به گزارش ایسنا، چهلونهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۲۵ آذر ماه ۱۴۰۴) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) برگزار شد.
حجتالاسلام دهقانی، اظهار کرد: امروز چهلونهمین جلسه دادگاه شعبه ۱۱ کیفری استان تهران برابر با کیفرخواست واصله از دادسرای عمومی و انقلاب تهران و به اتهامات متهمین کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق، با حضور رئیس دادگاه کیفری یک، مستشاران، نماینده دادستان، وکلای متهمین، وکلای شکات و نمایندگان حقوقی، به صورت علنی و رسمی آغاز میشود.
وی در ادامه گفت: در ابتدا ضروری میدانم به عنوان رئیس دادگاه اعلام کنم که این جلسه رسیدگی به استناد قانون و در چارچوب صلاحیت قانونی و به نمایندگی از دستگاه قضایی و ملت عزیز و شریف ایران آغاز شده است. این دادگاه برای کشف حقیقت، رسیدگی منصفانه و اجرای عدالت بر پایه قانون تشکیل شده و موضوع این پرونده اختلاف نظر یا فعالیت سیاسی نیست، بلکه اتهاماتی بسیار جدی و سنگین مربوط به ترور، محاربه، ایجاد رعب عمومی و خشونت سازمانیافته علیه جان و امنیت مردم است.
وی افزود: همانطور که همه مستحضرند و میدانند، مخالفت سیاسی جرم نیست، اما خشونت، ترور، شکنجه و ریختن خون افراد بیگناه در هیچ نظام حقوقی قابل توجیه نیست. این دادگاه بر اساس دادرسی عادلانه، حق دفاع متهمان، بیطرفی قضایی، اتکا به ادله معتبر و اصل قانونی بودن جرم و مجازات در حال رسیدگی است.
دهقانی تصریح کرد: باید میان آنچه که در دفاعیات بر اساس حقوق دفاعی متهم در بسیاری از جوامع میان اتهامات مرتبط با اقدامات تروریستی و اقدامات عادی تفاوت قائل میشوند، این دادگاه بر اساس توازن و با فراهم کردن آزادی کامل برای متهمان در انتخاب وکیل، از جمله انتخاب آزادانه وکیل تسخیری یا تعیینی و با تأکید بر حقوق قانونی متهمان و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنای رسیدگی خود را قرار داده است.
وی ادامه داد: از این رو همانگونه که بارها اعلام شده این دادگاه برای متهمان حق انتخاب آزادانه وکیل را به رسمیت میشناسد. با این حال پیش از شروع اظهارات وکلای شکات و سایر اعضای حاضر در جلسه دادگاه ضروری میدانم مجدداً بر شکایت رسمی واصله به دادگاه تأکید کنم؛ شکایتی که در خصوص دو اقدام رخداده در اتحادیه اروپا و در سرزمین اتحادیه اروپا به دادگاه واصل شده و در آن تقاضای تعقیب مسئولان دولتی دو کشور انگلستان و فرانسه و علاوه بر آن کشور آلمان مطرح شده است.
قاضی افزود: شکایتی که ابتدا به دادگاه واصل شده، ناظر بر محتوای پخششده از سوی رسانه وابسته به متهم ردیف اول است که بهصورت فیزیکی در کشور انگلستان مستقر بوده و برنامههای آن از طریق اپراتورهای ماهوارهای که تحت مالکیت کشور فرانسه قرار دارند، پخش میشود. برابر شکایت واصله محتوای برنامههای پخششده از سوی این رسانه شامل تشویق مستقیم به خشونت، تشویق نمادین به خشونت، تمجید و مشروعسازی عملیات مسلحانه و قهرمانسازی از عاملان خشونت بوده و همین موارد سبب طرح شکایت رسمی به این دادگاه شده است.
وی در ادامه اظهار کرد: بر اساس این شکایت، تحت تعقیب قرار دادن افرادی که این رسانه را در سرزمین خود میزبانی کرده و امکانات پخش این برنامهها را در اختیار آنان قرار دادهاند، مورد مطالبه قرار گرفته است. اعلام میکنیم که بر اساس شکایت واصله دادگاه نمیگوید انگلستان یا فرانسه حامی این اقدامات تلقی میشوند مگر آنکه از محتوای خشونتآمیز آگاه بوده، امکان مداخله قانونی داشته و اقدام مؤثری انجام نداده باشند.
دهقانی بیان کرد: بر این اساس و با توجه به تعهدات ضدتروریسم هر دو کشور، بهویژه اصول مندرج در حقوق بینالملل، آنچه امروز بر اساس شکایت روی میز این دادگاه قرار دارد، طرح موضوع مسئولیت بینالمللی کشور انگلستان و کشور فرانسه ناشی از ترک فعل است که در مرحله نخست از سوی شکات مطرح شده است.
دهقانی اضافه کرد: افراد ارائه دهنده لایحه به دادگاه مدعی هستند علاوه بر ترک فعل، حمایت فعال دو کشور در صورت عدم اقدام موثر نسبت به شکایات واصله را به خود این کشورهای مورد اشاره ارائه خواهند داد. آنچه که مورد نظر است، ارتباط محتوا با ترکیب واقعی خشونت و دعوت یا مشروعسازی خشونت بر اساس برنامههای این رسانه مورد شکایت قرار گرفته است.
وی با تاکید بر اینکه تشویق به خشونت یا تمجید عملیات مسلحانه غیرقانونی برای هر رسانهای قابل تعقیب است، گفت: اقدامات کشور انگلستان و فرانسه در صورت بیعملی از حیث تعهدات بینالمللی قابل سوال است. نکته مهم این است که این شکایت رسمی به آفکام و نهادهای اروپایی تقدیم دادگاه شده و عنوان اصلی آن تشویق به خشونت و قهرمانسازی متهمان این کیفرخواست که متهم به هواپیماربایی، بمبگذاری، شکنجه و کشتار غیرنظامیان هستند، است؛ لذا براساس تعهدات بینالمللی کشورها تمجید این افراد بر اساس این اقدامات در هر رسانهای جرم محسوب میشود و نیازمند نظارت بسیار بیطرفانه و منصافانه دولتهای فرانسه و انگلستان بر برنامههای پخش شده مورد شکایت است؛ لذا این دادگاه این شکایت را از طریق مراجع قانونی و ذیصلاح به اطلاع کشورها خواهد رساند.
قاضی دادگاه منافقین تصریح کرد: آنچه که خط قرمز است موجب مسئولیت رسانه و دولت میزبان میشود عبارت است از تشویق به خشونت به صورت مستقیم و غیرمستقیم، دعوت به کشتار و بمبگذاری و عملیات مسلحانه، تحریک مخاطبان به مشارکت در خشونت حتی در قالب تحلیل سیاسی، پیام کادر مرکزی یا یادمان افراد کشته شده سازمان، تخلف و جرم محسوب میشود.
وی ادامه داد: همچنین تبلیغ یا ترویج گروهی که قبلا در لیستهای تروریستی کشورهای اروپایی بودند؛ اگر رسانه مذبور عملیات مسلحانه گذشته را توجیه و اعضای کادر مرکزی را قهرمانسازی کند و از زبان نمادین برای مشروعسازی خشونت استفاده کند، جرم است. تشویق به خشونت نیازمند نظارت فعال دولتهای انگلستان و فرانسه است و اگر اخطار رسمی ندهند، نظارت نکنند و مجوز پخش را لغو نکنند حامی فعال تلقی میشوند؛ لذا دادگاه به این دولتها اعلام میکند که محتوا بر اساس شکایت متفاوت از نقل سیاسی بوده و بر اساس شکایت شکات، دعوت یا مشروعسازی خشونت مورد شکایت واقع شده است.
قاضی دهقانی گفت: ضرورت دارد بعد از دریافت این شکایت از طریق مبادی رسمی و بینالمللی نسبت به نظارت فعال در این خصوص اقدام کند، اما قسمت دوم دعوت از متهمین پرونده به عنوان سخنران در پارلمانهای اروپایی است. نکته بسیار مهمی که بر اساس تعهدات بینالمللی در خصوص مبارزه با تروریسم توسط کشورهای اروپایی تنظیم شده این کشورها نمیتوانند از متهمین اقدامات تروریستی به ویژه اتهامهای بمبگذاری، هواپیماربایی، شکنجه کودکان و افراد غیرنظامی در سرزمین خود میزبانی یا مجالی برای سخنرانی ترتیب دهند.
وی افزود: دادگاه تاکید و بیان میکند اتهامات متهمین بر اساس تعهدات بینالمللی پارلمان اتحادیه اروپا مکلف است بر اساس تعهدات بینالمللی خود از دعوت از متهمین اقدامات بمبگذاری، شکنجه کودکان و غیرنظامیان و هواپیماربایی خودداری کند.
قاضی دهقانی گفت: مریم قجر عضدانلو یا مریم رجوی از متهمین اصلی این پرونده بوده و اتهام آن مستند به کیفرخواست در خصوص بمبگذاری، هواپیماربایی و اقدامات خشونتبار به صورت کادر مرکزی با سازمانی در گروهی دارای سابقه عملیات مسلحانه، سابقه در لیست قرار گرفتن افراد و سازمانهای تروریستی قرار داشته لذا دعوت از مریم رجوی که در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا حتی در حال حاضر نیست، اما سابقه رهبری گروهی با عملیات مسلحانه را داشته باشد دعوت رسانهای از او بدون توجه به حقوق قربانیان مورد شکایت یعنی قربانیان ترور، کودکان، زنان و افراد غیرنظامی که در این دادگاه شکایت خود را تقدیم داشتهاند، استاندارد دوگانه اتحادیه اروپا را در عدم تعهد به تعهدات بینالمللی خود اتحادیه اروپا را نشان میدهد.
وی گفت: لذا باید میان یک دعوت قانونی و دعوت غیرقانونی بر اساس تعهدات اروپایی پارلمان اتحادیه اروپا تفاوت قائل شود و بدانند دعوت از فردی که متهم به فراخوانهای متعدد برای قیام و عملیات مسلحانه، اتهامات متعدد در هواپیماربایی و کشتار غیرنظامیان، زنان و کودکان است بر اساس پیمانها و معاهدات ضدتروریستی منعقد در اروپا قابل تعقیب قانونی حتی در اروپا است.
قاضی دهقانی گفت: آنچه که توسط شکات به دادگاه تقدیم شده تقاضای تحت تعقیب قرار دادن افرادی از کشورهای اروپایی با لیست و نام مشخص است که این افراد بر اساس معاهدات بین المللی سرزمین خود اجازه چنین اقدامی را نداشتند از اینرو دادگاه شکایت واصله را که خواستار تعقیب مقامات اروپایی در دعوت برای سخنرانی در پارلمان اروپا و عدم نظارت بر محتوای پخش شده از روی رسانه وابسته متهم ردیف اول است را به کشورهای مورد اشاره تقدیم خواهد کرد.
قاضی گفت: انسانهای آزاده به سوءظن به اقدامات کشورهایی که استاندارهای دوگانه را ملاک عمل خود قرار دادهاند مینگرند. اما این بار این اتهامات بمبگذاری، هواپیماربایی، شکنجه و کشتار کودکان و زنان و غیر نظامیان است، اقداماتی که صرف اتهام، حقوقی را برای قربانیان و شکات و دادگاههای صالح برای رسیدگی ایجاد میکند.
وی گفت: با توجه به دو لایحه واصله از وکلای شکات و متهمین که نسبت به انتشار مطالب به صورت علنی تاکید دارند، به رسانه تاکید میشود، مطالب کامل منتشر شود. انتشار کامل مطالب در دادگاه علنی یک الزام قانونی است.
مداح وکیل شکات در ادامه جلسه دادگاه و در راستای تبیین جنایات تروریستی گروهک منافقین، خطاب به دادگاه اظهار کرد: در این جلسه و در ارتباط با تبیین جنایات تروریستی گروهک منافقین لازم میدانم عرض کنم که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم با یک گروهک طرف هستیم که تمامی این افراد مسلح و مباشر جرم هستند و بزه افساد فیالارض، محاربه و بغی نسبت به تکتک این افراد صادق است.
وی افزود: حتی اگر هیچکدام از جنایات دیگر این گروهک از جمله جنایات تروریستی، بمبگذاریها، اقدامات انجامشده در عملیاتهای مهندسی و ترور ۱۷ هزار انسان بیگناه در این کشور را در نظر نگیریم صرفاً همین یک عملیاتی که اینها انجام دادند یعنی عملیات تروریستی موسوم به فروغ جاویدان که چند جلسه است در رابطه با آن صحبت میکنیم برای انتساب این سه عنوان اتهامی به تمامی اعضای کادر مرکزی سازمان کفایت میکند.
وکیل شکات تصریح کرد: ما با سازمانی طرف هستیم که سه عملیات انجام داده و انسانهای بیگناهی را کشته است. سازمانی که بنا به گفته خودش، در یک عملیات بیش از ۸ هزار نفر را کشته و زخمی کرده و در عملیات فروغ جاویدان نیز بنا به اذعان، اقرار و تبلیغات رسانهای خود بیش از ۵۵ هزار نفر را کشته یا زخمی کرده و با افتخار هم از این اقدامات نام میبرد و اعلام میکند که این افراد را کشته است.
مداح ادامه داد: واقعاً محل تعجب است که در دادگاهی که بیش از ۲۰۰ شاهد حضور پیدا کرده و شهادت دادهاند، در دادگاهی که بیش از ۵۰ نظر کارشناسی ارائه شده و در دادگاهی که این تعداد از شکات برای طرح شکایت حضور یافتهاند باز هم برخی از وکلای متهمان پشت تریبون قرار میگیرند و اعلام میکنند که هیچ دلیلی ارائه نشده و چارت سازمان ارائه نشده است.
وی افزود: من در این جلسه میخواهم نسبت به تکتک این متهمان عرض کنم که این افراد مباشر جرم بودهاند و به خود سلاح بستند حتی فرمانده محور بودهاند و در عملیات شرکت داشتند، همچنین مرتکب قتل شدهاند. اینطور نبوده که این متهمان صرفاً معاونت در جرم یا فقط معاونت در کشتار گسترده داشتهاند بلکه اتفاقاً اینها مباشر جرم بودهاند.
وکیل شکات با اشاره به ارکان مادی جرایم مورد استناد گفت: اگر بخواهیم ارکان مادی این سه عنوان را مرور کنیم در جرم محاربه، حقوقدانان بر این موضوع بحث دارند که دست به سلاح بردن و آشکار کردن سلاح برای تحقق رکن مادی محاربه کافی است. اگر رکن معنوی قصد ایجاد رعب و وحشت محقق شود نتیجه در بزه محاربه اهمیت ندارد یعنی همین که شخصی سلاح بکشد، سلاح را آشکار کند و رعب و وحشت ایجاد شود و قصد آن را داشته باشد برای تحقق عنوان محاربه کفایت میکند.
وی اظهار کرد: سوال من این است افرادی که مسلح وارد خاک کشور شدند و به اسلامآباد غرب حمله کردند بهگونهای که مردم آن شهر از ترس فرار کردند و خود این افراد نیز اذعان میکنند که مردم شهر را تخلیه کرده بودند، مردم از ترس چه کسی تخلیه کردند؟ از مسلحین شما از توپ و تانک شما فرار کردند. اینها مصادیق روشن تحقق محاربه نیست؟
مداح در ادامه به موضوع افساد فیالارض اشاره کرد و گفت: در بحث افساد فیالارض موضوع ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ قانونگذار دو ضابطه معین و مشخص تعیین کرده است یک ضابطه عینی مانند سببیت در فساد عامه، اخلال گسترده در نظم عمومی، افساد و اخلال در نظام، شکست جبهه اسلام و تسلط دشمن بر اراضی که این ضابطه عینی به ما میفهماند که اگر در خارج گستردگی جنایت محقق شد و فساد به قدری وسیع بود که دیگر امکان چشمپوشی از آن وجود نداشت، عنوان افساد فیالارض تحقق پیدا میکند.
مداح گفت: در ضابطه شخصی نیز همین است و قصد اخلال گسترده در نظم عمومی، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده یا اشاعه فحشا و فساد در حد وسیع یا علم به موثر بودن آنها که قصد را میرساند، این هم ضابطه شخصی است که قانونگذار برای ما مشخص کرده است. حال در جایی که متهم ردیف ۲ پرونده مسعود رجوی است، اظهارات این شخص را قبل از عملیات فروغ جاویدان کامل در جلسه دادگاه قرائت کردم که خودش اذعان میکند که ما باید این شهرها را تصرف کنیم.
وی افزود: همچنین تاکید میکند باید به نهادهای دولتی حمله کنیم و پایگاههای ارتش و نیروی انتظامی را تسخیر کنیم و کنترل شهر را در دست بگیرید و اگر کسی مانع شما بود ولو مردم عادی بودند آنها را نیز بکشید. ۵۵ هزار نفر کشته و زخمی شوخی نیست. در رکن مادی بزه بغی موضوع ماده ۲۸۷ از قانون مجازات اسلامی رکن مادی را قانونگذار اینگونه تبیین کرده است که قیام مسلحانه باشد و این قیام علیه اساس نظام رخ دهد و به صورت گروهی و سازمان یافته باشد.
حجتالاسلام والمسلمین مداح گفت: آیا این موارد محقق نشده است و آنها به صورت سازمانیافته اقدام نکردند؟ قیامشان مسلحانه و علیه نظام نبوده؟ و در رکن معنویاش میتوان خللی وارد کرد؟ آیا میتوان شبههای وارد کرد؟ اینها قصد ارتکاب این رفتار را نداشتند؟ افرادی که حاضر بودند علم به اهداف گروه نداشتند؟ متهم ردیف دوم مسعود رجوی قبل آن جلسه گذاشته و اهداف گروه را برای آنها تشریح کرده است.
وی تاکید کرد: اینجا کسی وجود دارد که بتواند ادعا کند در عملیات فروغ جاویدان بوده، اما علمی به اینکه اهداف مسعود رجوی چه بوده، نداشته باشد؟ نکتهای که من در جلسه گذشته اشاره کردم؛ برای اینکه این سه جرم محقق شوند الزاماً اینطور نیست که بگوییم که از آنجاکه ارکان مادی آنها متفاوت است پس نمیتوانند در یک مصداق جمع شوند.
مداح گفت: دو شاهد از دکترین حقوقی و سایر اعضا و حقوقدانان آوردم که همه اشاره کردند که این سه بزه میتواند در مصداقی جمع شود. بدین معناکه یک مصداق خارجی اتفاق بیفتد که هم شامل بغی، هم محاربه و هم افساد فیالارض. حال با توجه به ارکان مادی بزه بغی، محاربه و افساد فی الارض، میخواهم بگویم این موصوع را ساده نبینید، یک گروهک تروریستی قطعاً فرماندهانی دارد قطعاً کادر مرکزی دارد، برخی طراح عملیات هستند، برخی شرکت کننده در عملیات هستند و ساختار پیچیدهای دارد که در ادامه عرض میکنم.
وی گفت: اگر اجازه بفرمایید پاورپوینت متهمین پرونده را برای پخش در دادگاه تحویل واحد رسانه دادم.
قاضی گفت: موضوعش چیست؟
حجتالاسلام والمسلمین مداح، گفت: نقش هر یک از این متهمین پرونده است که اینها مباشرت در جرم داشتند اینها خودشان مسلح بوده و در عملیات هم شرکت کردند یعنی اگر ما حتی بگوییم که شرط بغی اسلحه به دست گرفتن است که چنین چیزی را دکترین حقوقی نگفتند و بنده حداقل سه نظریه مشورتی در همین دادگاه اعلام کردم؛ اما اینها بغی مسلحانه انجام دادند. مسعود رجوی خودش مسلح و طراح عملیات بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین مسعود مداح وکیل شکات پرونده، اظهار کرد: مسعود رجوی متهم ردیف ۲ پرونده، موسس و پایهگذار ارتش ضد خلقی و ضد انسانی منافقین است که حداقل سه عملیات گسترده علیه مردم ایران انجام داده است. همکاری با رژیم بعث عراق، هدایت، کنترل و راهبری تیمها در قتلهای گسترده، تهیه و تجهیز ادوات جنگی، صدور فرمان حملات نظامی و مشارکت در عملیاتهای تروریستی، صادر کننده دستور جنگ مسلحانه که با اساس نظام جمهوری اسلامی است در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و اقدامات تروریستی گروهک از جمله اتهامات اوست.
وی افزود: من در ادامه کلیپی را به واحد رسانه ارائه کردم که در این کلیپ شخص مسعود رجوی نشسته و تیمهای عملیاتی را در جنگ هدایت میکند و در جریان ریز جزئیات است. خودش با هلیکوپتر در منطقه عملیاتی حاضر میشود و خودش نیز مسلح است. این شخص التماس صدام میکند که ادوات نظامی در اختیارش قرار دهد تا بتواند به مردم ایران حمله کند.
وکیل شکات پرونده تصریح کرد: همه اینها تحت تعقیب پلیس اینترپل هستند، اعلان قرمز هم دارند و شماره اعلان قرمز این افراد را خدمت دادگاه ارائه میکنم.
وی افزود: متهم ردیف سوم مریم قجرعضدانلو جانشین فرمانده ارتش ضد خلقی منافقین است. همکاری با رژیم بعث، هدایت، کنترل و راهبری تیمها در قتلهای گسترده و کشتار جمعی، صدور فرمان حملات نظامی، (فیلم وی را در جلسه دادگاه ارائه دادیم که در عملیاتهای تروریستی شرکت داشته و دستور شروع عملیات را داده است)، مشارکت در عملیاتهای تروریستی، شرکت در عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان، مسئول هدایت عملیاتهای نظامی و تروریستی داخل کشور نیز از دیگر اتهامات اوست.
حجتالاسلام والمسلمین مداح بیان کرد: متهم ردیف چهارم مهدی ابریشچمی از مسئولین عملیات مهندسی و ترورهای دهه ۶۰ بود. وی یکی از طراحان شکنجهگری و آدمربایی است. او مسئول پشتیبانی تیمهای مسلح در ۱۳۶۰ است و برای اعضا، اسلحه، خانه تیمی و پول تامین میکرد. ابریشمچی مسئول پشتیبانی ستاد فرماندهی درسال ۱۳۶۵، فرمانده ستاد قرارگاه و معاون ستاد قرارگاه عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان بوده است. این شخص در عملیات فروغ جاویدان معاون محور تهران بود یعنی کسی که قرار بوده تهران را به خیال خام تصرف کند، همین مهدی ابریشمچی بود.
وی اضافه کرد: متهم ردیف پنجم زهره اخیانی در گردانهای مختلف مسئولیت داشته و در عملیات فروغ چلچراغ و آفتاب شرکت داشته است. راهاندازی و هدایت تیمهای تروریستی واحدهای مرزی (بیش از صد حمله تروریستی به واحدهای مرزی و پاسگاههای مرزی ما داشتند که متهم ردیف پنجم مسئول راهاندازی و هدایت این تیمها بود). وی مسئول تیمهای عملیاتی دانشآموزی در سال ۱۳۶۰ نیز بوده است.
وکیل شکات پرونده گفت: فهیمه اروانی متهم ردیف ۶ که مسئول آموزش کل ارتش بوده و معاونتهای مختلفی در ارتش را مسئولیت داشته است. وی مسئول طراحی و هدایت تیمهای خمپارهزنی در داخل کشور بوده است. شرکت در عملیاتهای تروریستی آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان نیز از دیگر اتهامات اوست.
وی اضافه کرد: مهدی براعی متهم ردیف ۷ پرونده مسئول هدایت بمبگذاریهای سال ۶۳ تا ۶۴ در داخل کشور و فرمانده محور و مسئول تسخیر اسلامآباد غرب در عملیات فروغ جاویدان بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین مداح، با تشریح ابعاد جنایات ارتکابی در عملیات موسوم به فروغ جاویدان اظهار کرد: در جریان این عملیات طبق شهادت شهود عینی و افرادی که در صحنه حضور داشتند به بیمارستان حمله شد و حتی به بخش زایمان بیمارستان نیز رحم نکردند؛ مادر و فرزند تازه متولدشده را به رگبار بستند؛ اجساد را از بیمارستان خارج کرده و به آتش کشیدند.
وی افزود: همچنین چندین نفر از اعضای کادر جهاد سازندگی را به دار آویختند و اجساد آنها را از تیرهای چراغ برقهای شهر آویزان کردند. این فرد فرمانده محور و مسئول تصرف و تسخیر اسلامآباد غرب بوده و مسئول چک و بررسی عملیاتهای خمپارهزنی در داخل کشور نیز بوده است.
وکیل شکات در ادامه با اشاره به مژگان پارسایی متهم ردیف ۸ پرونده، گفت: مژگان پارسایی مسئول قرارگاه اشرف و جانشین مریم قجر عضدانلو و طراحی و هدایت تیم ترور شهید صیاد شیرازی را بر عهده داشته است. شخصاً در عملیاتهای تروریستی سازمان از جمله آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت داشته و فرمانده یکی از قرارگاههای ارتش ضدخلقی منافقین بوده که مسئولیت حمله به نقاط مرزی مانند قصرشیرین و سایر مناطق را بر عهده داشته است.
حجتالاسلام والمسلمین مداح با اشاره به زهرا مریخی، متهم ردیف ۹ پرونده، اظهار کرد: زهرا مریخی شخصاً در تیمهای ترور دهه ۶۰ و خانههای تیمی حضور داشته، مسئول ستاد تبلیغات بوده و عضو شورای راهبری و مسئول هماهنگکننده دفاتر ریاستجمهوری منافقین محسوب میشده است.
وی افزود: این شخص که ظاهراً در بخش رسانه و تبلیغات فعالیت داشته در همین عملیاتها افرادی را به عنوان خبرنگار و نیروهای رسانهای بهکار میگرفتند که در بخش لجستیک سازمان فعالیت میکردند و مأموریت آنها بزرگنمایی اقدامات، به تصویر کشیدن جنایات و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم ایران بوده است.
وکیل شکات ادامه داد: نکته مهمی که شهود حاضر در جلسه دادگاه به آن شهادت دادند این است که همین شخصی که مسئول رسانه بوده مسلح بوده است. ما در این پرونده ۱۰۶ متهم داریم. اینها مسلحین تروریست هستند، همگی سلاح به دست داشتهاند و همگی مرتکب قتل شدهاند.
وی در ادامه با اشاره به محمدعلی توحیدی، متهم ردیف ۱۰ پرونده، گفت: این متهم مسئول بخش نظامی سازمان بوده و شخصاً در عملیات تروریستی فروغ جاویدان شرکت داشته و مسئول نشریه مجاهد نیز بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین مداح درباره علی خداییصفت متهم ردیف ۱۱ پرونده، اظهار کرد: این متهم فرمانده چند تیم عملیاتی بوده و در ترورهای دهه ۶۰ نقش فرماندهی داشته و در عملیات فروغ جاویدان، فرمانده تیپ بوده و فرماندهی بخشهای مختلف ارتش ضدخلقی منافقین را بر عهده داشته است.
وی افزود: مهدی خداییصفت متهم ردیف ۱۲ پرونده نیز شخصاً در عملیاتهای تروریستی فروغ جاویدان، آفتاب و چلچراغ حضور داشته، مسئول طرح و برنامههای ارتش بوده و از اعضای کمیته اطلاعات و عملیات سازمان در آلبانی محسوب میشود.
وکیل شکات در ادامه به عباسعلی داوری متهم ردیف ۱۳، اشاره کرد و گفت: این متهم فرمانده تیپ و مسئول تسخیر همدان در عملیات فروغ جاویدان بوده و از ارائهدهندگان اطلاعات جنگی و جاسوسی به استخبارات عراق محسوب میشود. این شخص یکی از رابطین اصلی سازمان با استخبارات عراق بوده و مسئول روابط سازمان منافقین با مسئولان رژیم عراق در هنگام اجرای عملیاتهای تروریستی سازمان بوده است.
حجتالاسلام والمسلمین مداح درباره سیدمجید سیدالمحدثین متهم ردیف ۱۴ پرونده، اظهار کرد: این متهم عضو ستاد فرماندهی کل در عملیاتهای تروریستی آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان بوده و مسئول مذاکره با مقامات آمریکایی جهت مسترد کردن تسلیحات سازمان و مسئول برگزاری تجمعات در دهه ۶۰ بوده است.
وی ادامه داد: این افراد هر کدام در مقاطعی مسئولیتهای مختلفی در سازمان داشتهاند؛ گاهی فعالیت سیاسی، گاهی مسئولیت مالی، گاهی رسانهای داشتهاند، اما نکته اساسی این است که همه آنها روزی سلاح به دست گرفتند و علیه مردم خودشان و هموطنانشان اقدام کردند با سلاح به مردم حملهور شدند و این اقدام تروریستی ماهیتی جز بغی، افساد فیالارض و محاربه ندارد.
وکیل شکات بیان کرد: با توجه به اینکه، اینها سازمانیافته عمل کردند و دست به اقدام علیه امنیت و اساس نظام زدند و دنبال کشتار جمعی مردم بودند، هر سه عنوان اتهامی نسبت به همه افراد صادق است.
وی افزود: صدیقه حسینی متهم ردیف ۱۵، رئیس ستاد ارتش و معاون پشتیبانی و اطلاعاتی ارتش بوده و الان نیز مسئول کانونهای شورشی سازمان است. این جرایم تروریستی گروهک منافقین مستمر بوده و ساعتی متوقف نشده است.
وکیل شکات بیان کرد: محمد طریقت منفرد متهم ردیف ۱۶ پرونده عضو کادر مرکزی منافقین در شاخه نظامی، مسئول آموزش و اعزام تیمهای خمپارهزنی در دهه ۷۰ در داخل کشور، مسئول تهیه بمب، سلاح، مهمات و طراحی عملیاتهای هواپیماربایی، ترور و گروگانگیری بوده است.
مهوش سپهری متهم ردیف ۱۷ پرونده شخصا در عملیات تروریستی فروغ جاویدان با سمت فرماندهی شرکت کرده، فرمانده محور و فرمانده معاونت آموزش ارتش ضد خلقی سازمان منافقین، جانشین ارتش و توجیهکننده تیمهای تروری بوده که سازمان به داخل کشور اعزام میکرده است.
قدسی خرازیان متهم ردیف ۱۸ پرونده در خانههای تیمی و ترورهای دهه ۶۰ فعال بود و در عملیات فروغ جاویدان شرکت داشته، معاون واحد مخابرات ارتش ضد خلقی منافقین هم بوده است.
مهناز سلیمانیان متهم ردیف ۱۹ در ترور و عملیاتها شرکت داشته و مسئول شنود بیسیمها در ارتش بوده است.
محسن سیاهکلاه متهم ردیف ۲۰ مسئول بخش نظامی سازمان، طراح انفجار ۷ تیر و ۸ شهریور در سال ۶۰ بوده و در تیمهای عملیاتهای ترور دهه ۶۰ فعالیت داشته، فرمانده گردان بوده و در عملیات آفتاب، مسئول آتشبار و در عملیات چلچراغ مسئول توپخانه بوده است.
مریم فضل مشهدی متهم ردیف ۲۱ در بخش نظامی سازمان فعالیت داشته و مسئول جذب و پذیرش نیروها بوده و مسئولیت نشریه مجاهد هم در برههای برعهده داشته است.
خانم شادلو متهم ردیف ۲۲ پرونده، عضو واحد پرسنلی ارتش بوده و یکی از افرادی که برای ارتش ضد خلقی منافقین جذب انجام میداده است، افرادی را از اروپا و نقاط دیگر جذب میکرده تا جذب ارتش شوند، همین متهم ردیف ۲۲ است. او در عملیات فروغ جاویدان شرکت داشته است، فرمانده یگان و جانشین فرماندهی ارتش هم در برههای از زمان برعهده داشته است.
ژیلا دیهیم، متهم ردیف ۲۳ در خانههای تیمی منافقین در سال ۶۰ فعالیت داشته فرمانده لشکر و معاون قرارگاه در کشور عراق بوده است و در عملیاتهای تروریستی شرکت داشته است. تشکیل طراحی و هدایت تیم ترور شهید لاجوردی را هم این ملعونه برعهده داشته است. این شخص توسط دستگاه قضایی در سال ۶۰ دستگیر و سپس عفو شده و بعد عضو سازمان شده و این جنایات را مرتکب شده است. یکی از درخواستهای موکلین من این است که خروجی این دادگاه مجازات چنین افرادی باشد؛ اینطور نباشد که یک نفری آمد و عفو شد و دوباره به سازمان ملحق شده و بمبگذاری و آدمکشی انجام داد.
ابوالقاسم رضایی متهم ردیف ۲۴ پرونده که فرمانده تیپ در عملیات فروغ جاویدان بوده و در خانههای تیمی بوده است و عملیات پرسنلی و قضایی ارتش هم داشته است.
وکیل شکات اظهار داشت: سردسته همه این افراد مسعود رجوی است و همانطور که در فیلم مشخص است همه اینها لباس نظامی پوشیدند و رژه میروند و اسلحه به دست گرفتند. حتما نباید تیراندازی صورت گرفته باشد و همین که اسلحه به دست گرفتهاند و قیام کردند مشمول عنوان باغی هستند و مستند به مواد ۲۷۹، ۲۸۶ و ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و همچنین ماده ۱۹۸، ۱۹۹ و ۲۰۰ قانون حدود و قصاص مصوب ۱۳۶۱ تقاضای انتصاب سه بزه بغی، افسادفیالارض و محاربه را برای تمامی متهمین پرونده و سببیت افسادفیالارض نسبت به شخصیت سازمان حقوقی سازمان منافقین دارم و از جانب موکلین خودم از محضر دادگاه تقاضا دارم تعقیب متهمین و مجازات آنها را با قوت به پیش ببرد.
وی افزود: در جلسات ۲۸ و ۲۹ به طور مفصل عرض کردم که با یک سازمان منسجم طرف هستیم و سازمان منسجم اینگونه نیست که حدود ۱۰ نفر باهم جمع شوند و بروند از یک بانک دزدی کنند بلکه اینها یک سازمان مافیای و تروریستی هستند که یک جرم سازمانیافته انجام میدهند که نتیجه آن ارعاب و جنایات گسترده که به ادعای خودشان تنها در یک عملیات ۵۵ هزار نفر را کشتهاند و یک شهر را تصرف و بیمارستان را تخریب و اجساد را آتش زدهاند، پس اینگونه نیست که همه افراد این گروهک در خط مقدم باشند و تیراندازی کنند و ما بخواهیم فقط آن افرادی را که در خط مقدم بودهاند مجازات کنیم. اینها قاعدتا بخش پشتیبانی و تیمهای رسانهای دارند که جنایات را با هدف ارعاب مردم رسانهای کنند و فضای رسانهای برای تضعیف جبهه خودی و ملت ایران و حتی مسئولین آموزش مختلفی دارند و نکته مهم این است که اینها همه زنجیرههای یک چرخ دنده هستند که نتیجه آن نسلکشی است.
وکیل شکات گفت: در همین ساختار عملیات تروریستی فروغ جاویدان، یک عده به عنوان راننده ادوات نظامی یا نیروی اطلاعاتی و گشتی سعی کردند تا نیروهای خودی را شناسایی و گرای لازم را برای بمباران مواضع به دشمن بدهند. پس این شخص مشمول عنوان مفسدفیالارض نیست؟ همه این افراد در یک ارتش تروریستی و نظامی سازماندهی شده و سلاح به دست داشتند و یک عنوان کلی دارند که مشارکت در کشتار مردم ایران است.
حجت الاسلام والمسلمین مداح گفت: معاونت در کشتار گسترده مردم و ایجاد اخلال در نظم عمومی و جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، موضوع افساد فی الارض در قانون ماست و همان چیزی که یک بار در این دادگاه عرض کردم، همان چیزی که دنیا به آن تروریست گفته و از تروریسم تعریف میکند، دقیقاً منطبق با عنوان افساد و محاربه ماست. به عنوان مثال مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه سال ۱۹۹۶ در تعریف تروریسم بیان میکند: اقدامات جنایی با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان عامه مردم یا در بند ب ماده ۲ کنوانسیون بینالمللی مقابله با تامین مالی تروریسم مصوب ۱۹۹۹ در تعریف تروریسم آوردند، هر اقدامی که به قصد کشتن یا صدمه جدی به هر فرد غیر نظامی یا هر شخص دیگری که در مخاصمات جنگی مشارکت ندارند، صورت پذیرد.
وی گفت: حمله مسلحانه به یک شهر کردند و مردم بیگناه از رعب و وحشت فرار کردند و حتی به مردمی که فرار کردنو نیز هم رحم نکردند، در تنگه چهارزبر شهادت دادند که اینها وقتی پشت جمعیت مردم گیر کردند، شروع به کشتار مردم کردند. آنها حتی به بیمارستان رحم نکردند. حال این عملیات تروریستی نیست؟ این محاربه نیست؟ این بغی نیست؟
مداح گفت: مطابق آنچه در تصویر مشاهده میکنید، چارتی است که مسعود رجوی در عملیات تروریستی فروغ جاویدان تقسیم وظایف کرده است. سه جلسه قبل، اظهارات مسعود رجوی که مندرج در نشریه مجاهد بود را در دادگاه قرائت کردم که قبل از عملیات فروغ جاویدان است و تا دو و نیم نصف شب هم این صحبتهای او با تمام اعضا در قرارگاه اشرف طول میکشد و در آنجا تقسیم وظایف میکند که به عنوان مثال ببینید، مسئول ستاد سیاسی سید محدثین میشود که متهم ردیف ۱۴ پرونده است. مسئول تدارکات عملیات فروغ ثریا شهری متهم ردیف ۵۱ پرونده است.
وی تاکید کرد: در بخش لجستیک و پشتیبانی عملیات فروغ، مسئول اردوگاه اسرا، صادق سادات دربندی است که متهم ردیف ۸۰ پرونده است، حسن نظامالملکی متهم ردیف ۱۰۴ این پرونده نیز مسئول بخش هوانیروز است که با هوانیروز عراق به جهت اینکه بمباران هوایی شهرها را انجام دهند، همکاری میکرد. اینها گرا میدادند تا عراقیها بمباران هوایی کنند و پشتیبانی انجام شود و آنها به زعم خودشان ۴۸ ساعته تا تهران بیایند.
مداح گفت: واحد ترابری که مسئول این بود که اولاً خودروها را چک کند تا خودروهایی را اضافه در محل مستقر کنند که به محض اینکه خودرویی از کار افتاد، جایگزین یا تعمیر کند تا این گروهک تروریستی با سرعت زیاد بتوانند تا تهران بیایند. او، محمود قجر عضدانلو متهم ردیف ۳۶ پرونده است. مسئول دفتر ستاد نظامی سهیلا صابر متهم ردیف ۸۵ پرونده است.
وی گفت: محورهایی را مسعود رجوی مشخص میکند، فرمانده تیپهایی را مشخص میکند که فرمانده تیپ چنانچه نماینده حقوقی ارتش و کارشناسها هم نظر دادند، تیپشان، تیپ نظامی مراد نبوده و افرادش خیلی کمتر از تیپ نظامی بوده و فقط اسمش را تیپ گذاشتند تا ادعا کنند تعدادشان خیلی زیاد است. فرماندهی محور کرند و اسلام آباد با مهدی براعی متهم ردیف ۷ پرونده و محمود عطایی فرمانده محور تهران و متهم ردیف ۲۶ پرونده بوده است.
مداح در جلسه دادگاه با تأکید بر نقش مستقیم اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق در عملیاتهای نظامی، اظهار کرد: تمامی اعضای این کادر همگی بدون استثنا در عملیاتهای مسلحانه شرکت داشتهاند و مسلح بودهاند. این افراد مباشر در جرم بغی، محاربه و افساد فیالارض بودهاند.
وی افزود: در ادامه سوالی از دادگاه و دولتهای اروپایی مانند فرانسه و نهادهای بینالمللی مطرح میکنم، بر اساس ماده ۱۲ اساسنامه آیاستی و مواد ۶، ۷ و ۸ اساسنامه رم دیوان کیفری بینالمللی، صدام ملعون به دلیل کشتار سیستماتیک غیرنظامیان، شکنجه، آدمربایی و قتلهای گسترده مورد تعقیب و محاکمه قرار گرفت و مجازات شد. نکته قابل توجه این است که مجازات صدام به خاطر دستور مستقیمی بوده که صدام بخاطر حمله گسترده علیه جمعیت غیر نظامی داده است.
وکیل شکات ادامه داد: سوالی میخواهم بپرسم، صدامی که جنایات جنگی انجام داده و در حکم محاکمهاش محکوم به نسلکشی شده، محاکمه میشود و ۱۱ فرمانده وی نیز مجازات میشوند، اما چرا مسعود رجوی که شریک جرم صدام بوده و در بسیاری از جنایات علیه غیرنظامیان مشارکت داشته و معاون جرم بوده است، مجازات نمیشود؟
وی تأکید کرد: نام مسعود رجوی و اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق در فهرست تروریستها ثبت شده و ارتباط تنگاتنگ آنها با صدام ثابت شده است. این افراد در بسیاری از عملیاتها مشارکت داشته و مرتکب جنایات علیه مردم عراق و ایران شدهاند.
مداح افزود: از جانب موکلین خود از دستگاه دیپلماسی کشور تقاضا داریم پیگیری بینالمللی نسبت به این موضوع انجام شود. این خواسته شکات و بزهدیدگان پرونده است.
وی در ادامه به پاسخ اظهارات وکیل متهمان در جلسه قبل پرداخت و گفت: ساختار تشکیلاتی این گروهک مداوم در حال تغییر است. گاهی افرادی که در ردههای دیگر سازمان فعالیت میکردند در یک عملیات تروریستی مانند فروغ جاویدان نقش افسر گرفتند و مسلحانه اقدام کردند.
وی بیان کرد: محمود عطایی که متهم ۲۶ پروند است در عملیات آفتاب و چلچراغ نقش جدی دارد و در عملیات چلچراغ فرمانده محور بوده است. این شخص در دفتر سیاسی سازمان فعالیت میکند یعنی به ظاهر در تشکیلات سازمان در سال ۱۳۶۴ نام وی را در دفتر سیاسی سازمان بیان کردند، اما این شخص همان شخصی است که مسلحانه در عملیات آفتاب و چلچراغ حضور پیدا میکند و بعدا در همایشی از تعداد کشتگان نام میبرد.
وی افزود: همچنین محمد صادق سادات دربندی و محسن سیاهکلاه که نقشهای جدی در عملیاتهای تروریستی داشتند صرفاً عضو مرکزیت سازمان هستند یعنی مشاهده میکنید افراد ممکن است در جاهای مختلفی در سازمان پراکنده و فعالیت داشته باشند، اما بنا به اظهارات شهود و بنا به گواهی مستندات و گواهی تاریخ اینها افرادی بودند که در عملیاتهای تروریستی، اقدام مسلحانه انجام دادند.
وکیل شکات پرونده تصریح کرد: این اقدامات جرم حدیست، حد هم دچار مرور زمان نمیشود. جرایم امنیتی موضوع ماده ۳۶ نیز دچار مرور زمان نمیشوند؛ لذا من از ریاست محترم دادگاه و قضات گرامی تقاضای تعقیب، مجازات و منتسب کردن سه بزه محاربه، افساد فیالارض و بغی را نسبت به تمامی اعضای این سازمان و گروهک تروریستی و متهمین پرونده خواستارم.
سپس محمدی، وکیل متهمان پرونده در جایگاه حاضر شد و با تقدیر از قاضی دادگاه، بیان کرد: شما در جلسه قبل و بعد از سخنان نماینده دادستان در خصوص وکلا گفتید که وکلا مدافع جرم نیستند بلکه مدافع حق انسانها و مدافع اصل بنیادینی هستند که هیچ اتهامی هیچگاه بدون پاسخ نمیماند. شما گفتید وظیفه وکیل تضمین فرصت برابر برای موکل و جلوگیری از تضییع حقوق انسانی است. عدالت زمانی کامل است که دفاع شنیده شود و وکیل بتواند آزادانه و بدون ترس و محدودیت از حق انسانی خود دفاع کند.
وی افزود: اتهاماتی که به موکلان من نسبت داده میشود باید فرد به فرد و اتهام به اتهام به صورت جداگانه بررسی شود. همین امروز وکیل شکات پرونده آمد و اتهاماتی را نسبت به موکلان من صرفا ادعا کرد. اسم آورد و ادعاهایی را نیز مطرح کرد، اما دلیلی برای اتهامات نیاورد. آیا در مورد امر ثبوتی در دادگاه صحبت میکنیم یا امر اثباتی؟
وکیل متهمان پرونده، گفت: همین امروز شما شاهد بودید وکیل شکات ۲۰ اسم را خواند به نوعی یکی، یکی گفتن فلان کار را انجام داده است. وقتی قرار است نسبت به یک فرد صحبت بشود باید عنوان اتهامی و ادله آن هم بررسی شود. ایشان سه جلسه قبل حرفی را زده یا مثلا مستندی را آورده و ادعایی را نیز مطرح میکند که اینها در این فضای محکمه گم میشوند.
مداح، بیان کرد: اگر بیان کردم محمود عطایی متهم ردیف بیستوششم نقش گستردهای در عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و مرصاد داشته است، بر اساس شواهد، این متهم حداقل در شش سند از نشریه مجاهد که در دادگاه ارائه شده به صراحت اقرار کرده است که فرمانده محور بوده و اقدامات مشخصی از جمله تصرف مکانها و قتل افراد را انجام داده است. ارائه مدارک و مستندات، از جمله فیلمها و اظهارات اعضای جداشده، شفافیت لازم را برای دادگاه ایجاد میکند تا نقش تکتک متهمان در عملیاتها و اقدامات تروریستی بهروشنی مشخص شود.
قاضی گفت: ارائه نمودارها و اسناد مرتبط با انتساب و نقش هر متهم در عملیاتها باید به گونهای باشد که امکان دفاع قانونی برای وکیل متهم فراهم شود.
محمدی، وکیل متهمان، در مقام دفاع از موکلان خود، به موضوع انتساب عنوان فرمانده محور تهران پرداخت و اظهار کرد:تا جایی که بنده متوجه شدهام، عملیات فرمانده محور تهران زمانی آغاز میشود که نیروها حداقل از قزوین عبور کرده و به سمت تهران حرکت کنند.
حجتالاسلام والمسلمین مداح، افزود: آیا این افراد مسلح وارد کشور نشدهاند؟
قاضی بیان کرد: چون در شهادت شاهد اشاره شد که تقسیم وظایف صورت گرفته بوده و بر اساس این تقسیم حتی در زندانها نیز پیامها منتقل میشده است. براساس شهادت شاهد، مسئولیت این افراد فرماندهی محور تهران در صورت رسیدن بود. شما میتوانید در زمان تفهیم اتهام اشاره کنید نظر به عدم وقوع یا وقوع، آیا این اتهام قابل تعقیب، مجازات است یا خیر. اما این تقسیم وظایف است به همین دلیل نهایت فرمایش شما این باید باشد که یا این جرم محقق نشده یا این اتهام، به دلیل عدم تحقق درخصوص فرماندهی قابل انتساب نیست. آنچه در لایحه وکیل به دادگاه ارائه شده، این است که تقسیم وظایف در یک گروه مسلحانه جرم است.
وکیل شکات که خواستار پخش کلیپی در دادگاه بود در پاسخ به سوال قاضی که این کلیپ در بردارنده چه بخشی از اظهارات شما است، گفت: در عملیات فروغ جاویدان، متهم ردیف دوم و سوم طراح عملیات و آمریت در جنایات گسترده علیه تمامیت جسمانی افراد و همچنین معاونت را برعهده دارند.
در ادامه جلسه دادگاه این کلیپ پخش شد.
وکیل شکات، گفت: مسعود رجوی، متهم ردیف دوم و متهم ردیف سوم، مریم رجوی، افرادی بودند که در عملیاتها در اتاق فرماندهی بودند و طراحی عملیات کنترل، راهبری و هدایت تیمهای عملیاتی با دستور مستقیم آنها انجام میشده است و در جنایات علیه مردم ایران و تمامیت جسمانی افراد آمریت داشتند. حداقل جرمی که اینها مرتکب میشوند معاونت در کشتار وسیع و جنایات گسترده است که دقیقا موضوع جرم افسادفیالارض است.
وی افزود: این همه مقاومت برای چیست؟
قاضی گفت: منظورتان از مقاومت چیست؟
وکیل شکات، گفت: مقاومت از جانب وکلای متهمین که نمیخواهند این موضوع را بپذیرند. اگر یک جستجوی ساده در سیمای نفاق و رسانههای منتسب به موکلین خود انجام دهند، میبینند که موکلینشان با افتخار هرچه بیشتر از این جنایات نام میبرند و اتفاقاً افرادی که ما نام بردیم به عنوان قهرمان در سایت خودشان نام میبرند. با این عنوان که فلانی قهرمان بود برای اینکه مسئول فلان محور در عملیات فروغ جاویدان بود و خودشان از این کشتار در رسانههای منتسب به خودشان که منتسب به شخصیت حقوقی است و این دیگر قابل انکار نیست و در کیفرخواست هم مندرج شده، با افتخار نام میبرند.
وی گفت: بدین ترتیب هم زحمات کیفرخواست را زیر سؤال میبرند و هم اینکه میخواهند بگویند سندی نیست. پس این اسنادی که تاکنون به دادگاه ارائه کردیم و شهودی که شهادت دادند، چه بوده است؟ چه مدارکی باید بیاوریم که ثابت شود متهمین پرونده، در این عملیات شرکت داشتند و مسلح هم بودند.
وکیل شکات، گفت: عیسی آزاده یکی از شهود هم اکنون در دادگاه حاضر است و میتواند تک تک متهمین کیفرخواست را نام ببرد که آیا سلاح بدست گرفتند یا خیر؟
قاضی گفت: وظیفه وکیل متهم همانطور که توضیح دادم دفاع است. ایراد اینها این است که آنچه که بیان میشود در استناد به اتهامات انتسابی مشخصا به کدام بخش از ادله اثباتی برای دلالت بر اتهام از سوی وکیل شکات به تفکیک بیان میشود؟ این ایراد، ایراد واردی است که خودتان در لایحه رعایت کردید و عین همان نیز در اختیار افراد قرار بگیرد.
عیسی آزاده، عضو جدا شده گروهک منافقین در جایگاه حاضر شد و گفت: بنده ۲۰ سال آزاده هستم و آخرین رده تشکیلاتی من در سازمان مجاهدین، عضو هیات اجرایی یا کادر مرکزی بوده که مربوط به قبل از سال ۱۳۷۰ و وقوع انقلاب ایدیولوژیک است و بعد از آن به عنوان معاونت ستاد با رده MO بودم و مدت حضورم در تشکیلات بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۱ است و قبل از آن هم در دانشگاه در فاز سیاسی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ با این سازمان همکاری داشتم. در سال ۱۳۹۱ از قرارگاهی به نام لیبرتی که در واقع یک قرارگاه ترانزیت در نزدیک فرودگاه بغداد بود از تشکیلات جدا شدم و در سال ۱۳۷۳ به دلیل وضعیتی که در تشکیلات داشتم در آنجا زندانی و به شدت شکنجه شدم و جزو نیروهای مغضوب رجوی در تشکیلات بودم.
وی یادآور شد: من و سایر دوستانم که از تشکیلات جدا شدهایم، متخصصین و کارشناس حقوقی نیستیم و نمیخواهیم با ادله حقوقی در رابطه با افرادی که در اینجا متهم هستند قیام کنیم و در واقع میخواهیم به عنوان شاهد، حقایق را براساس سوگندی که خوردهایم بیان کنیم.
آزاده در خصوص عملیات فروغ جاویدان بیان نمود: قبل از این عملیات، سازماندهی تشکیلات به صورت افراد ۷۰ تا ۸۰ نفری بود که به آنها گردان رزمی میگفتند که در چندین نقطه از عراق مستقر بودند تا عملیات به طور نامنظم انجام شود. این عملیات، اهداف مدنظر صدام را برآورده نکرد و در این بین نیز چندین عملیات کوچک نیز صورت گرفت که چندین اسیر گرفتند؛ بنابراین در سال ۱۳۶۶ اتفاق عجیبی در تشکیلات افتاد و ساختار عوض شد و رجوی اعلام کرد براساس تکامل جنگ تصمیم به تاسیس ارتش آزادیبخش ملی گرفتند و این ارتش با هدف بلوف سیاسی و فریب اذهان و شستوشوی مغزی ما بود، در صورتی که صدام از رجوی خواسته بود که دیگر آن عملیات پاسخگو نیستند و باید متوجه این موضوع باشیم و در این رابطه نیز یک کتاب توسط خانم سینگلتون تحت عنوان ارتش خصوصی صدام نوشته شد.
وی افزود: بعد از آن تعدادی قرارگاه در تشکیلات در عراق به وجود آمد که شامل یک قرارگاه در شمال کرکوک بود که فرماندهان آن ابراهیم ذاکری و محمود مهدوی بودند.
آزاده در ادامه گفت: اشرف هم یک قرارگاه مستقل تشکیل داده بود که فرمانده آن عطایی بود و نظامالملکی، هادینژاد، مریخی، خراسان، اسماعیلیان، خوشنویس و ... افراد زیر دست او بودند. اینها در یک مقطع تا قبل از عملیات آفتاب، عملیات گردانی انجام میدادند، در شهر کرکوک عراق قرارگاه دیگری ایجاد گردید و در شهر ابوغریب قرارگاه دیگری بود که مقر اصلی رجوی گردید و فرمانده آن قرارگاه مهدی براعی بود و این شخص کلا مسئول اطلاعات و شناسایی بود و در عملیات فروغ جاویدان نیز قبل از حضور نیروها به عنوان مسئول شناسایی در آنجا حضور داشت. در عملیات فروغ جاویدان از خسروی تا گردنه پاطاق حتی یک نیروی مجاهدین حضور نداشت و کل عملیات توسط مهندسی سپاه دوم عراق و توپخانه عراق انجام گرفت که آن منطقه به طور کامل پاکسازی شد و معبرها باز شد.
وی درباره صحبت رجوی درخصوص عملیات چلچراغ اظهار داشت: تا ساعت ۱۲:۳۰ خط شکسته نشد و آن جبههای که به آن حمله شده بود ۸ کیلومتر عرض و ۲۰ کیلومتر عمق داشت که مقر لشکر تا آن پلی که منفجر کردند حدود ۱۰۰ کیلومتر داشت و عراقیها به رجوی گفته بودند که از ۱۲ شب به بعد همه افراد قتل عام میشوند. در آن عملیات به گفته رجوی ۸۰ گردان توپخانه عراق به مدت ۶ ساعت آتشباری کردند تا خط شکسته شد.
آزاده، ادامه داد: در نشست رهبری توجیهی که با حضور رجوی در اشرف در ۳۱ تیرماه برگزار شد ما شرکت کردیم و تمام فرماندهان محورها را نفر به نفر صدا کرد و مسئولیتشان را پرسید. بعد از این جلسه و در سوم مرداد همه یگانها براساس ماموریت در داخل قرارگاه اشرف جمع شدند و رجوی شخصا از آنها بازدید کرد و بعد از آن فرمان پیشروی داده شد. نیروی پیش قراول در عملیات جاویدان و به همراه عراقیها، مهدی براعی بود. ایشان در داخل یک نفربر که مخصوص فرماندهی بود جابجا میشد و خیلی اتفاقات عجیبی از خسروی تا سر پل ذهاب افتاد، تمام اموال مردم غارت میشد و احشام مردم از بین رفتند و تعدادی از مردم به اسارت گرفته شدند. دو نفر از دوستان سابق من که الان هم در آلبانی هستند به دلیل تسلط بر زبان عربی و آموزشهایی که در بخش هوانیروز عراق دیده بودند، در آنجا به همراه خلبانهای عراقی بودند و نفرات رابط خلبانها بودند و در این موقعیت فرمانده و رابط هوایی آقای نظامالملکی بود که یکی از القابش حسن هوایی بود که رجوی این لقبها را به افراد براساس مسئولیتهایشان میداد.
عیسی آزاده، عضو جداشده از گروهک مجاهدین خلق، ادامه داد: مختصات اعلامشده به خلبانان اشتباه بود و بسیاری از تیپها که مأموریتشان تهران، همدان، قزوین و اراک بود، به مقصد نرسیدند. با این حال، تا آخرین لحظه، تمامی افرادی که از قرارگاه اشرف خارج شدند، با چنگ و دندان جنگیدند. محمود عطایی و ابراهیم ذاکری شخصاً در میدان حضور داشتند و نیروها را هدایت میکردند.
وی گفت: در منطقه گردنه حسنآباد، با وجود پدافند هوایی محدود و آموزش ناکافی، نیروها تلاش کردند هواپیماها و اهداف متحرک را هدف قرار دهند، اما بسیاری از موشکها پیش از رسیدن به مقصد از بین رفتند. من شخصاً با چشمان خودم شاهد بودم که مجروحان یکدیگر را حمل میکردند.
وی ادامه داد: اقدامات انجامشده بهصورت انتحاری بود و شدت و خشونت آن صد برابر بیشتر از جنایاتی بود که در زمان خودمان توسط داعش شاهد بودیم.
عیسیزاده، عضو جدا شده گروهک منافقین، تصریح کرد: چند موضوع را باید به استحضار دادگاه برسانم که خودم شاهد آنها بودم و دیدم. یکی در رابطه با کشتاری که در بیمارستان اسلامآباد غرب است. دو فرمانده محور فعال آنجا وجود داشت که همه کارها را انجام میدادند؛ کنترل شهر و بیمارستان نیز در دست آنها بود. یکی افسانه شاهرخی که الان در آلبانی است و یکی هم به نام فاطمه رمضانی یا سرور همسر سابق محمد سیدالمحدثین بود. این دو نفر آن جنایت عجیب و غریب غیرانسانی را در اسلامآباد رخ دادند و حتی مجروحین را کشتند.
وی افزود: موضوع دیگری که من از فاصله ۵۰ متری شاهدش بودم این بود که پنج نفر را در دشت حسنآباد گرفتند و معلوم نبود که این ۵ نفر بسیجی بودند یا مردم عادی. روز چهارم از طرف محمود عطایی دستور آمد که که اسرا اعدام شوند. شخصی به به نام کاتیسا معروف به حسام شهیدزاده اهل خوزستان که در حال حاضر در قید حیات است این پنج نفر را به رگبار بست و اعدام کرد. اسم و رسم آن شهدا را نمیدانم.
عیسیزاده در رابطه با فرمان عقبنشینی نیز گفت: عقبنشینی را به عنوان اینکه عقبنشینی هست به ما اعلام نکردند، شاید به فرمانده تیپها اعلام کرده ولی ما متوجه نشدیم. در عملیات نظامی سختترین عملیات، عملیات عقبنشینی است مخصوص اگر زیر فشار باشید. آن زمان عقبنشینی ما اینطوری بوده که از جلو فشار نیروهای مجاهد بود، از جناحین نیز نیروهای مدافع فشار میآوردند. از پشت سر هم به ما فشار میآوردند و بیشترین تلفات سازمان مجاهدین در هنگام عقبنشینی بود.
در ادامه جلسه دادگاه وکیل متهمان، در جریان پرسش از عیسی آزاده، عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، سوالاتی را درباره نحوه آموزشهای نظامی و سازماندهی نیروها مطرح کرد.
محمدی، اظهار کرد: شما در دانشگاههای عراق آموزش دیدهاید؛ تحت نظر ژنرالهای عراقی آموزش تاکتیک دیدهاید؟
آزاده، ادامه داد: بعد از عملیات فروغ جاویدان، در آنجا جمعبندی شد که دیگر با دستگاه پیاده امکان انجام عملیات وجود ندارد. در سال ۱۳۷۰ آموزش زرهی برای کل تشکیلات گذاشته شد و تعداد زیادی تانک مدل قدیمی روسی به یک سری داده شد برای اینکه اینها به کار گرفته میشود باید افراد میرفتند جاهای مختلف آموزش میدیدند.
این عضو جداشده، افزود: زمانی که ارتش، زرهی میشود باید فرمانده گروهان، فرمانده گردان، فرمانده تیپ و فرمانده لشکر داشته باشد و باید حداقل مدرک لیسانس میداشتند. ما را به آنجا آوردند و امتحان گرفتند که ۱۲ نفر از ما در آن امتحان قبول شدیم. بعد از آن ما با کادر تشکیلات به پایگاهی در یک شهر منتقل شدیم و وارد دانشگاه شدیم و به ما آموزش تخصصی دادند.
محمدی، وکیل متهمان گفت: در زمان حمله به ایران نقش شما چه بود؟
آزاده در ادامه توضیح داد: کل دوره آموزش ۴ روز بود. یکسری افراد از خارج آورده بودند که اصلا نمیدانستند سلاح چیست. کل آموزشی که دادند ۶ ساعت بود و چون فوری بود هر شخصی را بدون آموزش و اطلاعات تقسیمبندی کردند و به من سلاح چهارلول دادند که در مسیر خراب شد. ما منتظر تجهیزات هوایی بودیم که قرار بود منتقل و به بخشهای دیگر وصل شود، ولی این اتفاق اصلا رخ نداد.
وی گفت: رجوی چند نفر نیروی کلیدی داشت که یکی از آنها احمد واقف بود، دیگری ابریشمچی بود و دیگری هم عطایی و عباسعلی جابرزاده، انصاری و توحیدی که افراد حلقه نزدیک به او بودند. رجوی میگفت: در فتح تهران بزرگترین پیروزی ما این است که مرز خسروی را فتح کنیم. بعد از آن جاده آسفالت بوده و کسی هم نیست.
وکیل متهمین گفت: نظارت بر نیروهای عراقی کار آقای براعی بود؟
شاهد پاسخ داد: بله. صد در صد.
وکیل شکات، گفت: خواهش دارم از شاهد این سوال پرسیده شود که آیا متهمین پرونده یا کلاً اعضای سازمان کسی بوده که در این عملیات مسلح نباشد و کسانی که مسلح نبودند چه کارهایی کردند و افرادی که مسلح بودند چه کارهایی انجام دادند؟
شاهد گفت: چند اروپایی هم در اردوگاه داشتیم. خانمی بود که همسر یکی از اطرافیان رجوی بود بنام حبیبی. در پاریس بود. آن خانم به اصطلاح امدادگر از بیمارستانهای پاریس بود. او امدادگر و پزشک بود. تمام دکترهایی که کار پزشکی انجام میدادند به آنها سلاح داده بودند و هیچکس بدون سلاح از اردوگاه اشرف پای خود را بیرون نمیگذاشت.
وکیل شکات، گفت: این ایرادی هم که حالا چندین بار مطرح شد، شما دو جلسه قبل توضیحات داده و فرمودید که دیگر اعتراض نسبت به شهود را از این باب قبول نمیکنم. هر جلسه یکی از وکلای متهمین از شما سوال میپرسند از این جهت که خود شما چه کاره بودید تا شاهد را در معرض اتهام قرار بدهند.
قاضی گفت: آقای وکیل اینجا اعتراض شما به این معنا وارد است که دادگاه توضیح داد که اعضای جداشده در جهت احراز عدالت با توجه به توبه انجام شده، شهادت اینها مخالف موازین قانونی نیست. نکتهای را هم لازم میدانم خیلی سریع و مختصر عرض کنم. شاید در ذهن وکلا این تاثیر را بگذارد. ببینید در خصوص ماهیت توبه واقعیت این است که ماهیت حد و حدود فقه امامیه و اسلامی، مجازاتی که حقالله محور آن است، هدف اصلی از توبه اعاده رابطه مجرم با خدا، بازدارندگی و اصلاح نفس مجرم است نه صرفا تنبیه مادی یا ایجاد مجازات.
قاضی دهقانی گفت: یعنی اگر جرمی سخت اثبات میشود با چهار بار اقرار که توضیح دادیم، چرا چهار بار؟ چرا چهار بار جلسه؟ چرا اتحاد مواضع؟ به جهت اینکه سختی در اثبات حتی به اقرار در این جرایم ماهیت قضایی با سوءظن نگاه میکند. معتقد است شاید بار اول بر اثر هیجانات بوده و بار دوم متوجه عواقب اعمال نیست، به جهت سوءظن و حفاظت عرض کردم در نظام قضایی اسلامی غیر نظام امامیه، یک دیوار بلندی به دور هر انسانی حتی بعد از اتهام وجود دارد و این دژ بزرگ حفظ حقوق متهم است و هیچکس به راحتی نمیتواند از این دژ عبور کند و به متهم حتی به متهم برسد حتی در جرائم حدی مانند محاربه.
قاضی دهقانی، گفت: نکتهای که در توبه وجود دارد و مجدد توضیح میدهم حتی اگر از این دژ با آن توضیحاتی که جلسه قبل دادم عبور کرد و به متهم رسید، توبه و بخششی که مقابل متهم وجود دارد؛ یک توبه قبل از قبض یا اثبات است، یعنی دستگاه قضایی و حاکم به این افراد مسلط نشده. این توبه نشاندهنده قطع فعل و اصلاح قلبی است.
وی گفت: اجرای حد هم برای اصلاح روحی و بازگرد مجرم دیگر ضرورت ندارد، زیرا خودش اصلاح کرده و اتفاقاً این دوره قبل از تسلط در نظامهای قضایی مشابه وجود دارد یعنی همکاریهایی که قبل از دستگیری متهمین یا مجرمین با نظامهای پلیسی یا قضایی انجام میدهند بسیار شبیه توبه قبل از تسلط است.
قاضی گفت: اگر فردی، مانند این اعضای جداشده، قبل از اعمال قدرت حاکمیت توبه کند، هدف اصلاح شخصی محقق شده و اساساً اجرای حد ضرورت ندارد.
وی گفت: شریعت، توبه را یک راه حقیقی برای اصلاح فرد میداند. توبه، رابطه فرد با خداوند را اصلاح میکند. نکتهای که بسیار مهم است و شاید به فهم بهتر این موضوع کمک کند، این است که دستگاه قضایی به عامل معنوی توجه دارد. وقتی گفته میشود توبه موجب سقوط حد میشود، این نکته بسیار مهم است؛ یعنی سقوط مجازات، نه صرفاً تعلیق یا تخفیف آن. البته ممکن است مسئولیت کیفری یا ضمانتهای مدنی همچنان باقی باشد، اما آنچه مورد تأکید است این است که در جرایم حدی، به دلیل بعد «حقاللهی» آنها در نظام قضایی اسلامی و قانون مجازات اسلامی ایران، هدف اصلی بازدارندگی و اصلاح جامعه است.
قاضی گفت: هدف اصلی اجرای حد، تحقق همین بازدارندگی و اصلاح است. توبه صادقانه نشان میدهد فرد از ادامه فساد و خشونت منصرف شده است. رابطه این موضوع با حقاللهی بودن جرم در همین نکته نهفته است. فقها بر این اساس استدلال میکنند و دکترین حقوقی نیز باید به آن توجه کند که مرکز انگیزه اصلی ارتکاب جرم، سرپیچی از خداوند است. توبه دقیقاً این مرکز اصلی را هدف قرار میدهد؛ یعنی اگر ارتکاب جرم بهعنوان سرپیچی از حقالله از بین برود، عامل معنوی ارتکاب نیز از میان میرود.
وی گفت: اصولاً مجازات یا پیگردهای مدنی برای بازگرداندن فرد بر اساس همان عاملی است که موجب ارتکاب جرم شده است. در جرایم حقاللهی، خداوند میفرماید این فرد از من سرپیچی کرده است؛ اگر جرم به افراد دیگر ضرر زده باشد، آن مسئولیتها به جای خود باقی است، زیرا توبه صرفاً جنبه الهی دارد و مسئولیت مدنی را از بین نمیبرد. آنچه مدنظر است این نکته است که افراد پس از توبه، انگیزه اصلی ارتکاب جرم را دیگر ندارند.
قاضی گفت: پس از توبه دیگر انگیزه اصلی ارتکاب را ندارد، به شرط آنکه توبه صادقانه باشد. بهویژه اگر توبه پیش از دستگیری و اعمال قدرت حاکمیت صورت گرفته باشد. به همین دلیل، در فقه امامیه، حاکم یا قاضی اختیار تشخیص دارد و زمان توبه بسیار مهم است.
قاضی دادگاه سپس گفت: با توضیحاتی که دادم ایراد به شهود را نمیپذیرم. با توجه به اینکه اکثر شهود و اعضای جدا شده قبل از تسلط توبه کردند. همانقدر که در نظام قضایی اسلام دژ مستحکم به دور افراد متهم گرفته میشود و حتی اگر خودش اقرار کند تا ۴ بار شهود شهادت ندهند با سوءظن به شهود و اقرارهای فرد متهم به موضوع نگاه میکند و باز هم از او میپرسد آیا توبه کردی یا خیر؟ پس از عبور از این دژ مستحکم نظام بخشش مطرح میشود. عمده اعضای جدا شده خودشان مراجعه کرده و تسلیم شدند. بنابراین دادگاه ایرادی در رابطه با شهود را نمیپذیرد.
سپس محمدی، وکیل متهمان پرونده در جایگاه حاضر شد و گفت: ارزش شهادت شهود به تشخیص دادگاه نسبت به افراد مختلف است. شاهد امروز یک بسیجی است که دستگیر شده، هفته پیش امیری از ارتش شاهد بود و گاهی عضو جداشده سازمان را به عنوان شاهد آوردید. آیا از نظر شما ارزش شهادت این سه نفر با هم برابر است؟ پاسخ به سوالات من در جهت روشن شدن حقیقت است.
قاضی دهقانی، پاسخ داد: کسی با شفافیت مخالف نیست اگر ایراد شما به نوع ارزش عدالت نباشد ایرادی ندارد و اظهارات شما مورد قبول است.
سپس یوسف ویسی، شاهد عملیات مرصاد در جایگاه حاضر شد و پس از ادای سوگند، اظهار کرد: ما افرادی که شهادت میدهیم، قربانی سازمان هستیم. سازمانی که شما از آن وکالت گرفتید. من در سال ۶۷ در عملیات مرصاد شخصی اسیر سازمان مجاهدین بودم. نباید که به آنها فرقه بگوییم. در بحبوحه آخرین عملیات ایران بود که ما در دشت ذهاب با عراقیها درگیر شدیم ولی متاسفانه به دستور فرماندهی کل، دستور عقبنشینی داده شد.
وی گفت: عراقیها از این فرصت استفاده کردند و تا شهر سرپل ذهاب تا مرز کل داوود را تصرف کرده و مستقر شدند. من نه عضو سازمان بودم و نه تشکیلات را شناختم نه تشکیلاتی بودم. ما در حال عقبنشینی بودیم.
ویسی گفت: در مسیری که میآمدیم رجوی با عراقیها تبانی کرده بود. عملیات از گردنه پاطاق که گردنه استراتژیکی است و اگر به ما دستور میدادند، نمیگذاشتیم کسی از این گردنه بالا بیاید. ما در حال عقبنشینی بودیم و اینها با پرچم ایران داشتند میآمدند. فارسی صحبت میکردند و لباس نظامی ایرانی تنشان بود و ما فکر کردیم از نیروهای باقیمانده ارتش و سپاه هستند. دیدیم عدهای از آنها زن هستند که از آنها سوال کردیم چرا به جنگ آمدید، گفتند از ارتش آزادیبخش هستیم.
وی گفت: یک سرهنگ ارتش همراه ما بود گفت اینها منافقین هستند و باید کاری کنیم که ۲۰ نفر از ما را اسیر کردند. با گوشهایم شنیدم که در بیسیم به آنها میگفتند سربازان بومی را نگه دارید ولی اسرایی که بومی نیستند و سرباز یا درجهدار هستند را بکشید.
قاضی با بیان اینکه در این فرصت به نکتهای درباره توبه اشاره میکنم، گفت: یک تفاوت در نظام قضایی اسلامی و قانون مجازات بین ثبوت عمل و حالت فاعل قرار میدهیم. یعنی اینکه سقوط عمل مثلاً اقرار یا شهادت نشان میدهد که این عمل واقع شده است. اما حالت فاعل یعنی در حال ارتکاب آن فاعلی که جرم را مرتکب شده است. آیا نادم است یا خیر؟
قاضی گفت: آیا انگیزه فساد وجود دارد یا خیر؟ این یک امر دیگری است. توبه زمانی اهمیت پیدا میکند که به آن هدف اصلی مجازاتها برسد. هدف اصلی مجازاتها اصلاح حالت فاعل است. این نکته را عزیزان توجه کنند در سیاست جنایی اسلامی به نظر قاضی، فوقالعاده اصلاح حالت فاعل مهم است و هدف اصلی مجازاتهاست در نظام جزایی که داریم. این حالت فاعل اگر تغییر کرد، توبه صادقانه پیش از قدرت بر او، پیش از دستگیری او و پیش از بازداشت او، مهمترین نشانه است برای اینکه این حالت فاعل تغییر کند.
وی گفت: هدفهای متفاوتی را در مجازاتها در حقالله و حقالناس در نظام قضایی در جزای اسلامی و قانون مجازات اسلامی داریم که دارای جنبه تربیتی و اخلاقی قوی است و بر بازگرداندن حالت فاعل تمرکز دارد؛ همان بحث روانی که پیشتر به آن اشاره شد. در نظام قضایی مدرن نیز، آنچه تحت عنوان «پرونده شخصیت» مطرح میشود، ناظر بر وضعیت فاعل جرم است. با این حال، به نظر اینجانب، هیچیک از این موارد در نظامهای حقوقی مدرن منتهی به سقوط کامل مجازات نمیشود، در حالی که در اسلام، بهویژه در جرایم حدی، اگر ندامت صادقانه محقق شود، سیاست جنایی اسلامی قائل به سقوط کامل مجازات است؛ حتی پس از اثبات جرم. این نکتهای است که معمولاً کمتر به آن توجه میشود.
قاضی گفت: البته باید توجه داشت که نباید شرایطی ایجاد شود که توبه به ابزاری برای فرار از مجازات تبدیل گردد و برای مجرمان حاشیه امن ایجاد کند. اما در صورتی که توبه پیش از اثبات جرم صورت گرفته باشد، اساساً سوءظنی نسبت به آن وجود ندارد. حالت فاعلیِ شخص بهگونهای است که قاضی دادگاه، بهویژه در برخی مجازاتها، مکلف میشود آثار آن را لحاظ کند. از همین رو، در سیاست جنایی نظام قضایی اسلامی، این موضوع اهمیت فوقالعاده و ماهیتی متفاوت دارد.
وی گفت: عمده این افراد و اعضای جداشده، کسانی هستند که پیش از تسلط قضایی، اطلاعاتی یا پلیسی بر آنها، خود را تسلیم کردهاند.
یوسف ویسی، شاهد عملیات مرصاد، گفت: این افراد با بیسیم با پایگاهها و درمانگاهی که در منطقه کل داوود مستقر بود، ارتباط داشتند و دستور میگرفتند که چگونه عمل کنند. به آنها دستور داده شده بود که ستونی حرکت کنند، از جاده خارج نشوند و هر مانعی که در مسیر وجود دارد را از بین ببرند. نیروهایی که عقبنشینی کرده بودند نیز در مسیر قرار داشتند.
وی گفت: خودم دیدم که این افراد سیاهچادرهایی را که در داخل زمینها برپا شده بود، با مواضع نظامی اشتباه گرفتند و متوجه نشدند که اینها سیاهچادرهای افراد غیرنظامی است. آنها از روی آسفالت عبور میکردند و دستور میدادند که کاروان و ستون هدف قرار گیرد. نحوه حرکتشان به این صورت بود که خودروها چند نفری در سمت راست، چپ و وسط جاده حرکت میکردند. جاده خلوت و بدون مانع بود و سپس اقدام به تیراندازی میکردند، بدون اینکه تشخیص دهند افراد شخصی هستند یا نظامی.
یوسف ویسی شاهد عملیات مرصاد، ادامه داد: وقتی میدان اول شهر را تصرف کردند اعلام کردند که ما شهر کرند را تصرف کردیم و برای دو ساعت آینده تهران هستیم. ما هم این اتفاقات را با شنودی که داشتیم گوش میدادیم. مردم که سمت آنها میآمدند، میزدند و میگفتند سمت ما نیایید. بعد دستور دادند که دستهای ما را باز کردند و گفتند: ما حوصله اسیر گرفتن نداریم. میگفتند: بومیها باید راه را به ما نشان بدهند و بقیه اسرا را میبردند پشت سپاه کرند و سربازان و یا پاسداران را به شهادت میرساندند. ما که بومی بودیم با همان سرهنگ ارتش که خیلی فعالیت کرده بود به آرامی به سمت شهر اسلامآباد حرکت کردیم. بعد از یک ساعت هم نکشید که اسلامآباد تصرف شد.
وی افزود: در ورودی اسلامآباد یک پادگان نظامی بود و مردم روستاها که قصد فرار داشتند در ورودی اسلامآباد تجمع کرده بودند، چون نتوانسته بودند حرکت کنند. ما با فرمانده بیسیمها را شنود میکردیم. بعد تکلیف کردند که لجستیک پشت سر شماست و خودروهایی که داخل جاده هستند حتی اگر زن و بچه داخل آنهاست، آنها را بزنید و فقط جاده را باز کنید.
این شاهد عینی، گفت: اینها با ارتش درگیر و دو نفر از فرماندهان آنها هم مجروح شد. وقتی وارد فرمانداری شدیم شهر خالی شد و همه به سمت کرمانشاه رفتند. وقتی اینها وارد شهر شدند و به اصطلاح کاروانشان رسید، شروع کردند به کشتن مردم. من همه این وقایع را با چشم خود دیدم و وحشت میکردم.
وی اضافه کرد: سپس دستور آمد تعدادی از افرادی را که در فرمانداری گرفتیم به پشت خط انتقال دهیم. بعد به ما گفتند باید مجروحان را به کمک ما به سرپل ذهاب ببرید. اینها یک مدرسه را در سرپل ذهاب به بیمارستان تبدیل کرده بودند و مجروحان را برای مداوا به آنجا میبردند. فرماندهشان، خانمی بود که او را با هلیکوپتر عراقیها به خانقین انتقال دادند. دستور آمد و گفت به مجروحهایی که داخل مدرسه هستند و دست و پایشان قطع شده بود تیر خلاص بزنید. خود مریم رجوی و مسعود رجوی نیز وقتی که عملیات داشت خیلی اوج میگرفت آمده بودند و در داخل خانقین مستقر شده بودند که مستقیما به نیروها دستور دهند که چه کاری باید انجام دهند.
یوسف ویسی، اظهار کرد: اسیران را به داخل قرارگاه در خانقین به اسم کرند منتقل میکردند که برای حزب بعث عراق بود. اردوگاههایی که ما را به آنجا بردند، بسیار مخوف و دارای درهای فولادی و دیوارهای بتنی بود. نیروهای سازمان پس از چند روز درگیری عقبنشینی کردند و میآمدند آنجا مستقر میشدند و تجهیزاتی که با خود داشتند را جا میگذاشتند و میرفتند.
وی افزود: ما را با چند نگهبان که عمدتاً زن بودند در آنجا نگه میداشتند و نزدیک به ده روز در شرایط بسیار سخت در آنجا بودیم. در همان مقطع، زنی به نام فرشته همدانی که در کرند مجروح شده بود برای درمان منتقل شد و اصرار داشت که نمیخواهم اینجا باشم. میخواهم به شهر خودم برگردم ولی به او میگفتند اگر برگردی اعدام میشوی. وقتی اسیر شدیم، افراد زیادی از ارتش، سپاه و حتی نیروهایی که در اسلامآباد به عنوان پاسدار شناخته میشدند، به اسارت گرفته شده بودند.
این شاهد عملیات مرصاد، گفت: پس از مدتی، این اسرا را جدا کردند. حدود ۲۰۰ نفر از ما را به پایگاه اشرف منتقل کردند و بقیه را جلوی چشم خودمان به گلوله بستند. گفته میشد که این افراد از جنایاتکاران سپاه کرمانشاه هستند. وقتی وارد اشرف شدیم، ما را در محلی که به آن اردوگاه مهمانسرا میگفتند نگهداری کردند و حدود یک ماه در آنجا بودیم.
ویسی، ادامه داد: پس از این مدت به ما میگفتند اگر بخواهید برگردید و آزاد شوید، جمهوری اسلامی شما را تیرباران میکند و میکُشد. به ما میگفتند شما آلوده به سازمان مجاهدین شدهاید و ایران دیگر شما را قبول ندارد.
وی اظهار کرد: در آنجا دیدیم که اسیران بسیاری از عملیات چلچراغ و عملیات آفتاب را آنجا آورده بودند و از آنها برای کارهای سنگین، از جمله کارهای عمرانی، استفاده میکردند و از نیروهای خودشان استفاده نمیکردند. این پادگان بسیار مخوف بود و تجهیزات بالایی داشت. به ما میگفتند شما باید اینجا برای ما کار کنید و اگر بعدها خوب بودید شما را وارد سازمان میکنیم.
شاهد عملیات مرصاد، افزود: بعد از مدتی، وقتی نشستهایی برگزار میکردند ما را روی صندلیهایی جداگانه مینشاندند و میگفتند اینها اسرا هستند و عضو جدا محسوب میشوند.
قاضی گفت: آیا متهم ردیف اول، یعنی کادر مرکزی سازمان شامل مسعود رجوی و مریم رجوی اعضای اصلی دستور کشتار مجروحان خودی را صادر کردهاند، اگر در راستای دستور بود باید مجروحان را تیمار و درمان میکردند نه اینکه دستور کشتن بدهند. یعنی اعضای سازمان دستور کشتن مجروحان خود را دادند؟ این برای اولین بار است که به این صراحت بیان میشود که اعضای اصلی سازمان دستور کشتار مجروحان خودشان را دادهاند.
ویسی بیان کرد: من خودم عضو سازمان و تشکیلات نبودم و اسامی این اعضا را نمیشناختم. زمانی که ما را جذب کردند و عملاً ذهن و فکر ما را در اختیار گرفتند و پس از عملیات مرصاد نشستهای توجیهی برگزار کردند.
وی گفت: به ما میگفتند اسیر، اما در رسانهها ما را بهعنوان مردم پیوسته به سازمان معرفی میکردند. در اخبار خارجی و مصاحبهها به ما میگفتند اعلام کنید که «ما پیوستهایم، اسیر نشدهایم». در حالی که ما اسیر شده بودیم، اما آنها برای تبلیغات خود و برای اینکه نشان دهند مردم ایران آنها را قبول دارند و در داخل کشور نیرو دارند، چنین القا میکردند که عدهای داوطلبانه به سازمان پیوستهاند.
وی افزود: ناگفته نماند که عدهای از شهر کرمانشاه نیز بهاشتباه به آنها پیوسته بودند، چرا که تصور میکردند این گروه وابسته به حزب کمونیست است و چون خودشان عضو حزب کمونیست بودند، وارد سازمان شدند. بعداً که متوجه تفاوتها شدند، با سازمان دچار اختلاف شدند و از آن جدا شدند.
یوسف ویسی افزود: سازمان هیچگونه رحم و مروتی نسبت به نیروهای خود نداشت. تمامی نیروهای سازمان قرص سیانور همراه داشتند. من با چشم خودم دیدم که نزدیک به ۱۰ نفر از اعضای سازمان در نزدیکی پادگان «اللهاکبر» در محاصره قرار گرفتند و حاضر نشدند تسلیم شوند. به نیروها گفته بودند اگر به دست ایران اسیر شوید، خوردن سیانور بهتر است. جنایات سازمان بیشمار است.
ویسی گفت: من حدود شش تا هفت سال در این سازمان حضور داشتم و پس از عملیات، این موضوع را با صراحت عرض میکنم. مسعود رجوی بسیاری از جوانها و نیروهای تحصیلکرده کشور ما را فریب داد، آنها را به عراق برد و حتی از خارج از کشور دعوت کرد. پیش از عملیات مرصاد، او به کشورهای اروپایی سفر کرده بود و گفته بود بیایید از اشرف بازدید کنید تا ببینید نیروهای ما چه کسانی هستند، چه تعداد نیرو داریم و چه میزان تجهیزات در اختیار داریم.
وی گفت: افرادی که از خارج میآمدند، از جمله پزشکان، پرستاران و دیگر اقشار، تصور میکردند صرفاً برای بازدید آمدهاند، اما این بازدیدها در واقع نمایش قدرت نظامی بود تا حمایت کشورهای اروپایی را جلب کنند و القا کنند که سازمان در حال تقویت و خرید تجهیزات نظامی است.
وی ادامه داد: پس از عملیات مرصاد، جلسات توجیهی برگزار شد تا مشخص شود ضعفها کجا بوده و چرا نتوانستند به تهران برسند. خود مسعود رجوی سخنرانیهایی داشت که نزدیک به یک شبانهروز طول میکشید؛ از حدود ساعت سه بعدازظهر آغاز میشد و تا شش یا هفت صبح ادامه داشت. در این سخنرانیها، او همه تقصیرها را متوجه نیروها میکرد و میگفت شما جنایت و خیانت کردهاید و عملیات را رها کردهاید. او مسئولیت شکست را به گردن نیروها انداخت و مدعی شد که آنها دستورات را بهدرستی اجرا نکردهاند و سپس به آنها القا میکرد که دچار مشکل و تضاد شدهاند، در حالی که واقعیت چیز دیگری بود.
وی افزود: آنها گفتند ما میخواهیم در عملیات فروغ جاویدان ۲، تلافی کنیم. آنها میخواستند که مرحله دوم این عملیات را انجام دهند. بعدا نیروهای ایدئولوژیک در نشستهایی از رجوی پرسیدند که چه شد که عملیات فروغ جاویدان ۲، انجام نشد؟ رجوی عیناً اینگونه بیان کرد که صاحب خانه به ما اجازه نمیدهد و منظور از صاحب خانه، صدام بود.
قاضی پرسید: کسی از آنها سوال نکرد چرا کسانی که با شما همراه بودند، کشته شدند؟ چرا دستور داده بودند مجروحانی که همراه شما بودند را کشتند؟
این شاهد عینی، پاسخ داد: اینها چیزهایی بود که ایدئولوژی سازمان بود. این سازمان دو فرقه بود؛ یک فرقه خود تشکیلات سازمان بود که در کادر مرکزی بودند و فرقه دوم عدهای مثل ما ارتش آزادیبخش بودند. ما نیروهایی بودیم که زیاد در سخنرانیها و توجیحات فرماندهان حضور نداشتیم. ما در پادگان اشرف نمیتوانستیم به صورت تکی یا دو نفری راه برویم و با هم حرف بزنیم. ما اگر دو نفری راه میرفتیم انتقاد میکردند و از ما میپرسیدند در رابطه با چه چیزی حرف میزدید؟ اشرف، پادگان مخوفی بود که نیروها نمیتوانستند با همدیگر ارتباط داشته باشند.
وی ادامه داد: سازمان مجاهدین قبل از عملیات مرصاد که در عراق مستقر شد به عنوان ستون پنجم عراق حضور داشت. رژیم بعث قراردادی با آنها بسته بود که باید شما برای ما جاسوسی کنید و عملیاتهای ایران را برای ما لو بدهید. تمام عملیاتهایی که ما شهید زیاد دادیم اکثراً توسط منافقین لو رفته بود. چون در ایران رخنه داشتند و با استفاده از نیروهای ستون پنجم اطلاعات عملیاتها را به بعثیها لو میدادند. در مقطعی حتی عراقیها جلسهای گذاشتند و از منافقین ناراحت بودند که چرا مثل سابق به ما اطلاعات نمیدهید؟ منافقین گفتند که شما ما را از لحاظ توپخانه و هوایی حمایت نکردید و عملیات ما موفق نشد.
یوسف ویسی، تصریح کرد: رجوی در عملیات فروغ جاویدان گلوله خلاصی را به خودش زد. آخرین تلاش و چاپلوسی که برای دشمنان مردم ایران کرد. تنها پاداشش این بود که به او اجازه دادند از مرز خسروی و از گردنه پاطاق به سمت چهارزبر حمله کند تا از خودش نامی به جای بگذارد. مسعود رجوی عامل تمام فساد سازمان بود و خود مریم نیز همدستش بود. تمام دخترانی که از ایران و جاهای دیگر مثل ترکیه میآوردند، عقیم کرده بودند.
ویسی با اشاره به عقیمسازی زنان این گروهک پس از عملیاتهای مرصاد و فروغ جاویدان، گفت: جنایتهای عملیات فروغ جاویدان تمامی نداشت. بعد از عملیات فروغ جاویدان دو نشست به نام انقلاب صلیب و انقلاب طلاق برگزار شد. انقلاب طلاق این بود که یک میز وسط سالن اجتماعات گذاشته و گفتند کسانی که ازدواج کردند انگشترهایشان را به عنوان طلاق آنجا بیندازند. بعضی از اعضای سازمان، گفتند ما در ایران عقد کردیم و بچه داریم، آنها پاسخ دادند، تشکیلاتی و غیر تشکیلاتی ندارد انگشترهایتان را بیندازید و روی پارچه بنویسید همسرمان را طلاق دادیم و بعد از عملیات چیزی به عنوان متاهل نداریم.
وی گفت: بعد از عملیات مرصاد که انجام شد، نشستی برگزار کرده و در آن گفتند ما دیگر به بنبست خوردیم و حتی اگر کشور ایران حمله کند و داخل اشرف بیاید و تک تک ما را آویزان کنند، باید مبارزه کنیم.
وکیل شکات، گفت: اسماعیل زارعی از اعضای جداشده منافقین هستند که از طریق اسکای روم آنلاین میتوانند ایراد شهادت کنند و فقط تقاضا داشتند که تصویرشان منتشر نشود.
قاضی گفت: با توجه به لایحهای که وکیل شکات به دادگاه دادند و تهدیداتی که علیه این عضو جداشده به طور جدی از سوی متهمین وجود دارد، حالا ادعا مطرح شده در حال بررسی است، اما با توجه به رعایت قواعد شهود، تصاویر ایشان نباید توسط دوربینها اخذ شود.
وکیل شکات، گفت: ایشان از اعضای تیمهای ترور دهه ۶۰ در خوزستان بودند که نهایتا به ۱۵ سال حبس محکوم میشوند و در هیئتهای عفو مورد عفو قرار میگیرند و پس از یک سال از زندان آزاد میشوند.
قاضی دادگاه پس از اعلام تنفس، آغاز پنجاهمین نشست رسیدگی را اعلام کرد و گفت: دادگاه پس از تنفس اعلامشده، پنجاهمین نشست خود را در ادامه جلسه اول دادرسی رسیدگی به کیفرخواست واصله از دادسرای عمومی و انقلاب تهران در خصوص متهم ردیف اول سازمان مجاهدین خلق و اعضای کادر مرکزی آن، با نظر به حضور رئیس دادگاه و یکی از مستشاران دادگاه همچنین با حضور نماینده دادستان، وکلای متهمین و وکیل شکات، به صورت علنی و رسمی آغاز میکند.
وی در ادامه اعلام کرد: وکیل شکات در جایگاه قرار بگیرند.
وکیل شکات نیز با حضور در جایگاه بیان کرد: اسماعیل زارعی، عضو جدا شده سازمان که توسط هیئت عفو، عفو و آزاد شده بود به صورت مجازی به بیان شهادت پرداخت.
اسماعیل زارعی، اظهارکرد: من حدود یک سال در تشکیلات منافقین بودم. این مربوط به سالهای ۵۹ است و اوایل ۶۰ نیز دستگیر شدم، تقریباً یک سال با تشکیلات بودم. در آن مقطع عملیات نظامی انجام نمیشود و مسئولیتی نداشتند و عملیاتی صورت نمیگرفت.
قاضی گفت: آیا در عملیات فروغ جاویدان حضور داشتید؟
وی پاسخ داد: خیر پس از یکسال بازگشتیم و در مسیر انقلاب قرار گرفتیم.
زارعی در پاسخ به پرسش درباره نحوه جذب خود، گفت: جذب من از طریق کانونها و فعالیتهایی تبلیغی که میکردند، انجام شد.
وی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که آیا دوران زندان را نیز تجربه کردهاید، اظهار کرد: بله، زندان بودم.
زارعی در پاسخ به این پرسش که آیا عضو تیمهای عملیاتی بودید، تصریح کرد: عضو تیم بودیم ولی عملیاتی نکردیم.
وی درباره مأموریتهای محوله، گفت: قرار بود کارهای تبلیغی و شناسایی انجام دهیم و بیشتر کار شناسایی منطقه، بهویژه در منطقه جنوب برای اینکه سازمان بتواند در آنجا مقر بزند را انجام میدادیم، اما عملا موفق نشدیم.
وی در پاسخ به اینکه آیا مورد عفو قرار گرفتید، افزود: پس از مدتی آزاد شدم و درباره حکم صادره نیز باید بگویم که به ۱۰ سال محکوم شدم و بعد از اینکه توبه من احراز شد، عفو گرفتم.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا با کمیتههای عفو مواجه شدید، گفت: بله، کمیتهها بودند. در سال ۶۰ که عملاً کمیتهها فعال بودند، دستگیر شدم. کمیته از تهران آمدند و پروندهها را بررسی کردند.
اسماعیل زارعی، عضوجداشده که توسط هیئت عفو، عفو و ازاد شده، گفت: کمیتههای عفو در سال ۶۰ هم بود، خیلی از زندانیان سال ۶۰ آزاد شدند، بالغ بر ۵۵۰ نفر از ۷۰۰ نفر از زندانیان اهواز آزاد شدند. هرکس صادقانه بر میگشت بر اساس معیارهایی با آن موافقت میشد، فضا، فضای عفو عمومی بود. این بررسیها و فعالیتها نشان داد که کمیته و نظام قضایی پس از انقلاب، با هدف اصلاح و بازگرداندن افراد به جامعه، نسبت به فعالیتهای زندانیان و اعضای سازمان اقدامات موثری انجام دادند.
فتحالله اسکندری، از اعضای جداشده، گفت: در جلسه قبلی صحبت کردم. در این جلسه گفتیم که در رابطه با عملیات مرصاد صحبت کنیم. یک روز بعد از عملیات، ما را از زندان برای شرکت در این عملیات وارد خاک ایران کردند. در مسیری که ما را میبردند، میدیدیم که پمپ بنزین شهر اسلامآباد ایران به آتش کشیده و یا مزارع مردم که اکثراً گندمزار بودند را به آتش کشیده بودند یا خودروهای شخصی مردم که از دست اینها فرار کرده بودند را سوزانده بودند.
وی گفت: من بودم، خیرالله ذاکری، ناصر محمدی و جواد خوینی بودند و اولین نفر که فرار کرد آقای ذاکری سرباز پیوسته بود که لحظهای طول نکشید که در بیسیمهایشان اعلام کردند، فردی که فرار کرد را کشتیم. دو نفری که با ما بودند با من فاصله داشتند مثلاً من در دسته یک بودم. آنها در دسته دو و سه بودند. فردی به نام سعید بود. فرمانده تیپ ۴۰۰ سازمان بود که دستور داد، این دستگیر کنیم و عقب بفرستیم چراکه دوستاش همگی فرار کردند ولی از جواد خوینی تا حالا خبری نشده است.
وی گفت: زمانی که دستم را بستند و پشت کامیون نظامی با کشته شدههایشان بار زده و به عقب جبهه فرستادند، یک لحظه دیدم که از پشت سرم کسی روی زمین صدایم میکند، برگشتم دیدم ناصر است که شدیدا مجروح شده بود. کفشش را درآورده و دستانش را از پشت بسته بودند و چهار- پنج نفر از اعضای منافقین بالای سرش مسلح ایستاده بود و بعد از آن تاریخ از این آدم هم هیچ خبری نشد.
وی گفت: بعد از چندین ماه در کتابی که سازمان منتشر کرده بود، این افراد را به عنوان شهید خود اعلام کرده بود. در صورتی که این افراد را خودشان کشته بودند. به طور مثال نفر اول خیرالله ذاکری را که کشتند فاصلهام با او خیلی کم بود.
قاضی دهقانی، گفت: این افراد را خود سازمان میکشت؟
وی گفت: بله، زمانی که ذاکری را کشتند در بیسیم از فرمانده تیپ گردان ۴۰۰ شنیدم که گفتند فردی را که فرار کرد، کشتیم.
فتحالله اسکندری، از اعضای جدا شده گروهک منافقین، تصریح کرد: در این شرایط مردم بیپناه بودند و آنها که ادعا کردند برای خلق میجنگند کوچکترین کمکی به این مردم نمیکردند. مثلاً فردی خودرویش خراب شده بود و نمیتوانست از جاده خارج کند، آنها این خودروها را با تانک یا ماشین زرهی از جاده پرت میکردند تا مسیر خودشان باز شود. رجوی در رابطه با فتح تهران خودش هم میدانست که نمیتواند چنین غلطی بکند ولی به این نیاز داشت چرا که در جمعبندی عملیات مرصاد در اشرف، میگوید: درست است که ما در این عملیات پیروز نشدیم ولی ما در عراق بیمه شدیم. این مهمترین هدفی بود که مسعود رجوی بعد از این عملیات به آن اقرار کرد.
وی ادامه داد: دولت عراق از این گروهک علیه مردم خودشان استفاده میکرد. بخاطر همین با کشته شدن اعضای زیاد سازمان محبوبیت بیشتری در دولت عراق پیدا کردند. بعد از این بود که دولت عراق تسلیحات سنگین به منافقین داد. به گفته شخص مسعود رجوی، عراقیها یک تیپ رزمی زرهی خود را حذف کرد و تمامی تجهیزاتش رو به منافقین داد.
قاضی سوال کرد: شما خودتان دیدید افرادی از تیپها یا گردانها به سمت مردم غیرنظامی شلیک کنند و مردم را شهید کنند؟
این شاهد عینی، پاسخ داد: وقتی از مرز در حال ورود به ایران بودیم تعداد زیادی از ماشینهایی که متعلق به مردم عادی بود (مثل ژیان و نیسان) را کنار جاده دیدم که کاملا آسیب دیده بودند و در کنار این ماشینها، جنازههای مردم شخصی که مثلاً کودک و زن بودند وجود داشت. آنها حتی در تاریکی شب یک گله گوسفند که به آنها نزدیک میشد را به رگبار آتش بسته بودند. لاشههای گاو و گوسفند کنار جاده ریخته بود. من این موارد را با چشم خودم دیدم. یا مثلاً پمپ بنزین شهر اسلامآباد را کاملا سوزانده بودند و چیزی از آن باقی نمانده بود.
وی ادامه داد: سال ۷۲ مسعود رجوی یک نشستی را تحت عنوان نشست حوض. در این نشست جلوی چشم رجوی و با حضور بیش از ۴۰۰ نفر یک شخص به نام جواد زائریان را شکنجه دادند. یکی از خواهرانش نیز به نام فاطمه زائریان از کشته شدههای رجوی بود. با شروع جلسه، رجوی شروع کرد از امام حسین (ع) تعریف کردن و از اینکه امام حسین (ع) در شب عاشورا چراغها را خاموش کرده و از یارانش خواسته که اگر کسی نمیخواهد در جبهه او باشد میتواند آزادانه راهش را انتخاب کند و برود. مسعود رجوی میخواست از این فرصت برای تثبیت جایگاه خودش استفاده کند. در آن جلسه همه چراغها را خاموش کرد و گفت حالا هر کس که نمیخواهد با ما باشد برود در حالی که آن ساختمان کاملا توسط نیروهای عراقی و نیروهای سازمان محاصره شده بود.
فتحالله اسکندری، از اعضای جداشده سازمان مجاهدین خلق، گفت: چراغها را روشن کردند و اعلام شد که اگر کسی میخواهد برود، اعلام کند. یکی از اعضا به نام جواد دستش را بالا برد و گفت که میخواهد برود. با اشاره مسعود رجوی، تیمهایی که از قبل آماده شده بودند تا اگر کسی قصد داشت علیه مسعود رجوی موضع بگیرد بلایی سرش بیاورند که برای دیگران درس عبرت شود.
اسکندری ادامه داد: در جمع، آن فرد را بهقدری کتک زدند که برخی از مسئولان دور او را میگرفتند تا دیگران نتوانند دخالت کنند. در حالی که از سوی فرماندهی صحنه، با اشاره دست به افراد مشخصشده دستور داده میشد که او را بزنند. این فرد از حدود ساعت ۱۱ شب تا نزدیک اذان صبح، بهطور مداوم مورد ضربوشتم قرار گرفت. این یکی از جنایتهایی بود که در حضور مستقیم مسعود رجوی اتفاق افتاد. علاوه بر مسعود رجوی، تقریباً اکثر مسئولان ارشد سازمان مثلا مهدی ابریشمچی، شیلا دیهیم، سپیده ابراهیمی، زهره اخیانی، مهوش سپهری و حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از اعضای سازمان در محل حضور داشتند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا این افراد در ضربوشتم دخالت داشتند یا دستور انجام آن را صادر کردند، اظهار کرد: یک فرمانده صحنه مشخص وجود داشت که اگر چنین اتفاقی رخ داد چه کسی فرماندهی را برعهده گیرد، فرید دیوانی، فرمانده صحنه بود. با اینکه بروز میداد من مراقبم سایرین ضربه نزنند، اما من شاهد بودم که با اشاره دست به افرادی که از قبل آماده شده بودند، دستور میداد که او را بزنند. زمانی که اشاره میکرد، افراد جلو میرفتند و ضربوشتم را انجام میدادند. این اقدامات کاملاً برنامهریزیشده و در قالب شکنجه اعضا انجام میشد.
اسکندری ادامه داد: در درون تشکیلات، برای این اقدامات از اصطلاحات خاصی استفاده میکردند. میگفتند ما داریم مانع میشویم، یعنی اجازه نمیدهیم فرد طعمه حکومت ایران شود و مدعی بودند که دارند او را نجات میدهند در حالی که با ضربوشتم شدی استخوانهای فرد را میشکستند و بلایی سرش میآوردند که دیگر حتی جرأت نکند بگوید نمیخواهد در سازمان بماند.
مسعود باقری، از رزمندگان حاضر در عملیات مرصاد به عنوان شاهد در جایگاه حاضر و سوگند یاد کرد که جز حقیقت چیزی نگوید.
وی ادامه داد: در زمانی که منافقین به خاک جمهوری اسلامی ایران تجاوز کردند، توفیق داشتم به عنوان رزمنده در گردان خیبر، از تیپ نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که در کرمانشاه مستقر بود، حضور داشته باشم. قبل از تجاوز منافقین، ما به عنوان خط دفاعی در محدوده پادگان ابوذر مستقر بودیم. ارتش عراق از دو محور وارد خاک ما شد: یکی از مسیر قصر شیرین و دیگری از سمت پادگان ابوذر. بر اثر این تجاوز، تعدادی از دوستانمان شهید شدند و یک گروهان ما پس از مشاهده تجاوز، از طریق کوههای منطقه کرند به سمت شهرستان کرند حرکت کردند. تعدادی دیگر نیز در محور پادگان مستقر بودند.
باقری گفت: قبل از هر اقدامی، با توجه به شهید شدن دوستانمان، فرمانده گردان به ما دستور داد که به شهرستان برویم. ما تعدادی از سلاحها را جمع کردیم و مستقر شدیم تا تکلیف نهایی مشخص شود. تقریباً شب همان روز، با توجه به درگیریهای قبلی گردان، اطلاعی از جزئیات عملیات نداشتیم. در این رابطه، دوست ما، آقای حیدری، توضیحاتی ارائه دادهاند.
وی گفت: سازماندهی مجدد انجام شد و بسیاری از نیروهای مردمی با توجه به شرایط پیشآمده، به ما ملحق شدند. ابتدا شناختی از این افراد نداشتیم، زیرا بیشتر آنها نیروهای شخصی بودند و بعدها متوجه شدیم که معاونت بانک صادرات کشور نیز در بین نیروهای ما حضور داشته است، بدون آنکه اطلاع داشته باشیم.
باقری افزود: گردان ما دوباره سازماندهی شد و از یک گردان خیبر به سه گردان تقسیم شدند. مقرر شد شب به حسنآباد برویم. زمانی که به آنجا رسیدیم، متوجه شدیم که اکثر منافقین عقبنشینی کردهاند و تنها تعدادی اندک از آنها، به صورت مبدل، در روستاها حضور داشتند و به مردم ملحق شده بودند. ما دو نفر از آنها را شناسایی کردیم و قبل از رسیدن به منطقه اصلی درگیری با آنها برخورد داشتیم.
مسعود باقری، به عنوان شاهد عملیات مرصاد، گفت: حسنآباد را پیاده، گذر کردیم و توسط ماشین وارد اسلامآباد شدیم. آنجا متاسفانه با صحنههای بدی برخورد کردیم و دیدیم زن و مرد و بچههای زیادی شهید شدند و این نشانه این نبود که بگوییم عملیات هوایی داشتند، معلوم بود اینها مستقیماً توسط منافقین ترور شدند و از هر قشری هم بودند. مردم به علت تجاوز آنها به این منطقه آواره شده بودند.
قاضی دهقانی، گفت: شما دستگیر هم شدید؟
باقری گفت: خیر. بنده به عنوان نیروی بسیجی در آنجا حضور داشتم. در اصل ما به عنوان نیروی دفاعی بودیم. ما از طریق گردنه حسنآباد بوسیله هلیبرن وارد اسلامآباد شدیم. اون وظایفی را که برعهده داشتیم، انجام دادیم مجدد برگشتیم، زیرا ماموریت ما در هر عملیات در هر بحرانی به این صورت است که در زمان دفاع مقدس در عملیاتی که شرکت میکردیم معمولاً نیروهای عملیاتی ۱۰، ۱۲ روز در منطقه بودند بخاطر عملیاتی که انجام شده بود بعد ما را به عنوان نیروهای آفندی میآوردند و آنها به عنوان پدافندی حضور داشتند.
وی گفت: در این موضوع هم اینگونه بود، تقریبا بعد از ظهر وارد اسلامآباد شدیم و شب هم اسلامآباد را ترک کردیم.
فرخانی، نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در جلسه دادگاه با اشاره به اظهارات مسعود رجوی پیش از آغاز عملیات، اظهار کرد: مسعود رجوی در همان جلسهای که به آن اشاره شد، صراحتاً اعلام میکند تصمیمی که ما گرفتهایم تصمیمی بسیار حساس است و ما چارهای جز عمل نداریم اگر اکنون اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت، زیرا پس از صلح ایران و عراق، ما در اینجا قفل میشویم و دیگر نمیتوانیم کاری انجام دهیم و از نظر سیاسی به فسیل تبدیل میشویم بنابراین باید آخرین تلاش خود را انجام دهیم و یکبار دیگر کل سازمان را به صحنه بیاوریم و مطمئن هستیم که پیروز میشویم و از همین حالا پیروزی را به شما و خلق ایران تبریک میگویم.
وی افزود: در بخشی از صحبتهای خود، مسعود رجوی رو به حضار میکند و میگوید آیا ما دیوانه نیستیم که میخواهیم چنین کاری کنیم؟ آیا به نظر شما چنین کاری شدنی نیست؟ آیا احمقانه نیست؟ اگر کسی مخالفتی دارد بیاید و صحبت کند و کسی هم حق ندارد با او مخالفت کند.
نماینده حقوقی ارتش ادامه داد: در این میان، زنی در جمع بلند میشود و صحبت میکند. من بررسی کردم و دلیل اینکه این زن جرأت صحبت داشته، این بوده که تازه از خارج آمده بود. اگر جزو اعضای ثابت تشکیلات بود میدانست که مقابل فرمانده به این شکل صحبت نمیکند حتی اگر حرفش درست و بهحق باشد.
فرخانی گفت: این زن اعلام میکند من مخالف نیستم، اما اینکه میگویید مردم با ما هستند فکر نمیکنم چنین باشد. من و شوهرم چند شب قبل از خارج آمدهایم و خود من چهار ماه است از ایران برگشتهام. مردمی که من دیدم با آنچه شما میگویید متفاوت هستند. فکر نمیکنم آنها به ما کمک کنند هیچگونه جوّ سیاسی نظیر آنچه شما میگویید در ایران وجود ندارد. بسیاری از مردم حتی اطلاعی از منافقین ندارند، چون خیلیها در ایران حتی رادیو هم گوش نمیدهند و از مجاهدین بهکلی بیخبرند. شما چطور انتظار دارید چنین افرادی از تهران بلند شوند و به ما بپیوندند و از ما حمایت کنند.
وی افزود: در ادامه، رجوی پاسخ میدهد که حرفهای شما درست است و درست صحبت کردید، اما میگوید من شما را قانع میکنم این نظر شما مربوط به چهار ماه پیش است و اکنون ایران بسیار فرق کرده است از آن گذشته تا زمانی که ما شهری را آزاد نکنیم مردم با ما نخواهند بود و ما در وهله اول روی خودمان حساب میکنیم. مردم در ابتدا حتی ممکن است از شما بترسند، اما وقتی ما در کرمانشاه مستقر شدیم تعادل قوا به سمت ما میچرخد مردم یک قدم جلو میآیند ما در شهر حرکت میکنیم و اعلام حضور میکنیم و مردم به سمت ما روانه میشوند، درها را باز میکنند و جلو میآیند و از ما حمایت میکنند.
نماینده حقوقی ارتش گفت: این موارد برای این بیان شد که روشن شود سازمان مجاهدین خلق با برنامهریزی کامل و با تمام عِده و عُده خود برای تسخیر ایران اقدام کردند، اما در مقابل، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بسیار قویتر بودند و برآوردها و تهدیدهای اطلاعاتی آنها اشتباه از آب درآمد؛ بنابراین در انتساب جرم و مجازات به این افراد، باید همه این واقعیتها در نظر گرفته شود.
فرخانی، نماینده حقوقی ارتش، گفت: تا وقتی که به تهران آمدم در آنجا مستقر شدم لذا این مورد را بنده در تایید این عرض کردم که شما در رسیدگیتان ضمن اینکه بدانید نیروهایشان از لحاظ آموزش ضعیف بودند به این معنا نیست که این گروه سازماندهی شده نبودند یا قدرت نداشتند.
وی گفت: خود اینکه یک عملیاتی را در این حد، نیروی پیاده، نیروی مهندسی، نیروی رزمی پشتیبانی بهداشتی و نیروی هواییاش را با هوانیروز عراق هماهنگ کنند این در واقع نشان دهنده این بوده که همه چیز سازماندهی شده بود.
نماینده حقوقی ارتش اظهار کرد: وقتی که از تنگه چهارزبر تا حدودا چهار یا پنج کیلومتر به صورت زمینی هم در حال وقوع جنگ بود و هم اینکه به اصطلاح نیروهای مجاهدین بودند و بمباران میشدند تنها راهی که وجود داشت که از سمت کرمانشاه نیرو به جهت سد کردن راه فرار و برگشت منافقین، نیرو به آنجا رسانده شود مهمترین و مطمئنترین راه این بود که از هلیکوپتر نیروها در آنجا هلیبرن شوند که در عملیات مرصاد این اتفاق افتاد.
وی افزود: هم بنده و هم افرادی که از ارتش در دادگاه حضور پیدا میکنند و توضیحاتی را ارائه میدهند که بر اساس مشاهدات عینی خود آنهاست و ممکن است این تصور را در ذهنها متبادر کند که اصلا منافقین در این عملیاتها برنامهریزی، انسجام یا آموزشهای کافی نداشتند. به این صورت نیست. اگر رزمندگان هملباس ما در این دادگاه مواردی را بیان میکنند و از رشادت و دلاورمردیهای خود میگویند نافی این نیست که این سازمان منسجم نبوده یا اطلاعاتی نداشتند یا شناسایی نکردند. هم کسانی که به عنوان شاهد یا جدا شده در دادگاه حضور پیدا کردند، هم در فیلمهایی که از این گروهک پخش شد و صحبتهایی که ما داشتیم اینها همه مؤید این است که کلیه اقدامات وهماهنگیهای لازم برای انجام چنین عملیاتی توسط سازمان منافقین انجام شده ولی آنها به یک سد بزرگ به نام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران برخوردند که همه اینها باعث شد که نقشههای منافقین نقش بر آب شود و نتوانند به هدفشان برسند.
فرخانی ادامه داد: اینها یک گروه منسجم یکپارچه، آماده و سازماندهی شده بودند تا این جنایات را انجام دهند و تعداد زیادی از هموطنان ما را به شهادت برسانند. چون وکیل محترم متهمین خواستند که مستند صحبت شود ما صحبتهای مسعود رجوی قبل از شروع عملیات را از ابتدا تا انتها خارجنویسی کردیم. یک بخشی از این صحبتها این است؛ رجوی میگوید: از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیماهای عراق پشتیبان ما هستند و تمام ماشینها به صورت ستون حرکت کنند. البته این عملیات را دو عامل تهدید میکند؛ یکی اینکه از طرف رژیم (منظور کشور جمهوری اسلامی ایران است) از طریق هواپیما مورد حمله و بمباران قرار میگیریم، چون روی جاده و همه به یک ستون حرکت میکنیم. مورد دیگر این است که چون صف ماشینها خیلی طولانیست اگر ماشینهای خراب بشوند یا از دور خارج شوند نباید به خاطر آن همه ستون متوقف شود و بایستی آن را به سرعت از دور خارج کرد و از ماشین زاپاس استفاده کرد و یا کلاً آن را از دور خارج کرد و معطل آن نشد. در ضمن هیچ ماشینی حق سبقت از ماشین جلویی را ندارد و همینطور عقب افتادن را هم ندارد هرجا که رسیدیم مانع بود، مانع را باز کنید؛ چه مانع انسانی چه مانع ماشین و موارد دیگر. در وسط جلسه آقای محمود عطایی، فرمانده محور تهران را صدا میکند و او پای میکروفون میآید. از او میپرسد: محمود وضعیت چطور است؟ عطایی پاسخ میدهد: خوب است. با نیروی هوایی و هوانیروز عراق هماهنگ شده است، ماشینها آماده است، مهماتگیری شده است و تیپها تا حدودی توجیه شدند و تا رسیدن به شهرها، بهداری هم آمادگی لازم را دارد و هیچگونه نگرانی وجود ندارد. رجوی به او میگوید: محمود وقتی تهران را گرفتی در خیابان طالقانی به ساختمان بنیاد علوی میروی در طبقه پنجم آنجا اتاقیست که روزی اتاق من و اشرف و موسی بوده است. سلام من را به ساکنین آنجا میرسانی و اگر آنجا بودند جای دیگری را به آنها بده، چون ما را بعد از انقلاب به زور از آنجا بیرون کردند.
فرخانی، نماینده حقوقی ارتش جمهوری اسلامی به ارائه شِمای سازمانی منافقین و محورهای عملیاتی فروغ جاویدان پرداخت.
وی گفت: متناسب با هر عملیات، محورهایی پیشبینی میشد. این محورها، همانگونه که برخی از دوستان نیز اشاره کردند، وظیفه هماهنگی بین تیپها را بر عهده داشتند. در عملیات مرصاد، پنج محور طراحی شد و برای هر محور، فرمانده و معاون تعیین گردید. یگانهای حاضر در این شاکله شامل یگانهای مهندسی، زرهی، مکانیزه، توپخانه، پشتیبانی و همچنین بخشهایی مانند مخابرات، بهداری و خدمات بودند که در کنار سایر یگانها انجام وظیفه میکردند.
فرخانی، گفت: در خصوص محورهای عملیات فروغ جاویدان، لازم است به نکتهای اشاره شود. افرادی که نام آنها ذکر میشود، مانند کسانی که بهعنوان مسئول محور مهران یا محور تهران معرفی میشوند، اگرچه ممکن است به هدف نهایی خود، از جمله رسیدن به تهران، دست نیافته باشند، اما صرف حضور آنها در عملیات تا زمانی که عملیات استمرار داشته، خواه کشته شده باشند، خواه بازگشته، اسیر شده یا به هر دلیل دیگری از ادامه عملیات بازمانده باشند، موجب تحقق عمل مجرمانه شده است. بنابراین، حتی اگر فرماندهی یک شهر بهطور کامل محقق نشده باشد، اعمال مجرمانه ناشی از حضور مسلحانه و مشارکت در عملیات تا آن مقطع، به نام آنها ثبت میشود؛ ضمن اینکه تمامی این افراد مسلح بوده و در صحنه عملیات حضور فعال داشتهاند.
وی گفت: محور اول، با هدف تصرف شهرهای سرپلذهاب، کرند و اسلامآباد طراحی شده بود. فرمانده این محور نام مستعار احمد واقف، متهم ردیف هفتم، بوده و از فرماندهان تیپ در این محور میتوان به پرویز کریمیان، متهم ردیف ۹۳، و منصور حجت اشاره کرد. مستندات ارائهشده در این خصوص، صرفاً ادعایی نیست. این مستندات شامل، گزارشهای واحدهای شناسایی و اطلاعات عملیات، اظهارات و اعترافات اسرای منافقین، مدارک و اسناد اخذشده از این اسرا، نوشتهها و سخنان مسعود رجوی پیش از عملیات و نیز اظهارات افراد جداشده از سازمان، است. بر این اساس، مسئولیتها بدون سند و مدرک به کسی منتسب نشده و انتساب اتهامها مستند و مستدل است.
وی گفت: محور دوم، با هدف تصرف شهرهای کرمانشاه و سنندج طراحی شده بود. فرمانده این محور ابراهیم ذاکری بود، محور سوم، با هدف تصرف شهرهای قزوین و تاکستان، به فرماندهی آقای مهدی افتخاری، ملقب به فتحالله، طراحی شده بود. در همین جلسه نیز به این موضوع اشاره شد که مسعود رجوی پیش از آغاز عملیات، صراحتاً وی را خطاب قرار داده و درباره وضعیت محور او سؤال میپرسد. این نشان میدهد که فرماندهان پیش از عملیات توجیه شده و طرح بهصورت کاملاً سیستماتیک و برنامهریزیشده اجرا میشده و در آن مقطع، مراحل نهایی آمادهسازی در حال انجام بوده است.
فرخانی گفت: محور چهارم به فرماندهی محمود مهدوی طراحی شده بود.. مأموریت این محور ابتدا تصرف همدان و سپس حرکت به سمت تهران پیشبینی شده بود.
فرخانی، نماینده حقوقی ارتش گفت: بیشترین فرماندهان در این محور بودند؛ به واسطه اینکه شهر تهران بزرگترین هدف بوده، بیشترین فرماندهان آنجا بودند. آقای محمود عطایی، ردیف بیست و ششم جانشین مهدی ابریشمچی بوده که متهم ردیف چهارم است.
قاضی دهقانی گفت: از وکلای متهمان میخواهم به اظهارات نماینده ارتش دقت کنند. شما هم منابع اطلاعات و اخبار خودتون را هم مجددا توضیح دهید.
فرخانی نماینده حقوقی ارتش، گفت: ما مستندات اینکه اتهاماتی را نسبت دادیم به افراد که اشاره هم شد، یکی گزارشهای واحدهای اطلاعاتی خودمان بوده که به صورت روزانه و دقیقهای مطرح میشود. زیرا بر اساس اطلاعاتی که گرفته میشود باید شناسایی صورت بگیرد و عملیات باید مطابق با آنها باشد. بخش دیگری از منبع کسب اطلاعات، آن افرادی که از منافقین اسیر میکردیم تخلیه اطلاعاتی میکردیم و در واقع آنها اطلاعاتی میدادند که مبنای اطلاعات میشد.
وی گفت: بخش دیگر هم ان فیلمی که مسعود رجوی قبل از عملیات شب ۳۱ تیرماه جلسه توجیه را بعد از انجام عملیات گرفتند، بررسی کردیم و دقیقا اسم افراد را در آوردیم. مثلا در جایی از فاطمه چیزی را خواستند، بررسی کردیم منظورشان از فاطمه چه بوده است؟ سمتش در این عملیات چه بوده و بر اساس آن، اتهامات را انتساب دادیم.
وی گفت: یکسری مدارک و مستندات هم از اسرا گرفته شده که آنها هم یکی دیگر از منابع گردآوری اطلاعات ما بوده و همینطور بیانات افراد جدا شده از سازمان. بیشتر افرادی که به سازمانی میپیوستند، سربازانی بودند که متاسفانه اسیر میشدند و بعد به صورت اجباری باید به نیروهای رزمی منافقین میپیوستند. در مورد محور پنجم فرمانده حسین ربوعی، متهم ردیف ۷۳ بوده که فرمانده تیپ کرج آقای فرهاد الفت متهم ردیف ۳۲ بوده است. درست است که فرماندهی آنها در این محورها محقق نشده حضورشان در آن منطقه که در واقع عملیات ادامه داشته به صورت مسلحانه و ۲ اینکه این تیپ که فرض بفرمایید که برای کرج یا تهران طراحی شده بوده به این صورت نبوده که همانجا در ماشین بشینند تا برسند به کرج و بعد ورود کنند.
فرخانی گفت: فرض بفرمایید یک محوری برای تهران طراحی شده بوده ولی آن محور تا به تهران هم برسد، عملیات کرده؛ یعنی اینطور نبوده که مثلاً ارتش آزادیبخش بگوید این سه محور بیکار بنشینند و اقدامی نکنند.
قاضی دهقانی گفت: این آقای الفت کار دیگری هم انجام میداده است؟
فرخانی گفت: از آنجایی که بررسی ما تخصصا در مورد دخالت و نقششان در عملیات مرصاد بوده اقدامات دیگرشان را مورد بررسی قرار ندادیم. پس اینها تا در آن منطقه و تا زمانی که جنگ استمرار داشته، حضور فعال داشتند. از ۱۰۴ متهمی که در این دادگاه کیفرخواست علیهشان صادر شده است، به نقش تعدادی از آنها که در عملیات فروغ جاویدان حضور داشتند، پرداختم.
وی گفت: مسعود رجوی و متهم ردیف دو فرمانده ارتش آزادیبخش ایران و تدارک دهنده عملیات فروغ جاویدان بوده و مریم رجوی متهم ردیف سه جانشین فرمانده کل ارتش به اصطلاح آزادیبخش و صادر کننده فرمان حمله در عملیات گروه فروغ جاویدان که امروز در جلسه دادگاه فیلم زمانی که ایشان دستور میدهند و به اصطلاح همه گردانها و لشکرها را به پیش میخوانند این یعنی فرمان حمله صادر کردن است. آمریت در انجام اقدامات مجرمانه است؛ که بیشتر شبیه قتل عمد میشود.
صمد اسکندری، عضو جداشده به عنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و گفت: بیش از ۱۷ سال عضو سازمان بودم. در مرداد سال ۶۸ وارد کمپ اشرف شدم. بنده در نشستهایی با حضور رجوی شرکت داشتم در این نشستها به جنایات انجام شده اشاره میکردند. در یکی از نشستها مهوش سپهری، ژیلا دیهیم، زهره اخیانی، فرماندههای رده بالا بودند که خودشان میگفتند در عملیاتها هرکسی در مسیر آنها وجود داشت نابود میکردند.
وی گفت: در سازمان افرادی که مخالف رجوی بودند شبانه به کانکسهایی میبردند و کتک میزدند. احمد واقف و مهدی ابریشمچی افرادی بودند که افراد را کتک میزند. خودم میدیدم که شبانه افراد را کتک میزند. این افراد فقط میخواستند از منافقین جدا شوند. مهوش سپهری خودش میگفت که در عملیاتها هیچ رحمی نداشت.
اسکندری افزود: من ۱۷ سال عضو سازمان بودم و میخواستم با خانواده خودم تماس بگیرم که به من اجازه نمیدادند و زمانی که محاکمه شدم وکیلی نداشتم.
قاضی پرسید: شما چه زمانی محاکمه شدید؟
اسکندری پاسخ داد: در نشستهای توبه توسط خود رجوی محاکمه شدیم.
صمد اسکندری، عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، گفت: رویا عباسی، فرمانده مرکز ۱۲ اشرف، شخصاً بنده را محاکمه کرد و گفت شما درگیر خانواده هستید؛ یا باید با مجاهدین باشی یا پاسداری؛ آنها یک تابلو میکشیدند و یک طرف مینوشتند پاسدار و یک طرف مجاهد اگر مجاهد را انتخاب میکردی باید به خواستههای آنها تن میدادی و اگر خلاف نظرشان کاری انجام میدادی، محاکمه میشدی. در این محکمه فقط یک حاکم وجود داشت و آن هم قاضی مطلق، خود مسعود رجوی بود. واقعیت این است که رجوی به هیچکس هیچ حقی نمیداد، حتی وکیل داشته باشد.
این شاهد دادگاه در ادامه با اشاره به موضوع هیئتهای عفو که در جلسه قبل مطرح شده بود، گفت: میخواهم در اینباره تأکید و شهادت دهم. فردی بود به نام علیرضا طاهرلو، متولد تهران. او در ابتدای دهه ۶۰ به دلیل سمپات بودن با مجاهدین و فعالیتهایی مانند توزیع نشریه و جمعآوری مالی دستگیر و روانه زندان شد. او تا ابتدای سال ۷۰ در زندان بود و پس از آزادی، علیرغم اینکه عفو به او داده شده بود، فرار کرد و به قرارگاه اشرف آمد.
وی ادامه داد: بعد از گذراندن دوره پذیرش و ورود به مقر ما، چون واقعاً جذب تشکیلاتی نداشت و حقیقت مجاهدین را فهمیده بود در محفلهایی که با هم داشتیم به من صراحتاً گفت که به او گفتهاند باید جلوی تلویزیون سیمای مقاومت بگوید اینها هیئتهای مرگ بودند، نه هیئتهای عفو. من از خودش پرسیدم واقعیت چه بوده؟ گفت واقعیت این نبود؛ حکم من سنگین بود اما عفو خوردم.
در این بخش، قاضی از شاهد پرسید: یعنی این شخص به شما گفت با اینکه اینها هیئتهای عفو بودند، بنا به دستور چه کسی گفتهاند این مطالب را بیان کند؟
اسکندری پاسخ داد: با دستور مستقیم خود رجوی. کاملاً برعکس و وارونه جلوه میدادند و هیئتهای عفو را هیئتهای مرگ معرفی میکردند. خود علیرضا طاهرلو به من گفت کسی که ده سال زندانی بوده، واقعیت اینطور نبوده است گفت به ما گفتند فریب خوردید، این یک فرصت است که باید انتخاب کنی؛ فقط کافی است بگویی اینها را قبول نداری و بروی دنبال زندگیات؛ من هم قبول کردم و عفو خوردم. اما بارها من را جلوی تلویزیون بردند و گفتند باید بگویی اینها هیئتهای مرگ بودند.
قاضی سپس پرسید: این فرد الان کجاست؟
اسکندری در پاسخ گفت: این فرد چون هیچ جذب تشکیلاتی نداشت، دوستانی که آنجا بودند میدانند که در سال ۱۳۷۲ یک چک امنیتی انجام شد. شخص رجوی شک کرده بود که افرادی که از ایران میآیند، عناصر نفوذی هستند. به همین دلیل، علیرضا طاهرلو و تعدادی از افرادی که تازه از ایران آمده بودند، بهطور خاص فقط بهدلیل اینکه از ایران آمده بودند، در ضلع شرقی قرارگاه اشرف، در محلی به نام اسکان زندانی شدند.
وی افزود: علیرضا طاهرلو را به مدت چهار ماه بهشدت شکنجه کردند. خودش گفت بارها او را کتک زدند و شکنجه کردند، اما وقتی ما حال آنها را میپرسیدیم، به ما میگفتند این افراد در عملیات مرزی هستند.
این شاهد ادامه داد: مدتی بعد ما فرار کردیم، اما بعدها در سال ۱۳۸۸ زمانی که عراقیها برای نجات اعضای منافقین تلاش میکردند به دستور فرماندهشان، کیومرث صالحپور، این فرد بهدلیل فشارها و القائات تشکیلاتی، دست به خودسوزی زد. این هم یکی دیگر از جنایتهای خود رجوی بود که با القائات ضدانسانی و غیراخلاقی، این فرد را مجاب کردند خودسوزی کند و در نهایت کشته شد.
صمد اسکندری، عضو جدا شده منافقین در ادامه گفت: ندا حسنی را مجبور کردند که خودسوزی کند. اگر مرگ با خودسوزی خوب است و شهادت شیرین است، چرا مریم رجوی این کار را نمیکند؟
وی افزود: در جلسه گذشته به درستی به موضوع جنایت علیه کودکان اشاره شد. در سال ۶۸ که بنده به آنجا رفته بودم چون هنوز این بدنه و موضوع خانواده و طلاقهای اجباری پیش نیامده بود. خانمی به اسم غزاله اهل آذربایجان بود، همسر وی قربانی این گروهک شده بود. این خانم یک طفلی به اسم یاشار داشت که نهایتا سه سال سن داشت. این کودک رابطه بسیار عاطفی با من برقرار کرده بود. همزمان مادر این کودک هم از نظر احساسی و انسانی به من نزدیک شده بود. ما را صدا کردند و گفتند رابطه عاطفی و اجتماعی اینجا ممنوع است.
این عضو جدا شده منافقین ادامه داد: بعد از مدتها من این مادر و کودک را ندیدم اما در سال ۷۳ غزاله را دیدم که گفت: به زور یاشار را از من جدا کردند و این خانم این حرفها را میزد و عمیقا گریه میکرد. جنایاتی که در حق این کودکان میشد واقعی بود چون من به چشم خودم دیدم. منافقین جنایاتی مرتکب شدند که در تاریخ معاصر ما بیسابقه است و باید محاکمه شوند.
وی بیان کرد: بر اساس آیین دادرسی مدنی بحث حضانت فرزند سلسله مراتبی دارد و دادگاه باید برای حضانت کودکان رای بدهد. رجوی با زیر پا گذاشتن اصول بینالمللی و انسانی بچهها را به زور از مادرشان جدا کرد و تحویل افراد لاابالی در خارج داد. برخی از این بچهها که بعدا مجددا به اردوگاه برگشتند چیزهایی را تعریف میکردند که من خودم شخصا اصلا برایم قابل قبول نبود. برخی از آنها میگفتند حتی برخی خانوادهها متاسفانه از آنها سوءاستفاده جنسی میکردند. بعضی از این بچهها مثل محمدرضا فرزند قربان ترابی، شجاعت به خرج دادند و واقعیتها را افشا کردند و اسناد آن موجود است.
قاضی دهقانی در پایان گفت: جلسه بعدی دادگاه روز ۹ دی ماه ۱۴۰۴ برگزار میشود.
انتهای پیام