• چهارشنبه / ۲۹ تیر ۱۳۸۴ / ۱۱:۰۶
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8404-12297
  • منبع : فضای مجازی

مروري برديدگاه‌هاي «آموزگار ادب و شكيبايي»5/ محمد خاتمي: مطبوعات جزبه حکم قانون تعطيل نشود به محض اينکه انديشه زيرزمينى شد،بعدازمدتى به ضدانديشه تبديل مي‌شود

مروري برديدگاه‌هاي «آموزگار ادب و شكيبايي»5/
محمد خاتمي:
مطبوعات جزبه حکم قانون تعطيل نشود
به محض اينکه انديشه زيرزمينى شد،بعدازمدتى به ضدانديشه تبديل مي‌شود

نزديك شدن به پايان دوران مسووليت حجت‌الاسلام و المسلمين سيدمحمد خاتمي را بهانه‌اي ديديم تا از آن به عنوان فرصتي براي مرور خلاصه‌اي از ديدگاههاي ايشان در زمينه‌هاي مختلف علمي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي بهره بريم و نكته‌هايي از آن‌چه در هشت سال خدمت پر ثمر از مكتب « آموزگار ادب و شكيبايي« آموخته‌ايم را يادآور شويم.در گذري ديگر به ديدگاههاي خاتمي، به موضوع مطرح شده از سوي وي در زمينه‌ي مطبوعات و اطلاع‌رساني مي‌پردازيم.

قضاوت مردم بهترين قضاوت درباره مطبوعات

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، حجت‌الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمي رييس‌جمهور طي سخناني سخنرانى در جمع مديران خبرگزاري جمهوري اسلامى(6 /5/ 1377) در پاسخ به سوالاتى از جمله در مورد ايران جوان اظهار داشت:« آنچه من مى توانم بگويم ، اين است که ما يک حدي براي مطبوعات قايليم که با آنکه در چارچوب مقررات و قوانين عمل بکنند، خود سرانه عمل نکنند و تخريب نکنند. اين هم بر حکم قانون است و بقيه اش قضاوت بنده قضاوتى فرعى است و قضاوت درستى نيست .اجازه بدهيم که خود جامعه قضاوت کند و بهر حال ماندگاري و عدم ماندگاري يک مطبوعه با توجه به اينکه مصرف کننده ، مخاطب و صاحب اصلى اش مردمند، قضاوت مردم بهترين قضاوت درباره يک مطبوعه است . ما مى توانيم بر طبق قانون بگوييم که شما بر خلاف قانون و بر خلاف مقررات رفتار نکنيد. اين حدي است که ما براي همه مطبوعات کشور قايل هستيم . بقيه اش قضاوتهايى است که بايد بگذاريم انديشه هاي مختلف و افکار مختلف انجام دهند و در عمل ، اقبال و عدم اقبالى که در جامعه هست ، خودش بهترين قضاوت براي ايران جوان است . حالا شما ببينيد که مورد اقبال هستيد يا نيستيد....»

بستن مطبوعات فقط براساس قانون

وي ادامه داد: « ... من طبعا چون ذاتا از هر مطبوعه اي خوشم مى‌آيد و اصل اين است که هر مطبوعه اي باشد، مگر اينکه به حکم قانون نباشد، ... واقعا راضى نيستم که جز به حکم قانون هيچ مطبوعه اي تعطيل بشود و تا آنجايى که بشود بايد اجازه داد که بتواند فعاليت بکند....»

انقلاب اطلاعات ، از هم پاشيدگى مرزهاي سياسى و مقتضيات ما

وي خاطرنشان كرد: « ... جهان امروز جهانى بى مرز است ؛ يعنى با تسلط انسان بر موج و فن‌آوري يا به عکس تسلط موج و فن آوري بر شخصيت انسان ، مرزهاي معهود و قراردادي و شناخته شده ديروز در هم شکسته شده است انسان در هر کجاي دنيا که باشد، گويى در دورترين نقطه اي است که از مکان زندگى او به سر مى برد، يعنى قرار دارد. ما در چنين دنيايى زندگى مى کنيم و بايد مقتضيات زندگى ، برنامه ها و سياست‌هاي خود را به گونه‌اي تنظيم کنيم که در اين جهان بى مرز، مرزهاي هويت شخصيتى ، اخلاقى ، فرهنگى ، دينى و ملى خودمان حفظ بشود. بدون اينکه از حضور در فرآيند رشد جامعه بشري و بدست آوردن سهم خود در جامعه جهانى محروم بمانيم. امروز هجوم اطلاعات به گونه اي است که امکان گزينش را از انسانهاي عادل مى گيرد; يعنى انسان به صورت موجودي کنش پذير و منفعل در برابر امواج طوفانى اطلاعات است که اين اطلاعات از هر سو بر سر او فرود مى آيد. قدرت انتخاب پيدا کردن در اين عرصه نيازمند پرورش شخصيت و دستيابى به شخصيت توانا، نقاد، داراي سرعت عمل و قدرت تحليل فراوانى است . با کمال تاسف ، اين آميختگى که در اثر ارتباطات جديد پيدا شده است ، به طور طبيعى مى تواند منجر به يک نوع هويت زدايى نه تنها در جوامع ما بشود، بلکه در کل دنيا بشود....»

انفجار اطلاعات و نقش تکنولوژي در بى هويت کردن ملتها

خاتمي گفت: « ... بى مرزي اطلاعات طوري است که حتى خود کشورهاي غربى را هم بسيار نگران کرده است و تلاشى هم در صحنه بين المللى براي دستيابى به حقوق فضا، از حيث امواج و ارتباطات صورت گرفته ، همچنان که در زمينه حقوق درياها داريم و به اين سو حرکت مى کنند که جمهوري اسلامى هم بايد فعالانه در اين عرصه بين المللى حضور داشته باشد تا از حقوق انسانها و ملتها در برابر هجوم اطلاعات سوار شده بر موج تکنولوژي ، و از اينکه هويت زدايى بشود؛ يعنى مجموعه بشر به دست يک مجموعه بى هويت درآيد و سوابق و پايه ها و مايه هاي هويت ملى و فرهنگى کشورها تحت تاثير اين ارتباطات از بين برود، دفاع کند. بايد از اين مساله پرهيز کرد و از اين هويتهايى که انسانها دارند، دفاع کرد. البته منظور از برخورداري از هويت اين نيست که هر ملتى در درون مرزهاي بسته معنوي و مادي خود دربيايد و ارتباط خود را با دنيا از بين ببرد، بلکه هويت بايد به گونه اي انعطاف پذير باشد که قدرت اقتباس از ديگران را نيز داشته باشد؛ اما تا کسى نباشد و خود را نشناسد و شخصيت خود را وضع نکند، نمى تواند درست و سنجيده از ديگران هم بگيرد. آنچه دشواري ديگران در اين عرصه است ، در هم شدن مرزهاي اطلاع رسانى و تبليغات است؛ يعنى بسياري از رسانه ها که امکان نفوذ هم دارند، از حد و مرز اطلاع رسانى صادقانه فراتر مى روند و مستقيم غير مستقيم به تبليغ يک سلسله مسايلى که مورد خاص خود هست ، مى پردازند. البته تبليغ آشکار، دشواري کمتري دارد، چون معمولا انسانها در مقابل تبليغ آشکار يک نوع موضع گيري مى کنند و تامل مى کنند، ولى تبليغ پنهان و نهفتن جنبه هاي تکنيکى و خبري و اطلاع رسانى مشکلى است که ناخود آگاه ممکن است انسانها را بدون اينکه تامل بکنند، تحت تاثير انگيزه‌ها و افکارهايى قرار مى گيرند که تحت عنوان اطلاع رسانى و خبرگزاري و خبررسانى بر آنها، القاء مى شود و طبعا کسانى که قدرت تکنيک فنى ، اجتماعى ارتباطى بيشتري را دارند در اين زمينه مى توانند تاثير بيشتري داشته باشند....»

ابتکار و سرعت عمل در امر اطلاع رسانى به مردم

رييس‌جمهور تاكيد كرد: « ... ابتکار و سرعت عمل در امر اطلاع رسانى مساله بسيار مهمى است . حتى گاه تاثير خبري که چند ثانيه زودتر از ديگران توسط يک خبرگزاري يا خبررسانى روي آنتن ما رفته است مى تواند بکلى يا تا حد زيادي افکار عمومى را تحت تاثير قرار بدهد و همان چند ثانيه سرعت عملى که داشته است ، جهت خاصى را به مسايل بدهد. ما بايد با سرعت عمل و ابتکار، کار اطلاع رسانى را انجام بدهيم و باصداقت ، يعنى اطلاع را درست به مردم خودمان برسانيم . مردم محرم هستند. ما نبايد مردم را نا محرم بدانيم . البته هر نظامى ، هر جامعه اي مقتضياتى دارد، قوانينى دارد، ضوابطى دارد و حفظ آن معيارها مثلا امنيت ملى که باز هم بايد از سوي دستگاههاي شناخته شده و معتبر و قانونى تعريف بشود يا حفظ مرزهايى که در قانون براي آزادي در هر کشوري هست که آن هم بايد طبق قانون باشد نه با سليقه افراد، در وراي آن که باز آن مرز را هم قانون مشخصى مى کند ما بايد اطلاعات را دقيق و درست به مردم مان برسانيم . اين کار اولا سبب خواهد شد که رسانه شايعه که در کشورهايى که متاسفانه خبر رسانى درست و دقيقى ندارند و نتوانسته اند اعتماد مخاطبان خود را جلب بکنند، بسيار اثر تخريبى دارد، شايعه رسانه از کار بيفتد و دوم با اعتماد و احساس انس و الفت مردم و جامعه با وسايل ارتباط جمعى خود تاثير رسانه غير خودي که فراوان هم هست و امکانات فراوانى هم دارند، در جامعه به حداقل خودش برسد. آنچه که مهم است ، اين است که ما در اين زمينه مردم را اصل بدانيم مردم را صاحب حق بدانيم ....»

وظيفه رسانه هاي گروهى در خصوص انتقاد از دولت و جامعه

خاتمي خاطرنشان كرد: « ... رسانه هاي گروهى ما يکجانبه نمى توانند با مسائل برخورد کنند به همين دليل هم براي جلب اعتماد مردم و هم براي انجام رسالتى که وسايط ارتباط جمعى ما به عهده دارند، مساله انتقاد، مساله بسيار مهمى است . انتقاد از آنچه که در جامعه است ، انتقاد از دولت ، انتقاد از دستگاههاي مختلف و آگاه کردن مردم به نقاط قوت و ضعفى که در دستگاههاي مختلف و در جامعه وجود دارد و ايجاد فضاي بحث و گفتگو در زمينه تحليل اين مسايل که عرضه مى شود ، البته انتظار هست و بخصوص از دستگاهى مثل خبرگزاري جمهوري اسلامى ايران که در واقع قلب و مرکز خبر رسانى و اطلاع رسانى نظام و حکومت و دولت هست ، اين است که تصور و تصديق درستى از دولت و از حکومت به طور کلى عرضه بدارند. عرضه تصوير درست ، تملق گويى و گزاف گويى درباره نقاط مثبت يا حتى پيدا کردن نقاط مثبتى که وجود ندارد و القاي يک جانبه به جامعه نيست ،بلکه نقاط مثبت را همانطور که هست عرضه بدارند. کمبودها و مشکلاتى که هست يک دولت و يک حکومت و يک نظام با همه دستگاهها و بخشهايش با آن رو بروست و در چارچوب اين واقعيتها بايد کار کند و بسياري از اين واقعيت‌ها اجازه نمى دهند که آن طور که خواست مردم است يا حتى خواست خود دستگاهها است ، خيلى سريع به اهداف برسيم و برنامه ها به نتيجه برسد. اين مسايل براي مردم باز بشود تا هم توقعات مردم با واقعيات منطبق بشود و هم اينکه خود دستگاههايى که دست اندرکار امور هستند، از طريق خود مطبوعات و وسايل ارتباط جمعى که در واقع چشم و گوش جامعه هستند ، به بسياري از مسايلى که به خاطر درگيري با امور روزمره جاري ممکن است مورد غفلت قرار گيرد، خود مديران جامعه و مسوولان جامعه در همه بخشها آگاه بشوند ....»

وظيفه رسانه ها و مطبوعات در خصوص آگاه کردن مردم از حق تعيين سرنوشت

وي ادامه داد: «... از جمله مسايلى که بخصوص در اين عرصه براي وسايل ارتباط جمعى ما بطور خاص و متفکران و صاحبنظران در جامعه ما مهم است و براي گذر از اين مرحله حساس و تثبيت هر چه بيشتر نظام و ثبات جامعه مورد نياز هست ، اين است که مردم ما آگاه شوند که صاحب حق اند. حق امتيازي نيست که حکومت يا قدرت به مردم مى دهد که اگر خواست بدهد يا بگيريد ، بلکه حق چيزي است که خداي هستى و آفرينش براي اين انسان تعيين کرده است و حکومتهاي خوب ، حکومتهايى هستند که موظف اند موانع تامين اين حقوق و جريان اين حقوق در جامعه را فراهم آورند همين و بس . آنچه که مهم است ، اين است که مردم مومن شوند و خود را باور کنند که حق دارند و اين حق متعلق به آنهاست و خود آنها بايد آنرا بخواهند و از آن پاسداري کنند .... »

نسبت ميان آزادي و جايگاه مطبوعات

خاتمي هم‌چنين طي سخناني در جمع مديران مسوول ، سردبيران و نويسندگان مطبوعات(9/4/ 1377) گفت: « ... جايگاه مطبوعات در صورتى در جامعه مامشخص مى شود و ازابهام و نابسامانى بيرون مى آيد که تکليف ما نسبت به آزادي روشن شود. ما در اينجا مى توانيم بحث هاي مختلفى داشته باشيم . حتى آنانى که با نفس آزادي مخالف اند، آزادند که سخن بگويند، ولى جامعه نيازمند نظم است و مبناي نظم در جامعه ما،قانون اساسى ما است . ما چه طرفدار آزادي باشيم و چه مخالف آزادي باشيم ، قبل از هر چيز بايدپايبند نظم باشيم تا بتوانيم يک زندگى ثابت وپيشرو و قابل دوامى داشته باشيم . بدون نظم زندگى قابل دوام نخواهد بود و مبناي نظم قانون اساسى ما است و در عمل هم راهى جز پايبندي به اين قانون اساسى نداريم و قانون اساسى ماجامعه تک صدايى نخواسته است و جامعه چندصدايى و داراي صداهاي متنوع و آزاد بودن انديشه ها در درون آن را خواسته است . اين روح قانون اساسى ماست و در همه اصولى که به اين جريان مربوط است ، اين روح کاملا تجلى دارد و ما هم وظيفه داريم که آن را انجام بدهيم و مبناي اين کار هم درست است . بطور کلى انسانهامختلف متنوع آفريده شده اند. تکوينا امکان ازبين بردن تنوع نيست . مى شود جلوي آزادي انديشه هاي متنوع را براي مدتى گرفت ، ولى انديشه هاي مختلف از بين نمى روند، بلکه گرايش و بينش مغلوب ، زيرزمينى مى شود.... » «... به محض اينکه انديشه زيرزمينى شد،بعداز مدتى به ضد انديشه مبدل مى شود و به صورت انفجارهاي اجتماعى بروز و ظهور مى کند. حالا بر فرض هم که بشود انديشه ها را از بين بردو يک انديشه حاکم باشد، آيا اين به صلاح انسان و بشريت است ؟ آيا تکامل و رشد جامعه بشري جز در اثر وجود و برخورد سالم و نظام مندانديشه ها ميسر است؟ آيا اين همه تحولاتى که در زندگى بشر پيش آمده است ، به خاطر همين نظرهاي گوناگون و مختلفى که با همه محدوديت هايى که در طول تاريخ داشته است ، نبوده است؟ به نظر من نه امکان دارد انديشه هاي مختلف و متنوع را در جامعه بشري از بين برد و نه اگر برفرض محال ممکن باشد، مطلوب است ....»

آزادي انديشه در عرصه مطبوعات تقويت کننده پايه هاي امنيت جامعه

وي افزود: «... شفاف تر شدن برخوردها، جلوي رسانه شايعه را که يکى از آفت بارترين و مصيبت بارترين عوامل در کشورهاي جهان سوم است ، مى گيرد يا آن را کم مى کند. اگر صداهاي مختلف شنيده مى‌شود، بدون ترديد علاقه مندي به استماع و شنيدن رسانه هاي بيگانه و خارجى در جامعه کم مى‌شود و اين يعنى اينکه پايه‌هاي امنيت جامعه محکم مى شود. مگر همين ها نيست که امنيت جامعه را مى لرزاند. تازه به خصوص در عرصه مطبوعات عرض مى کنم؛ چند درصد از جامعه‌ي ما اهل خواندن هستند؟ متاسفانه، ما از اين جهت بسيار نسبت به نورم‌ها، جداول، موازين و ملاک هاي جهانى عقب هستيم. گر چه در دنيا حتما خوانندگان روزنامه‌ها و مطبوعات معمولا افراد نسبتا تحصيل کرده، صاحب مطالعه و باسواد و اينها هستند. گر چه يک مساله اي که ما بايد اينجا ناديده نگيريم، در خيلى از کشورها براي کسانى که کم سوادتر هستند و براي توده هاي مردم هم اينقدر تنوع و روزنامه هست که مى‌توانند بخوانند و ما هم فقطروزنامه ها را روزنامه هاي سياسى ندانيم ....» «... ولى آنجايى که ما در مورد روزنامه هانگران هستيم ، بيشتر روي روزنامه هاي سياسى جامعه است . چند درصد جامعه روزنامه ها ومجلات سياسى را مى‌خوانند و آنهايى هم که مى‌خوانند، نوعا کسانى هستند که تقريبا به سادگى امکان دستيابى به اخبار مسايل را از غيرطريق روزنامه داخلى دارند و به خصوص با مساله اينترنت، امواج و اين‌ها که در آينده نه آينده همين الان ارتباطات تصويري و اينترنتى و کامپيوتري و رايانه‌اي خيلى آسانتر است تااطلاعاتى که انسان از طريق خريد يک روزنامه يايک مجله به دست مى آورد. اينها به امکانات دسترسى دارند و ما اگر آنها را از آنچه که مى طلبندو ياآنچه که در جامعه هست ، محروم بکنيم ، يعنى ما جلوي اطلاع يافتن اين بخش جامعه که بخش موثري هم هست ، نگرفته ايم؛ فقط آنها را به خودمان و به جامعه خودمان و به مطبوعات درونى خودمان کم اعتماد کرده‌ايم که اين خودش مى تواند مشکل ايجاد بکند....»

ضرورت اصلاح ذهنيت دولتى بودن يا وابسته بودن مطبوعات به بيگانه

وي افزود: «... متاسفانه ، مطبوعات ما به خاطر يک بيماري تاريخى ... دچار اشکال فراوانى هستند و ميان دوحد فاصل قرار دارند. در ميان بسياري از افرادجامعه ما اين ذهنيت وجود دارد و متاسفانه ممکن است در توده مردم هم اثر بگذارد. يعنى ، تلقى دولتى بودن و تلقى وابسته بودن مطبوعات به بيگانه. اينکه روزنامه‌ها يا وابسته به دولت و حکومت هستند يا وابسته به بيگانه چون ما براي خودمان شخصيت قايل نبوده‌ايم، اين تلقى برايمان نيست که ممکن است از درون مردم ، ولو با بنده ،ولو با دولت ، ولو با ديگران ، اختلاف سليقه داشته باشند، يک مطبوعه‌اي ، يک حزبى و يا يک گروهى در بيايد که واقعا نه وابسته به دولت باشد ونه وابسته به بيگانه . مطبوعات ما از نظر ذهنيت در بخش هايى از جامعه که اين هم در افکارعمومى ما سرايت مى کند، اين است که اين تلقى است. خوب ، اگر روزنامه‌اي از انقلابش، از موازين و از ارزش‌هايش دفاع بکند، مى گويند اين وابسته به دولت است . اگر از دولت خود انتقاد بکند و ازمسوولانش انتقاد بکند، مى‌گويند وابسته به بيگانه است. متاسفانه به اين ذهنيت نيز دامن زده مى‌شود و ما خواص هم که بحث مى کنيم، بيشتر در همين حدود بحث مى‌کنيم . ما اگرپذيرفته‌ايم که اين انقلاب تحول ايجاد کرده، در حکومت ما هم تحول ايجاد کرده ، يعنى ديگرتعريف کردن از نظام و دولت ، تعريف کردن ازچيزي که در مقابل مردم و ضد مردم است ،نيست . اين ذهنيت در گذشته درست بود که دولتها ربطى به مردم نداشتند. امروزه هم مردم مارشد کرده اند که انقلاب کرده اند و در درون انقلاب ما هم رشد کرده اند. مردم آزاد و مستقلى هستند ومى توانند از خودشان هويت داشته باشند.مى توانند منتقد باشند، در عين حالى که مستقل‌اند و براي کشورشان دلسوزند، اختلاف نظر هست. اين ذهنيت به نظر من کاري است که خود مطبوعات بايد کم کم و به تدريج آن را درمان بکنند و ما بگوييم که نه روزنامه هايى که از انقلاب و ارزش‌هايشان دفاع مى کنند، دولتى‌اند و نه روزنامه هايى که از دولتشان و ارگانهايشان انتقادمى کنند، وابسته هستند. البته در همين زمينه هم ممکن است يک مطبوعه دولتى که به آن صورت خاص وابسته به دولت باشد، وجود داشته باشد.ممکن است بعضى کسان گرايش هايى به بعضى جاها داشته باشند که حالا آگاهانه يا ناآگاهانه آنچه که به مصالح کشور و ملت نيست ، بگويند، ولى اين‌ها را بايد امري استثنايى بدانيم ....»

نقش انتقادي و نظارتى مطبوعات بر مسوولان وقدرت حاکمه

وي خاطرنشان كرد: «... اينکه گفته اند مطبوعات رکن چهارم هستند، شايد به اين معنى باشد که هميشه براي اصلاح ارگانهاي حکومتى ، ساز و کارهاي رسمى تعريف شده کافى نيست. بايد تحت نظارت مردم و نمايندگان واقعى مردم و افکار وانديشه هاي مختلف مردم يعنى مطبوعات باشند که با نظارت اين‌ها مسوولان که قدرت را در دست دارند خودشان را جمع و جور مى کنند. قدرت اگر مورد سوال قرار نگيرد، قطعا فسادمى آورد يا صاحب قدرت مستقيما فاسد مى شود واگر شخص او هم فاسد نشود، خود قدرت بى مهاردر اطراف و جوانبش فساد مى آورد. به همين دليل است که در قانون اساسى ما هر جا که قدرت است ،يک نظارت وجود دارد؛ اما خود نظارت عامه و عموم مردم و نمايندگان نخبه مردم که مطبوعات باشند، اولا سبب جمع و جور شدن حکومت، جمع وجورکردن دست و پا و حساب و کتاب کردن روي امور مى شود. انتقاد کردن نه تنها باعث تضعيف نمى شود، بلکه باعث تقويت مى‌گردد. البته خوش آمدگويى‌ها بسيار مضر است و مچ‌گيريهاهم مضر است؛ آن هم در دنيايى که ما اين قدرمشکل داريم. اما انتقاد کردن خيلى خوب است و در جاي خودش بايد انجام بگيرد. منتها حفظ حريم‌ها، يک چيزهايى بيشتر از خود دولت، قوه قضاييه، مجلس و اينها وجود دارد که ارزش‌ها،معيار و اصول است و آنهايى است که مردم روي آن حساسيت دارند اکثريت مردم روي آنهاحساسيت دارند، مطبوعات بايد رعايت بکنند. اگرکسى رعايت نکرد و برخوردهاي ناروا شد، همان جورکه آن برخورد ناروا مورد ملامت هست ، عدم توجه و برخورد ناصحيح و درک ناصحيح نسبت به جامعه و تحريک کردن حساسيت هم موردملامت است، اما آنچه که مهم است و مبناي کارماست، اين است که همه چيز در چارچوب قانون باشد....»

رسيدگى به تخلفات مطبوعات با حضور هيات منصفه

« ... يقينا در هر جامعه‌اي تخلف، کاستى ، انحراف و مطالب نادرست وجود دارد که اين کاستى‌ها و نواقص در مطبوعات و سخنراني‌ها و مديريت‌ها هم وجود دارد و در همه جا هست. بيچاره مطبوعاتى‌ها فقط گناهشان اين است که خيلى زودتر در معرض قضاوت قرار مى گيرند. يک مدير ممکن است ده سال هم کار بکند و بعداز ده سال معلوم بشود که بد مديريت کرده است . روزنامه ها هر روز دارند مى نويسند، آن هم بابدبينى هايى که ماداريم و اين مچ گيريهايى که ازهمديگر مى کنيم ، و هر دقيقه در معرض قضاوت يا حتى برخورد هستند. تخلف و اشکال وجوددارد، مگر وقتى ما مى گوييم آزادي ، منظور ما اين است که هر تخلفى هم شد بايد آن را ناديده بگيريم ! نه خير، اگر قانون هست ، نظم هست ومبناي نظم هم هست ، بايد براساس مبناي نظم با او برخورد بشود و ترديدي در اين نيست ، شکى در اين نيست ، صراحت است ، نص است ، همه تخلف هاي مطبوعاتى بايد در دادگاههاي علنى وبا حضور هيات منصفه باشد. بايد همه مان روي اين مساله بايستيم و اگر غيراز اين باشد، بايداعتراض بکنيم . خود مطبوعات بايد اعتراض بکنند و دولت هم موظف است که قانون را رعايت بکند. همين جور که شکستن حريم ها و حرمت هاو ارتکاب تخلف ها به عنوان نقض قانون و نقض حق جامعه بايد مورد اهتمام دولت باشد با آن برخورد بکند و مورد توجه قوه قضاييه ودستگاههاي ديگر باشد. همينجور تخلف دستگاهها هم نسبت به حقوقى که براي مردم وبراي جامعه شناخته شده است ، بايد مورداعتراض باشد و دولت اعتراض مى کند و اعتراض خودش را هر وقت هم که توانسته کرده است وبراي مسايلى که در اين زمينه ها ممکن است که صورت بگيرد، جواب هم مى خواهد....»

عملکرد مثبت مطبوعات نسبت به ديگر بخشهاي جامعه

«... مطبوعات ما خيلى تلاشهاي ارزنده اي کرده اند و مى کنند و مسلما در جامعه مطبوعاتى ما عيب و کجى وجود دارد، اما در جاهاي ديگر ما هم وجود دارد. من بايد بگويم که با توجه به حساسيت و عظمت کاري که مطبوعات دارند، عيب‌ها و نقص هاي اين بخش از جامعه ما کمتر از جاهاي ديگر است . اين را بايست ستايش بکنيم. عملکرد مطبوعات ما مثبت بوده است و مطبوعات نقش مهمى داشته‌اند، بخصوص در فضاي مبهم که هر نويسنده اهل قلمى نمى‌داند که اگر اين کار را کرد، چه قضاوتى درباره او خواهد شد، چون جامعه خيلى از چيزهايش جا نيفتاده و طبيعى هم هست. ما بيست سال است که انقلاب کرده‌ايم. خود اصحاب مطبوعات در اين زمينه بسيارمى توانند نقش داشته باشند که داشته‌اند وان شاالله بيش از اين خواهند داشت. اين را هم من به شما بگويم، مطبوعات هم فقط آن چندروزنامه و چند مطبوعه‌اي که فقط کار سياسى مى کنند، نيستند. اين همه مطبوعات علمى ،صنعتى ، ورزشى ، هنري ، تفريحى و طنز، پرکننده اوقات فراغت هستند. اين جامعه يک مجموعه است و اين مجموعه را با هم ببينيم هرچند که مطبوعات سياسى با هم بسيار نقش ارزنده‌اي داشته و دارند. ولى اين دعواهايى که مى‌شود،ا غلب بين مجلات و روزنامه‌هايى است که نماينده يک طرز تفکر و يک گرايش هستند و به همديگر هم مى پرند که البته بايد به ما هم ياد بدهند که در عين حالى که به هم مى‌پريم واختلاف داريم، تسامح هم داريم و همديگر راتحمل مى کنيم. اگر هم تخلفى بود، در چارچوب قانون با آن برخورد مى‌شود و همه هم دفاع مى کنيم که همه چيز در چارچوب قانون باشد نه باسليقه ها و برداشت هاي يک جانبه ، ولى در عين حال حق و جايگاه ساير مطبوعات هم که خيلى ارزشمندند من هم در همين جا از آنها هم تشکرمى کنم و از آنها به خاطر بالابردن علم ، بالابردن آگاهيهاي صنفى ، به خاطر پرکردن اوقات فراغت جامعه ، ما بايد تشکر بکنيم .... »

انتهاي پيام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha