودک و نوجوان فقط کودکان و نوجوانان هستند. با این نگاه این افتخار نیست که بگوییم مخاطب فلان کتاب، افراد یک تا صدساله هستند. حال باید ببینیم  کودکان امروز چه می‌خواهند. غرب سه مرحله را در این زمینه  طی کرده است. مرحله استفاده ابزاری که از قرن 18 شروع شد.اگر چه ما هنوز در این مرحله   مانده‌ایم. مرحله بعد ،مرحله کودک بایسته است  که در ایران از دوره مشروطیت  شروع شده است.اما غرب امروز به مرحله  کودک زایل رسیده است و کودک را به مدد الگوهای مشارکتی و غیرمشارکتی  در بحث تولید و مصرف وارد  کرده است. انبوه آثاری که به دنبال  بولد شدن شخصیت‌هایی مثل  باب اسفنجی و انگری‌برد در جامعه شکل گرفته خود گویای این مسئله است .

این استاد دانشگاه مخاطب کودک و نوجوان را فی‌نفسه دارای انواع مختلفی دانست که مهمترین آنها مخاطب فعال، منفعل و معمولی است.

جلالی تصریح کرد: مخاطب فعال، کتاب‌خوانی عجیب است که تعداد آنها زیاد هم نیست. مخاطب منفعل، مخاطبی است که ما بر اساس لذت‌هایی که از خواندن فلان متن به دست آورده‌ایم، او را به خواندن متون مورد علاقه می‌کنیم. درحالی که امروز روز هر سه سال یک بار نسل عوض می‌شود. تعداد این گروه هم کم نیست. مشکل ما این است که مخاطب  منفعل را نمی‌شناسیم .

او در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع تکنولوژی در فهم و زبان مشترک بین کودکان پرداخت و گفت:  آیا دانستن اطلاعات از منابع مختلف برای از بین بردن مرزهای بین کودکان و بزرگسالان است؟ راه نجات نویسندگان امروز این است که هرمنوتیک را دنبال کنند. یک نویسنده باید این بستر را فراهم کند تا مخاطب بتواند خوانش‌های مختلفی از متن او داشته باشد. گاه دیده می‌شود که مخاطب واقعی با مخاطب ذهنی نویسنده یکی نیست. در این زمان است که مخاطب واقعی ما  از مرز ادبی نویسنده فاصله می‌گیرد.

 دکتر علیرضا کرمانی از دیگر مدعوین این نشست با طرح این سوال که آیا ادبیات کودک بدون کودک وجود دارد، گفت: در چهار چوب نظریات پدیدارشناسان این موضوع ممکن نیست. ادبیات کودک برای کودکان خلق شده است و اصطلاحاتی  مثل «هنر برای هنر »و امثال آن در حوزه ادبیات کودک ممکن نیست. نویسنده این ژانر بیش از هر چیزی به مخاطب خود فکر کرده و می‌کند .

معاون پژوهشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تاکید کرد:  تصاویر فلسفه جامعه‌شناختی از کودک بسیار متفاوت است اما مهمترین آنها را می‌توان «کودک شرور» فلسفه توماس هابز، «کودک بیگناه» ژان ژاک روسو، و «لوح سفید» جان لاک دانست. به نظر می‌رسد ادبیات کودک ایران از آنجا که  جنبه تربیتی بسیار شدید دارد، به فلسفه هابز نزدیک‌تر است و ادبیات این ژانر درصدد است تا انسانی کامل را به مدد خود پدید آورد.

او گفت: از منظر جامعه‌شناسی نیز می‌توان تقسیماتی را در مورد کودکان مطرح کرد. «کودک اجتماعی»، «کودک ساختاری»،«کودک عامل» و «کودک اقلیت» در زمره این تقسیم‌بندی‌ها هستند. در تعریف «کودک اجتماعی»باید گفت در این نگاه دوران کودکی دوران موقت است. آنچه در این دوره مهم است بودن آن نیست بلکه شدن آن است. در این نگاه کودک شهروند نیست. او آدمکی ناقص و نادان است که باید به واسطه اجتماعی شدن، مراحل بلوغ و تکامل خود را پشت سر بگذارد. «کودک ساختاری»، درست نقطه مقابل «کودک اجتماعی» است . در این نگاه، کودکی قدمتی به بلندی تاریخ بشر دارد و محافل مختلفی را سامان داده است. با این تعریف کودک، شهروند تعریف می‌شود و دارای حقوق است. این نگاه محصول بلوغ جامعه‌شناسی مدرن است.

کرمانی افزود:‌ «کودک عامل» محصول جامعه‌شناسی پست‌مدرن است. مجری این نگاه فضاهای مجازی و تکنولوژی امروز هستند. بر اساس این نگاه، کودک نه نادان و نه ناتوان است. او دارای توانایی‌ای است که در دنیای دیجیتال او را از بزرگسالانش پیش‌تر برده است. در این نگاه، ایده‌هایی مثل «پایان کودکی» مطرح می‌شود؛ اما آیا تعاریفی مثل تعریفی که سازمان جهانی از کودک کرده‌ و او را دارای سن زیر 18 سال عنوان کرده جایز است؟ به نظر می‌رسد به لحاظ جامعه‌شناختی، بسیاری از این افراد و کودکان دیگر در چهارچوب گروه‌های سنی قابل تقسیم نیستند.

وی در باره «کودک گروه اقلیت» نیز گفت: «کودکان گروه اقلیت» مفهومی است که متاثر از جامعه‌شناختی چپ و نظریات فمینیستی شکل گرفته و تحت تاثیر نظریه مارکس، کودک در مقابل بزرگسال قرار می‌گیرد. به نظر می‌رسد تمامی این تصاویر که ارائه شد کم و بیش در ادبیات ایران و جهان وجود دارد. با ا ین حال، بر فراز تمامی این انگاره‌ها، انگاره «کودک شرور» بیش از سایرین در ایران حضور دارد و انگاره جامعه‌شناختی «کودک اجتماعی» تاثیرگذارتر است.

معاون پژوهشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: در درجه بعد ادبیات کودک ایران از انگاره «کودک گروه اقلیت» که در آن موضوع تقابل کودک و بزرگسال مطرح است متاثر است. نگاه «کودک ساختاری» و «کودک عامل» کمترین تاثیر را در واقعیت‌های ایران داشته و دارد. ادبیات کودک ایران اکثرا تعلیمی است. اگر امروز بحث «بحران مخاطب» مطرح می‌شود، علت این است که در ذهن نویسنده ما، «مخاطب عامل» و «مخاطب ساختاری» هنوز شکل نگرفته‌اند.                                                           

حمیدرضا شاه‌آبادی نیز در این نشست سه‌ساعته گفت: من برای مخاطب در موضوع ادبیات کودک و نوجوان نقش زیادی قائل هستم و او را خالق دوم اثر می‌دانم. با توجه به ا همیت مخاطب ما به عنوان نویسنده باید به طور مستمر مخاطب را بشناسیم و تغییر مداوم مخاطب کودک و نوجوان را که امروزه هر دو سال یک بار نسلی از آن عوض می‌شود رصد کنیم.

این نویسنده با اشاره به کتاب «بلوغ کودکی» گفت: این کتاب اگر چه ترجمه شده اما هنوز منتشر نشده است. به شخصه فکر می‌کنم همه فعالان کودکان و پزشکان این گروه سنی باید آن را بخوانند. به نظر آریز، کودک دیگر مفهومی ذهنی و مخلوق دوره  مدرن است. دو سال پس از کتاب او، کتاب «زوال کودکی» پستمن منتشر شد. او می‌گوید: درست است که آریز کودکی را مفهومی می‌داند که ذهنی است اما، او زمانی این موضوع را مطرح کرد که کودکی تمام شده بود. چرا؟ چون رسانه ها مرزهای اطلاعاتی را برداشته‌اند. در دهه 70 دیگر بچه به مفهوم گذشته نیست و از طریق اینترنت اطلاعاتی زیادی را گرفته است و بعضا عضو گروهای مردم‌نهاد شده‌ است. من نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی  می‌افتد ولی مطمئنم ما آخرین نسلی هستیم که درباره ادبیات کودک این‌گونه فکر می‌کنیم. امروز مخاطبی شکل گرفته‌ است که با آن چه ما در ذهن داشتیم، فرق می‌کند. در گذشته هر 30 سال  یک بار نسل عوض می‌شد، در حالی که حالا این تغییر به مدد رسانه‌ها، هر دو سال یک‌بار اتفاق می‌افتد.

در ابتدای این نشست فرهاد حسن‌زاده که به تازگی از سوی شورای کتاب کودک به عنوان نامزد جایزه هانس کریستین اندرسن 2018 معرفی شده متنی را درباره محمدرفیع ضیایی کاریکاتوریست فقید خواند.

حمیدرضا شاه‌آبادی هم مطالبی را درباره ضرورت بزرگداشت پیشکسوتان پیش از مرگشان به مناسبت درگذشت عباس کیارستمی فیلمساز و عکس فقید مطرح کرد.

پایان‌ این  نشت با پخش  فیلمی درباره مهدی آذریزدی همراه بود.  

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۲۲ تیر ۱۳۹۵ / ۱۳:۱۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 95040112416
  • خبرنگار : 90002

برچسب‌ها