يك باستانشناس گفت: گلالك شهري باستاني در جنوب شوشتر است كه پايتخت پادشاهان خوزستان در دوره اشكاني به شمار ميرفت. كشف اين شهر تاريخي اطلاعات بسيار زيادي از اين دوران به دست داد به نحوي كه از نظر ارزش و اهميت آن را به يكي از كشفهاي نخبه در جهان تبديل كرده است.
مهدي رهبر در گفتوگو باخبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان بيان كرد: گلالك محوطه بسيار بزرگ و مهمي از نظر كشفيات باستانشناسي به شمار مي رود. در نتيجه كاوشهايي كه در سالهاي 1365 تا 69 در اين محوطه انجام دادهام آثاري از دوره اشكاني به دست آمد كه اطلاعات بسيار زيادي از آن دوران در اختيار ما قرار داد. يعني دوره متعلق به اشكاني بوده ولي مربوط به پادشاهان خوزستاني است و پايتخت آنها به شمار ميرفت.
وي افزود: در دوره اشكاني و يا قبل از آن حكومت را ملكوك الطوايفي ميگفتند. به اين ترتيب كه هر مكاني پادشاهي داشت كه تابع شاه مركزي بود و آن را شاهنشاه يعني شاه شاهان ميناميدند. يكي از ايالاتي كه با شاه محلي اداره ميشد ايليمايي در خوزستان بود. مركز اين حكومت ابتدا در ايذه كنوني بوده و پس از آن و در زماني كه اشكانيان پادشاهان را زير نظر ميگيرند شاهزاده اشكاني پايتخت را از ايذه به جنوب شوشتر يعني شهر گلالك منتقل ميكند.
او خاطرنشان كرد: در گذشته پادشاهان محلي خوزستان كه افرادي ثروتمند، بانفوذ و داراي قدرت محلي فراوان بودنند كامناسكر ميخواندند. اين پادشاهان محلي خود سكه ضرب ميكردند و استقلال داخلي داشتند اما در نهايت زير نظر پادشاهان مركزي بودند. در زمان به دست گرفتن كامل ايران توسط اشكانيان تصميم گرفته شد به جاي قدرتمندان محلي شاهزادههاي اشكاني را به عنوان شاه محلي به اين مناطق بفرستند. روي سكههايي به دست آمده از آن زمان به جاي كامناسكر كلماتي همچون خسرو، فرهاد و نظاير آن نوشته شده است.
رهبر ادامه داد: محلي كه اين شاهزادگان به عنوان پايتخت برگزيدند دستوا در قسمت جنوب شوشتر بود. گلالك بخشي از دستوا را شامل ميشد و به گورستان شاهان اختصاص داد. در پي كاوش و حفاري در اين منطقه موفق به كشف پنج آرامگاه بينظير و واقعا بينظير زيرزميني از پادشاهان شديم. تصور ميكرديم اين آرامگاهها پس از كشف از سوي سازمان ميراث فرهنگي مرمت ميشود و به طور شايستهاي مورد مطالعه قرار مي گيرد. البته ما آن جا را مطالعه كرديم ولي سازمان ميراث فرهنگي حفاظت آن را به عهده نگرفت.
وي تصريح كرد: در بازديدي كه 2 سال گذشته از اين محوطه داشتم گريهام گرفت چرا كه آرامگاه زيرزميني پادشاهان نسبتا سالمي كه كشف كرده بوديم و ميشد با اندكي تغيير آن را به جاذبهاي توريستي و مطالعاتي تبديل كرد توسط قاچاقچيان حفاري شد و تمام سكوهاي آن از بين رفته بودند. هم چنين ساليان پيش به دليل كمبود اعتبارات ميراث فرهنگي كار كاوش اين منطقه مهم باستاني نيمه تمام ماند. اين در حالي است كه با توجه به اهميت فوقالعاده اين منطقه هم چنان مسؤولان ميراث فرهنگي اين را ميگويند كه پول نيست.
اين باستانشناس توضيح داد: در سميناري كه امسال در شوش شركت كردم ارزش و اهميت بالاي منطقه دستوا و گلالك را به مدير سمينار يادآور شدم و گفتم كه شما غافل از اين موضوع هستيد. در صورتي كه سازمان ميراث فرهنگي مركزي و پژوهشكده هم پول ندهد معمولا استانداريها دستشان در اين خصوص باز است. حالا نه به خاطر اين كه من آن جا را حفاري كرده باشم دلسوزي كنم ولي باور كنيد اين منطقه و كشف آن كشفي نخبه است كه چندين بار از من به خاطر كشف آن براي سخنراني در مجالس گوناگون هم چون بريتيش ميوزيم (موزه بريتانيا)، انجمن ايران و فرانسه و بسياري جاهاي ديگر دعوت به عمل آمده كه اين موضوع نشان دهنده اهميت اين منطقه در جهان ميباشد.
او يادآور شد: در گلالك آرامگاه پادشاهان خوزستاني شما وارد يك آرامگاه زيرزميني همراه با پلههايي در آن ميشويد. در اين آرامگاه سه سكو وجود دارد كه روي هر كدام از سكوها يك تابوت واقعا خيرهكنندهاي قرار گرفته است. تابوتهاي لعابدار بسيار زيبا با نقش آتشدان نخل بر آنها. در حقيقت گلالك شهري است با مساحت شش كيلومتر مربع كه تاكنون 2 فصل كاوش در آن انجام دادهام. خوشبختانه كار علمي دانشگاه نيز در اين منطقه با من بوده است. در طول كاوشهاي انجام شده در اين منطقه گچبريهايي بينظير همراه با يك تالار حكومتي متعلق به دوره ساساني كشف كرديم كه هيچ كس تصور آن را نميكرد. اين كشف در محل بينظير است.
رهبر اظهار داشت: متاسفانه اين كشف نيز از جمله مسايلي است كه اهميتي به آن داده نميشود. متاسفانه منطقه تاريخي دستوا به حال خود رها شده است و در آن كشاورزي ميشود. تپهها را در اين محوطه تاريخي تسطيح كرده، خاك ريختند، ساختمانسازي شده و طويله و خيلي چيزهاي ديگر ساختهاند. منطقهاي كه ميتوانست اطلاعات بسيار زيادي از آن دوران در اختيار باستان شناسان قرار بدهد.
وي تاكيد كرد: شهر گلالك پايتخت دوره ايليمايي و پادشاهان محلي خوزستان است كه حضور باستانشناسان در آن ميتواند از تخريبها جلوگيري كند. به اين معني كه اگر سازمان ميراث فرهنگي برنامه سالانه در آن جا داشته باشد مردم فكر ميكنند كه شهر و محوطه تاريخي آن داراي صاحب است اما جايي كه هيچ كس به سراغ آن نميرود هر كسي اين اجازه به خود داده كه لودر گرفته و زمين را تسطيح كند. اين در حالي است كه زمين اين محوطه تاريخي از خاك حاصلخيزي برخوردار بوده و به همين دليل باعث به وجود آمدن كشتهاي زير پلاستيكي در آن جا شده است. در حقيقت جايي كه كشاورزان تسطيح كردند سرشار از قطعات تابوت و آثاري همچون سكه است.
اين باستانشناس گفت: بسياري اشياءي ديگر همراه با اين تابوتها در قبرستان پيدا شده كه از جمله آنها ميتوان به وجود عطردانها، كاسه لعابدار بسيار زيبا و سكه درون تابوتها اشاره كرد زيرا در گذشته اعتقاد بر اين بوده است كه مردگان در آن دنيا و براي عبور از درياي پرطلاطم برزخ بايد پول داشته و به قايقبانشان بدهند. در نتيجه زير سر، درزبان و يا در مشت مرده سكه قرار داده و سپس او را دفن ميكردند. علاوه بر اين سكهها اشياي ديگري هم چون گردنبدهاي زيبا، سگك كمربند و مهرهاي مختلف كشف شدهاند. در اين كاوشها مهري به دست آورديم كه روي آن با حروف يوناني كلمه اردك(oRodak) حك شده است.
رهبر يادآور شد: از زمان سلوكيها يعني بعد از پادشاهي اسكندر سعي بر ترويج هنر و فرهنگ يونن در ايران شد. كامناسكيرها بسيار تحت تاثير فرهنگ يونان بودند. به همين دليل روي سكههايشان با يوناني مطالبي حك ميكردند اما در زمان اشكانيان ضرب حروف سكهها به آرامي تبديل ميشود. البته هنوز جاهايي هست كه بتوان كاركرد و اطلاعات بيشتري از اين دوران و اين محوطه تاريخي به دست آورد. با وجود وسعت اين شهر هنوز تپههايي است كه دست نخورده و ميتوان در آن جا كاوشهايي انجام داد كه حضور باستانشناسان را در آن جا الزامي ميكند.
رهبر تصريح كرد: هم چنين قلعه نظامي متعلق به دوره اشكاني كه در گاوميش آباد و در محلي به نام باغ خرم در ساليان گذشته كشف كردم از اهميت بالايي برخوردار است. اين قلعه صددرصد ميتوان با اين شهر باستاني در ارتباط باشد زيرا از اين شهر تا گاوميشآباد تقريبا آثار باستاني وجود دارد. اين پادگان داراي ابعاد حدود 700 در 400 متر ميباشد كه داراي ديوارهايي با حدود 15 متر عرض در اطراف است. اين بنا از خشت ميباشد. متاسفانه صادق محمدي ـ مدير سابق سازمان ميراث فرهنگي خوزستان ـ بخشي از اين قلعه را به كارخانه آبليموي مجيد بخشيد. با توجه به ثبت اين قلعه در فهرست آثار ملي كشور اين كارخانه اقدام به احداث سالنهايي در آن كرده است.
به گفته اين باستانشناس؛ تاريخ ثبت اين محوطه در فهرست آثار ملي كشور به زماني قبل از واگذاري آن به كارخانه آبليموي مجيد برميگردد يعني ثبت اين اثر به زماني قبل از ساخت اين شركت ميرسد. در حقيقت اين امر بيانگر خيانتي بزرگ در زمينه آثار تاريخی كشور است.