این شاعر در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان خاطرنشان كرد: در حقیقت از ورود نیما به ادبیات و با ظهور او ادبیات معاصر ما به وجود آمد. اگرچه قبل از نیما كسانی چون جعفر خامنهای، كسمایی و غیره نیز شعر نو میسرودند ولی نیما با سرایش منظومه "افسانه" و با معیارها و مشخصههای خاص خود توانست شعر نو را آغاز كند. با توجه به این كه نیما با جریانهای ادبی به خوبی آشنا بود توانست ظرفیتهایی را به شعر ما معرفی كند كه بعدها به نام شعر نیمایی مطرح شد.
تعداد معدودی از ادیبان و شاعران ما تحصیلات دانشگاهی داشتند
وی ادامه داد: ادیبان و شاعران ما، به جز معدودی هم چون اخوانثالث و قیصر امینپور كه تحصیلات دانشگاهی داشتند، بقیه جزو كسانی بودند كه بنا به دلایلی دانشگاه نرفتند. شاید به خاطر این كه یا اصلا دانشگاه را قبول نداشتند و یا ترجیح میدادند خودشان استاد خودشان باشند و ادبیات را به شكل عمقی و شخصی بررسی كنند. در واقع مساله استاد خود بودن بیشتر در آثار شاعران ما به خصوص كلاسیكها پیدا بوده و هست.
گاهی نگاه به شعر معاصر كلیشهای و سلیقهای میشود
او اظهار كرد: اساتید ما وقتی ادبیات معاصر را مورد تحلیل قرار میدهند باید به تمام جهات توجه داشته باشند و بدانند كه میخواهند در چه مسیری قلم بزنند، نقد كنند و اظهار نظر كنند.
این شاعر خاطرنشان كرد: متاسفانه گاهی نگاه به شعر معاصر كلیشهای و سلیقهای میشود. اگر این نگاه سلیقهای نشات گرفته از علمینگری و زیباشناختی باشد مشكلی نیست اما این سلیقهها بیشتر از حب و بغضها سرچشمه میگیرد و باعث میشود كه اساتید ما در نقد و بررسیهایی كه انجام میدهند بیشتر به خاطرهگویی روی آورند.
مدرسان ادبيات مطالعات خود را به روز كنند
وی توضیح داد: یكی از دلایل گریزان بودن شاعران ما از دانشگاه نگاه ضعیف مدرسان ادبيات است. مدرسان ادبيات همان طور كه در ادب كلاسیك تحصیل كرده، مطالعه كردند و مدرك گرفتند بايد مطالعهشان را امروزیتر كنند. البته آنها هم تا حدی مقصر نیستند چراكه این مساله به فضاهای آموزشی محدود در كتابهای دانشگاهی برمیگردد. به اعتقاد من ادبیات معاصر در واحدهای دانشگاهی غریب افتاده است.
دقت به ادبیات معاصر در وبلاگها بسیار خوشحالكننده است
او، با بیان این كه برخی پایاننامهها به ادبیات معاصر میپردازند، یادآور شد: من پایاننامهای در دانشگاه دزفول مطالعه كردم كه نقدی به شعر احمدرضا احمدی داشت و بسیار پایاننامه خوبی بود. در وبلاگها و وبسایتها نیز به ادبیات معاصر پرداخته میشود كه این بسیار خوشحالكننده است. مثلا كسی چون دكتر تسلیمی گذارههایی بر شعر معاصر و گذارههایی بر داستان معاصر منتشر كرده كه نشان میدهد نگاه دانشگاهی ما در حال رشد است.
نیما هنوز توسط منتقدان ما شناسانده نشده است
آژده، با بیان این كه ما در دوره گذار هستیم، تصریح كرد: ما در دورهگذار از شعر نو، انقلاب شعری كه نیما به وجود آورد و سبكها و جریانهای ادبی كه بعد از نیما شكل گرفت هستیم.
اين شاعر تاكید كرد: همان طور كه عمر شعر نو به یك قرن نمیرسد ما این حق را به دانشگاهها میدهیم كه آن چنان به شعر نو نپردازند. با توجه به این كه در مرحله گذار و گذر هستیم باید با شناخت پیشروان شعر معاصر به جریانهای بعد از آن دقت شود چون به جرات میتوان گفت كه نیما هنوز توسط منتقدان ما نه به شاعران و نویسندگان ما كه قشر خاص هستند و نه به عوام شناسانده نشده است.
مردم هنوز با اشعار مشیری بیشتر ارتباط برقرار میكنند
او در ادامه اظهار داشت: مردم ما هنوز با شعرهای فریدون مشیری بهتر ارتباط برقرار میكنند. در حالی كه فریدون مشیری هرگز نمیتواند پیشرو باشد و حتی اخوان. چون شعر مشیری حتی از لحاظ زبانشناسی دست سوم محسوب میشود. هر چند كه این موضوع انكار زحمات مشیری نیست ولی ما از بزرگان شعر نو پنج تن معروف داشتیم كه مشیری جزو این پنج تن محسوب نمیشود.
وی یادآور شد: شاعرانی چون حمید مصدق، گلچین گیلانی و افرادی دیگر در مقابل اشعار شاملو و نصرت رحمانی درجه سوم محسوب میشوند ولی باز با آنها ارتباط بهتری برقرار میكنند. البته من نصرت رحمانی را خیلی مدرن میبینم چه برسد به شعر احمدرضا احمدی یا حجمگرایی كه یدالله رویایی و حجمگرایان به وجود آوردند.
شعر مدرن ایران وامدار هوشنگ چالنگی است
این شاعر اظهار داشت: یاد میكنم از بزرگ شعر جنوب هوشنگ چالنگی چراكه شعر مدرن ایران بدون تردید و بدون دغدغه وامدار او است و بعد هم شاعران موج ناب. زیرا بعد از موج ناب هر تغییر و تحولاتی كه صورت گرفته جز تكرار چیزی نبوده و هنوز هم وقتی میخواهیم مثال بزنیم باید از همان پنج شاعر شعر موج ناب یاد كنیم. البته وقتی از این پنج شاعر نام میبرم فقط شعر آنها را میگویم و هرگز شخصیت فردی، سیاسی، اجتماعی، دلبستگیها و دلمشغولیهایی كه به احزاب زمان خودشان داشتند برای من مهم نیست. این شاعران هر تفكراتی كه داشته باشند برای من قابل احترام هستند.
هنوز مرجع و ملجا ما پنج شاعر موج ناب هستند
او توضیح داد: هر چند كه شعر جنوب در دهههای 70 و 80 حرفهای زیادی برای گفتن داشت و شاعران و نامهای زیادی را به ادبیات ما معرفی كرد اما هنوز بعد از موج ناب قرار دارد و مرجع و ملجا ما همان پنج نفر هستند كه شعر هر كدام از آنها به صورت شخصی ابعاد متفاوت و متنوعی دارد.
شاعران دهههای گذشته بسیار مدرنتر از امروز هستند
آژده، با اشاره به این كه جوانان دهههای 40 و 50 بسیار مدرنتر بودند، بیان كرد: چون مسجد سلیمان آن دههها یكی از شهرهای صنعتی و مدرن ایران بود كتابخانه بزرگی داشت كه از كتابهای روز دنیا بهره میبرد و از سینمای روز دنیا هم بهرهمند بود.
او خاطرنشان كرد: شهرهایی چون مسجد سلیمان و آبادان از شهرهای مدرن و صنعتی بودند و اگرچه محدودیت داشتند ولی بازهم میگویم كه آنها مدرنتر از امروز بودند.
باید به شعر نگاه جامعهشناسانه داشته باشیم
او توضیح داد: وقتی میخواهیم شعر را مورد پردازش قرار دهیم باید نگاه روانشناختی و جامعهشناسی به آن داشته باشیم. ما نمیتوانیم راجع به ادبیات صحبت كنیم ولی نگاه جامعهشناختی به آن نداشته باشیم و به این قضیه كه مردم دهه 40 در مسجدسلیمان و شاعران دهه 50 از چه نوع ساختار و بافتار معیشتی خاصی برخوردار بودند نپردازیم.
شاعران موج ناب هنوز هم میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند
آژده تصریح كرد: فضای موجود در شعر من هم مثل بقیه دوستان و بچههای شعر موج ناب یك نوع تركیب بین مدرنیته و سنت است. اغلب ما بختیاری هستیم، نوعی فضای سنتی را تجربه كردهایم و طبیعت و ناتورالیسم بر ادبیات و شعر ما حاكم بود. در نتیجه تركیب آن با مدرنیته چیزی را ارایه میدهد كه در كار اكثر شاعران ما یافت میشود. این هرگز یك دفاع شخصی نیست بلكه یك نگاه علمی است كه اغلب منتقدان بزرگ معاصر ما به آن اشاره كردهاند.
او بیان كرد: شخصیت بزرگی مثل منوچهر آتشی كه پرچمدار شعر جنوب و نیمای شعر جنوب محسوب میشود برنوشتی راجع به تمام شاعران نابسرا در دهه 50 خورشیدی در مجله تماشا داشت. شاعران موج ناب بسیار تاثیرگذار بودند و این تاثیر را هرگز نمیشود انكار كرد نه تنها در شعر من بلكه در شعر امروز خوزستان چون تمام این شاعرانی كه آمدند دنبالهرو شعر ناب بودند و هنوز هر حركتی كه در شعر جنوب و خوزستان اتفاق میافتد باز هم شاعران موج ناب و مسجدسلیمان میتوانند حرفی برای گفتن داشته باشند. امروزه شخصیتهایی مثل هرمز علیپور و یارمحمد اسدپور در خوزستان و سیدعلی صالحی در پایتخت حرف اول را در كشور میزنند.
این شاعر با یاد كردن از زندهیاد سیروس رادمنش گفت: شعر او خاصتر از همه همدورهایهای خودش بود و حتی مدرنتر از نوپاترین و با تجربهترین شاعران امروز ایران بوده است.
در خوزستان شاعران و كسانی كه آثارشان چاپ میشود زیاد است
وی، در پاسخ به این سوال كه چرا شاعران تمایل به چاپ كتاب ندارند و یك ناامیدی در كارهایشان دیده میشود، تصریح كرد: هر جا كه ما از ادبیات معاصر و مدرن صحبت میكنیم ادبیات جنوب مخصوصا در خوزستان مورد توجه قرار میگیرد. ادبیات امروز ما در چند نقطه بیشتر خلاصه نمیشود مثل شاعران شمال كه در زادگاه نیمای كبیر و شاعران جنوب در زادگاه منوچهر آتشی و حتی شاعران شیراز و تعدادی پایتختنشین كه البته آنها هم مهاجر هستند. در دیگر شهرها هم شاعرانی هستند ولی به شكل یك نفر یا دو نفر ولی در خوزستان كثرت نامها و شاعرانی كه هر روز آثارشان چاپ میشود و مورد توجه قرار میگیرد زیاد است.
فضا برای شاعران مناسب نیست
وی عنوان كرد: ضعف در نشر و پخش معضلی است كه بیشتر شاعران از آن مینالند. چرا باید شعر معاصر و كتابهای ما در انحصار چند نام باشد؟ چرا بر شعر سرمایهگذاری نمیشود؟ چرا شاعر باید بابت كتاب هزینه كند و بعد از این كه پول را داد آن را روی دست عرضه كند؟ این ضعف بسیار بزرگی است.
این شاعر اظهار داشت: این ضعف بزرگ در نشر و پخش باعث شد تا ما تمایل به چاپ كتاب نداشته باشیم چون فضا مناسب نیست. ولی این بدان معنا نیست كه ما كار نمیكنیم. ما كار داریم ولی حقیقت امر این است كه ما نباید به ناشر التماس كنیم و به دنبال او باشیم بلكه ناشر باید شعرشناس و شاعرشناس باشد. تا زمانی كه این فضا در ادبیات معاصر ما به وجود نیامده همین بیتكلیفی و بیتكلفی و این بیارادگی و بیروحیهگی وجود خواهد داشت كه به شدت آزاردهنده است.
بهتر نبود پیمانكار میشدم؟
آژده توضیح داد: من شاعر وقتی كه میبینم آثارم عرضه نمیشود از لحاظ روحی به شدت تحت تاثیر قرار میگیرم و دلزده میشوم از این كه چرا شعر میگویم؟ به چه قیمت؟ برای كه و برای چه؟ و مثلا آیا بهتر نبود پیمانكار میشدم تا این كه شعر بگویم؟
در ادبیات مَجازی هم مُجاز نیستیم
این شاعر، در پاسخ به این سوال كه آیا فضای مجازی توانسته است جای كتاب را پر كند، تصریح كرد: من فضای مجازی را بسیار مناسب میبینم و همین فضای مُجاز در ادبیات مَجازی برای ما مانده است و واقعا ما گاهی در این ادبیات مَجازی زیاد مُجاز نیستم و با بحرانهایی روبهرو میشویم. اگر این فضاها و خبرگزاریها نبودند ما تا به حال مرده بودیم. اینها ما را زنده نگه داشتهاند. عملا من هر كسی را كه میبینم بسیار بیروحیه است؛ از هوشنگ چالنگی گرفته تا جوانترین شاعر امروز.
اگر به شاعران ما نان نمیدهید...
وی، با اشاره به این شعر سهراب سپهری «شاعران وارث آب و خرد و روشنیاند»، گفت: حتی نیما هم بابت شعرش نان نخورد ولی حرف خورد. البته هستند كسانی كه متشاعر هستند و بابت شعرهای نگفتهشان پول میخورند. كمتر شاعری بوده كه شعرش را خوب بخواند. اغلب شاعران ما فقط نوشتار قوی دارند و گفتار قوی ندارند.
این شاعر اظهار داشت: شاعری مثل احمد شاملو هم شعر قوی و تاثیرگذار و هم گفتار و صدای خوبی داشت. او نه تنها اشعار خودش را بلكه اشعار بسیاری از شاعران را در كتابی به نام "كوچه بیانتها" تالیف و ترجمه كرده و بسیار خوب خوانده بود. ولی شاعران اصیل ما بابت شعرشان نان نخوردند بلكه حرف خوردند. اگر به شاعران ما نان نمیدهید حرف هم نزنید چون شاعران طبعها و دلهای نازكی دارند و بسیار هم شكننده هستند.
هر شاعری جای خودش را دارد
آژده، در سفارش به بزرگترهای شعر جنوب، گفت: قدر و منزلت و حرمت شعر خود را بهتر بدانند و شخصیت خودشان را بیشتر بشناسند و بپذیرند كه هیچ كس قرار نیست جای كسی را بگیرد و هر كسی جای خودش را دارد. همان طور كه نیما جای خودش را داشت و همین طور جلال آلاحمد، سیمین دانشور و احمد شاملو ولی همه اینها همدوره بودند. حتی گاهی نیما دلزده میشد كه چرا شاملو با نام كوچك صدا میكند ولی آن چه كه هست این است كه هم شاملو ماندگار شد و هم نیما.
وی در این خصوص ادامه داد: شاعران بزرگتر بدانند كه عمر و زندگی ما فناپذیر است.
از كارهای جمعی در شعر بپرهیزیم
این شاعر گفت: بیشتر به شعر و اصل هنر بپردازيم؛ فارغ از هرگونه ایسمها و سبكها و كارهای جمعی. شاعری چون هرمز علیپور كه مسنترین شاعر محسوب میشود بارها عنوان كرد كه از كارهای جمعی به شدت بپرهیزید. با این كه او كار جمعی ناب را تجربه كرده بود ولی امروز به این نتیجه رسیده كه باید به شكل فردی كار كند.
او يادآوری كرد: جریانهایی در دهه 80 به وجود آمد كه باعث كدورت خیلی از شاعران جنوب شد. شاعرانی كه قبل از این كه شعرشان در یك چارچوب، زیر یك چتر، یك نام و جریان خاص ادبی قرار بگیرد دوستی خوبی با هم داشتند. دوستی آنها، بعد از آن كه زیر چتری توسط مرحوم سیروس رادمنش قرار گرفتند، به هم خورد و بعضی از آنها توبهنامه امضا كردند و بعضیها توهیننامه نوشتند.
عاطفه جوادی
ايسنای خوزستان