جواد شعرباف، عضو گروه مطالعات غرب آسیا در دانشکده مطالعات جهان در یادداشتی برای ایسنا نوشته است: کشورها برای نیل به اهدافی چون افزایش قدرت، ثروت، جایگاه و منزلت بینالمللی خود، از تمامی امکانات و ابزارهای ملی بهره میگیرند. در گذشته ماهیت نظام بینالملل ایجاب میکرد کشورها برای دستیابی به منافع ملی و اهداف سیاسی به ابزارهایی نظیر نیروی نظامی، ارتش، رایزنیها و ایجاد اتحادیه و ائتلافهای بینالمللی متوسل شوند. با تحول ماهیت نظام بینالملل، ابزارهای مورد استفادهی دولتها نیز متحول شد. بهرهگیری از قدرت سخت و ارتش ملی جای خود را به استفاده از قدرت نرم مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی داد.
یکی از منابع قدرت نرم و ابزارهای سیاست خارجی ورزش است. امروزه به ورزش بهعنوان تفریح و سرگرمی نگریسته نمیشود بلکه عملکردی فراتر از بازی دارد. رابطه میان سیاست، ورزش و دیپلماسی رابطهای عمیق و جذاب است. در دیپلماسی عمومی مخاطب برنامهها مردم، نخبگان سیاسی، فرهنگی و در مجموع جمعیتی غیر از مسئولان هستند. در این زمینه از ابزارهای مختلفی مانند تبلیغات رسانههای جمعی و تاثیرگذاری فرهنگی استفاده میشود. از طرفی بسیاری از کارشناسان، ورزش و رویدادهای ورزشی را بهعنوان یکی از زیرمجموعههای فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی میدانند و از آن به عنوان یک دیپلماسی نوین با نام دیپلماسی ورزشی یاد میشود (بخشیچناری, گودرزی, سجادی, & جلالیفراهانی, ۱۳۹۸, ص. ۱۶).
دولتها دلایل مختلفی برای آمیخته کردن ورزش با سیاست و دیپلماسی دارند. از جمله این دلایل میتوان به تغییر ایجاد شده در فضای دیپلماتیک و رویگردانی آنها از مباحث منسوخ شده دوران جنگ سرد، گسترش ورزش و نهادهای ورزشی از نظر قلمرو، قدرت و جذابیت، انزجار مردم جهان از خشونتهای قرن بیستم و تمایل به جنبههای قدرت نرم همچون مبادلات فرهنگی و ورزشی، و تبدیل شدن ورزش به بخش مهم زندگی مدرن اشاره کرد (صباغیان, ۱۳۹۴, ص. ۱۴۴).
از دیدگاهی دیگر ارتباط بین دیپلماسی و ورزش متقابل است. هم دیپلماسی در مدیریت ورزشی، برگزاری مسابقات جهانی، کسب میزبانی، شرکت در مسابقات و غیره تاثیرگذار است و هم ورزش در پیشبرد دیپلماسی. کشورهای مختلف از طریق ورزش، با شرکت کردن یا نکردن در مسابقات ورزشی (مانند تحریم المپیک) یا مسابقهدادن یا اجتناب از رقابت با ورزشکاران کشورهای دیگر برخی خواستههای سیاسی خود را به نمایش درمیآورند. حتی کسب میزبانی مسابقات ورزشی مهم مانند المپیک نیاز به دیپلماسی بسیار فعال و پیچیده دارد و نهادهای ورزشی ملی به تنهایی قادر به موفقیت در این صحنه نیستند و به یاری دولتها و حکومتهای محلیاشان نیاز دارند (زرگر, ۱۳۹۴, ص. ۲۱). دیپلماتها میتوانند با اجرای یک دیپلماسی کارآمد و هدفمند، ضمن بهرهگیری از کارکردهای فرهنگی آن در فضای بینالمللی به کمک نهادها و سازمانهای ورزشی بشتابند و از فضای مناسب آن برای فعالیت های منتهی به تامین منافع و امنیت ملی بهره ها بجویند.
اهمیت و جایگاه دیپلماسی ورزشی در ایران و جهان
بر اثر تجربهی دو جنگ جهانی و جنگهای متعدد دیگری که در جهان و منطقه رخ داده، دیرزمانی است که گزینههای دیگر مورد توجه و عنایت ویژه رهبران منطقه قرار گرفته است. به دلیل بالابودن هزینههای جنگ، کشورها از راهکارهای مسالمتآمیز دیپلماتیک در تعامل با دیگران بهره میگیرند و ورزش یکی از محبوبترین و تاثیرگذارترین ابزارهای ارتباطی است. کشورها با عملکرد صحیح و موفق در ورزش و در عرصه های بینالمللی، به این مهم، در حوزه دیپلماسی عمومی و بستر سیاست خارجی خود نقش محوری دادهاند. برای مثال ورزش در کشور کوبا به ایجاد روحیه هویت ملی و همبستگی جمعی دوران بعد از انقلاب کوبا و تعمیق و توسعه روابط با دو ابرقدرت بسیار موثر بوده است. همچنین در برخی شرایط خاص، ورزش میتواند به منزله کانال ارتباطی برای ارسال پیامهای دیپلماتیک قلمداد شود (صباغیان, ۱۳۹۴, ص. ۱۴۰).
حضور ایران در جوامع ورزشی بینالمللی میتواند از ابزارهای کلیدی در ارتباط با ملل دیگر و ایجاد اعتماد میان آنها باشد. از نظر محققان، نقش ورزش در میزان تحقق کارکردها و اهداف دیپلماسی کشور به لحاظ فرهنگی، شامل: جذب مخاطبان، فرهنگسازی، عرضه فرهنگ، انتقال ارزشها و آداب و رسوم و سنتها از طریق ارتباط با مردم دنیا، و به لحاظ ملی و فراملی، شامل: تقویت و توسعه دیپلماسی عمومی، صلح بینالمللی، کسب کرسیهای بینالمللی در میادین ورزشی، بهبود مناسبات بینالمللی و ایجاد روابط سازنده بین کشورها و ارتباط دولتها، توسعه، وحدت و اقتدار ملی بوده است. ورزش می تواند به عنوان پلی میان ملت ها قرار گیرد و دولت ها می توانند با تکیه بر جاذبه های ذاتی این پدیده و جذابیت های آن برای اقشار و ملل مختلف، از این بستر برای انتقال پیام و همسو کردن واحدهای سیاسی و تعالی بخشیدن به محتوای روابط فراملی بهره گیرند. علاوهبراین، همگانی بودن ورزش، استفاده از فراکسیون ورزش در مجلس، استفاده از افراد مطلع و آگاه و آموزش و آگاهی دادن به افراد صاحب کرسی نیز در تحقق این اهداف موثر هستند (جوادیپور & راسخ, ۱۳۹۶, ص. ۲۲۷).
اگرچه بایسته های مذکور در بند قبل وظیفه دولت ها و نهادهای نمایندگی ملی در این زمینه را سنگین می کند و فضای عمومی را به سمت و سوی تحقق آن اهداف سوق می بایست بدهد اما در عمل این امر محقق نشده است. به عبارت دیگر از یک منظر کلی میتوان نبود خطمشیهای روشن و شفاف، فقدان دانش و آگاهی لازم در زمینه ورزش، عدم شناخت ظرفیتهای بالقوه دیپلماسی ورزشی و عدم توانمندسازی ظرفیتهای موجود را از جمله مسائل پیش روی این حوزه دانست. فقدان نهاد متولی این حوزه در سازمان ورزش کشور، عدم ارائه آموزش های مناسب به فعالان این حوزه، نبود ادبیات دانشگاهی و تولیدات علمی در این زمینه و نبود بینش مناسب برای مواجهه علمی با این مسئله در خارج از کشور، در مجموع سبب شده است تا این حوزه علی رغم ارتباطات بین المللی گسترده و اهمیت و حساسیت موضوع، چندان مورد توجه و اهتمام قرار نگیرد. برای توانمند سازی کارشناسان و مدیران و فعالان این حوزه می بایست تدابیر ویژه و آموزش های اختصاصی و تخصصی ارائه شود تا بتوان در مجامع بین المللی و درمیان کشورهای صاحب اثر و سبک در این زمینه از حقوق جمهوری اسلامی و ورزشکاران آن بتوان دفاع کرد. در ادامه به راهکارهایی برای توانمندسازی و ارتقا دیپلماسی ورزشی و سیاست خارجی ج.ا.ایران اشاره میشود.
- ضرورت آشنایی مدیران ورزشی با أصول، مبانی و سیاست خارجی کشور
- انتخاب هدفمند، خلاقانه و صحیح دیپلماسی ورزشی در تعامل وزارت خارجه و سازمان ورزش کشور
- تقویت مفهوم دیپلماسی ورزشی در سطح ملی، منطقهای و فراملی
- ایجاد مراکز غیردولتی هماهنگکننده فعالیتهای دیپلماسی ورزشی
- حمایت هدفمند و ارائه آموزش های خاص با هدف کسب کرسیهای بینالمللی
- ارائه آموزش های حرفه ای به فعالان حوزه برای اهداف انسان دوستانه در عرصه ورزش
- آشنایی مدیران میانی و ارشد با اصول و مبانی تعاملات بینالمللی در سطح جهانی
- امضای موافقتنامه دوجانبه مبادلات ورزشی و پروتکلهای همکاری و جلسات تمرینی مشترک
- برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت برای مدیران عالی ورزشی و ارزیابی دقیق از فضای بینالمللی
- ترویج مفهوم دیپلماسی ورزشی از طریق دستگاهها و نهادهای مرتبط
- تقویت نقش رسانه ملی در انعکاس رویدادهای جهانی ورزشی و کمک به ارتقای دیپلماسی ورزشی
- تدوین سند همکاریهای راهبردی بین وزارت امور خارجه، وزارت ورزش و جوانان و دانشگاه تهران
- تلاش برای کسب منزلت و شهرت شایسته ایران در نظام بینالملل از طریق دیپلماسی ورزشی
شایسته است در راستای دستیابی به اهداف و منافع ملی در حوزه ورزش، یکی از ابزارهای اعمال قدرت و ظرفیتهای فرهنگی از جمله ورزش را، درکنار قدرت سیاسی و نظامی (قدرت سخت)، در کشور ارتقا داد. این روند می تواند بخوبی در راستای تحکیم عملگرایی مبتنی بر دانش و بینش در حوزه ورزش، تعمیم ارزشها، دانشها و نگرشهای تولید شده به فراسوی مرزهای جغرافیایی و گسترش روابط سیاسی بود. ورزش به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی سهم بسزایی در پیشبرد اهداف سیاسی کشور در منطقه و جهان ایفا میکند. لذا تمرکز بر مقولههای اصلیِ تعالی این صنعت، بهعنوان راهکاری برای مواجهه با چالش فقدان رابطه وثیق میان دو بخش ورزش و دیپلماسی، ضروری به نظر میرسد.
ضرورت توجه به ورزش در دیپلماسی عمومی و فرهنگی
دیپلماسی ورزشی را میتوان در یک تقسیمبندی کلیتر یعنی دیپلماسی عمومی و فرهنگی قرار داد. در عصر جهانیشدن تاثیر عناصر فرهنگی بر روابط بین دولتها بسیار افزایش یافته و دیپلماسی عمومی و فرهنگی بهطور اعم و دیپلماسی ورزشی بهطور اخص توجه بیشتری به سمت خود جلب میکند (زرگر, ۱۳۹۴, ص. ۲۱). استفاده از کارکردهای ورزش برای توسعه دیپلماسی فرهنگی عمومی و ظرفیتسازی مناسب در کشورهای هدف، به سیاستها و برنامه کلان دولتها برمیگردد. داشتن برنامه کلان، راهبردی و جامع، سیاستهای فرهنگی بلندمدت، استراتژی روشن در حوزه ورزش و روابط بینالملل، افقهای روشنی را برای جامعه باز کرده و مسیر رشد و پیشرفت همهجانبه را برای جامعه هموار میکند (جوادیپور & راسخ, ۱۳۹۶, ص. ۲۲۱). رویدادهای بزرگ ورزشی به ویژه جام جهانی فوتبال و بازیهای المپیک ازجمله اقدامات ارتباطی هستند که میتوانند توجه میلیونها انسان در سراسر جهان را به خود جلب کنند. ورزش حرفه ای را می توان گفت که خود به صورت یک ابر رسانه درآمده و بر این اساس همچون یک تریبون کامل تلقی میشوند تا کشورها بتوانند فرهنگ و تصویر جذاب خود را از این طریق بازنمایی کنند. به همین دلیل کشورها تلاش گستردهای برای کسب میزبانی این رویدادها انجام میدهند (صباغیان, ۱۳۹۴, ص. ۱۳۷).
از طرفی دیگر، جذابیتها و چهرههای معروف ورزشی میتوانند فضایی مثبت نزد افکار عمومی کشور هدف ایجاد کرده و به عنوان بستر و رسانه ای فراگیر،ارزشها، اهداف، فرهنگ و ویژگیهای یک ملت را به جامعه جهانی عرضه کنند. از این رو شاید بتوان ورزش و رویدادهای ورزشی در سطح بینالملل را یکی از عرصههای بزرگ و بی بدیل تحقق دیپلماسی عمومی دانست. جای تردید نیست که عملکرد دیپلماسی عمومی فراتر از عرضه جذابیتها به مطبوعات خارجی است. این شاخه از دیپلماسی به نوعی تعامل با مخاطب خارجی با استفاده از هنر، موسیقی، فیلم و در نهایت ورزش است. اخیراً دیپلماسی ورزشی بهعنوان زیرمجموعهای از دیپلماسی عمومی به بخشی از عملکرد علمی دیپلماتیک تبدیل شده است. البته دیپلماسی ورزشی پیشرفت جدیدی در روابط بینالملل نیست. آنچه که دیپلماسی ورزشی را برای گسترش نفوذ سیاسی دولتها به لحاظ منطقهای و فراتر از آن متناسب میکند، ویژگی خاص ورزش بهعنوان یک فعالیت جذاب جهانی است. از مزایای منحصربهفرد دیپلماسی ورزشی این است که با وجود صرف هزینه کم، نتایج نسبتا بالایی دربردارد (Mare & Tatjana, ۲۰۱۵, p. ۹۰).
کشورها به دلیل بینالمللیشدن بسیاری از ورزشها، رقابتهای ورزشی را فرصتی ارزشمند برای پیشبرد منافع ملی و تحقق اهداف سیاسی میدانند. دولتها از دیپلماسی ورزشی، هم برای فشار بر یکدیگر استفاده میکنند و هم از آن برای بهبود و تقویت روابط خویش بهره میگیرند. امروزه برخی ورزشهای حرفهای چنان با سیاست پیوند خوردهاند که نمیتوان از تاثیرات آن در سیاست داخلی و روابط بین دولتها غافل بود. پرداختن به ورزش مورد علاقه بین ملتها از جمله ابزارهایی است که میتواند زمینههای حفظ و گسترش تعاملات دو کشور را فراهم کند. علاوهبراین به عقیده برخی محققین حوزه سیاست خارجی، هنگام برگزاری مسابقات حساس، زمینه برای حضور سران و مقامات ارشد برای دیدن مسابقه فراهم میشود. بدین ترتیب ورزش میتواند در خدمت صلح جهانی قرارگیرد و دشمنان را در میدان ورزشی در کنار هم قرار دهد. البته برخی دیگر معتقدند دیپلماسی ورزشی، در سیاست خارجی و بهبودی روابط دو ملت تاثیر مستقیمی ندارد و فقط نقش تسریعکنندگی را ایفا میکند و تصمیم نهایی بنا به اراده رهبران سیاسی اتخاذ میشود. بهطورکلی، چون ورزش ماهیتی بینالمللی دارد یکی از بهترین ابزارها در گسترش ارتباطات و تعاملات میان ملتها و استقرار و اعتلای صلح جهانی دارد (زرگر, ۱۳۹۴, ص. ۱۹).
پس از جنگ سرد، ارتباط بین ورزش و سیاست خارجی در روابط بینالملل عمق بیشتری یافته است. ورزش دیگر فعالیتی سرگرمکننده، پاره وقت و فردی نیست بلکه ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیپلماتیک جوامع را نیز دربر میگیرد. همزمان با ظهور و گسترش جهانیشدن، دیپلماتها به تنهایی قادر به پیشبرد اهداف ملی و سیاستهای کشور نبودند و در این زمان بود که سازمانهای غیردولتی، شرکتهای چندملیتی، سازمانهای بینالمللی و حتی شخصیتهای بانفوذ به منزله بازیگران جدید در عرصه بینالمللی ظاهر شدند. یکی از این بازیگران بسیار پرطرفدار، ورزشکاران و دستاندرکاران حوزه ورزش بودند. امروزه به دلیل اهمیت یافتن دیپلماسی ورزشی، بازیگران مطرح و فعالان این حوزه باید به آموزش های مرتبط با این حوزه آشنا و نسبت به کاربرد آن در صحنه عمل و روابط بین ملت ها، به خوبی آماده باشند. به دلایل ذیل میتوان مشارکت در دورههای دیپلماسی ورزشی را مفید و موثر دانست:
- تعریف و تبیین مفهوم دیپلماسی ورزشی
- چگونگی ایجاد قواعد و ضوابط و چارچوب مشخص برای اهداف دیپلماتیک ورزش
- چگونگی انتخاب هدفمند، خلاقانه و صحیح ظرفیت های ورزش در پیشبرد دیپلماسی
- آشنایی با آداب و الزامات شرکت در مجامع بین المللی و تصمیم گیری های ورزشی
- آشنایی با أصول و قواعد تعاملات بینالمللی در سطح جهانی
- چگونگی تدوین و اجرای برنامه جامع و علمی در جهت گسترش و ارتقای دیپلماسی ورزشی
- ارائه راهکارهای مهم در توانمندسازی و تقویت دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی
- جلب و جذب فعالان جهانی با هدف کاستن از ابهامات و نگرانیها و بازنمایی منفی درباره ایران
- جذب منابع ارزی پاک از محل بازاریابی محصولات و تولیدات ورزشی ایران در مجامع بینالمللی
- شناخت سازوکارهای حاکم بر مجامع و رقابتهای بینالمللی و چگونگی حضور فعال و موثر در آنها
- انتقال پیامهای شفاف در دفاع از منافع کشور و ملت ایران
مشارکت در این دورهها و بهرهمندی کارشناسان، مدیران، قهرمانان و چهرههای برتر ورزشی میتواند بر دانش و بینش سیاسی و نقشآفرینی ایشان در حوزه دیپلماسی عمومی و فرهنگی بیفزاید و روحیه ملیگرایی و دفاع از میهن و ارزشهای حاکم بر نظام را تقویت نماید. موفقیت در ایفای این نقشِ مهم، نیازمندِ داشتن مهارت متناسب با دیپلماسی امروز جهان است. ضرورت برگزاری دوره های عالی مهارت آموزی دیپلماسی ورزشی نه تنها برای دیپلماتهای رسمی بلکه برای اعضای سیاستگذار در موضع ورزش، مدیران حرفهای، کارشناسان خبره و عالی در حوزههای ستادی منتخب وزارت ورزش و جوانان، مدیران منتخب دوایر فرهنگی و بینالملل کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، دبیران و روسای کمیتههای فرهنگی و امور بین الملل فدراسیون های ورزشی منتخب، کارگزاران مرتبط با حوزه ورزش، فعالان رسانه ای، رایزنهای فرهنگی وزارت امور خارجه و اشخاص حقیقی و حقوقی مرتبط با حوزه ورزش مفید خواهد بود.
دیپلماسی ورزشی و مسئولیت دانشگاه
در میان همه بازارهای تولید در گستره جهانی به نظر می رسد، ورزش پدیده ای است که هنوز نمی توان برای آن نسخه مجازی تولید کرد. این کالای سنتی در دنیای مدرن همچنان توانسته جایگاه اصیل و موقعیت سنتی_ مدرن خویش را همزمان حفظ کند و گرچه در جریان ظهور کرونا لطمه سنگینی متحمل شد اما همچنان مطلوب و محبوب باقی مانده است. در فضای مدرن ورزش به کالایی پر زرق و برق و جذاب که می تواند ثروت و شهرت و محبوبیت و سرمایه اجتماعی تولید کند تبدیل شده و در اختیار بنگاههای تجاری و اقتصادی برای کسب سود و انباشت سرمایه قرارگرفتهاند. ورزش که میتواند ابزاری مفیدی که می تواند به خوبی در خدمت منافع عمومی و فرهنگی قرارگرفته و در پیشبرد اهداف و منافع ملی موثر باشد و صلح و دوستی را برای جهانیان به ارمغان آورد. متصدیان سیاست خارجی کشور میتوانند با تدوین و اجرای دیپلماسی ورزشی فعال، تا حد زیادی در دستیابی به اهداف و منافع ملی و توسعه صنعت نوپای گردشگری ورزشی و در نتیجه ارتقا اقتصاد ملی گامهای بلندی بردارند و سیاست خارجی کشور را بر سکوی اول رقابتهای بینالمللی در دستیابی به قدرت ملی و توسعه ورزش محور قرار دهند. دانشگاه تهران در راستای بینالمللی کردن دانشگاه از سویی و عمل به مسئولیتهای اجتماعی خویش، باب جدیدی را در تعامل با نهادهای مختلف با هدف کمک به تامین اهداف و منافع گشوده است. برگزاری دورههای بلندمدت دیپلماسی با هدف برطرف کردن معضلات کشور در عرصه بینالمللی و آموزش فعالیت در گستره جهانی، یکی از مهمترین روشهای تحقق اهداف کلان در حوزه بینالملل است.
قطعا برقراری همکاریهای علمی، آموزشی، پژوهشی و عملیاتی میان دانشگاه تهران و نهادهای فعال و مرتبط برای بالابردن مهارت فعالان دولتی و غیردولتی در خصوص مسائل مرتبط با ورزش و سیاست خارجی در پیشبرد اهداف کشور در این زمینه موثر خواهد بود. برقراری معاهدات و موافقتنامههای دوطرفه و چندگانه میان دولت، سازمانها و نهادهای فرهنگی با دانشگاهها و برقراری تعامل و مذاکره میان آنها نیز در توسعه کشور نقش بسزایی خواهد داشت. دانشگاه تهران در راستای مسئولیتهای اجتماعی خویش و نیز با هدف بینالمللیکردن فعالیتهای آموزش پایه، در این زمینه میتواند به محور جذب و آموزش فعالان حوزه ورزش تبدیل شود. بی تردید منفعت این تعامل دوسویه، نصیب کشور و همه علاقهمندان تعالی و سربلندی ایران عزیز خواهد بود.
جامعه جوان و پرنشاط ایران خصوصا در لایه های اداری و اجرایی، نیازمند آشنایی هرچه بیشتر با دیپلماسی ورزشی به منظور افزایش مهارتهای لازم در تعاملات فراملی و پرورش نخبگان و ستارههای ورزشی مدافع کشور با نگاه بین المللی است تا بیشترین منافع را از ظرفیت شکلگیری روابط دیپلماتیک در حوزه ورزش به دست آورد. با توجه به اهمیت اتخاذ راهبردهای مناسب در حوزه ورزش در صحنه های جهانی، ایجاد دورههای آموزشی در دانشکدههای فعال در حوزه دیپلماسی و روابط خارجی و همکاری سازمانهای ورزشی، وزارت ورزش و جوانان و سایر وزارتخانههای مرتبط و وزارت امور خارجه برای پیشبرد اهداف آموزشی ضروری است؛ به گونهای که زمینه آموزش مهارتهای دیپلماسی، مذاکره و علوم مرتبط متناسب را برای یک فعال ورزشی فراهم آورد. دانشکده مطالعات جهان در راستای عمل به وظایف آموزشی و انجام مسئولیتهای اجتماعی و ایفای نقش اصلی در بینالمللی کردن هر چه بیشتر دانشگاه، در این زمینه گامهای بلندی برداشته است. دانشکده با برگزاری دورههای آموزشی دیپلماسیمحور و با هدف توسعه و ترویج مفهوم دیپلماسی و کاربردی کردن این مفهوم در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی میکوشد در ترویج تعاملات مدنی و همکاریهای دولتی- غیردولتی نقش موثری ایفا کند. برگزاری دورههای (DBA) دیپلماسی، نخستین گام بلند دانشکده در این حوزه است و میتوان آن را به عنوان پلی ارتباطی میان دو حوزه نظر و عمل و تلفیقی از تجربه عینی حوزه ورزش و نظام فکری دانشگاهی در راستای توسعه تعاملات بینالمللی دانشگاهی تلقی کرد.
منابع:
۱-Mare, U., & Tatjana, P. (۲۰۱۵). Sports diplomacy: development and practice. Research in Kinesiology, ۴۳(۱), ۸۹-۹۳.
۲- بخشیچناری, ا., گودرزی, م., سجادی, ن., & جلالیفراهانی, م. (۱۳۹۸). ارائه راهکارهایی برای توانمندسازی و ارتقای دیپلماسی ورزشی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. مدیریت ارتباطات در رسانههای ورزشی،, ۶(۲۳).
۳- پیمانفر, م., الهی, ع., سجادپور, س., & حمیدی, م. (۱۳۹۴). تبیین دیپلماسی ورزشی با استفاده از الگوی پارادایمی: مطالعه ای کیفی. نشریه مدیریت ورزشی, ۱۱(۱), ۵۹-۷۵.
۴- جوادیپور, م., & راسخ, ن. (۱۳۹۶). نقش ورزش و توسعۀ دیپلماسی ورزشی در پیشبرد سیاستهای فرهنگی- اجتماعی و روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران. نشریه مدیریت ورزشی, ۱۱(۲), ۲۱۹-۱۳۴.
۵- زرگر, ا. (۱۳۹۴). ورزش و روابط بینالملل: جنبههای مفهومی و تئوریک. فصلنامه تخصصی علوم سیاسی, ۱۱(۳۱), ۷-۴۸.
۶- صباغیان, ع. (۱۳۹۴). دیپلماسی ورزشی. مطالعات فرهنگ - ارتباطات, ۱۶(۳۱).
انتهای پیام