«خجالت بکش؛ چرا می‌خندی!؟»

جلوگیری از شادی عمومی یک دلیل مهاجرت شده است

یک جامعه‌شناس معتقد است: اصولا فرهنگ ما غمناک است. اگر دقت کنید، از قدیم وقتی دختران با صدای بلند می‌خندیدند، مادربزرگ‌ها می‌گفتند پشت دستت را گاز بگیر. این اگر فرهنگ غم نیست، پس چیست؟ ما در طول تاریخ، با غم بزرگ شدیم و هر بار که آمدیم شادی کنیم، افرادی مانع شده‌اند.

امان‌الله قرایی‌مقدم در گفت‌وگو با ایسنا، همچنین درباره خسارت فرهنگی وارده از نیروی انسانی که مهاجرت می‌کنند، اظهار کرد: جو اجتماعی همان جو فرهنگی است و به هم وابسته و مرتبط هستند. مگر جو اجتماعی چیست؟ کار، شادی، آواز و موسیقی و حرکات موزون شامل همه‌ی این موارد می‌شود. اما فضای اجتماعی مسموم است. سریال‌ها و اخبار غمناک هستند.

او با اشاره به درخواست همایون شجریان برای برگزاری کنسرت رایگان خیابانی اظهار کرد: اینکه یک خواننده درخواست می‌کند که در خیابان کنسرت رایگان برگزار کند، ایده خوبی است؛ زیرا اگر حال مردم را هم خوب نکند اما تاثیر خودش را می‌گذارد. شما وقتی به کشور هند سفر می‌کنید، زنان و مردان بسیاری می‌بینید که حتی با لُنگی که دور خودشان پیچیده‌اند، کنار خیابان زندگی می‌کنند اما وقتی فیلم‌های هندی را می‌بینند یا موسیقی شاد خاص فرهنگ‌شان را می‌شنوند، گرسنگی‌شان را فراموش می‌کنند.

این جامعه‌شناس افزود: جو اجتماعی به معنای آزادی بیان، آزادی اندیشه و آزادی حرکات است که همه این موارد از فرهنگ ما نشات می‌گیرد. در بسیاری موارد ما اصلا به گشت ارشاد در جامعه نیاز نداریم؛ زیرا برخی افراد تندرو از گشت ارشاد هم بدتر هستند و به دخترانی که در مکان‌های عمومی می‌خندند، تذکر می‌دهند «خجالت بکش. چرا می‌خندی!؟» این موضوع و نداشتن آزادی خودش به یکی از دلایل مهاجرت تبدیل شده است.

قرایی مقدم با بیان اینکه به طور کلی ما با دو نوع مهاجرت (درونی و بیرونی) روبه‌رو هستیم، ادامه داد: مهاجرت درونی برای کشورهایی که نیروی انسانی از کشور دیگری وارد می‌شود اهمیت دارد. هر چه این نیروی انسانی در جایگاه علمی، فرهنگی، اقتصادی بالا باشد برای کشورهای مهاجر فرست که ما باشیم زیان بخش‌تر است.

او گفت: حدود ۱۷ سال قبل درباره مهاجرت مقاله‌ای نوشتم و پرسشی با این عنوان که چه کسی خسارت فرار نخبگان از کشور را می‌پردازد؟ مطرح کردم و جوابی برای آن نبود. جامعه برای یک فرد از بدو تولد تا زمانی که لیسانس می‌گیرد حدود ۱۰۰ میلیون تومان هزینه می‌کند. این هزینه شامل هزینه‌های زایمان یک مادر تا هزینه‌های مدرسه، درمانی و غیره می‌شود. وقتی یک فرد تصمیم به مهاجرت می‌گیرد چنین سرمایه‌ای به رایگان در اختیار یک کشور دیگر قرار می‌گیرد.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه چرا افراد تصمیم به مهاجرت می‌گیرند؟ توضیح داد: زیرا فضا مناسب نیست. شغل نیست و جو ناامنی اجتماعی در جامعه و ترس از آینده به وجود آمده است. مهاجرت اصولا به امنیت اجتماعی وابسته است. وقتی که امنیت مختل می‌شود، جوانان ترس از آینده دارند، امکان استفاده از فضای شاد را ندارند، دختران ما حق استفاده از استادیوم ورزشی را ندارند که می‌تواند کمترین هزینه را داشته باشد، بنابراین چنین موضوع‌هایی تبدیل به بیشترین هزینه برای یک جامعه می‌شود.

قرایی مقدم بیان کرد: به قول جامعه‌شناسان و اقتصاددانان، نیروی انسانی مثل آلفرد مارشال- برنده جایزه نوبل در اقتصاد - اگر آموزش و پرورش کشوری در طول ۱۰۰ سال یک مخترع مانند مریم میرزاخانی یا کوچر بیرکار را که اخیرا جایزه فیلدز، مهم‌ترین جایزه جهان در حوزه ریاضیات را از آن خود کرد، پرورش دهد، هزینه صد سال آموزش و پرورش کشور خودش را جبران کرده است. امروز مهم‌ترین سرمایه یک کشور، سرمایه انسانی است. زمانی که سرمایه یا یک متخصص انسانی مثل یک مهندس نفت یا گاز از کشور مهاجرت می‌کند، یک چاه نفت خاموش می‌شود.

او اعلام کرد: به قول بنیامین هیگنز - استاد توسعه و اقتصادی دانشگاه هاروارد - اگر کشورهای در حال توسعه مثل عربستان، بحرین یا امارات بتوانند با درآمد ارزی و سرمایه‌ای که دارند بزرگ‌ترین کارخانه‌ها و تکنولوژی را وارد کنند ولی نتوانند نیروی انسانی ماهر و متخصص را تربیت کنند، به رشد توسعه و اقتصادی نمی‌رسند.

این جامعه‌شناس گفت: از نظر مارکس، ما در جامعه با دو نیروی انسانی طرف هستیم. یکی نیروی ساده که شامل کارگران می‌شود و دیگری نیروی ماهر مثل معلم، پزشک، مهندس، خبرنگار که در جامعه‌شناسی از آن به عنوان نیروی استراتژیک یاد می‌شود. وقتی این نیروها بر اثر نبود آزادی، برخی ندانم کاری‌های حاکمیتی و جو نامساعد اجتماعی که به وجود می‌آید، تصمیم به مهاجرت می‌گیرند، نیروی انسانی ماهر و متخصص که میلیاردها دلار برای آنها هزینه شده است را از دست می‌دهیم.

قرایی‌مقدم بیان کرد: کوچر بیرکار لیسانس خود را از دانشگاه تهران گرفته است و بعد از مشکلاتی که پیش رویش قرار می‌گیرد، به انگلیس مهاجرت می‌کند و حالا که جایزه فیلدز را گرفته، افتخارش نصیب انگلیس می‌شود؛ در حالی که این فرد فرزند ایران است. خانم میرزاخانی هم یکی دیگر از فرزندان این خاک بود که به آمریکا مهاجرت کرد. مگر می‌توان این افراد را با طلا یا چاه نفت خرید؟ اگر یک مهندس نفت نباشد چطور می‌توان نفت را استخراج کرد؟

انتهای پیام

    

  • یکشنبه/ ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ / ۰۰:۲۳
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 97051307054
  • خبرنگار : 71503