صدای قدمهای ما در سکوت بازارچۀ خاطرهانگیز دردشت تکرار میشود، چونان ضربآهنگ تلخ حملات بعثیها در دوران جنگ هشتساله که شکوه بازار را مخدوش کردند و سکوتش در گرو بیتدبیریها ماندنی شد. انتهای بازار و در همسایگی منارههای سلطان بخت آغا که منارههای دردشت نیز خوانده میشوند، خانهای جلوهنمایی میکند که درها و پنجرههایش، ارسی، شیشههای رنگی و حیاطش، طاقچهها، نقاشیهای شیر و شکری، اشکوب و اتاقها و هر آنچه در آن است از جنس عشق است و زیستنمان در چنین خانهای آرزوست.
خدایش رحمت کناد «احمد ادیب» را که همّت گمارد و اکنون اتاقهای این خانۀ قاجاری جایگاه آفریدن و خلاقیت هنرمندانی است که از دیرباز ساختهوپرداخته و همچنان نیز میسازند و میپردازند.
اکنون بیش از یک سال است که نفس چاق استاد «جواد دیواندری» و آتش و شیشه در خانۀ جواهری اعجاز میآفریند و شیشه با همنشینی آتش، به شوق میآید و میرقصد و ثبوتش گویی جانگرفتنی دوباره است! چونان عاشقی که در عشق ذوب میشود و چه باشکوه است این عشق جاودان.
در کارگاه استاد جواد دیواندری هنرمند شیشهگری با حرارت مستقیم، میهمان میشویم. هنرمندی که متولد یکم آذرماه ۱۳۴۷ در سبزوار است و با تجربهای بیستساله، هنر و دانش را به هم میآمیزد و اگرچه هنرش آموختنی است و گویی هنر وی در کنار شیمی و فیزیک مأوا یافتهاند اما هر آنچه هست درهمتنیده با احساس است و بس. شرح گفتوشنود ایسنا را با او از نظر میگذرانید:
تفاوت هنر شما با شیشهگری سنتی چیست؟
تفاوت شیشهگری حرارت مستقیم با شیشهگری سنتی این است که شیشهها بهصورت شمش مورد استفاده قرار میگیرد و مستقیم بر روی شعلۀ مشعل با شیشه کار میشود.
شمشهای شیشه را از کجا تهیه میکنید؟
شمشها وارداتی است و بیشتر از آلمان و چین وارد میشوند، متأسفانه این شمشها در ایران تولید نمیشود.
استاد شما چه کسی است؟
دوست عزیزم آقای «حسن نجفی» استاد و مشوق من بودند. ایشان اصالت اراکی داشتند که در تهران سکونت و کارگاه داشتند.
خانوادگی اهل هنر هستید؟
دو فرزند دختر دارم که دانشآموز هستند و بیشتر بر تحصیلشان تمرکزشان دارند. همسرم در زمینه آموزش طراحی و عکاسی در هنرستان تدریس دارند.
امضایتان را بر روی آثار را حک میکنید؟
شیشه این قابلیت را دارد که هنرمند امضای خودش را با روشهای گوناگون بر روی آن ایجاد کند، به این ترتیب که میتوان از برچسبهای مخصوصی بهعنوان امضا استفاده کرد که این برچسب در مرحلۀ کوره تثبیت میشود و یا میتوان امضا را با تراش روی شیشه حک کرد، البته بهتر است حس و حال اثر، امضای هنرمند باشد.
به لحاظ درآمدزایی به چه صورت است؟
درآمد فراز و نشیب و به تقاضای بازار بستگی دارد، در نتیجه اگر برای بازار کار کنید فکر میکنم درآمد خوب باشد.
تا چه اندازه ابداع و خلق در آثارتان وجود دارد؟
تلاشم این بوده که کارهایم تکرار نباشد بهخصوص تکرار کارهای دیگران و قضاوت این موضوع با مخاطبم است.
هنرآموز دارید؟
متأسفانه خیر، شاید علت اصلی عدم استقبال بالا بودن قیمت مواد مصرفی برای هنرجو در رشته شیشهگری باشد.
برای خود شما به لحاظ هزینه مشکل نبود؟
بله مشکل بود و چون تمایلم بیشتر جنبه دلی و حسی داشت مشکل بیشتر هم شد.
چرا شیشه و آتش را انتخاب کردید؟
هنگام کار، هم آتش زیباست و هم شیشه، و در آخر خروجیشان جادو دارد.
آیا اثری هم بهعنوان نماد شهری آفریدهاید؟
پیشنهاد دادهاند، طرح اولیه و ماکت ساختهشده است.
اثری از شما توسط موزهها خریده و یا به امانتگرفته شده است؟
خیر، زیرا به دنبال این موضوع نبودهام و حتی به آن فکر نکردهام.
حاضرید تکنیکهای خودتان را به افراد علاقهمند آموزش دهید؟
کارآموز ندارم، اما خیلی خوشحال میشوم تمام آنچه میدانم را آموزش دهم.
تحصیل یا تجربه، کدامیک برای یادگیری هنر لازمتر است؟
هر دو لازم و ملزوم هم است و باید به هر دو به یک میزان بها داد.
مهمترین مشکل هنر امروز ایران چیست؟
تصور میکنم اگر از کل مردم ساکن در کره زمین بخواهیم تعریفی از هنر داشته باشند، به همان تعداد پاسخهای کاملاً شخصی و گوناگونی بشنویم؛ این یعنی هنوز از هنر تعریف جامع و کاملی نداریم و با این اوصاف چگونه ما میتوانیم برای هنر چارچوب تعریف کنیم، تفکیک کنیم، رسته و رشته بندی کنیم. این موضوع به نظر من بر بدنه هنر آسیبرسان است. گرایشهای منفعتطلبانه در هنر باعث میشود چکیدۀ افکار دیگران و نظرات دیگران را سوژۀ هنرمان کنیم و این دیگر هنر نیست. و خیلی مسائل دیگر...
چه تعریفی از هنرمند دارید؟
هنرمند چیزی که بودیم و دیگر نیستیم را با توجه به آنچه هستیم به رخ ما میکشد. هنرمند روح آلوده نشدۀ انسان بدوی در کالبد انسان متمدن امروزی است، رابطی بین گذشته دور شاید همان آغاز تا به انسان امروز. آثار هنرمند در آینده دور معرف حالات روحی روانی، اندیشه و تفکر و نموداری از تمام خصوصیات انسان امروز است.
چه جادوگر شگرفی است این آتش که گرما میبخشد و زندگی میآفریند و گاه چونان خرمنی از اندوه بر سر جاه جلال دنیوی خراب میشود! اما هم او نیز در دستان هنرمند و بازی حس و حساب وی رام میشود! اینچنین است که شیشه در دستان هنرمند از آتش نمیهراسد و در کنارش ذوب میشود و معنا مییابد!
انتهای پیام