به گزارش ایسنا، پژوهش حاضر بر آن است که ضمن بررسی عمیق برنامه درسی هنر در ایران و ژاپن، هدفها، اصول، رویکردها، محتوا، چگونگی اجرا، ارزشیابی و سایر ویژگیهای آنها را به گونهای منطقی به تصویر بکشد. برای نیل به این مقصود، ابتدا مروری بر برنامه درسی هنر در هر دو کشور شده و پس از آن، با تأملی دوباره در این برنامه درسی، عناصر استنتاج و با مقایسه آنها، تحلیل و نتیجهگیری انجام شده است.
به منظور بررسی تطبیقی برنامه درسی هنر در دوره ابتدایی در ایران و ژاپن، تیم پژوهشگران متشکل از معصومه کارگذار(دکترای برنامه ریزی درسی دانشگاه تربیت مدرس تهران)، حانیه کبوک( کارشناس علوم تربیتی دانشگاه آل طه تهران)، آنیتا الداغی(استاد زبانشناسی دانشگاه پیام نور تهران) پژوهشی را در این زمینه انجام دادند.
این پژوهش از نوع مطالعات تطبیقی است و بااستفاده از روش جرج بردی انجام شده است. به طور کلی، نتایج مقایسه و ارزیابی ها نشان میدهند که اساساً تربیت هنری در نظام آموزشی کشور ما در مقایسه با کشور ژاپن، از یک سو با محدودیتهای نظری و فکری و از سوی دیگر با موانع و تنگناهای اجرایی و عملی دست به گریبان است.
بر اساس مطالعات صورت گرفته ریشه محدودیتهای نظری را در عدم اعتقاد و باور برنامهریزان و کارورزان آموزشی به ضرورت و نقش ویژه تربیت هنری در شکوفایی قابلیتها و استعدادهای مختلف دانشآموزان و تحقق هدفهای نظام آموزشی میداند و میگوید:« به همین دلیل، تربیت هنری در کشور ما همواره دارای نقش و جایگاه فرعی و حاشیهای در برنامههای درسی مدارس است. موانع اجرایی هم ناظر بر مشکلات و کمبودهای عمدهای است که در زمینه اجرای مناسب برنامه درسی هنر در مدارس وجود دارد.»
بنا بر آنچه در این پژوهش آمده، برنامههای درسی هنر دوره ابتدایی در گذشته و در حال حاضر نقاط قوت و ضعف قابل توجهی داشتهاند از جمله: وجود راهنمای برنامه درسی هنر و آموزشهاس سالانه، ضمن خدمت نمایندگان استانها، از نقاط عمده قوت برنامه درسی جدید هنر است. از سوی دیگر، وجود کتاب درسی دانشآموز و توجه به هنرهای ملی(ایرانی- اسلامی) در برنامههای درسی گذشته، از نقاط قوت عمده آن محسوب میشود.
این پژوهش همچنین به اهمیت هنر در ژاپن با توجه به پژوهش های دیگر اشاره میکند و میگوید: در ژاپن یک سوم برنامههای آموزشی دوره ابتدایی به این درس ها اختصاص دارد و میتوان گفت مدرسههای این کشور از نظر برپایی جشنوارهها و مناسبتهای هنری، در جهان بیهمتا هستند. در این کشور ۳۰ روز از سال تحصیلی به برگزاری جشنوارههای هنری اختصاص دارد و همه دانشآموزان نیز در آن مشارکت دارند. به طوری که در مدرسههای این کشور، بدون بهرهگیری از موسیقی و هنر، آموزش مفاهیم اجتکاعی و فرهنگی امکان پذیر نیست.
این پژوهش پیشنهادهایی را برای حل مشکلات ارائه میکند و میافزاید: « پیشبینی لازم برای اختصاص زمان کافی به درس هنر در برنامه هفتگی دانشآموزان دبستانی از ضروریات اجرای برنامه درسی هنر است. پس در دوره ابتدایی حداقل دو ساعت مفید به طور هفتگی به درس هنر اختصاص داده شود- محیطی مناسب برای آموزش عملی درس هنر در مدرسهها به کمک مربیان متخصص بهوجود آید- و از مطالعات و تجربیات آموزشی کشورهای دیگر در زمینه تربیت هنری بهره گرفته شود.»
نتایج این پژوهش در شماره ۶۹ نشریه "نوآوریهای آموزشی" منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات