• سه‌شنبه / ۱۴ آذر ۱۴۰۲ / ۰۹:۱۷
  • دسته‌بندی: صنفی،فرهنگی‌ودانشجویی
  • کد خبر: 1402091409652
  • خبرنگار : 71567

۱۶ آذر روز پیوند دانش و بصیرت سیاسی دانشجویان؛

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ دانشجویان نسل امروز به دنبال چه هستند؟

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ دانشجویان نسل امروز به دنبال چه هستند؟

روزهای میانی آذر ۱۴۰۲ است و اینجا حیاط و راهرو دانشکده‌های دانشگاه تهران و شریف؛ خلوت، ساکت، بی‌جنب و جوش و خالی از هیاهوی روزهای شیرین و جذاب آذر است. نه عکسی، نه بنری، نه شعارهای دست نوشته‌ای، نه بیلبوردی و نه حافظه‌ای از واقعه تاریخی ۱۶ آذری.... آیا دانشجویان دهه هشتادی و بعضا بالاتر حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند یا سکوت این روزهای آذر حکایتی دیگر دارد؟!

به گزارش ایسنا، پاییز و ماه آذرش، یکی از زمان هایی است که آدم را یاد دوران دانشجویی اش می اندازد. این موقع از سال که به روز دانشجو نزدیک می شویم تقویم یادمان می اندازد که چه روزهایی را در حیاط دانشگاه گذراندیم و چه شور و اشتیاقی داشتیم برای همه چیز... برای دانشگاه رفتن، برای فعالیت های فرهنگی، برای مناسبت های دانشجویی و غیر دانشجویی، برای درس خواندن و حتی گاهی درس‌نخواندن!.

کمتر از چند روز مانده به ۱۶ آذر تصمیم می گیرم به همراه فیلم بردار و تصویربردار خود به یکی دو تا از دانشگاه های مطرح کشور سر بزنم تا از نزدیک دغدغه، نگرانی و مطالبه دانشجوی امروز را به تصویر بکشیم و با دیدن حال و هوای دانشجویان یادی از روزهای دانشجویی خود کنم، دانشجویانی که باورمان بشود یا نشود همان دهه هشتادی های دیروز هستند که برخی لقب گودزیلا بهشان داده بودند و امروز در دانشگاه برای دست یابی به مراتب مهم علمی، شغلی و فرهنگی تلاش می کنند.

با کلی ذوق و شوق راهی دانشگاه تهران می شوم، در مسیر یادم می آید که این روزها چه تکاپو و اشتیاقی برای ۱۶ آذر بود، ما بودیم و سال های دانشجویی و این ۱۶ آذرش کیف کنیم که دانشجو هستیم و کلی ذوق و شوق برای فعالیت های دانشجویی، فرهنگی و سیاسی داشتیم. در هر حزب و مکتبی که بودیم  کلی بنر، عکس، شعارهای دست نویس، بیلبورد و ... بود که در دانشگاه نصب می کردیم و کلی دعوا سر تصاحب سالن های دانشگاه برای برگزاری مراسم سخنرانی، جشن و ...

وقتی به دانشگاه رسیدم انتظار داشتم با همچین شرایط و تصاویری مواجه شوم. اما فضای دانشگاه جز همان برگ های پاییزی روی زمین ریخته و درختان سر به فلک کشیده که برگ های زرد پاییزی روی آن خودنمایی می کنند، چیز دیگری ندارد که مرا یاد ۱۶ آذر آن روزهای بیاندازد.

با خود می‌گویم شاید چون هنوز چند روزی به روز دانشجو مانده دانشجویان هنوز در حال و هوای روز خودشان نیستند. تصمیم می گیرم با چند نفری در این باره صحبت کنم و بعد یک علامت سوال عجیب در ذهنم ایجاد می‌شود، وقتی به دانشجویان می گویم در آستانه روز دانشجو قرار داریم و می خواهیم مطالبه هایتان را بازگو کنیم، در کمال تعجب به جای پاسخ با این سوال، با این عکس العمل مواجه می شوم "مگر ۱۶ آذر چه روزی است؟"! دانشجویان حتی این تاریخ برایشان آشنا نیست.

ادامه گفت و گوی ما با برخی از دانشجویان با محوریت "روز دانشجو و مطالبه دانشجوی امروز "در ایــن گــزارش خالــی از لطــف نیســت.

حوالی ساعت ۱۱ ظهر است تصمیم می گیریم گزارشمان را از مقابل دانشکده فنی جایی که ۷۰ سال پیش با خون رنگین سه دانشجوی خود آغازگر روز تاریخ ساز ۱۶ آذر شد" شروع و دوربینمان را کوک می کنیم میکروفن به دست سراغ دانشجویانی که در محوطه سبز این دانشکده نشسته اند، می رویم بسیاری از آنها که به نظر می رسد ساعت استراحت بین دو کلاسشان هستند، قبل از اینکه دهان باز کنم و موضوع گزارش را بگویم به محض مشاهده دوربین، با ترک محیط عدم تمایل خود را برای مصاحبه نشان می دهند، عده ای دیگر به صراحت می گویند علاقه ای به مصاحبه ندارند.

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ آیا دانشجویان حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند؟!

نزدیک تر می شویم، کنار پله های دانشکده می ایستیم تا دانشجویانی که در حال رفت و آمد هستند را برای مصاحبه دعوت کنیم، یکی از دانشجویان پسر که در رشته کامپیوتر تحصیل می کند، می گوید: کسی به حرف ما توجه نمی‌کند و تا به حال به‌ عنوان یک دانشجو نظر ما را نخواسته‌اند. تنها باید فریاد بزنیم تا صدایمان را بشنوند. اگر هم دردهایمان را بگوییم یا منتشر نمی کنید یا سانسور می کنید، ترجیح می دهیم که حرفی نزنیم.

تلاش های ما برای مصاحبه با دانشجویان محوطه به نتیجه نمی رسد ناامید نمی شویم به داخل دانشکده می رویم تا با دانشجویانی که در راهروهای دانشکده ایستاده و منتظر شروع کلاس هایشان هستند، صحبت کنیم، یکی از دانشجویان که به نظر می آید دو ماه بیشتر از دانشجو شدنش نگذشته است، به سمت ما می آید، پس از اینکه موضوع و مناسبت تهیه گزارش را می گوییم، نه تاریخ تقویمی ۱۶ آذر را می داند و نه شناختی از رویداد بزرگ روز دانشجو دارد. اما دلش از زمین و زمانه پر است، می گوید، رسانه های داخلی دروغ می گویند و به آنها اعتمادی ندارد. 

از او گذر می کنیم، توجهمان به دانشجوی دیگری که به نظر می رسد چند تا پیراهن بیشتر از دانشجویان دیگر کهنه کرده است، جلب می شود، خود را به ما معرفی می کند، اسمش علی دانشجو سال دوم دوره کارشناسی ارشد رشته مهندسی مکانیک است،  برای مصاحبه شرط می گذارد و می گوید حوصله دردسرهای بعد از انتشار مصاحبه را ندارد، ترجیح می دهد بدون حضور مقابل دوربین و پرداختن به مسائل سیاسی، چند دقیقه ای از مطالبات و دغدغه های دانشجویان هم رشته ایش برایمان بگوید.

وقتی خیالش از خاموشی دوربین جمع می شود لب به سخن باز می کند و می گوید: در وضعیت فعلی اقتصادی کشور اکثر دانشجویان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. ولی در این بین مشکلات دانشجویان رشته‌های فنی و مهندسی به دلیل پرخرج‌تر بودن رشته خود و نبود بازار کار مشکلات بیشتری دارند، ممکن است این امر برخی از این دانشجویان را از ادامه تحصیل باز دارد؛ چرا که توانایی تأمین هزینه‌های تحصیل خود را ندارند، حتی اگر در دانشگاه‌های دولتی تحصیل کنند و مجبور به پرداخت هزینه کمتری نسبت به دانشجویان دانشگاه‌های غیر دولتی باشند، همین که دانشجو باشی و از شهری به شهر دیگر اقامت کنی خود آغاز صدها گرفتاری است.

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ آیا دانشجویان حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند؟!

این دانشجو که به نظر می رسد سفره دلش از گلایه ها باز شده است، ادامه می دهد: متاسفانه امکانات و تجهیزات رشته های فنی در دانشکده بسیار قدیمی هستند، در مواردی هم تجهیزات لازم متناسب با رشته خود را نداریم و هر ترم خودمان برای همه چیز هزینه می‌کنیم. حتی فضا و شرایط کلاس‌هایمان هم با رشته‌مان هم‌خوانی ندارد. اگر هم بخواهیم درباره گران بودن هزینه‌ها و تأمین وسایل مورد نیاز اعتراض کنیم کسی به حرفمان اهمیت نمی‌دهند و در پاسخ می‌گویند دانشگاه بودجه ندارد و باید شاکر هم باشیم؛ چرا که همین امکانات را دانشگاه های دیگر نیز ندارند.

او در ادامه از بازار کار مبهم فارغ التحصیلان رشته های مهندسی انتقاد می کند و می گوید: معمولا بسیاری از افراد بعد از اخذ مدرک دیپلم خواهان ورود به دانشگاه هستند و این در حالی است که نسبت به شرایط بازار کار نسبتا بی اطلاع هستند و نمی دانند کسی آن بیرون منتظر فارغ التحصیلیشان نیست. مثلا همین رشته های مهندسی برق و مکانیک که به نسبت سایر رشته ها متقاضی بیشتری داشتند هم چندان آش دهن سوزی برای آینده شغلی ما دانشجویان نیستند و شرایط بازار کار به گونه ای است که بهترین و پرتقاضاترین رشته های فنی هم دورنمای امیدبخشی از آینده شغلی برای خود نمی بینند.

*گوش شنوایی برای حرف های ما هست؟

 به سمت بخش دیگری از دانشکده فنی دانشگاه می‌روم و وارد جمع تعدادی از دانشجویان رشته کامپیوتر و برق می‌شوم که در حال حرف زدن درباره دشواری سئوالات امتحان یک درس تخصصی هستند. زمانی که از آنها برای مصاحبه با ایسنا دعوت می کنم با خنده مناسبت مصاحبه را می پرسند و وقتی می گویم در آستانه روز دانشجو هستیم و قصد داریم دغدغه های دانشجویان را به تصویر بکشیم، صدای قهقه خنده شان بلند می شود با تمسخر می گویند" منظورت همان خیابان ۱۶ آذر است". بعد سعی می کنند فضا رو تغییر دهند و می گویند حالا مگر انعکاس مطالبات ما دردی هم دوا می کند، اصلا آیا گوش شنوایی برای حرف های ما هست؟ اصلا دانشجو مگر می تواند مطالبه ای را مطرح کند. همچنین در ادامه به خندیدن خود ادامه می‌دهند و یکی از آنها می‌گوید: "روز دانشجو پیش کشتان، عطایش را به لقای آن بخشیدیم، دنبال دردسر هم نیستیم، بگذارید این چند ترم را بدون دردسر تمام کنیم ".

*ما دانشجو نیستیم

دوربینمان را از دانشکده فنی برمیداریم به سمت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران می رویم، ده ها نفر جلوی کتابخانه تجمع کرده اند، فرصت را غنیمت می دانیم همانجا می ایستیم با این تصور که موقعیت مناسبی برای گزارشمان پیدا کرده ایم، به سمت جمع می رویم اشتیاق و هیجان مصاحبه را در چهره های معصومانه شان می بینیم، یکی پس از دیگری فریاد می زند که می خواهد جلوی دوربین بیاید و حرفای ناگفته ای بزند. همچنان که خودمان را برای گفت و گو آماده می کنیم ناگهان مردی قوی هیکل می گوید "خانم ما دانشجو نیستیم، از مدرسه فلان برای بازدید از کتابخانه آمده ایم".

راهمان را ادامه می دهیم به سمت دانشکده ادبیات حرکت می کنیم، دانشکده و محوطه خلوت است نه دانشجویی داخل می رود و نه دانشجویی خارج می شود، این فضا ما را یاد دوره ناخوشایند کرونا می اندازد، دوره ای که دو سال سکوت در دانشگاه ها سایه انداخت، ویروسی که با آمدنش همه چیز را دگرگون کرد، همه از دانشجو گرفته تا استاد و دانش آموز و .....خانه نشین شدند.

*ما دانشجویان حتی جایی برای نشستن و استراحت نداریم

چند دقیقه ای منتظر می مانیم چشممان به دو دانشجویی می خورد که روی لبه دیواره محوطه دانشکده می خورد که با لهجه محلی که به نظر می رسد، اهل جنوب هستند، صحبت می کنند. به سمتشان می رویم و درخواست مصاحبه می کنیم، گویی دلشان از دردسرها و مشکلات زندگی خوابگاهی و دانشجویی پر است. از همان اول شروع به انتقاد از امکانات رفاهی دانشکده می کنند و می گویند از کجا شروع کنیم، همه چیز اینجا مشکل است، همین محوطه را ببینید،  نیمکت های اطراف دانشکده را که دانشجویان می نشستند را کندند و جایگزینی تهیه نشده است. ما دانشجویان حتی جایی برای نشستن و استراحت نداریم.

*دردسرهای زندگی خوابگاهی

یکی از این دانشجویان که در دوره کارشناسی ارشد رشته باستان شناسی تحصیل می کند، از دردسرهای زندگی در خوابگاه می گوید و ادامه می دهد: زندگی خوابگاهی برای همه ما دانشجویان تجربه خوشایندی نیست، حتی اگر در خوابگاه بهترین دانشگاه کشور هم باشی تصوراتمان از زندگی جمعی با آنچه که در ذهن داشتیم، بسیار متفاوت است. گاهی انطباق با جمعی که هیچ شناختی از یکدیگر نداریم باعث می‌شود دچار مشکلاتی همچون افسردگی و انزواطلبی شویم. اگر چه زندگی در خوابگاه ویژگی‌هایی هم دارد که برخی از آنها می‌تواند بسیار جذاب، سرگرم‌کننده، تفریحی و لذت‌بخش باشد، اما همیشه هم این گونه نیست.

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ آیا دانشجویان حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند؟!

او می گوید: اگر خوش‌شانس باشید و هم اتاقی‌هایتان افرادی سازگار، همراه، دارای روحیه همکاری باشند، زندگی خوابگاهی شما بخوبی سپری می‌شود، اما مشکل این است که هر یک از دانشجویان در خانواده و شهری متفاوت و با فرهنگی خاص بزرگ شده‌اند. این سازگاری کمتر اتفاق می افتد. ضمن اینکه ما پسرها  کمتر کار خانه انجام داده‌ ایم، خرید و آشپزی کرده‌ایم در زندگی خوابگاهی یا باید غذای بی کیفیت دانشگاه را بخوریم یا به خوردن نیمرو یا املت البته گاهی هم حاضری بسنده کنیم.

*بیان مطالبه دانشجویی بی فایده است

 مسیرم به سمت دانشکده حقوق وعلوم سیاسی تغییر می دهم از دو جوان حدود ۲۳ یا ۲۴ ساله که دانشجوی رشته حقوق و علوم سیاسی هستند سووالات قبل را می‌پرسم. با کمی مکث پاسخ می‌دهند که اسم ایسنا را شنیده‌اند و لینک اخبار آن را در گروه‌ها و یا کانال‌های تلگرامی مختلف دریافت می کنند. اما ترجیح می دهند مصاحبه نکنند و بیان مطالبه دانشجویی را بی فایده می دانند.

صدای اذان از مسجد دانشگاه به گوش می رسد دانشجویان از دانشکده های مختلف به سمت مسجد حرکت می کنند یادمان می افتد باید به دانشگاه شریف هم برویم، وسایلمان را جمع می کنیم از دانشگاه خارج می شویم و به سمت برترین و نخبه ترین دانشگاه کشور حرکت می کنیم.

*دانشجویان نسل امروز به دنبال چه هستند؟

در مسیر دانشگاه شریف هزاران سئوال بی پاسخ ذهن مرا مشغول می کند، حاصل گزارش ما چه بود؟ دانشجویان نسل امروز به دنبال چه هستند؟ مطالبه و خواسته دانشجوی امروز با دانشجوی دیروز چه تفاوتی کرده است؟ علت رخوت و بی تفاوتی دانشجویان به مسائل مختلف اعم از مطالبه صنفی خود چیست؟ اصلا دانشجوی امروز چه می خواهد؟ چه اندازه توانستیم خودمان را با دانشجوی امروز مطابقت دهیم و خواسته هایشان را تحقق ببخشیم؟ در نهایت آینده این نسل تغییر چه آینده ای است و صدها سئوال بی پاسخ دیگر............

*این پایان آپارتاید اسرائیل است

به سر در اصلی دانشگاه شریف می رسیم جمله مشکی که به زبان انگلیسی نوشته شده است توجهمان را به خود جلب می کند، جمله این است( This is the END of Apartheid Israel) به معنی "این پایان آپارتاید اسرائیل است" .

حوالی ساعت یک است از سردر نارنجی شکل دانشگاه عبور می کنیم، به سمت سلف مرکزی دانشجویان حرکت می کنیم، اکثر دانشجویان در دور حوضچه خالی از آب حیاط دانشگاه جمع شده و مشغول غذا خوردن یا گپ و گو با یکدیگر هستند. عده‌ای نیز در گوشه ای از محوطه سبز دانشگاه خلوت کرده و سرشان به تبلت یا لب تاب هایشان هستند. با خودم می گویم یعنی الان این دانشجویان چه احساسی دارند وارد دانشگاهی شدند که شاید آرزوی هزاران خانواده یا داوطلب پشت کنکوری است، آیا دانشجوی شریف بودن احساس خاص بودن را به آنها به ارمغان می آورد، آیا خود این دانشجویان قدر جایگاهی که در آن قرار گرفتند را می دانند؟ آیا مسئولان اهمیتی به آینده این نخبگان و سرمایه های علمی کشور می دهند؟.....

*می خواهند بمانند و وطن را بسازند

جمع ۱۲ نفره دانشجویان را می بینم که بین رده‌های سنی ۲۱ تا ۲۷ هستند. بعضی از آنها در رشته برق، کامپیوتر، مواد، عمران.... تحصیل می‌کنند و عده‌ای هم از دانشکده‌های دیگر نظیر شیمی به آنجا آمده‌اند. تعدادی از آنها ساکن تهران و تعدادی هم از شهرستان آمده‌اند. برخلاف دانشجویان دانشگاه تهران، برخورد و رفتار صمیمانه تری با ما دارند، مطالبه گرند و اوضاع را سیاهی محض نمی بینند. مناسبت روز دانشجو را خوب می شناسند و از خاطرات تلخ و شیرین خود در مراسم روز دانشجوی سال های گذشته خود تعریف می کنند. منتقد هستند؛ اما ناامید نیستند، دغدغه آینده دارند اما راهکار را در فرار و مهاجرت نمی دانند. یک کلام بگویم وطن دوست هستند و می خواهند آینده را بسازند اگر نالایقان روزگار بگذارد.........

به سمتشان می روم و درخواست می‌کنم به سوالاتم پاسخ دهند، یکی از آنها با رفتار احترام آمیز می‌گوید دانشجوی رشته هوا و فضا است به دلیل شغلش نمی تواند مصاحبه تصویری داشته باشد و تمایلی هم به مصاحبه ندارد، دانشجوی دیگری که ترم پنج رشته مهندسی مواد است در پاسخ می‌گوید: افرادی را که اینجا می بینید بهترین های رشته ریاضی و فنی کشور هستند، به بیان دیگر سرمایه علمی کشور محسوب می شوند، مهم ترین و اصلی ترین مطالبه مان این است که مسئولان اگر دلشان به کشور و ایران می سوزد، کاری کنند که این سرمایه ها بمانند و خدمت کنند. چرا که ما دانشجویان شریف خدمت به وطن را وظیفه اخلاقی و انسانی خود می دانیم اگر عده ای مانع تراشی نکنند.

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ آیا دانشجویان حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند؟!

این دانشجو که تجربه اتفاقات و حواشی سال های اخیر دانشگاه شریف را دیده است، می گوید: اینکه دانشجویان نخبه کشور در کنار تحصیل علم و دانش، تک بعدی نیستند و نسبت به مسائل بیرون از دانشگاه حساس و آگاهند، به این معنی است که به رسالت اصلی خود که همواره امام و رهبری به آن تاکید دارند، نزدیک شدند. در این راستا دانشجویان دانشگاه شریف همواره پیشرو بوده و هزینه های زیادی برای یک سری خواسته های معقول و منطقی خود داده اند.

*انتظار رهبری از دانشجو

او در ادامه شانزدهم آذرماه را یادآور تلاش دانشجویان ایرانی در همراهی ملت برای دستیابی به آزادی و استقلال کشور می داند و می گوید: روز دانشجو فرصتی برای یادآوری رسالت دانشجویان به عنوان نسل آگاه است. اینکه دانشجو بداند باید در کنار درس و دانش، آگاهی سیاسی داشته باشد. همچنان که انتظار رهبری از دانشجویان این است که اطلاعات سیاسی داشته باشند، ایشان می فرمایند: "من از دانشجویان نمی خواهم سیاست زده و سیاست باز باشند؛ بلکه باید اطلاعات و آگاهی های سیاسی داشته باشند".  کسی که آگاهی و بصیرت سیاسی نداشته باشد و آگاه به زمان خود نباشد به راحتی تسلیم فرصت طلبان داخلی و خارجی می شود.

در ادامه دانشجوی دیگری که خود کرمانی و دانشجوی رشته هوا و فضا در دوره کارشناسی ارشد معرفی می کند، وقتی چشمش به لوگوی خبرگزاری ایسنا می افتد می گوید: خبرگزاری دانشجویان ایران را می‌شناسم چراکه هر بار قصد چک کردن یک خبر را دارم، اخبار آن در سرچ گوگل برایم می‌آید. اصولا ایسنا اولین سایتی است که به آن مراجعه می‌کنم. امیدوارم همچنان این رسانه ماهیت دانشجویی خود را حفظ کند و بتواند در کنار دانشجویان نقش مطالبه گری خود را ادامه دهد.

*شغل؛ مهم ترین گره ذهنی دانشجوی امروز

او در ادامه با بیان اینکه ما دانشجویان دانشگاه شریف نگران آینده شغلی خود هستیم، می گوید: متاسفانه تفکری در بین مسئولان شکل گرفته که می گویند دانشجو باید به قدری توانمند باشد که بتواند خودش بعد از فارغ التحصیلی اشتغال آفرینی کند. بدون این که به این سئوال پاسخ بدهند که اشغال آفرینی پول، حمایت و پشتیبانی همه جانبه می خواهد، مسئولانی که اغلب بر اساس شایسته سالاری در راس قرار نگرفته اند و درکی از دغدغه ما فارغ التحصیلان ندارند، چه انتظاری داشته باشیم که تسهیلات حمایتی برای ما اختصاص دهند.

سکوت سنگین دانشگاه‌ها در روزهای میانی آذر/ آیا دانشجویان حافظه تاریخی خود را فراموش کرده‌اند؟!

این دانشجو ادامه می دهد: ابهام بعد از  فارغ التحصیلی شیرینی شریفی بودن را از ما گرفته گاهی به این می اندیشیم ای کاش به جای اینکه سال ها عمرمان را صرف تحصیل علم کنیم از هما دوران دیپلم دنبال کسب مهارتی دیگر می شدیم حداقل دغدغه های امروز آزارمان نمی داد. اما الان قتی به دوران فارغ التحصیلی و بیکاری بعد از آن فکر می کنیم از اینکه عمرمان را در راه تحصیل گذرانده ایم، پشیمان می‌شویم.

گفت و گو با تعدادی از دانشجویان دو دانشگاه مهم کشور نشان داد که دغدغه یافتن شغل، مشکلات ذهنی زیادی را برای دانشجویان ایجاد کرده است و از آنجاکه بیشترین سهم مشکلات رفتاری مربوط به مشکلات شغلی است در رابطه با دانشجویان شاغل می‌توان (تعارض نقش بین دانشجو و شاغل بودن) را عامل ایجاد استرس برای آنها و در نتیجه بروز و تاثیر منفی روی موقعیت تحصیلی‌شان معرفی کرد. در مورد دانشجویان غیرشاغل نیز ابهام و نگرانی در مورد آینده شغلی می‌تواند از عوامل کاهش انگیزه، ایجاد ترس و فشار بر دانشجو باشد  که تاثیر منفی روی موقعیت تحصیلی او بگذارد.

به گزارش ایسنا، زندگی دانشجویی اگر یکی از  بهترین قسمت های زندگی آدمها نباشد حتما یکی از خاطره انگیزترین و به یادماندنی ترین دوران ها است؛ دورانی که با تمامی شیرینی، شور و نشاط خاص خود، زندگی آینده را ریل گذاری می کند. اما در کنار این شیرینی ها، نمی شود نگرانی، دغدغه، سختی و مشقت های دانشجویان امروز را نادیده گرفت، باید دانشجو باشی تا بدانی بی خوابی های شب های امتحان چه خستگی هایی بر جان می نشاند، باید دانشجو باشی تا کلافگی های زندگی خوابگاهی را تجربه کنی، باید دانشجو باشی تا بدانی سرگردانی و بیکاری بعد از فارغ التحصیلی تا چه اندازه زجرآور است، باید دانشجو باشی تا بدانی وقتی در میان هر جمله ای که از دغدغه های زندگی می گویی و نفس عمیق می کشی چه دردی دارد. 

گاهی تصور می شود هدف و آرمان فردی که وارد دانشگاه می‌شود، باید تحصیلات عالیه بوده و به مطالب حاشیه‌ای توجه نکند، سرگرم تحصیل باشد و صرفا این موضوع را هم و غم خود قرار دهد و رسالت دانشجو را اینگونه در ذهنمان نقش بسته بودیم فردی که مدام در جنب و جوش و تلاش برای کسب نمرات بالاتر باشد و وقت و زندگیشان را در محیط های کنابخانه، آزمایشگاه، کلاس های درس و غیره سپری کنند. البته که فضای دانشگاه این موضوع را بیشتر تشدید می‌کند؛ اما دانشجویان به عنوان قشر آگاه و حساس جامعه دیگر تک بعدی بودن را نمی پذیرند، مسایل جامعه اعم از اتفاقات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره را رصد می کنند و نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

دانشجوی امروز بی تردید سبک زیستی متفاوتی نسبت به دیروز دارد. اگر چه نگاهش به خود، به جامعه و جهان خود از جنس نگاه پیشینیانش نیست؛ اما همچنان دانشجوست. دانشجویی که در زیر همین لایه های متفاوت زندگی همچنان در پی فراهم آوردن فضایی است که قدرت انتخابش بالا باشد، حقوقش به رسمیت شناخته شود، تحمیل و تحکم بر حوزه عمومی و حریم خصوصی او سایه نیندازد، دانشگاهش فضایی چندصدایی و نه تک صدایی باشد، خود در تصمیم سازی ها مشارکت داشته باشد نه اینکه صرفا مجری تصمیمات بالاسری ها باشد و ... 

سئوال مهم این است که چقدر دانشجویان امروزی علاقه‌مند به حضور در فعالیت هایی هستند که از ابتدا به دست خود آنها چرخیده و پایه فعالیت گروهی، تفکر، پله اشتغال و حتی مدیریتی در آینده محسوب شود، هستند؟ چه بر سر دانشجویان آمده است که بی تفاوتی به رویدادهای اطراف خود را بر کنش گری فعالانه ترجیح می دهند و حتی در روزی که به نام خودشان ثبت شده است تا این اندازه بی تفاوت برخورد می کنند؟ آیا این کنش گری های منفعلانه دانشجویان ریشه در تغییر نسل دارد یا عملکرد مسئولان در دوره های مختلف دانشجویان را به سکوت و بی تفاوتی سوق داده است؟!

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha