سیروس نوذری عنوان کرد

هشدار درباره یک تنبلی مخرب!

سیروس نوذری از توجه نداشتن شاعران امروز به ادبیات کهن می‌گوید و آن را ناشی از تنبلی و بسیار مخرب می‌داند.

این شاعر و پژوهشگر در گفت‌وگو با ایسنا، درباره میزان اثرپذیری آثار ادبی معاصر از ادبیات کهن اظهار کرد: در ادبیات داستانی ما اتفاقا تاثیر ادبیات کلاسیک خیلی خوب مشهود است؛ مثلا در آثار کسانی مثل ابوتراب خسروی یا شهریار مندنی‌پور و از نسل‌های قبل‌تر کسانی مثل ابراهیم گلستان یا هوشنگ گلشیری کاملا مشخص است که ادبیات و نثر کلاسیک را خوب خوانده‌ و از آن تاثیر گرفته‌اند، که این تاثیر کاملا مثبت است و وجه خلاقه دارد و به گسترش زبان کمک می‌کند.

او افزود: من معتقدم یکی از وظایف هنرمند، یعنی کسی که در حوزه ادبیات فعالیت می‌کند، گسترش زبان است. من این را در نویسنده‌های‌مان می‌بینم؛ برای مثال ابراهیم گلستان در داستان‌هایش به نثر موزون روی آورده است و این نشان می‌دهد که او ادبیات کلاسیک را خوانده و از آن تاثیر گرفته است. در نثر آل‌احمد هم این دیده می‌شود. ولی متاسفانه در شعر امروز من این را نمی‌بینم. شاعران نسل‌های اخیر اصلا به ادبیات کلاسیک توجه ندارند و آن را نمی‌خوانند. در این میان کسانی هم دنبال شعر موزون بوده‌اند؛ همانند قیصر امین‌پور، او به شدت تحت تاثیر مشیری است و نتوانسته برای زبان کاری انجام دهد و در تاثیرپذیری از ادبیات کلاسیک چیزی از خودش نشان نداده است. با شعر قیصر یاد فریدون مشیری می‌افتیم.

نوذری سپس به ساده‌نویسی سال‌های اخیر در شعر سپید نیز اشاره کرد و گفت: در شعر سپید، در ۲۰ - ۳۰ سال اخیر ساده‌نویسی‌ای راه افتاده است که نشان می‌دهد شاعران مطلقا ادبیات کلاسیک را نمی‌خوانند و دلیل اصلی آن هم این است که تنبل هستند و حاضر نیستند حافظ، سعدی، فردوسی و مولوی را بخوانند و این یک معضل بزرگ است. در شعر تاثیرات بسیار مخرب نخواندن ادبیات کلاسیک دیده می‌شود. البته منظورم از تاثیرپذیری، تقلید نیست و در واقع خواندن، نگاه خلاقه کردن و از تلفیق ادبیات کلاسیک با زبان امروز فارسی زبان‌آفرینی جدید کردن است. 

او با بیان این‌که وقتی شعرهای امروز را می‌خوانید، متوجه می‌شوید که اصلا به زبان توجهی ندارند و این بسیار مخرب است، اظهار کرد: این‌ آثار فراموش می‌شوند. البته همین حالا هم فراموش‌شده هستند ولی واقعیت این است که آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده این ادبیات به کدام سمت می‌رود و چه اتفاقی می‌افتد. ادبیات مستقل از جریان‌های تاریخی حرکت نمی‌کند برای همین باید ببینیم جامعه ما آبستن چه حوادث تاریخی‌ای است که این‌ها بر ادبیات تاثیر می‌گذارد و من در صلاحیت خودم نمی‌بینم که آینده را پیش‌بینی کنم.

این شاعر افزود: ذهن تنبل و بی‌سواد باعث شده که سیلی بیاید و شعر معاصر امروز را بگیرد، که این کاملا تلخ و سیاه است. وقتی همه چیز آسان گرفته می‌شود ادبیات هم آسان گرفته می‌شود.

او در پایان بیان کرد: من شخصا خودم در شعرم به شدت تلاش کرده‌ام تلفیقی از زبان کلاسیک فارسی و زبان امروز فارسی به وجود بیاورم؛ کاری که در نوع خودش نیما، اخوان و شاملو انجام داده‌اند، یا حتی سپهری. اما هر کدام در نوعیت خود بوده‌اند و نه در تقلید از هم. مثلا شاملو نثر کلاسیک را با زبان امروز و اخوان شعر خراسانی را با زبان نیما تلفیق کرده و نیما هم زبان خشن خود را از ادبیات کلاسیک وام گرفته است. من هم سعی کردم بدون تقلید زبان‌آفرین باشم و فکر می‌کنم هر شاعر جدی‌ای باید این کار بکند.

انتهای پیام

  • یکشنبه/ ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ / ۰۹:۵۷
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 98032611782
  • خبرنگار : 71626