مقاله «فرید زکریا» در فارن‌افرز

آمریکا را دوباره کوچک کنید!

کارشناس آمریکایی با انتقاد از استراتژی امنیت ملی رئیس جمهور این کشور، تمرکز او بر نیمکره غربی برای یک قدرت اقتصادی و نظامی در جهان را غیرمنطقی دانست و تاکید کرد: دکترین دونالد ترامپ «آمریکا را دوباره کوچک کنید» است.

به گزارش ایسنا، اگر شعاری وجود داشته باشد که بتوان آن را به استراتژی جدید امنیت ملی دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور ایالات متحده نسبت داد، آن ساده است: بیائید آمریکا را دوباره به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کنیم. این سند با ایراد گرفتن از دهه‌ها سیاست خارجی آمریکا آغاز می‌شود که ایالات متحده را به‌عنوان یک هژمون جهانی با گرایش به منافع خود در سراسر جهان، ترویج جهانی‌گرایی، پذیرش نهادهای جهانی و به دوش کشیدن بار جهانی می‌دید.

در عوض، گفته می‌شود که ایالات متحده باید منافع خود را بسیار محدودتر تعریف کند و در حالی‌که استراتژی امنیت ملی منافعی را در اروپا و آسیا می‌پذیرد، می‌گوید که منافع اساسی آمریکا باید در همسایگی آن، یعنی نیمکره غربی باشد که در آن به دکترین مونرو و «استنباط ترامپ» استناد می‌شود. «مارکو روبیو» وزیر امورخارجه ایالات متحده نیز به تازگی توضیح داد که «اول آمریکا» به معنای توجه اولیه به منطقه‌ای است که «در آن زندگی می‌کنیم.»

نیروی امنیتی ونزوئلایی در فرودگاه کاراکاس

محدود کردن ایالات متحده به دیدگاه مونرو پوچ به نظر می‌رسد

«فرید زکریا» مجری و کارشناس آمریکایی با این مقدمه در نشریه فارن‌افرز نوشت: قدرت ایالات متحده، به‌ویژه در سه دهه گذشته، همزمان با تسلط شرکت‌ها و فناوری‌هایش بر جهان افزایش یافته است. بنابراین، این کشور نمی‌تواند خود را به آنچه در حیاط خلوتش می‌گذرد، بدون اینکه عواقب گسترده‌ای، هم برای خود و هم برای جهان نداشته باشد، محدود کند.

در این میان، درک دورانی که رئیس‌جمهور «جیمز مونرو» در سال ۱۸۲۳ دکترین همنام خود را اعلام کرد، مهم است. ایالات متحده یک جمهوری کوچک مبتنی بر کشاورزی با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت و ۲۴ ایالت بود که عمدتاً در شرق رودخانه می‌سی‌سی‌پی قرار داشتند. سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهانی ۲.۶ درصد بود، حدود یک دهم آنچه امروز است. نیروهای مسلح آن چنان کوچک بود که از نظر پرسنل نظامی حتی در بین ۱۵ کشور برتر جهان قرار نمی‌گرفت.

مونرو استقلال چندین کشور آمریکای لاتین را که از امپراتوری‌های اسپانیا و پرتغال رهایی یافته بودند، به رسمیت می‌شناخت و به قدرت‌های بزرگ اروپایی هشدار می‌داد که برای استعمار مجدد آنها مداخله نکنند. او از دکترین ضد استعمار و ضد مداخله‌گرایی حمایت می‌کرد.

زکریا در ادامه تاکید کرد که امروزه، محدود کردن ایالات متحده به این دیدگاه، در حالی‌که یک غول بین‌المللی با منافعی در سراسر جهان است، پوچ به نظر می‌رسد. اولویت دادن به حیاط خلوت آمریکا باعث می‌شود واشنگتن بر یکی از کم‌اهمیت‌ترین مناطق جهان از نظر اقتصادی تمرکز کند.

تجارت آمریکا با تمام آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۴ به جز مکزیک، حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بود. تجارت آن با اتحادیه اروپا بیش از سه برابر این عدد، یعنی ۱.۵ تریلیون دلار و تجارت آن با آسیا بیش از ۲ تریلیون دلار بود.

تصویر ترامپ در مقابل وزارت کشاورزی آمریکا

استراتژی امنیت ملی یک سند از هم گسیخته است

او نوشته «جورج کنان» دیپلمات فقید آمریکایی هنگام تدوین استراتژی مهار که منجر به پیروزی در جنگ سرد شد، استدلال کرد که پنج مرکز قدرت اقتصادی در جهان وجود دارد، شامل ایالات متحده، بریتانیا، آلمان و اروپای غربی، اتحاد جماهیر شوروی و ژاپن.

کنان معتقد بود که ایالات متحده باید اطمینان حاصل کند که سه مرکز دیگر غیر از شوروی باید با واشنگتن روابط دوستانه داشته باشند. امروزه، می‌توان این لیست را تغییر داد - چین را اضافه کرد و بریتانیا و آلمان را در یک کل اروپایی قرار داد - اما استراتژی اساسی همان خواهد بود: مراکز اصلی قدرت اقتصادی را دوستانه نگه داشت. در عوض، استراتژی امنیت ملی، راهبرد آمریکا را به یک بخش حاشیه‌ای از اقتصاد جهانی پیوند می‌دهد.

تحلیلگر آمریکایی-هندی در ادامه استراتژی امنیت ملی را یک سند از هم گسیخته توصیف کرد که بخش‌هایی را که ظاهراً توسط نویسندگان مختلف نوشته شده‌اند، به هم وصله می‌کند. این سند اغلب در تناقض با خودش است و از مطالب پیش پا افتاده حمایت می‌کند.

زکریا با اشاره به بخش‌هایی از سند جدید استراتژی امنیت ملی آمریکا خاطر نشان کرد که آنچه دولت ترامپ پیشنهاد می‌دهد، چندان تفاوتی با آنچه انزواطلبان در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ پیشنهاد می‌کردند، ندارد و آن، این است: «از امور اروپا دور بمانید و مهاجرت را سرکوب کنید». در واقع، در آن زمان نیز مانند اکنون، تردید نسبت به مشارکت آمریکا در جهان با احساسات ضد مهاجرتی همراه بود، زیرا بومی‌گرایان نگران بودند که این بیگانگان نتوانند، جذب شوند و محدودیت‌های گسترده‌ای را در مورد مهاجرت وضع کردند.

افرادی که در آن زمان جذب نمی‌شدند، ایرلندی‌ها، ایتالیایی‌ها، اروپای جنوبی‌ها و یهودیان بودند، درحالی‌که همه این افراد، کسانی هستند که به نظر می‌رسد به خوبی جذب شده‌اند.

ناو هواپیمابر «یواس‌اس جرالد فورد»

غیر از آمریکا نیروهای ثبات‌بخش دیگری هم در جهان وجود دارند

استراتژی امنیت ملی ترامپ وسواس زیادی در مورد مهاجرت به عنوان یک تهدید امنیت ملی دارد و تقریباً نزدیک به این استدلال است که بزرگ‌ترین تهدیدی که امروز ایالات متحده با آن روبرو است، مهاجرت به خود آمریکا و مهاجرت به اروپا است که به گفته آنها چشم‌انداز «حذف تمدن» را ایجاد می‌کند.

زکریا در بخش پایانی یادداشت خود وضعیت جهانی امروز را بسیار شبیه به دهه ۱۹۲۰ توصیف کرد و یادآور شد که خروج  ایالات متحده از جهان، خلأهای قدرتی ایجاد خواهد کرد که قدرت‌های کم‌مسئولیت دیگر آن را پر خواهند کرد و به‌علاوه باید توجه داشت که امروزه، نیروهای ثبات‌بخش بسیار دیگری هم در جهان وجود دارند.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۹ آذر ۱۴۰۴ / ۱۹:۳۰
  • دسته‌بندی: گزارش و تحلیل
  • کد خبر: 1404092919512
  • خبرنگار : 71443